از زبان ریش سفیدان جنبش فتح
روزنامه شرق، سه شنبه ۱۶ دی ۱۳۸۲ - ۱۳ ذیقعده ۱۴۲۴ - ۶ ژانویه ۲۰۰۴
ترجمه: عبدالهادی طرفی
مقاله حاضر از زبان هانی الحسن عضو برجسته جنبش فتح نوشته شده که خود را یکی از ریش سفیدان جنبش فتح می داند و از تریبون یاد شده می خواهد جوانان را به سوی آینده ای بهتر نوید دهد. جنبش فتح که چهار دهه پیش در شرایطی خاص بنیانگذاری شد دستاوردهای متعددی داشت و همواره از سوی گروه ها و شخصیت ها مورد نقد و بررسی قرار گرفته است. انتشار این مقاله نیز نه به معنای پذیرش دیدگاه های وی بلکه به منظور فتح بابی برای ادامه این بررسی هاست به ویژه آنکه این هفته سی و نهمین سالگرد این جنبش برگزار شد.
امروز سالگرد انقلاب فلسطین را جشن می گیریم. سی و نه سال از آغاز حرکت تاریخی فتح که در سال ۱۹۶۵ پا به عرضه وجود نهاد، می گذرد. سئوال مهمی که در این رابطه مطرح می شود این است که: جنبش فتح چگونه توانست بدون وقفه این سال های طولانی را با صلابت و استواری پشت سر بگذارد. آن هم با وجود اینکه نقشه خاورمیانه همیشه شاهد تغییر و تحول بوده و این منطقه به منطقه وزش توفان های سیاسی معروف است. توفان هایی که بسیاری از جنبش ها و تشکل ها و رهبران را با خود برد. دلیل واقعی دوام جنبش فتح و زنده بودن آن پایداری راد مردانی است که تلخی آوارگی را چشیدند و مأموریت رویارویی با سخت ترین حرکت استعماری تاریخ معاصر را به جان و دل خریدند. این دلاورمردان، اندیشه سیاسی و تشکلی را پایه گذاری کردند که اعضای آن با عبرت گرفتن از حوادث و اتخاذ تدابیر لازم در جهت پیشرفت برای رسیدن به آرمان های این تشکل گام برداشتند.
این نسل، نسل بزرگان جنبش فتح اولین کسانی بودند که ثابت کردند توانایی رویارویی با اندیشه های حاکم در آن دوران را دارند. آنها با نگاهی تیزبین توانستند آن سوی دیوارهای خیالی را که توسط نیروهای سیاسی و احزاب عربی با اندیشه های مارکسیستی و قومی دینی تلفیق یافته بود بشناسند.
آن پیشگامان دریافتند قالبی که همه پارادوکس های عربی در آن ذوب شده همانا نبرد عربی _ اسرائیل خواهد بود. در جهان سیاست اندیشه های فراوان وجود دارد ولی شرایط حاکم، در برابر اجرا و تطبیق آنها مانع تراشی می کند. چرا که استعمارگران بیگانه که سرزمین فلسطین را دیوارکشی نمودند قصد دارند سلطه خویش را همچنان در آن سرزمین اعمال کنند و اصرار دارند که تجزیه طلبی و عقب ماندگی اقتصادی و کارشکنی در برابر دموکراسی های ملی همچنان در جوامع عربی حکمفرما باشد. آنها برای اجرای این اندیشه های شوم از راهکارهای تشویق افکار قبیله ای و اهمیت دادن به نظامیگری در حاکمیت ها استفاده می کنند.
آنچه در این میان از اهمیت فراوانی برخوردار خواهد بود این است که پیشگامان جنبش فتح به خوبی درک کرده بودند که جنگ سرد و به ثمر رسیدن انقلاب الجزایر و پا گرفتن ناصریسم، فضای مساعدی را برای نبرد مسلحانه به وجود آورده است. آنها روندی را در تاریخ انقلاب و مبارزات فلسطینیان به وجود آوردند که به جنگ مرزها معروف شد و ما از بیست و سه سال پیش تاکنون همواره به آن نبردها احتیاج وافری داشتیم. جنگ مرزها درست قبل از انتقال حرکت انقلابی و مبارزه به داخل سرزمین فلسطین که با نخستین انتقاضه همراه بود به وقوع پیوست.آنها امروزه افتخار می کنند که در سرزمینشان به سر می برند و به یاری دیگران نیازی ندارند. با وجود این، آنها از خساراتی که به نیروهایی که یه یاریشان شتافته بودند، دردمند هستند.
