حسین ابن سعید کوفی اهوازی
ابومحمد(1) حسینبن سعید معروف به حسین اهوازی(2)، از راویان جلیلالقدر شیعی بوده و در زمره عالمان برجسته زمان خویش، در قرن سوم هجری، به شمار میرفته است.
او در شهر کوفه قدم به عرصه وجود نهاد و پس از چندی باتفاق برادرش «حسن» به اهواز منتقل شده(3) و مدتی در آنجا بسر برد، شاید معروف شدن وی به حسین اهوازی نیز به همین علت باشد. از آن پس راه شهر قم را در پیش گرفت و به سوی آن دیار شتافت او تا آخر عمر خویش در آنجا بسر برد(4) وی در عش آل محمد به کسب علم و معرفت، نقل حدیث و روایت و تربیت شاگردان کارآمد پرداخت، بگونهای که درخشش در این عرصه او را در شمار بزرگان سده سوم آن سامان درآورد.
از زمان ولادت وی هیچگونه تاریخ روشنی در دست نیست، ولی با عنایت به این مطلب که برقی(5) و شیخ طوسی(6) هر یک در رجال خود او را از اصحاب امام رضا (ع) به حساب آوردهاند، و دوران حیات آن امام همام نیز تا سه سال بعد از قرن دوم هجری (203ه) ادامه داشته است، براحتی میتوان گفت که تاریخ ولادت او به اواخر سده دوم هجری برمیگردد.
خاندان
حسینبن سعید در خانوادهای دیده بجهان گشود و رشد یافت که افراد آن از تربیتیافتگان مکتب اهلبیت عصمت (ع) بوده و پیوسته در خدمت خاندان نبوت و امامت بسر بردهاند، آنان وفاداری و ارادت خود را نسبت به ایشان به اثبات رسانده و از هر مجال و فرصتی برای ابراز محبت و ارائه خدمت نهایت کوشش و تلاش را مینمودند.
اغلب رجال نویسان، همانند مرحوم کشی(7) و شیخ طوسی(8) نیاکان حسین اهوازی بویژه، «حمّادبن سعید» را از موالیان امام چهارم، حضرت علیبنالحسین (ع) به شمار آوردهاند.
با توجه به این نکته که در معنای «موالی» گستردگی ویژهای وجود دارد و تنها در اینجا به سه معنای «محبّ، عبد، و آزاد شده(9)» بکار رفته است، میتوان گفت، که هر یک از این سه ترجمه به تنهائی نشاندهنده این مطلب است که اجداد حسینبن سعید نسبت به خاندان وحی تقرب و مودت خاصی داشته و از نزدیک با ایشان در ارتباط بودهاند، بهرروی افتخار خدمت درگاه، و محبت آلاللّه، امتیازی بزرگ و درخشان است که همواره نیاکان او را در ردیف دوستان و خدمتگزاران اهلبیت قرار داده است.
بیتردید داشتن چنین ارتباط نزدیک با خاندان رسالت در تربیت شخصیتی همچون «حسین اهوازی» فوقالعاده تأثیرگذار بوده، و به یقین در رشد و نموّ شخصیت او اثر بسزائی داشته است.
برادر حسین اهوازی
او برادری بنام «حسنبن سعید» داشته، که در عرصه علوم و معارف آن عصر، دارای شخصیت والائی بوده است، حسنبن سعید دارای تألیفات و تصنیفات فراوان بوده، و همانند برادرش در بسیاری از معارف و دانشهای زمان خود، از زمره پیشتازان آن میدان به شمار میآمده است(10).
نام حسنبن سعید در میان کتابهای رجالی، بویژه نوشتههایی که از متون نخستین علم رجال بحساب میآید، اغلب در کنار برادرش ذکر شده، و رجال نویسان به شرح حال آندو با هم پرداختهاند.
برقی(11)، کشی(12) و شیخ طوسی(13) هر کدام این دو برادر را در کنار یکدیگر نام برده و هر یک بگونهای شخصیت ایندو را معرفی کردهاند.
نجاشی ابتدا سراغ معرفی چهره «حسنبن سعید» رفته و در ضمن از برادرش «حسین» نیز نام برده است، او در ادامه چنین گفته است: حسنبن سعید در تألیف و تصنیف سی کتاب با برادرش حسین مشارکت داشته است(14).
حسینبن سعید در عرصه امامت
عصر حیات این راوی و عالم برجسته شیعی با روزگار سه تن از امامان معصوم (ع) مصادف بوده است. او از این فرصت بدست آمده، نهایت تلاش را در جهت کسب معارف و درک فیوضات فراوان از پیشگاه خاندان امامت و ولایت، بکار بسته، و بدینوسیله بر رشد و بالندگی شخصیت علمی و معنوی خود افزوده است. اگرچه حاکمان جائر و غاصب عباسی موانع فراوان بر سر راه گسترش فرهنگ اصیل علوی و ولوی قرار دادند، و در این راستا از هیچ ظلم و جوری علیه خاندان رسالت، و پیروان آنها فروگذار نکردند، و همواره و بهر وسیله ممکن بدنبال جدا کردن و دور نگه داشتن اهلبیت از دوستان و پیروان آنها بوده و پیوسته در صدد محو آثار و ارزش آنان بودند، امّا نهتنها قادر به خاموش کردن چراغ پرفروغ و هدایتگر ولایت و امامت نشدند، که چهره کریه و غاصب خود را بیشتر آشکار ساخته و به سوی رسوائی هرچه بیشتر خود قدم برداشتند. برخلاف هدف غاصبان منصب رَهبری و زعامت امت، روز بروز، شمار دوستداران و پیروان مکتب امامت افزایش یافت، و دلهای فراوانی شیفته و دلباخته آنان شد. حسینبن سعید نیز یکی از شیفتگان این مکتب است که فیض هم عصر بودن یا حضرت امام علیبن موسیالرضا، امام جواد و حضرت هادی (ع) را بخوبی درک کرد(15)، و از این سرچشمه فناناپذیر، جرعههای ناب معرفت را نوشید.
