با شتاب می آیند, سالی یک میلیون نفر!
نوسازی مدارس به سود همه است
با افزایش تراکم دانش آموزان در فضای کلاس ازدامنه توجه آموزگار
به تحولات فردی دانش آموزان کاسته شده و نمی تواند عقب افتادگی آنان را
شناسایی وجبران کند.
برآوردهای دقیق کارشناسی نشان می دهد که به دلایل گوناگون از جمله
رشد سریع جمعیت دانش آموزی کشور, ادامه اداره نظام آموزش و پرورش به
تنهایی از سوی دولت, ممکن نیست. اما گفت و گو با مردم گواه آن است
که آنان, در تقاضای دولت مبنی بر مشارکت مردمی در امر آموزش عمومی,
گونه ای فرار از بار مسئولیت را می بینند. با این همه, متاسفانه
واقعیت چیز دیگری است.
واقعیت شاید تلخ این است که با توجه به نیاز تمام بخشهای کشور اعم
از اقتصادی, اجتماعی, فرهنگی., . . ,به تزریق فوری و کلان اعتبارات ,
دولت دیگر به تنهایی به اداره تمام امور اعم از آموزش, دفاع ,
سرمایه گذاری عمرانی, بهداشت عمومی, تامین اجتماعی., . . که هریک صدها
میلیارد ریال اعتبار سالانه می طلبند, قادر نیست. دیر یا زود, همه
باید باور کنیم که مقوله دولت چیزی جدا از کل پیکره کشور نیست و
نمی توان در رفع هر نابسامانی تنها اقدامات عملی دولت را انتظار
کشید.
از دولت نیز ایفای تمام عیار تعهدات درسیاستگذاری و جهت دهی درست به
روندها, بهره وری کامل و بهینه از اعتبارات موجود, اخذ مالیات حقه
طبقات مرفه و پردرامد تا مرز تامین کامل هزینه ها از محل درآمد
مالیاتی, و سرانجام گفتن همه واقعیت به مردم, حداقل انتظار است.
وارد حیاط مدرسه شد. دست خودش نبود. هر وقت ازخانه بیرون می آمد,
احساس دلتنگی و کسلی به او دست می داد. خانه آنها با مدرسه چندان
فاصله نداشت; اما نمی دانست چرا هر بار که به مدرسه نزدیک می شود,
خستگی به او روی می آورد.
مدرسه ای با دیوارهای زمخت, در آهنین با گل بته های ناشیانه و سرانجام
خدمتگزاری خسته و پیر زنگ کلاس خورد. در آهنین با صدای غژغژی خشن
بسته شد. احساس زندانی بودن می کرد. مدرسه با تمامی کلاس ها, آدم ها و
محیطش او را آزرده خاطر می کرد. بچه ها در صفی مرتب به سوی کلاس ها راه
افتادند.
بشکه ای سیاهرنگ با دهانه ای کج و معوج کنار در ورودی راهرو به او
چشم غره می رفت. همشاگردیها هنگام گذر تنه ای به او زدند. اما او
همچنان درگیر خود بود. یکی از دوستانش با دست ضربه ای به شانه اش زد,
و او, تنها به لبخندی بسنده کرد. خمیازه ای کشید. احساس خستگی می کرد.
راهروی تنگ و باریک با همان فضای نمور و سرد دوباره جلو چشمانش ظاهر
شد, با بی میلی از پله ها بالا رفت. سالها بود که نرده آهنی رنگ درست و
حسابی به خود ندیده بود.
سر و صداها کم کم داخل راهرو فروکش کرد. در شکسته چوبی کلاس را باز
کرد. در ناله ای کرد و از سر و صداافتاد, معلم با همان چهره گرفته
روی صندلی آهنی نشسته بود. همانطور با چشمان خیره به او نگاه کرد.
دستش را به علامت اجازه بالا برد و به سوی نیمکت رنگ و رو رفته ای
سرید.