امروز در سی و نهمین سالگرد جنبش فتح دیگر موضوع حاکمیت در فلسطین و برعهده گرفتن امور مورد منازعه و درگیری گروه های فلسطینی نیست. زیرا حکومت فلسطین در مرزهای ۱۹۶۷ حاکمیت کامل دارد و بیت المقدس پایتخت آن است و این حقیقتی است جهانی که حداکثر تا سال ۲۰۰۷ برای جهانیان ثابت خواهد شد.اما اوضاع جدید در سرزمین فلسطین باعث شده جنبش فتح درک کند که آن جنبش دیگر فقط یک جنبش آزادیبخش ملی نیست بلکه یک جنبش دموکرات نیز هست که مسئولیت حاکمیت ملی را برعهده دارد و باید نیازهای ملت بزرگ فلسطین و منافع اقتصادی و اجتماعی و آموزشی و امنیتی آن را برطرف سازد.
جنبش فتح باید دو وظیفه اصلی و اساسی را سرلوحه فعالیت خویش قرار دهد؛ نخست ادامه رهبری ملی، حال آنکه مرحله آزادسازی ملی هنوز پایان نیافته است. جنبش فتح همچنان قادر است وحدت فلسطینیان را مستحکم تر کرده و به خوبی می تواند در برابر ویرانی و جنگی که صهیونیست ها به آن دامن می زنند بایستد. با صرف نظر از دیدگاه ها و فعالیت حزبی و گروهی باید اذعان کرد فتح تنها تشکلی است که می تواند دیدگاه های مختلف فلسطینیان را در قالب دیدگاهی واحد در برابر دشمن سامان بخشد. ادامه قبول مسئولیت تاریخی توسط این جنبش یک نیاز ملی است که می تواند ملت ما را از نبردهای حاشیه ای و ثانوی دور سازد. دومین وظیفه ای که جنبش فتح باید به آن بها دهد تحکیم پایه های حکومت فلسطین در همه زمینه ها بر مبنای دموکراسی و شفافیت است.
اوضاع جدید ایجاب می کند فتح دنباله رو اندیشه ای باشد که به آزادسازی ملی منجر شود. زیرا حکومت فلسطین در سرزمین های تحت اشغال نفوذ ندارد، همچنین این جنبش باید مؤسسات مدنی را سامان بخشد تا در جریان آزادسازی فلسطین نقش داشته باشند. مسئله ای که به یک اندیشه و سازمانی جدید نیاز دارد. ساختار سازمان جدید باید به گونه ای باشد که طرح های تازه ای را برای فعالیت جهت پایان بخشیدن به اشغال و همچنین توسعه مؤسسات مدنی ارائه نماید. این روند که معمولاً با تناقضات و مخالفت های متعددی همراه خواهد بود را قبلاً در جنگ مرزها شاهد بوده ایم. در آن دوران ساختار حزبی ما از حالت سری به شبه سری و سپس به شبه علنی تبدیل شد. این کار شایعاتی را که در خارج از جنبش مطرح شده و بروز اختلاف در حرکت فتح و نحوه اعمال دموکراسی در داخل آن و عدم هماهنگ بودن اعضا نشان می داد خنثی کرد.
اشغال با ایراد خطابه های پرطمطراق از میان نمی رود. روشن است که اندیشه اساسی جنبش فتح بر این امر تأکید دارد که ما باید حداکثر تلاش خود را انجام دهیم تا به نتیجه برسیم. هنگامی که اسرائیلی ها فضای حاکم بر معاهده اُسلو را غنیمت شمردند تا از تعهدات خویش و بازگرداندن حاکمیت فلسطینیان بر کرانه غربی و غزه سرباز زنند انتفاضه دوم پا به عرصه وجود نهاد تا نتیجه آن تلاش ها را درو کند. جنبش فتح هیچ باکی ندارد که از ادامه رهبری جریان آزادسازی فلسطین شانه خالی کند. زیرا ما اعتقاد نداریم که در فلسطین جنبش و یا تشکلی وجود دارد که اندیشه ای هماهنگ و برتر از جنبش فتح داشته باشد. همچنین هیچکدام از تشکل های فلسطینی تجربه تاریخی و مهم جنبش پیشتاز ما را در برخورد با بحران های جهانی و منطقه ای ندارند.