صحابی امام
حسین که از جمله موالیان و دلباختگان اهلبیت و فیض صحابی بودن سه امام را درک کرده بود، وفاداری و اخلاص خود را نسبت به مکتب ولایت و امامت با نقل روایت و حدیث، و تلاش پیگیر برای گسترش فرهنگ علوی، به اثبات رساند، و در این راه هیچگاه احساس خستگی ننمود و از پای ننشست و هرگونه رنج و ملامتی را بجان خریدار شد.
اکثریت رجالنویسان، نام حسینبن سعید را در زمره یاران امامان معصوم (ع) آوردهاند، با این تفاوت که برخی، (همانند شیخ طوسی(16)، محقق اردبیلی(17)، صاحب روضاتالجنات(18)،...) وی را از یاران و راویان امام رضا، امام جواد و امام هادی (ع) برشمردهاند، و گروهی (همچون برقی(19)، علامه حلّی(20)،...) او را از اصحاب و محدثان امام علیبن موسیالرضا و حضرت جواد (ع) بحساب آوردهاند و بعضی دیگر (چون ابن شهرآشوب(21)، ابن حجر عسقلانی از علماء اهل سنت(22)،...) نیز حسینبن سعید را تنها در عداد راویان امام هشتم حضرت علیبن موسیالرضا (ع) به شمار آوردهاند.
رابطه با امام
با توجه به این نکته که صحابی بودن و نیز همعصر بودن حسینبن سعید با امامان (ع) مسلّم و قطعی بوده است، این سؤال جای خود را پیدا میکند که کیفیت ارتباط او با امام عصر خود به چه صورت بوده؟ و از این فرصت چگونه بهره جسته است؟ در جواب این پرسش ابتدا باید گفت که نحوه رابطه او با حضرات معصومین (ع) و فعالیتهای وی در راستای اهداف ائمه (ع) و نیز اعلام مواضع در مقابل دشمنان ولایت و امامت، و بسیاری از رمز و رازهای زندگی این عالم و راوی شیعه، نکتهای است که هماره مخفی مانده و در میان متون علم رجال چیزی در اینباره نگاشته نشده است. امّا با دقت در روایات و اخباری که او به نقل آنها پرداخته به تعدادی از آنها میرسیم که حسینبن سعید یا نوشتن نامه، و یا حتی حضور در محضر امام (ع) کسب تکلیف و درک فیض نموده است. با توجه به این موارد گرچه اندک، میشود گفت که رابطه او با امام معصوم (ع) بوسیله مکاتبه و نامه بوده، و گاهی نیز فیض حضور نصیب او گردیده است. بعنوان نمونه به گوشهای از این دو نوع رابطه وی با امام عصر خویش در بخش روایات اشاره شده است که خواهد آمد.
شخصیت علمی
حسینبن سعید اهوازی در عرصه علوم و معارف، از جمله پیشتازان آن عصر و دیار بوده، و در زمینههای گوناگون علمی، که در آن زمان متداول و مرسوم بوده، بخوبی درخشیده است. عظمت شخصیت علمی وی بگونهای بوده است که اغلب شخصیت نگاران را وادار ساخته تا از او بعنوان عالم و فقیهی فرهیخته یاد کرده و به ستایش و تمجید مقام علمی این شخصیت شیعی بپردازند.
او در اکثر میدانهای علمی همچون تفسیر، علوم قرآن، تاریخ و آثار مناقب، اخلاق و بویژه فقه دارای تخصص و وسعت نظر بوده است.
مرحوم سیدحسن صدر (م 1354 ه ) از علماء معاصر، در کتاب «تأسیسالشیعه» از حسینبن سعید در بخش تفسیر و علوم قرآن یاد کرده و او را از پیشگامان این میدان به حساب آورده است، او در ادامه معرفی شخصیت علمی این عالم شیعی چنین گفته است: «حسینبن سعید دارای کتاب تفسیر قرآن است، و نیز از کسانی است که آثار و تألیفات زیادی از خود بجای نهاده است(23).»
مقام و منزلت این دانشمند سده سوم هجری شیعه بویژه در عرصه فقه، آنچنان روشن و ملموس است که علاوه بر علماء رجال شیعی، برخی از عالمان اهل سنت را نیز به اعتراف واداشته است.
ابنندیم، آن هنگام که بنام حسینبن سعید میرسد از او به نیکی هرچه تمامتر یاد کرده و شخصیت بارز علمی وی را به خوبی معرفی میکند، او درباره چهره علمی حسینبن سعید چنین گفته است: «قدرت و گستردگی مقام علمی حسین اهوازی و برادرش، در زمینههای علم فقه، آثار و تاریخ پیشینیان، مناقب و سایر علوم شیعی، نسبت به دیگر دانشمندان زمان خود بیشتر بوده است(24).»
