تزیین; تجسم زیباییهای معنوی کلام الهی
روزنامه همشهری پنجشنبه 18 مرداد ,1375 8 آگوست ,1996 سال چهارم , شماره 1037
بررسی صفحه آرایی قرآن کریم در طول چهارده قرن زیبایی کلام خداوند
در درون آن نهفته است اما تزیین به بیان عارفانه مفاهیم کمک می کند
تمام هنرمندانی که در زمینه صفحه آرایی قرآن کریم فعالیت کرده اند,
ایثارگرانه تمام توانشان را در جهت زینت بخشیدن به کلام الهی به کار
برده اند و همین امر باعث گردیده است که مکاتب مختلفی پدیدار بشود.
قرآن کریم پیام خداوند تعالی است و باید که به زیباترین شکل ظاهری
ارائه شود. نقش تزیین در قرآن مبحث مهمی است و به بیان عارفانه
مفاهیم کمک می کند. بدیهی است که زیبایی کلام خداوند در درون آن نهفته
است و بی شک بدون تزیین, از شیوایی وزیبایی کلام الهی کاسته
نمی شود,لکن تزیین, تجسم زیبایی معنوی کلام است. و قبل از پرداختن به
اصل موضوع لازم است تذهیب وتشعیر را معنی کنیم. تذهیب که مشتق از
ذهب است, به معنای طلا در لغتنامه ها متاسفانه به عنوان یک هنر
زرکاری یا طلاکاری آمده است. لکن تذهیب, هنر آراستن درون متن و حواشی
آن است و به آرایشی اطلاق می گردد که هنرمند با استفاده از طلا و رنگهای
روحی و جسمی و با در نظر گرفتن و به کار بستن نظم, تقارن و ریزه کاری
به آرایش درون متن یا حواشی می پردازد.
تذهیب یکی از ده نوع نقاشی موجود در ایران است که جای پای خیلی
عمیقی در تاریخ ایران دارد و تاریخ آن به اسلام هم منتهی نمی شود.
در کنار تذهیب, هنر تشعیر وجود دارد. تشعیر مشتق از کلمه شعربه
معنای تار مو است و به هنر آراستن بیرون متن اطلاق می شود. تفاوت این
دو در این است که تشعیر برای آرایش برون متنی ولی تذهیب برای
آرایشهای درون متنی است. در تشعیر هنرمند می تواند هر نقشی را
استفاده کند ولی در تذهیب هنرمند محدود است. محدود به استفاده از سه
هزار نوع گل و بوته های ایرانی. در دنیا حدود پنجاه هزار گونه گیاهی
وجود دارد که 10 هزارتای آن مختص فلات ایران است و از این 10 هزار,
سه هزار نوع گل و بوته مختص آرایش های قرآنی است که هر کدام دارای
فلسفه خاص خودش است. در آرایشهای قرآنی, جایی که صحبت از خشم الهی
است, گونه هایی از گلها با رنگهای خیلی تند کار می شود و در جایی که
رحمت الهی وعده داده می شود, مملو از رنگهای آرام و دلپذیر است. در
تشعیر نیز نقشی که روی متن یا در حواشی اجرا می گردد بایستی ضخامت
خطوط به ضخامت یک تار مو باشد و هنرمندان این قاعده را در کارهایشان
به کار می گیرند.
پس از این مقدمه لازم است به ویژگیهای آرایشی قرآن در دورانهای مختلف
اشاره شود. تزیین قرآن به معنای خاص از قرن دوم هجری شروع می شود
زیرا در نخستین قرن, همه مخالف کوچکترین کاری روی قرآن بودند و حتی
نقطه و اعراب را نیز حرام می دانستند. اولین تزییناتی که روی قرآن
آغاز شد توسط یک ایرانی تبار به نام ابوالاسود دوعلی بود که به نقطه
گذاری و اعراب همت گمارد و خلیل بن احمد فراحی کار را به کمال
رساند.
در قرن دوم آرایشها مختص بود به سر سوره ها که به صورت نوارهای باریک
ازاشکال مختلف هندسی تشکیل می شد. اشکال به صورت متداخل, درون
همدیگر به هم پیچیده بودندو هنوز گل و بوته در آن راهی نداشت. در
این قرن نامی از سر سوره ها در بالای متن نیست و طلا به صورت خیلی کم
در بالای سر سوره ها خودنمایی می کند.