معلم همچنان می گفت. دانش آموزان با خستگی به تخته سیاه کج و معوج
خیره شده بودند. صداهای اطراف کم کم محو می شد. دوبار دستش را برای
جلوگیری از خمیازه مقابل دهانش برد. خستگی امانش را بریده بود.
دوستش سقلمه ای به او زد, کلاس با حجم سنگینی روی سرش می چرخید:
نیمکت ها, آدم ها کتابهای پاره و پوره, معلم با همان صدای بلند و
حرفهای تکراری, تخته سیاه کج ومعوج, اصلا نفهمید چی شد !
خانه اول !مدرسه محیطی است که کودکان و نوجوانان در آن حضور
مستمری دارند; تا آن حد که می توان گفت مدرسه خانه دوم و حتی اول
دانش آموزان محسوب می شود. 18,5 میلیون نفر دانش آموز بخش اصلی اوقات
خود را در مدارس صرف می کنند, حتی در منزل نیز حضور آنها چنین متمرکز
نیست. بنابراین محیط مدرسه با تمامی اشیاء و ابزارهای آن باید فضایی
نشاطآور و جذاب باشد تا هریک از دانش آموزان هنگامی که به مدرسه راهی
می شوند, احساس خوشایند داشته باشند.
اگر این محیط از نظر فضا, زیبایی مکان و سایر عواملی که می تواند در
کشش دانش آموزان موثر باشد, دچارکاستی و در برخی موارد آسیب دیدگی
و فرسودگی باشد,چه بسا تمامی تلاش های آموزشی نهادهای آموزش و پرورش
و زحمات کادرهای آموزشی به هدر رود.
شکستگی میز و نیمکت ها, فروریختگی سقف و گچدیوارها, شکستگی شیشه ها
و پنجره ها, کثیف بودن دیوارها, تهی بودن آزمایشگاهها و کتابخانه ها
و.. . از مواردی است که متاسفانه در طول سال تحصیلی گریبانگیر بخش
مهمی از فضاهای آموزشی کشور است.
به راستی چاره چیست آیا باز باید تمامی خسارات وارده از سوی
دانش آموزان به فضاهای آموزشی را نهادرسمی آموزش و پرورش تقبل کند
والدین و مردم چه نقشی در این مشارکت ها دارند چگونه می توان از
والدین 18,5 میلیون دانش آموز در بهینه سازی فضاهای آموزشی بهره جست
کافی است به آمارهایی چند شتابزده نگاهی بیافکنیم.
از یک جلد تا.. . اگر والدین هریک از دانش آموزان تنها هزار ریال به
امر بهسازی مدارس اختصاص دهند, مبلغی در حدود 1,9 میلیارد تومان
برای فضاهای آموزشی فراهم خواهد شد. حتی اگر برای تجهیز کتابخانه های
مدارس هر دانش آموزی یک کتاب هدیه کند, حدود 18,5 میلیون جلد کتاب به
موجودی کتابخانه ها افزوده خواهد شد.
به راستی چرا ما از این خزانه های مردمی بهره نمی گیریم چه عواملی
در کاهش مشارکت های مردمی دخیل است
شاید تصور این که پرمخاطب ترین نهاد مردمی درجامعه با کمبود 50
درصدی بودجه دولتی روبرو است کمی شگفت آور باشد. وزارتخانه ای که در
سال جاری طبق ارزیابی کارشناسان آموزشی باید 1000 میلیارد تومان
بودجه برای آن منظور شود, تنها 523 میلیارد تومان بودجه اختصاص
داده شده است البته این انتظار که ثروتمندان می توانند کاستی بودجه
آموزشی کشور را تامین کنند, شاید یک آرزوی دست نیافتنی باشد; اما
نباید از کمکهای مردمی ناامید بود. هرکس به اندازه توان می تواند این
نهاد آموزشی را یاری دهد. اگر تا دیروز دلارهای نفتی کمک رسان
وزارتخانه عظیم آموزش و پرورش بود, حالا باید دسترنج این ملت شریف
حمایت کننده آن باشد; وگرنه زیانی که از آن نصیب مردم خواهد شد, قابل
جبران نیست, و تازه اگر لطمه ای بخورد, چه کسی از این میان خسارت
می بیند به جز فرزندان ما با هر زمینه ای پیداست که با این جمعیت
دانش آموزی, دیگر اداره تمام عیار نظام آموزشی از سوی دولت به
تنهایی, ممکن نیست.