عمر رضا کحّاله نیز در کتاب خود از او نام برده و در بیان شخصیت علمی وی چنین نوشته است. «فقیه مشارک فیبعضالعلوم»، او فقیهی است که در برخی از علوم دیگر نیز مشارکت داشته است(25).
استادان
بدون تردید بالندگی و رشد شخصیت علمی و عملی این دانشمند فرهیخته شیعی، و فروزندگی او در زمینههای مختلف علوم و معارف اسلامی، تا حدّ زیادی مرهون وجود اساتید، و حضور در محضر درس آنان بوده است.
حسینبن سعید با شناخت این مهم، و در جهت عمق بخشیدن به دانش و معرفت خویش، از محضر استادانی بزرگ، که در رأس آنها امامان معصوم (ع) قرار داشتند، نهایت بهره را برده و در این راستا از هیچ تلاشی دریغ ننمود و هرگز خستگی را به خود راه نداده است.
درسی را که او در حوزه علوم و معارف از معدن علم و معرفت، یعنی خاندان وحی و رسالت فراگرفته، در تثبیت و تعمیق شخصیت علمی و معنوی او اثری بسزا داشته، بگونهای که تشخص وی به علم و دانش با شرکت او در حوزه درسی امامان عصر خود و کسب کمالات و درک فیوضات بیارتباط نبوده است. البته باید یادآور گردید که در نوشتههای تمامی ترجمهنگاران هیچگونه اشارهای به چگونگی حضور او در محضر امامان معصوم (ع) نشده است، ولی با عنایت به برخی روایاتی که او بطور مستقیم یا بوسیله نامه از امام کسب تکلیف میکند (که در بخش روایات خواهد آمد) و نیز معاصر بودن او با سه تن از امامان (ع) میتوان دریافت که حضرت امام علیبن موسیالرضا، امام جواد و حضرت هادی (ع) در رأس استادان و معلمان این عالم فرهیخته شیعی بودهاند.
بعد از این میتوان به برخی دیگر از معلمان او اشاره کرد که هر یک نیز به نوبه خود در آموزش و تربیت شخصیت علمی او اثرگذار بودهاند.
حسینبن سعید با بهرهگیری از محضر اساتید و تلمذ در نزد آنها و با کسب اجازه از مشایخ و معلمان بزرگوار خود، سرانجام به این افتخار نائل آمد که بعنوان راوی و ناقل سخنان و اخبار خاندان رسالت بشمار آید.
در بین کتابهایی رجالی، که به معرفی راویان حدیث پرداختهاند، اساتید و مشایخ بسیاری که حسینبن سعید از آنها اجازه نقل حدیث و روایت داشته است بچشم میخورد که بیشتر آنان را محقق خویی در «معجم رجالالحدیث» خود نام برده است. ایشان در این کتاب تعداد زیادی از کسانی که، حسینبن سعید از آنها نقل روایت و حدیث کرده است، و در حقیقت استاد او محسوب میشدند، را معرفی کرده که بالغ بر یکصدو پنجاه نفرند(26).
از میان معلمان و استادان حسینبن سعید میتوان به «محمدبن ابیعمیر، صفوانبن یحیی و نضربن سوید» اشاره نمود که او بیشترین روایات را از ایشان نقل نموده است، و این در حالیست که هر یک از این سه معلم نیز خود از بزرگان و راویان جلیلالقدرند و در سنگر دفاع از ولایت و امامت رنجها و مرارتهای فراوان دیده و چشیده، و همواره مورد توجه و عنایت ویژه امامان عصر خود بودهاند.
- محمدبن ابی عمیر
ابومحمد، معروف به ابنابیعمیر، از راویان والامقام و بلند مرتبه، و نیز از یاران و یاوران وفادار امامان معصوم (ع) بوده و زمان سه تن از آنان، یعنی حضرت موسیبن جعفر. امام رضا و امام جواد (ع) را درک کرده است.
او دارای شخصیتی موجه و موثق در میان خاصه و عامه بوده و در کسب درجات عالی اخلاق و دینداری نسبت به همردیفان خود توفیق بیشتری داشته است، وی همواره مورد توجه و نظر دانشمندان رجال بوده است و ایشان از او به نیکی فراوان نام بردهاند. نجاشی رجالنویس(27) سده پنجم هجری ضمن معرفی مفصلی که از این ابی عمیر بعمل آورده او را بعنوان راوی جلیلالقدر و بزرگ منزلتی که نقش فراوان و بسزائی در حفظ و نقل آثار و احادیث خاندان رسالت داشته معرفی کرده است. او به این نکته نیز اشاره میکند که وی در جریان ملاقاتش با امام موسیبن جعفر (ع) و شنیدن احادیث و سخنان فراوان از آن حضرت، به این افتخار نیز نائل آمد که آن امام همام کنیه «ابومحمد» را بر او نهد، و بدینوسیله بر درجات او بیش از پیش بیفزاید.
محمدبن ابیعمیر پس از عمری تلاش پیگیر و خدمت در پیشگاه خاندان وحی و تحمل رنجها و زندانهای فراوان که از جانب دشمنان برای اعتلای اهلبیت (ع) بر او روا شد، سرانجام در سال 217 هجری قمری دعوت حق را لبیک گفته و بدیدار معبود و معشوق خویش شتافت(28).