قرن سوم, قرن تحول کتابت است به چند دلیل: اول آنکه کاغذ از طریق
سمرقند وارد ایران شد و در همان قرن, هشت نوع کاغذ در ایران ساخته
شد که برای نوشتن قرآن مورد استفاده قرار گرفت و از نوع کاغذ می توان
به تاریخ اثرهای قرآنی پی برد. تحول دیگر, جایگزینی خط سته به جای
خط کوفی است و این خطوط در قرآن جایگزین خط کوفی می شود و همزمان با
این تحولات, کتاب آرایی قرآنی به حد اعلای خود می رسد.
در این قرن بوته های مختلفی با نقوش هندسی همراه می شود و به تزئینات
درون متنی نیز توجه می شود.
تحول دیگری نیز در قرن سوم در آرایشهای قرآنی شکل می گیرد و آن به
ظهوررسیدن صفحات بدرقه قرآنی است. قرآن بر خلاف کتابها, دارای
چهارصفحه بدرقه یعنی استقبال است, دعای قبل از تلاوت, دو صفحه فهرست
و صفحه بدرقه و دعای ختم قرآنی. رنگ در آرایش قرآنی از حالت محدود
خارج می شود و به دو شیوه خودنمایی می کند. یکی به شیوه اخرایی و
دیگری رنگهای روشن طلایی به همراه رنگینه های روحی وجسمی. در قرن سوم
هجری توجه به متن آرایی نیزافزایش می یابد. در قرن دوم, فواصل آیات
معمولا با اشکال هندسی همراه بود که گاهی اوقات این اشکال تعدادش به
هفت عدد می رسید. در قرن سوم محدودیت نقشهای فواصل از بین می رود. و
در فواصل آیات شمسه ها خودنمایی می کند, شمسه ها با نقوش گل وبوته
همراه می گردد. و علاوه بر آنکه نام سر سوره ها در درون متنها نوشته
می شود, یک کتیبه هم در پایان صفحه بوجود می آید و در حواشی نیز
شمسه های تزئینی به شکلهای مختلف هندسی خودنمایی می کند و این شمسه ها
شروع نشانه های اولیه در تذهیب است و سرآغاز تحول اساسی در کتاب آرایی
قرآن و ظهور مذهب های برجسته ای همچون عثمان بن وراق, ابوالبرکات رازی
و ابوبکر محمدبن حسین نقاش در قرنهای بعدی.
در قرن پنجم و ششم بدرقه آن حالت محدودیت طرح و نقش را از دست می دهد
و رنگها متنوع می گردد, گل و بوته ها به حد وفور به همراه نقوش هندسی
خودنمایی می کند و نوارهای باریک تزئینی جای خود را به سرلوح می دهد.
در قرآنهایی که تا به حال بررسی شده است حدود 720 نوع سرلوح وجود
دارد. سرلوحها, نقشهای درونی از آن حال و هوای هندسی کاملا بیرون
می آید و نقشهای گل و بوته به عنوان یک طرح و نقش اصلی مطرح می گردد و
در این دوره است که تذهیب از قرآن به کتابها و از کتابها به
کاشیکاری و معماری ودیگر کارهای هنری می رسد. قرآنهایی که از قرن ششم
به جای مانده است درمتنهایشان مطلاسازی بین سطوح وجود دارد. و همراه
طلا, رنگهای دیگر در آرایشهای قرآن مطرح می شود. تذهیب برای آرایشهای
درون قرآن و تشعیربه عنوان زمینه های قرآنی به کار می رود اما هنوز
افشانگری جای خودش را درآرایش صفحات پیدا نکرده است.
در قرن هشتم جلوه گری خطوط ایرانی خودنمایی می کند و تذهیب و تشعیر
جلوه خاصی می یابد و با مینیاتور همراه می شود. در این دوره, تذهیب و
تشعیر به عنوان هنر مستقل مطرح می گردد و به کارگیری رنگهای روحی و
جسمی به حدی می شود که محدودیتهای قرون در تذهیب از بین می رود و
هنرمند با آزاددستی, تمام همتش را در آرایشهای قرآنی به کار می بندد
و ادامه آن را در قرن نهم و دهم می بینیم که تذهیب و تشعیرهای قرآنی
به حد متعالی خودش می رسد. در قرن نهم هنرنویی در متن آرایی بوجود
می آید به نام افشانگری با انواع: غباری, درشت, لینه, چشم موری ,
پریشه ای و.. . تنوع رنگ در این دوران دچار تحول می گردد, پایان آیات و
فواصل آیات از لحاظ تعدد طرحی و نقشی به منتهای درجه می رسد و
مذهبهای بنام این دوره, درآرایشهای قرآنی تمام تواناییهای خودشان را
به کار می برند و سبکها و مکتبهای آرایشی متعددی بوجود می آید.
