دیپلماسی دقیقه ۹۰ صدام
روزنامه شرق ، یکشنبه ۲۳ آذر ۱۳۸۲ - ۱۹ شوال ۱۴۲۴ - ۱۴ دسامبر ۲۰۰۳
ترجمه علی عبدالمحمدی: به موازات اینکه سربازان آمریکایی در مارس گذشته گروه گروه در مرز عراق مستقر می شدند و دیپلمات ها نسبت به آغاز یک جنگ تمام عیار هشدار می دادند یکی از مشاورین برجسته پنتاگون (وزارت دفاع آمریکا) پیغامی سری را از جانب یک تاجر لبنانی _ آمریکایی دریافت کرد: صدام حسین علاقه مند است که دست به یک معامله بزرگ بزند. مقامات عراقی، از جمله رئیس سرویس جاسوسی عراق، به این تاجر گفته بودند که آنها از واشنگتن می خواهند که بداند عراق به هیچ وجه دارای تسلیحات کشتارجمعی نیست (و از آنجایی که به گفته خود ایمان داشتند) پیشنهاد کرده بودند که رسماً به نظامیان و کارشناسان آمریکایی اجازه خواهند داد تا تحقیقات وسیعی را در این زمینه انجام دهند. این تاجر در مصاحبه ای گفت که عراقی ها همچنین پیشنهاد کرده بودند که مردی را که مظنون به دست داشتن در انفجار سال ۱۹۹۳ در «مرکز تجارت جهانی» بوده و هم اینک در چنگال نیروهای رژیم بعث در عراق اسیر است به آمریکایی ها تحویل دهند.
وی گفت عراقی ها در یک مقطع زمانی همه چیز خود را گرو گذاشتند تا بتوانند حق انتخاب [برای جلوگیری از جنگ] را برای خود حفظ کنند. پیغام های صادره از بغداد که برای اولین بار در ماه فوریه برای یک تحلیلگر آمریکایی در دفتر کار «داگلاس فیث» معاون وزیر دفاع آمریکا در امور سیاستگذاری و برنامه ریزی مخابره شد بخشی از تلاش افسران اطلاعاتی عراق برای باز کردن راه مذاکرات به بن بست رسیده قبلی با مقامات دولت بوش از طریق یک کانال ارتباطی مخفی (پشت پرده) بود. طبق اظهارات مقامات مسئول (در مصاحبه های مختلف) و اسناد موجود، این تلاش ها که از سوی برخی مقامات بلندپایه عراقی هدایت می شد با نظر مساعد و تصویب شخص صدام انجام می شد. این پیشنهادات، که پس از یک دهه بهانه گیری و حقه بازی از سوی مقامات عراقی ارائه می شد، تقریباً به طور کامل با واکنش سرد و منفی مقامات دولت بوش مواجه شد. اما این پیغام ها حداقل این فایده را داشت که در اوایل ماه مارس، «ریچارد پرل» مشاور برجسته و مشهور مقامات بلندپایه پنتاگون در شهر لندن با این تاجر لبنانی _ آمریکایی که «عماد حاجی» نام داشت دیدار و گفت وگو کند. طبق اظهارات هر دو نفر، «حاجی» موضع رسمی عراق را برای «پرل» تشریح کرد و در عین حال از درخواست مقامات عراقی برای ملاقات رودررو با «پرل» یا نماینده دیگری از ایالات متحده خبر داد. «پرل» که بیشتر به واسطه طراحی هوشمندانه سیاست تهاجمی دولت بوش در قبال عراق نام خود را بر سر زبان ها انداخته می گوید: «من مردد بودم که این کار نتیجه ای داشته باشد. اما با این حال موافقت کردم که در واشنگتن با این افراد گفت وگو کنم.» «پرل» می گوید که او به دنبال کسب مجوزهای لازم از CIA (آژانس اطلاعات مرکزی آمریکا) برای دیدار با مقامات متقاضی عراقی بود اما از CIA