حسینبن سعید با زانوزدن در محضر درس چنین استادی بزرگ، به کسب معارف و حفظ آثار و احادیث پرداخت و از شمع فروزان استاد، هدایتها و اشارتهای فروان دریافت، او در زمینههای گوناگون بویژه نقل روایت و حدیث، از حوزه درس معلم خود بهره فراوان برد، و بنا به گفته مرحوم خوئی در «معجم رجالالحدیث» «حسینبن سعید بالغ بر 531 مورد حدیث و روایت از محمدبن ابیعمیر نقل نموده است(29).
- صفوانبن یحیی
از ناقلان حدیث و در زمره عالمان برجسته زمان خویش بوده و در سلک یاران سه تن از امامان معصوم (ع) (یعنی حضرات امام موسیبن جعفر، امام علیبن موسی و حضرت جواد (ع) ) نیز به شمار میرفته است. او نزد ائمه معصومین (ع) از چنان موقعیت و ارزشی برخوردار بود که به توفیق وکالت از جانب امام علیبن موسیالرضا (ع) نائل گردید(30).
نجاشی در توصیف بعد عبادی و ورع صفوان گفته است: «او در ورع و عبادت دارای چنان درجهای بود که احدی از همردیفان وی به پایش نمیرسیدند(31).»
صفوان از جانب خود و دو تن از دوستانش که با آنها عهد بسته بود، روزانه 150 رکعت نماز، بجای میآورد و در طول سال سه ماه روزه میگرفت و سه بار زکوة میداد و هر کار خیری را که به انجام میرساند (صدقه میداد) از نیابت دوستان خود نیز تکرار میکرد(32).
صفوانبن یحیی به سال 210 هجری درگذشت(33).
حسینبن سعید با استفاده از محضر این شخصیت بلندمرتبه و والامقام شیعی به تحصیل معارف و علوم پرداخت و در نهایت موفق شد از جانب استاد خود کسب اجازه در نقل روایت و حدیث نماید.
او بالغ بر 514 مورد حدیث از صفوان روایت کرده است(34).
- نضربن سُوید
او از روایتگران مورد وثوق و اطمینان احادیث و اخبار بوده و به گفته شیخ طوسی ازجمله یاران امام هفتم حضرت موسیبن جعفر (ع) به شمار میرفته است(35).
وی در راستای حفظ و نشر سخنان گرانمایه خاندان وحی و در جهت کسب علم و دانش و انتقال آن، به تربیت شاگردان فراوانش، همچون حسینبن سعید همت گماشت، تا اینکه تکلیف خود را در این وادی بخوبی انجام داد. حسینبن سعید نیز ضمن بهرهمندی از محضر استاد خود، موفق شد با کسب اجازه از او به نقل روایات و احادیث از طریق استاد خویش بپردازد. او بگفته مرحوم خوئی بالغ بر 393 مورد روایت و حدیث از نضربن سوید نقل نموده است(36).
شاگردان
تعلیم و تربیت شاگردان کارآمد یکی دیگر از مشخصات مثبت حسینبن سعید است که در این عرصه نیز دارای توفیقات زیادی بوده است، او با تقدیم شاگردان بسیاری به جامعه تشیع، قدمهای بلند و مفیدی در راه دفاع از شریعت ناب اسلام و مذهب زنده و بالنده شیعه برداشت و به تکلیف خود، در حفظ و پاسداری از آثار خاندان وحی و رسالت و ارزشهای بلندمرتبه آنان و انتقال آن به شاگردان لایق و شایسته خود، بخوبی عمل کرد.
در میان اشخاص فراوانی که از محضر حسینبن سعید بهره جسته و در محضر درس او حاضر شده و زانوی تلمذ و آموختن زدهاند، میتوان به احمدبن محمدبن عیسی، احمدبن محمدبن خالد برقی و حسینبن حسنبن ابان اشاره کرد که هر یک به نوبه خود در سنگر علم و دانش و حفظ و نقل آثار مکتب اهلبیت (ع) نیک کوشیده و به تکلیف خود جامه عمل پوشاندهاند.
- احمدبن محمدبن عیسی
به گفته علاّمه حلّی از راویان مورد وثوق شیعه و بعنوان شیخ و بزرگ قم مطرح بوده است، وی در مقام علم و دانش نیز توفیقات فراوان کسب کرد، آنچنان که بدلیل شخصیت علمی و فقهی خود بر مسند فقیه شهر تکیه زد و بدینوسیله پاسخگوی پرسشهای فقهی مردم نیز گشت(37).
او توفیق درک و ملاقات امام رضا، امام جواد و حضرت هادی (ع) را یافت(38)، و به گفته شیخ طوسی از یاران آن سه امام بزرگوار (ع) به شمار میرفته است(39).
احمدبن محمدبن عیسی در بخش نقل روایت و حدیث نیز خوب درخشیده، بطوری که بنا به گفته مرحوم خوئی بیش از 2290 مورد روایت نقل نموده است(40).
وی ضمن بهرهمندی از محضر درس استادش حسینبن سعید با کسب اجازه از او به نقل روایت و حدیث پرداخته است که شمار روایات او از استادش به بیش از 260 مورد میرسد(41).