قرون نهم و دهم هجری اوج تعالی هنرصفحه آرایی قرآنی است و افشانگری
خودنمایی می کند و بعد سنجاق نشان سازی به حد تعالی می رسد. سر
لوحها,کاملا با کتیبه ها و سر سوره ها همراه می گردد. تزئینات در
قرآن حکایت از تاریخ دارد. سرلوحها, اجرای ترنج و سرترنج اجرای لچک
و ترنج با هم در قرآن تاریخ را بیان می کند.
مابین قرن نهم و چهاردهم , تذهیب و تشعیر با 109 رشته هنرهای سنتی
ایرانی همگام می گردد. گل بوته هایی که در آرایش سرلوحها به کار
می رود از خانواده اصیل اسلیمی هاست.
در دوره افشار و زند و قاجار تزیین قرآن ادامه راه پیشینیان است و
مذهبین به تبعیت از اساتید پیشکسوت, به آرایش قرآنی ادامه
می دهند.
دوره زندیه و قاجاریه تبعیت از هنرمندان دوره قبل کاملا وجود دارد.
در دوره قاجار سبکی که مختص خود قاجار باشد, وجود ندارد بلکه سبکها,
تلفیقی و اقتباسی است که درست انجام شده است و حتی ظرافت خیلی بیشتر
از دوره های قبل پیاده می شود. اجرای حاشیه های گره ای به تبعیت از
دوران صفوی فراوان است. گلهای ریسه ای در حواشی قرآن خودنمایی می کند.
سرفصلها به صورت پهن و ترنج و سرترنج درونی به صورت الوان نویسی و
مطلانویسی در قرآنها مطرح می گردد. گلهای خطایی جای خودش را پیدا
می کند و با اسلیمی های مختلف همگام می گردد. قرآنها به خط نسخ ایرانی
بیشتر نگارش می یابند.
درقرن 12 قرآنها بیشتر به خط نسخ ایرانی است . نسخ ایرانی را استاد
احمدنیریزی ابداع کرد که خطی کاملا دلچسب است. پس از استاد احمد
نیریزی, استاد دیگری همچون محمد هاشم لولویی اصفهانی, زین العابدین
محلاتی, وصال شیرازی و بعدها علی اصغر ارسنجانی, محمدشفیع خط نسخ
ایرانی را به حدی رساندند که واقعا به نستعلیق نزدیک گشته و از لحاظ
زیبایی دارای حد بصری فوق العاده ای می شود.
بعد ترجمه ها به خط نستعلیق و به شیوه رنگین نویسی مطرح می گردد.
کاغذهای مورد استفاده در این دوره نیز کاغذهای اصفهانی و ترمه است.
در قرآنهای دوره قاجاری تنوعی در اجرای حواشی به چشم می خورد.
جزءها, نصف جزءها, حزبها به اشکال مختلف برمی گردد و هنرمند جایگاه
خاصی را برای آن در نظر نمی گیرد و هر جا که لازم بداند, کار را اجرا
می کند. مذهب در این دوره کلیشه ای کار نمی کند و دست او برای آرایشهای
قرآنی باز است.
در پایان ذکر این نکته نیز ضروری است که برخی از دوستان معتقدند
دوره قاجار دوره افول آرایش قرآنی است که صحیح به نظر نمی رسد. درست
است که در این دوره سبک خاصی وجود ندارد اما کار تلفیقی است. قرآنی
از این دوره موجود است که 150 مذهب روی آن کار کرده اند و چنین کاری
را نمی توان در تاریخ سراغ داشت. در این قرآن تذهیبهای مختلفی به کار
گرفته شده است . 150 نوع مکتب مختلف از 150 استاد مختلف . آدم وقتی
این آرایشها را در این قرآن می بیند, انگار در گلستانی سیر می کند که
انتهایی ندارد.
تذکر: مطلب فوق خلاصه ای از سخنرانی آقای ابواالفضل زانج است که
در هفته میراث فرهنگی در فرهنگسرای نیاوران ایراد شده است.
نظر شما