به وی پاسخ دادند که آنها خواهان پیگیری قضایا از طریق این کانال نیستند و اشاره کردند که آنها [مقامات CIA] پیشتر تماس های جداگانه ای را با بغداد برقرار کرده اند. «پرل» در این باره می گوید: پاسخ مقامات CIA این بود: به آنها بگو ما به زودی شما را در بغداد ملاقات خواهیم کرد [اشاره به تهاجم قریب الوقوع آمریکا به عراق]. یک مقام برجسته اطلاعاتی آمریکا می گوید که این تنها یکی از تماس های متعددی بود که ما با عراقی ها یا با افرادی برقرار کردیم که سعی داشتند با ایفای نقش میانجی در این مذاکرات، سود حاصله را به نفع خود مصادره کنند. این مقام آمریکایی که خواست نامش فاش نشود همچنین گفت: «این سیگنال ها از طریق کانال های ارتباطی مختلف، از سرویس های جاسوسی خارجی و دولت های دیگر گرفته تا اشخاص ثالث، شارلاتان های بین المللی و فعالان مستقل، برای ما ارسال می شد. تمامی این نقطه نظرات که غالباً ظاهری موجه و قابل ادراک داشتند به دقت از سوی مقامات آمریکایی مورد ملاحظه و بررسی قرار گرفتند.» تلاش های زیادی صورت گرفت _ ظاهراً و باطناً _ تا از وقوع جنگ در عراق جلوگیری شود اما به نظر می رسد که کانال ارتباطی «حاجی» آخرین تلاش دولت صدام برای دسترسی به مقامات آمریکایی بوده باشد. در مصاحبه هایی در بیروت، «حاجی» مدعی شد که به نظر می رسید عراقی ها شدیداً از تهدید نظامی آمریکا ترسیده بودند. وی گفت: «عراقی ها بالاخره خطر را حس کردند. آنها واقعاً قصد مذاکره داشتند و پیشنهاداتی را مطرح کردند که در شرایط عادی هرگز به طرح چنین پیشنهاداتی تن نمی دادند.» «پرل» می گوید که او هنوز متعجب است که چرا عراقی ها از چنین تماس های پیچیده ای برای ابلاغ یک «طرح کاملاً حیرت انگیز» به دولت آمریکا استفاده کرده اند. اما افسران اطلاعاتی سابق آمریکا که از تجربیات فراوانی در منطقه خاورمیانه سود می برند معتقدند که بسیاری از رهبران جهان عرب مطابق عادت دیرین خود ارزش زیادی برای ارتباطات سری قائلند، اگر چه چنین ترتیبات غیرمرسومی بعضاً در واشنگتن به دیده شک و تردید نگریسته می شود. رایزنی از طریق این کانال مخفی [حاجی]، که جزئیات آن در مصاحبه ها و در اسناد به دست آمده توسط مسئولین روزنامه نیویورک تایمز به وضوح درج شده است، نگرانی روزافزون مقامات رژیم بعث عراق را نشان می دهد که سعی داشت وارد اتاقی شود که دشمن دیرین اش [آمریکا] به هیچ وجه قصد باز کردن در آن را نداشت. این موضوع همچنین پرده از بسیاری واقعیت ها برمی دارد که در پس آن شبکه بین المللی پیچیده ای با ارتباطات نهانی و زیرزمینی نهفته است.رابط اصلی در شبکه پنهانی فعال در قضایای اخیر عراق، «عماد حاجی» بود که بخش عمده ای از عمرش را با مشغولیت به دو شغل مجزا (و البته کاملاً مرتبط با یکدیگر) سپری کرده است.