- احمدبن محمدبن خالد برقی
با توجه به گفتار نجاشی و بسیاری از رجالنویسان او از علماء و راویان برجسته شیعه است که دارای مراتب بالائی از دانش و معرفت بوده، بگونهای که تألیفات و آثار فراوانی نیز داشته است(42)، او در شمار یاران امام جواد و حضرت هادی (ع) نیز به حساب آمده است(43).
احمد برقی در راه دفاع از حریم ولایت و امامت با حفظ آثار و کسب علم و دانش از هیچ تلاشی فروگذار نکرد و در این راستا از محضر اساتید بزرگی همچون حسینبن سعید کسب دانش و معرفت نمود، وی با نقل روایات فراوان که به بیش از 830 مورد میرسد(44)، و تعدادی را هم از اسناد خود روایت کرده است، از حریم تعالیم آسمانی خاندان ولایت و امامت بخوبی نگهبانی کرده است.
- حسینبن حسنبن ابان
او نیز یکی از روایتگران حدیث است که از محضر استاد خود حسینبن سعید بهره فراوان برده است. شیخ طوسی در توضیح شخصیت او گفته است: از اصحاب امام حسن عسکری (ع) بوده و حضرتش را درک کرده است، ولی اینکه از امام نقل روایت کرده یا نه؟ نامعلوم است(45)، و شاید به همین علت است که شیخ طوسی مجددا نام وی را در میان کسانی که از امام روایت نکردهاند نیز میآورد(46). حسینبن حسن شاید نسبت به سایر شاگردان حسین اهوازی توفیق بیشتری در استفاده از محضر استاد داشته است زیرا که حسینبن سعید در ابتدای ورودش به قم به منزل حسنبن ابان «پدر حسینبن حسن» رفته(47)، و از طرفی بنا به گفته برخی در هنگام مرگ نیز در منزل شاگرد خود حسینبن حسن بوده است و او را به کتابهای خود وصیت نموده است(48). علاوه از این شیخ طوسی نیز در توضیح شخصیت حسینبن حسن گفته است: او از تمام کتابهای حسینبن سعید روایت کرده است(49). که این نیز تایید و بلکه دلیلی دیگر بر این است که حسینبن حسنبن ابان بیش از سایر شاگردان از حضور استاد استفاده کرده است.
آثار
یکی دیگر از نشانههای روشن و بارز شخصیت علمی حسینبن سعید تألیف و آثاری است که از خود بجای گذاشته است وی با عنایت الهی و اتکاء به قدرت علمی خود و بهرهمندی از منبع پایانناپذیر اهلبیت (ع) ، توانست در طول زندگی پربرکت خویش علاوه بر کسب معارف و مدارج علمی بالا و تربیت و تعلیم شاگردان فراوان به تصنیف و تألیف کتاب نیز بپردازد و در این عرصه جلوهگری کند. او با نوشتن کتابهای فراوان در زمینههای گوناگون مقام و منزلت علمی خود را تثبیت و تقویت نمود و در حراست از حریم تشیع بپا خاست.
اگرچه نجاشی رجال نویس معروف و توانمند شیعه گفته است: برادرش با وی در نوشتن کتابها مشارکت و همکاری داشته است(50)، اما این چیزی از شخصیت و مقام علمی و دانش فراوان او نمیکاهد.
بیشتر دانشمندان علم رجال به معرفی آثار و نوشتههای حسینبن سعید نیز پرداختهاند، که در میان علماء رجال شیعه، مرحوم نجاشی(51) و شیخ طوسی(52) بیشترین تعداد از نوشتههای او را که بالغ بر سی عنوان است معرفی کردهاند.
از میان رجالنویسان اهل سنت نیز میتوان ابن ندیم(53) و عمر رضا کحّاله(54) را نام برد که هر یک به تعداد اندکی از کتابهای حسینبن سعید اشاره کردهاند، ابنحجر عسقلانی(55) نیز در «لسانالمیزان» خود فقط به ذکر این جمله، که او دارای تصانیفی است، اکتفا نموده و به ذکر تمام کتابهای حسینبن سعید نپرداخته است.
معرفی آثار
مرحوم نجاشی قبل از ذکر نام کتابهای حسینبن سعید در تعریف و تمجید از آثار وی گفته است: کتابهایش نیکو بوده و به آنها عمل شده است. از آن پس به معرفی آثار وی پرداخته و چنین گفته(56): 1- کتاب الوضو 2- الصلوة 3- الزکاة 4- الصوم 5- الحج 6- النکاح 7- الطلاق 8- العتق و التدبیر والمکاتبه 9- الأیمان و النذور 10- التجارات و الأجارات 11- الخمس 12- الشهادات 13- الصید والذبائح 14- المکاسب 15- الأشربه 16- الزیارات 17- التقیه 18- الرّد علیالغلاة 19- المناقب 20- المثالب 21- الزهد (آقابزرگ طهرانی در الذریعه گفته است: نسخهای قدیمی از این کتاب در کتابخانه طهرانی سامراء موجود است) 22- کتابالمروّة(57) 23- حقوقالمؤمنین و فضلهم (آقابزرگ فرموده است: کتاب ابتلاء مؤمن که به تعبیر شیخ طوسی، کتاب مؤمن و در تعبیر نجاشی کتاب حقوق مؤمنین نام گرفته است را علامه نوری بهمراه کتاب زهد استنساخ (نسخهبرداری) کرده و در کتاب مستدرک آورده است(58)) 24- کتاب تفسیرالقرآن 25- الوصایا 26- الفرائض 27- الحدود 28- الدیات 29- الملاحم 30- الدعاء.