عجز و کاستی های تبلور یافته در حکومت ملی فلسطین به دلیل اعمال نفوذ سازمان های امنیتی بر حکومت بود و این مسئله می رفت تا دموکراسی را از جنبش فتح سلب و راه را بر بسیاری از عملکردهای منفی که به فساد اداری معروف است باز کند. بعد از آن مرحله جدیدی در جنبش فتح آغاز شد و اعمال نفوذ سازمان های امنیتی در جنبش فتح محدود گردید و رهبران این جنبش از ملت فلسطین به خاطر اشتباهات گذشته خود عذرخواهی کردند و سرانجام یک تجربه حزبی جدید محقق گشت. لازم به یادآوری است که در آینده نزدیک شاهد انتخابات و رأی گیری از پایین ترین رده های جنبش تا صدر آن خواهیم بود.
نسل جوان جنبش فتح اعتراضات گسترده ای را در برخی محافل برای تصدی نقشی بارز در اداره امور و رهبری جنبش فتح از خود نشان می دهد. هیچ عاقلی نمی تواند این مطالبات را نادیده بگیرد. کشمکش بین نسل های مختلف پدیده عجیبی نیست بلکه جزو قوانین زندگی است. اعتراض ما به آنها تنها به این خاطر است که آنها به شکلی عمل می کنند که انگار حکومت در فلسطین پا برجاست و اشغال پایان یافته است. خلاصه اینکه آنها بر مبنای اصول دموکراسی که معمولاً در کشورهای دارای ثبات و استقرار و نه در حال مبارزه با اشغالگران به چشم می خورد عمل می کنند. در چنان کشورهایی در، به روی همه باز می شود و کنفرانس ها و گفت وگوها برای همه آزاد خواهد بود حال آنکه در شرایط مبارزه با اشغال باید چون درختی باشیم که ریشه هایی در زیرزمین دارد و شاخه هایی بر بالا. این مسئله اقتضا می کند که رهبری جنبش متراکم باشد. تغییر و تحول در کادر رهبری در جنبش بدین معنی نیست که برخی از افراد از رهبری حرکت حذف شوند و برخی دیگر به آن ملحق شوند مگر در حالت ارتکاب اشتباهاتی بزرگ و یا انحرافی ملی. لازم به یادآوری است که رهبران فتح در این چند سال بهای سنگینی را در قبال فعالیت خویش پرداختند.
فراموش نکنیم که هشت نفر از اعضای کمیته مرکزی جنبش فتح به دست متجاوزان اسرائیلی کشته شدند. ما درصدد هستیم تا شورای انقلاب فلسطین و کمیته مرکزی را توسعه دهیم و تئوری شاخه سیاسی جنبش را که در اساسنامه داخلی ذکر شده، اجرا کنیم به گونه ای که وظیفه اصلی این شاخه فقط اجرایی نباشد. همچنین ما می خواهیم دفاتر نمایندگی این جنبش را به عنوان پارلمان محلی جنبش فتح توسعه دهیم.اعتقاد ما به عنوان اعضای فتح به آرمان های ملی هرگز تغییر نمی یابد، ولی تجربه به ما آموخته است که در مورد امور جاری با صراحت از همدیگر انتقاد کنیم و آزادانه اظهارنظر نماییم. این موضوع البته شامل اموری نمی شود که برای اجرای آنها بیش از یک نسل زمان صرف شده است. آرمان های ما پیرامون حق بازگشت و برپایی حکومتی ملی همچنان خط رهبری ما را تشکیل می دهد و از آن عدول نخواهیم کرد. ما توانایی بحث و گفت وگو و برخورد با بسیاری از اندیشه هایی را که توسط افراد مبتدی مطرح می شود داریم. ما می دانیم که آن اندیشه ها هیچ ثمری به بار نمی آورند. چالش ما در حال حاضر با کسانی است که در عین پیشگام بودن در تاریخ مبارزه با اشغالگری و تقدیم گرانبهاترین چیزها در این راه، در حال حاضر خسته و کوفته شده اند و استراحت موقت را قبول نمی کنند و در برابر برخی امور از خود ملایمت و نرمی نشان می دهند ومسئولیت هایی را می پذیرند که نباید می پذیرفتند. آنها فراموش کرده اند که وظیفه اصلی رهبران حفظ توازن نیروهای مبارز فلسطین است.
عضو کمیته مرکزی جنبش فتح
منبع: الشرق الاوسط
نظر شما