آموزش و انفجار جمعیت کارشناسان بر این باورند که رشد سریع جمعیت
بعد ازپیروزی انقلاب اسلامی, نه تنها جامعه را از نظر
برنامه ریزیهای اقتصادی اجتماعی به دشواری افکنده, بلکه زمینه را
برای بلعیدن تمامی بودجه ها برای آموزش صرف کودکان و نوجوانان فراهم
آورده است.
ما نیز همچون سایر کشورهای جهان سوم, قربانی انفجارجمعیت شده ایم.
پیدا کردن امکانات برای 7,5 میلیون دانش آموز در سالهای آغازین
انقلاب اسلامی تاب وتوان را از وزارتخانه آموزش و پرورش می گرفت, حالا
اداره یک جامعه 18,5 میلیون نفری با تمامی نیازهای آموزشی , توانی
می طلبد که در اختیار دولت نیست ونمی توان دولت را با این همه مشکلات
و کاستی ها تنها گذاشت. کمک از هر چیزی می تواند شروع شود: از ارائه
یک قالب آجر برای بازسازی مدرسه گرفته تا ساخت یک مدرسه شهری یا
روستایی.
یک کارشناس آموزشی با اشاره به فعالیت های بهسازی مدارس و اهمیت آن
در روندآموزش می گوید: استهلاک ساختمان های آموزشی, سریع تر از سایر
فضاهای اداری و خدماتی اتفاق می افتد. افرادی که از این فضاها
استفاده می کنند با توجه به فیزیک و روند رشد جسمی با دیگران تفاوت
چشمگیری دارند. بنابراین بهسازی سالیانه و تعمیرات مستمر فیزیکی در
فضاهای آموزشی و تجهیزات جانبی, ضروری است.
به عنوان مثال مدرسه ای که دو سال متوالی رنگ آمیزی نشده, با یک
ساختمان اداری که به همین مدت ازرنگ آمیزی آن می گذرد, قابل مقایسه
نیست.
وی می افزاید: تاکنون از مشارکت های مردمی اولیاء دانش آموزان فقط در
مسائل مالی استفاده شده, حال آنکه بسیاری ازوالدین مشارکت های
غیرمالی را با رغبت بیشتری می پذیرند. مثلا مدیر مدرسه می تواند
اولیاء را در صنف های مختلف شناسایی و با توجه به تخصص هریک, آنان
را در امر بهسازی مدارس شریک کند.
در بهسازی مدارس ,علاوه بر ظاهر فیزیکی ,باید به برخی از فعالیت های
آموزش نیزتوجه کرد. به طور نمونه می توان به گردگیری آزمایشگاهها
و کارگاههای آموزش مدارس پرداخت, مدیر مدرسه ای را سراغ دارم که
توانسته با همیاری مادران دانش آموزان در یک اقدام مشارکتی, کلیه
طرح ها و نمودارهای درس زیست شناسی را به صورت گلدوزی و خیاطی در قالب
پوسترهای آزمایشگاهی تهیه کند.
هر سال یک میلیون نفرآمارها حاکی است که طی سالهای 57 تا 67 نظام
آموزشی با رشد سالانه 6 درصد پسران و 10 درصد دختران دانش آموز روبه
گسترش بوده است. بدین ترتیب هر سال یک میلیون نفر به مجموعه
دانش آموزان کشور افزوده شده حال آنکه حتی نصف این رقم نیز خروجی
نداشته ایم. در کنار این رشد کمی, آموزش و پرورش نیز نیروی انسانی
آموزشی خود را از 350 هزار نفر به یک میلیون نفر افزایش داده , اما
با این حال برای دستیابی به استانداردهای جهانی آموزشی, هنوز راهی
طولانی در پیش است.
ادامه دارد
نظر شما