نکته آخر اینکه با توجه به عناوین و موضوعات کتابهای حسینبن سعید میتوان گفت که بیشتر آثار او درباره فقه و احکام میباشد، آنچنانکه صاحب «روضاتالجنات» نیز به این مطلب توجه داشته و گفته است: اکثرها فیالفقه والأحکام. اغلب تألیفهای حسینبن سعید در باب فقه و احکام است(59).
روایات
مهمترین اثر بجای مانده از حسینبن سعید اهوازی احادیث و روایاتی است که وی به نقل آنها پرداخته است. او با نقل بیش از 5026 مورد حدیث و روایت(60) از خاندان عصمت و طهارت (ع) که تمامی آنها در کتب اربعه روائی شیعه موجود است، (نام) خود را در میان روایتگران نور قرار داده و به حفاظت و حراست از حریم تشیّع برخاسته است.
با توجه به شناخت حسینبن سعید از علوم و معارف آنروزگار و نیز نقل روایات بسیار در زمینههای گوناگون میتوان نتیجه گرفت که او در موضوعات مختلف و عناوین بسیار همچون اصول اعتقادات. احکام و شرایع و اخلاق و آداب به نقل حدیث و روایت پرداخته است و بعنوان نمونه او در بخش عقاید روایتی را از امام جواد (ع) درباره خداشناسی نقل میکند که از این قرار است: (...عنالحسینبن سعید قال: سئل ابوجعفرالثانی (ع) ، یجوزان یقالللّه: إنّه شیئیٌ؟ قال: نعم، یخرجه منالحدّین، حدّالتعطیل و حدّالتشبیه(61)) حسینبن سعید میگوید از امام سؤال شد: رواست که بخدا گویند چیزی است؟ فرمود: آری، او را از حدّ تعطیل (خدائی نیست) و حد تشبیه (مانند ساختن او را به مخلوق) خارج میکند.
احادیث و روایات حسینبن سعید در بخش آداب و اخلاق نیز فصلی دیگری است که او به روی تشنگان معارف گشوده است. وی در این قسمت نیز با تألیف چندین کتاب در موضوع اخلاق به تقویت مبانی اخلاقی جامعه خود یا بعد از خود پرداخته است، کتابهایی چون زهد و حقوق مؤمنین ازین دست است که محدث نوری نیز از لابلای کتاب ارزشمند مستدرک خود به ایندو اشاره کرده است. بعنوان نمونه او در بخش آداب و سنن به نقل مستقیم روایتی از امام رضا (ع) ، درباره پسر شدن حمل، که بیانگر نوعی کرامت از جانب حضرت است پرداخته و چنین گفته است: من بهمراه ابن غیلان مدائنی خدمت امام علیبن موسیالرضا (ع) رسیده و ابن غیلان پس از دعا به وجود شریف حضرت از امام سؤال کرد که به من خبر رسیده است اگر کسی نیت کند که فرزند در شکم مادر را محمد نام نهد پسر به دنیا خواهد آمد؟ (آیا این خبر درست است یا نه؟) حضرت در جواب فرمود: هر کس نیت کند که حمل را علی نام گذارد پسر به دنیا خواهد آمد، سپس فرمودند: علیمحمد است و محمد و علی یک چیزند. ابنغیلان مجددا حضرت را دعا گفته و پس از آن عرضه داشت: من زنم را ترک کردم (و به اینجا آمدم) در حالی او دارای حمل بود، پس از شما استدعا دارم که از خدای بخواهید تا حمل او را پسر قرار دهد. حضرت مدت طولانی به زمین خیره شد سپس سر خود را بالا آورد و به او فرمود. او را علی نام گذار، زیرا که این باعث درازای عمر اوست. حسینبن سعید پس از این گوید: باتفاق ابنغیلان داخل مکه شدیم که نامهای از جانب مدائن به دستمان رسید و در آن نوشته شده بود که فرزند ابنغیلان پسر بدنیا آمده است(62).
گرایش روائی
نکته دیگری که در بخش روایات حسینبن سعید قابل توجه و دقت است گرایش و سمت و سوی احادیث و اخباری است که او به نقل آنها همت گمارده و در حفظ آنها کوشیده است. تعمق و تفکر در روایات نقل شده از سوی او و نیز با توجه به مقام والای فقهی وی (که به گفته ابن ندیم از فقیهان برجسته زمان خود به حساب میآمده است) بخوبی میتوان دریافت که، حسین اهوازی در نقل اخبار گرایش فراوان به احادیثی که موضوع فقهی داشته باشد، نشان داده است، بگونهای که در اکثر ابواب فقه اسلامی و شیعی نقل حدیث و روایت کرده است. مضافا به اینکه موضوع و عناوین اکثر کتابهای وی همچون کتاب وضو، صلوة، زکوة و... نیز فقه و احکام بوده است. مرحوم محقق اردبیلی(63) در «جامعالرواة» پس از نقل اقوال علماء رجال درباره حسینبن سعید به ذکر اسامی کسانی که از او نقل روایت کردهاند پرداخته و موضوع احادیث را نیز بیان داشته است که با توجه و دقت در تمامی آنها این نکته بخوبی نمایان میگردد که اکثر نزدیک به اتفاق روایات او درباره بخشهای مختلف فقه است.
