لحافدوزی که اراذل و اوباش را از محله بیرون کرد | قصه حاج محمدولی روزبهانی
حاج محمدولی روزبهانی، لحافدوزی ۸۰ ساله و خیّر محله وحیدیه تهران، نهتنها با هنر دستش سالها برای مردم این محله لحاف و متکا دوخته، بلکه در روزهای سخت و ناامن پیش از انقلاب، با شجاعت و همت خود، امنیت را به محله بازگردانده است.
شروع زندگی و حرفه لحافدوزی
محمدولی روزبهانی، پیش از ورود به حرفه لحافدوزی، در روستاهای بروجرد به کشاورزی و بنایی مشغول بود. اما آشنایی با یک پنبهزن، مسیر زندگی او را تغییر داد. او از همان ابتدا به این کار علاقهمند شد و در کنار یادگیری پنبهزنی، لحافدوزی را نیز فرا گرفت.
او میگوید:
«وقتی حاجی پنبهزن وارد محله شد و کارش را شروع کرد، واقعاً از دیدن کارش لذت میبردم. او پنبهها را میزد و بانوان آن پنبهها را تبدیل به کلاف و از آن لباس تهیه میکردند. کمکم لحافدوزی را یاد گرفتم و در ۲۵ سالگی به خرمشهر رفتم و بهعنوان لحافدوز حرفهای مشغول شدم.»
ورود به تهران و رونق کار
در اواخر سال ۱۳۴۹، حاج محمدولی برای دیدن بستگانش به تهران آمد. بستگان او از او خواستند لحاف و تشک بدوزد. او کارش را در تهران آغاز کرد و خیلی زود شهرت و محبوبیت پیدا کرد.
او میگوید:
«آن زمان آنقدر کارم رونق داشت که تا ۳ ماه نمیتوانستم سفارش قبول کنم. خانمها از محلههای مختلف به مغازهام میآمدند و از کارم تعریف میکردند.»
لحافدوزانی که بیکار شدند
با رونق کار حاج محمدولی، اعتراض لحافدوزهای محلههای اطراف بلند شد. آنها معتقد بودند که او با دریافت مزد کمتر، مشتریانشان را از دستشان گرفته است. اما حاجی با قاطعیت به آنها گفت که کیفیت کارش دلیل جذب مشتری است، نه قیمت پایینتر.
او میگوید:
«آنها از من خواستند که دست روی قرآن بگذارم و قسم بخورم که قیمتهایم با آنها یکی است. اما من به آنها گفتم که اگر از هر دو چشم نابینا شوم، باز هم با همان قیمت مشخص شما کار میکنم.»
مبارزه با اراذل و اوباش محله
یکی از مهمترین بخشهای زندگی حاج محمدولی، مبارزه با اراذل و اوباش محله وحیدیه است. او از روزهای ناامن پیش از انقلاب میگوید؛ روزهایی که مردم حتی جرئت نمیکردند کرکره مغازههایشان را بالا بدهند.
او تعریف میکند:
«آن زمان محله پر بود از اراذل و اوباشی که با عربدهکشی و شکستن شیشه مغازهها، ترس را به جان مردم میانداختند. یک قلدر در محله بود که غروبها به مغازهها میآمد و با قمه از کاسبان پول زور میگرفت. او مغازه من را برای استراحت و خواب عصرش انتخاب کرده بود و هر روز به مغازهام میآمد.»
حاجی تصمیم گرفت با کمک اهالی محله، این قلدر را از محله بیرون کند. او میگوید:
«یک روز وقتی او خواب بود، سراغ اهالی و بستگانم رفتم و از آنها کمک خواستم. همه با چوب به در مغازهام آمدیم. وقتی او برای خوردن غذا بیرون آمد، من سه ضربه با چوب به او زدم اما او حتی تکان نخورد. وقتی خواست به سمتم بیاید، اهالی به کمکم آمدند و در نهایت او را از محله بیرون کردیم. بعد از آن، هیچ اراذل و اوباشی برای زورگیری به خیابان ما نیامده است.»
حاجی؛ برکت محله وحیدیه
حاج محمدولی روزبهانی، با وجود اینکه کارش مانند گذشته رونق ندارد، همچنان نور چشم و برکت محله وحیدیه است.
مریم شریفی، یکی از مشتریان قدیمی حاجی، میگوید:
«ما سالهاست که برای سفارش کارهایمان پیش حاجی میآییم. او هیچوقت کاری تحویلمان نداده که ناراضی باشیم. از طرف دیگر، در این ۳۰ سالی که او را میشناسم، کیفیت کارش هیچوقت تغییر نکرده است.»
زهرا کوکانی، یکی دیگر از بانوان محله، درباره او میگوید:
«حاجی نور چشم این محله و برکت آن است. دست خیر حاجی برای کمک به خانوادهها و دختران دمبخت زبانزد همه است. اما حیف که دیگر کارش مانند گذشته رونق ندارد و خیلی از مردم کارهای آماده را به کار خوب حاجی ترجیح دادهاند.»
نتیجهگیری؛ قصه مردی که امنیت و آرامش را به محله بازگرداند
حاج محمدولی روزبهانی، لحافدوزی که با هنر دستش و شجاعت قلبش، نهتنها زندگی مردم محله وحیدیه را زیباتر کرد، بلکه با مبارزه با اراذل و اوباش، امنیت را به محله بازگرداند. او نمونهای از یک انسان متعهد، مهربان و شجاع است که همچنان در دل مردم محلهاش جایگاه ویژهای دارد.
همشهری آنلاین
نظر شما