«حاجی» یک مسیحی مارونی است که در سال ۱۹۵۶ در بیروت به دنیا آمد و پس از شروع جنگ داخلی در سال ۱۹۷۶ از لبنان گریخت. وی سال ها در ایالات متحده اقامت گزید و علاوه بر تحصیل در دانشگاه های آمریکا تابعیت مضاعف این کشور را نیز کسب کرد. «حاجی» که از ابتدا حومه واشنگتن را برای اقامت خود برگزید کارش را از یک شرکت بیمه به نام American Underwriters Group آغاز کرد و به موازات آن وارد حوزه های سیاسی لبنانی _ آمریکایی شد. در اواخر دهه ۱۹۹۰، وی خانواده و شرکتش را به لبنان انتقال داد. سیر حوادث زندگی [از جمله اقامت در هر دو کشور لبنان و آمریکا] به او یاری داد تا وجهه خوبی را در جهان عرب و در آمریکا برای خود دست و پا کند. یک مسلمان برجسته لبنانی که در هنگام طرح دعوا در شرکت بیمه وی با «حاجی» ملاقات کرده بود وی را به «محمد ناصف» مقام برجسته اطلاعاتی سوریه و یار نزدیک پرزیدنت «بشار اسد» معرفی کرد. «حاجی» در یکی از سفرهایی که سال گذشته به واشنگتن داشت با یک تبعه لبنانی _ آمریکایی به نام میشل مالوف همسفر بود؛ مالوف به عنوان تحلیلگر در یک واحد جاسوسی که توسط «داگلاس فیث» در پنتاگون راه اندازی شده بود تا ارتباطات احتمالی میان گروه های تروریستی نظیر القاعده و کشورهایی نظیر عراق را کشف و ثبت کند مشغول فعالیت بود. مالوف هم اینک با بسیاری از محافظه کاران پیشرو در واشنگتن روابط نزدیکی دارد، ضمن اینکه در دولت ریگان (رئیس جمهور اسبق آمریکا) در پنتاگون برای «ریچارد پرل» کار کرده بود. در ژانویه ۲۰۰۳، به مجرد اینکه فشار آمریکا به افکار عمومی برای مواجهه رودررو با عراق افزایش می یافت مشاغل دوگانه «حاجی» (به عنوان یک تاجر و فعال سیاسی) با یکدیگر تداخل پیدا کرد. وی می گوید در سفری که به دمشق داشته «ناصف» با او درباره محدودیت های سوریه در برقراری ارتباط نزدیک با مقامات آمریکایی سخن گفته است. «حاجی» می گوید در سفری که در ماه فوریه به ایالات متحده داشته «مالوف» ترتیبی داد تا وی آن پیغام را شخصاً به حضور «پرل» و «جیمی دورنان» که در آن زمان یکی از معاونین برجسته «پل ولفوویتز» معاون وزیر دفاع آمریکا بود، برساند. مقامات پنتاگون تایید می کنند که این ملاقات ها صورت گرفته است.«پرل» که یکی از اعضای هیأت سیاستگذاران دفاعی آمریکا در پنتاگون است در پایتخت های خارجی به عنوان یکی از مشاورین برجسته مقامات بلندپایه دولت آمریکا شناخته می شود. پس از آنکه «حاجی» در مراجعت به بیروت و دمشق، جزئیات دیدارش با «پرل» را به استحضار مقامات ذی ربط رساند، دوست مسلمان لبنانی «حاجی» از او خواست که با یک مقام بلندپایه عراقی که مشتاق گفت وگو با مقامات آمریکایی است دیدار کند. «حاجی» نیز با رعایت تمامی جوانب با درخواست او موافقت کرد. در ماه فوریه، به موازات آنکه آمریکا تلاش هایش را برای تصویب یک قطعنامه فوری در شورای امنیت سازمان ملل متحد برای کسب مجوز قانونی اعزام نیرو به عراق شتاب بخشیده بود «حسن العبیدی» رئیس عملیات خارجی سرویس جاسوسی عراق به یک باره (و بدون اعلام قبلی) وارد دفتر کار «حاجی» در بیروت شد.
ادامه دارد
نظر شما