با توجه به گرایش فقهی روایات او به آسانی میشود اذعان داشت که حسینبن سعید در بخشهایی چون: طهارت، صلوة، صوم، زکات، خمس، حج، حدود و دیانت اطعمه و اشربه، صید، تجارت و معامله، نکاح، ارث و... فراوان روایت نقل نموده است. بعنوان نمونه در بخش حدود او نامهای را که شخصی به امام رضا (ع) نوشته و از حضرتش کسب تکلیف نموده است مشاهده کرده و گفته است: در نامهای که شخص خطاب به امام رضا (ع) نوشته بود خواندم که او در این نامه چنین گفته بود: شخصی که مسلمان به دنیا آمده است و سپس کافر و مشرک از اسلام خارج شده است (مرتد فطری) آیا باید او را به توبه وادار نمود یا اینکه به قتل رسانید؟ حضرت در جواب نوشتند: باید کشته شود(64).
آنگونه که در بخش رابطه او با امام معصوم وعده داده شد با توجه به این سه مورد روایت که وی از امام عصر خود نقل نموده است میتوان به نوع ارتباط او با امام عصر خود پیبرد.
دیدگاه علماء
مطلب دیگری که در شناسائی مقام و منزلت این عالم و راوی پرتلاش شیعی قابل طرح و بررسی است دیدگاه و نظریه دانشمندان در طول تاریخ بعد از او است. نام حسینبن سعید در تمام کتابهای رجالی شیعه و حتی برخی کتب اهل سنت بخوبی میدرخشد، و اظهار نظر صاحبان آن کتب نسبت به این شخصیت توانای شیعه سده سوم هجری، چهره او را پرفروغتر و منزلت روائی و علمی وی را ارتقاء بیشتری بخشیده است.
اینک برای آشکار شدن نظریه علماء به اظهار نظر برخی از آنها درباره حسینبن سعید اشاره میگردد.
- نجاشی
ایشان بطور غیرمستقیم و با تعریف و تمجید از کتابهای حسینبن سعید شخصیت او را ستوده و در این رابطه گفته است: کتابهای حسینبن سعید و برادرش بسیار خوب و نیکو بوده و همگان به آنها عمل نمودهاند(65).
- شیخ طوسی
در «رجال» و «فهرست» خود به ستایش حسینبن سعید پرداخته و صراحتا او را فردی مورد وثوق و اطمینان دانسته و چنین گفته است: حسینبن سعیدبن حماد... ثقه(66).
علامه حلّی متوفای 726 هجری نیز در کتاب «خلاصةالرجال» خود به توصیف و تشریح شخصیت والامقام حسینبن سعید پرداخته و از او بطوری شایسته نام برده و چنین گفته: ...ثقة عینجلیلالقدر(67)...
سایر دانشمندان رجال شیعه همچون: ابنشهرآشوب، ابن داود و برقی و... نیز به معرفی و ستایش این راوی و عالم جلیلالقدر پرداختهاند.
در میان رجالنویسان متأخر نیز حسینبن سعید دارای منزلت و بزرگی خاص بوده است و آنها نیز از منظر خود به تمجید شخصیت او پرداختهاند. از این بین میشود به مرحوم محقق اردبیلی صاحب «جامعالرواة»، علامه سیدحسن امین مؤلف «اعیانالشیعه». سیدحسن صدر صاحب «تأسیسالشیعه». علامه میرزا محمدباقر موسوی خوانساری مصنف «روضاتالجنات» و مرحوم آیةاللّه خوئی تالیفگر کتاب ارزشمند «معجم رجالالحدیث»، اشاره داشت.
حسین اهوازی نهتنها در میان نوشتهها و آثار رجالی شیعه نام برده شده است بلکه صفحات بعضی از کتابهای رجال اهل سنت نیز با نام او مزین گشته و مؤلفین آنها را وادار به معرفی و اعتراف نسبت به شخصیت بلندمرتبه این عالم و راوی شیعی نموده است. از میان کتابهای اهل سنت که به معرفی حسینبن سعید پرداختهاند، ابن ندیم بیشترین و بهترین کلمات را در توصیف و توضیح این شخصیت شیعی بکار برده است. او در این رابطه چنین گفته است: ...او سع اهل زمانهما علما بالفقه والآثار والمناقب و غیرذالک من علومالشیعه(68)... او و برادرش در زمان خود عالمترین افراد در زمینههای فقه، تاریخ، مناقب و سایر علوم شیعی بودهاند.
پس از ابنندیم برخی دیگر نیز از حسینبن سعید نام برده و فقط به معرفی مختصر او اکتفا کردهاند که از این میان میشود به ابن حجر عسقلانی(69) در «لسانالمیزان» و عمر رضاکحاله(70) در «معجمالمؤلفین» اشاره نمود.
وفات
حسینبن سعید اهوازی پس از عمری تلاش پیگیر خالصانه، در جهت ترویج و تقویت مبانی شیعه، و قبول مهاجرتها و مرارتهای فراوان در راستای نقل آثار اهلبیت (ع) و حفاظت آنها، و نیز تعلیم و تربیت شاگردانی توانمند و عالم و بجای گذاشتن احادیث و روایات فراوان و کتابها و آثار گوناگون، برای رسیدن به بهشت رضوان الهی لحظهشماری کرده و درپی دیدار مطلب و مقصود خویش بیصبرانه بر توسن رهوار مرگ سوار گشته و آماده سفر به دیار ابدی معبود گشت.
او در آخرین لحظات عمر خویش در منزل شاگرد خود حسینبن حسنبن ابان بهسر میبرد و کتابهای خود را نیز به او وصیت کرد و سرانجام از همان خانه روحش به ملکوت اعلی پیوست و بدرود حیات گفت(71). به گفته اکثر دانشمندان علم رجال حسینبن سعید در شهر قم وفات یافت، امّا از محل دفن او و زمان وفات او هیچگونه تاریخ دقیق و روشنی در دست نیست. اگرچه عمر رضاکحّاله در «معجمالمؤلفین» و دهخدا در فرهنگ خود (گویا به تبع از عمر رضا کحّاله) او را تا سال 300 هجری دارای حیات دانستهاند ولی بعید به نظر میرسد، مگر آنکه وی را دارای عمری طولانی بالغ بر 110 سال بدانیم.
«پینوشتها»
1 - مرحوم نجاشی کنیه «ابومحمد» را متعلق به حسنبن سعید برادر حسین اهوازی میداند. (رجال نجاشی ص 58).
2 - اعیانالشیعه، ج 6ع ص 27.
3 - فهرست شیخ طوسی، ص 58.
4 - همان.
5 - رجال برقی، ص .54 (ضمن مقدمه رجال ابن داود).
6 - رجال شیخ طوسی، ص 372.
7 - رجال کشی، ص 551.
8 - فهرست شیخ طوسی، ص 58.
9 - المنجد فیاللغه واژه «ولی».
10 - فهرست ابن ندیم، ص 277، ف 5، م 6.
11 - رجال برقی ص 56 - .54 (ضمن مقدمه رجال ابن داود)
12 - رجال کشی، ص 551.
13 - رجال شیخ طوسی، ص 399.
14 - رجال نجاشی، ص 58.
15 - رجال شیخ طوسی ص 373 - 399 - 412.
16 - همان و فهرست، ص 58.
17 - جامعالرواة، ج 1، ص 241.
18 - روضاتالجنات، ج 2، ص 310.
19 - رجال برقی ص 56 - 54 (در مقدمه رجال ابن داود).
20 - خلاصةالرجال، ص 25.
21 - معالمالعلماء، ص 40.
22 - لسانالمیزان، ج 2، ص 284.
23 - تأسیسالشیعه، ص 328.
24 - فهرست ابنندیم، ص 277، ف 5، م 6.
25 - معجمالمؤلفین، ج 4، ص 10.
26 - معجم رجالالحدیث، ج 5، ص 250.
27 - رجال نجاشی، ص 327 - 326.
28 - همان.
29 - معجم رجالالحدیث، ج 5، ص 250.
30 - رجال نجاشی، ص 197.
31 - همان.
32 - همان.
33 - همان.
34 - معجم رجالالحدیث، ج 5، ص 251.
35 - رجال شیخ طوسی، ص 362.
36 - معجم رجالالحدیث، ج 5، ص 253.
37 - خلاصةالرجال، ص 13.
38 - همان.
39 - رجال شیخ طوسی، ص 366 - 397 - 404.
40 - معجم رجالالحدیث، ج 2، ص 301.
41 - همان.
42 - رجال نجاشی، ص 76.
43 - رجال شیخ طوسی، ص 398 - 410.
44 - معجم رجالالحدیث، ج 2، ص 266.
45 - رجال شیخ طوسی، ص 430.
46 - همان (فی من لم یروعنهم).
47 - رجال علامه حلّی (خلاصةالرجال)، ص 25.
48 - رجال شیخ طوسی، پاورقی ص 430.
49 - همان (فی من لم یروعنهم).
50 - رجال نجاشی، ص 58.
51 - همان، ص 58 - 59.
52 - فهرست شیخ طوسی، ص 58.
53 - فهرست ابنندیم، ص 277، ف 5، م 6.
54 - معجمالمؤلفین، ج 4، ص 10.
55 - لسانالمیزان، ج 2، 284.
56 - رجال نجاشی، ص 55 - 59.
57 - الذریعه، ج 12، ص 64.
58 - همان، ج 1، ص 62.
59 - روضاتالجنات، ج 2، ص 310.
60 - معجم رجالالحدیث، ج 5، ص 250.
61 - کافی، ج 1، ک 3، ب 2، ح 2.
62 - کافی، ج 6، ک 1، ب 5، ح 2.
63 - جامعالرواة، ج 1، ص 241.
64 - تهذیب، ج 10، ح 549.
65 - رجال نجاشی، ص 58.
66 - رجال طوسی، ص 372، فهرست، ص 58.
67 - رجال علامه، ص 25.
68 - فهرست ابنندیم، ص 277، ف 5، م 6.
69 - لسانالمیزان، ج 2، ص 284.
70 - معجمالمؤلفین، ج 4، ص 10.
71 - پاورقی رجال شیخ طوسی، ص 430.
منابع:
1. www.hawzah.net
نظر شما