رساله نوستالژى طبیعت
کمتر کسى است که در محافل اندیشه اى و فلسفى ایران حضور داشته باشد و نام و افکار سیدحسین نصر را نشناخته باشد. نصر از جمله افرادى است که آثارش در ایران با استقبال خوبى مواجه شده و مهمترین آثارش به فارسى ترجمه شده اگر چه بعضى از آثارش مانند معرفت و معنویت، آرمان ها و واقعیت هاى اسلام، قلب اسلام، دین و نظام طبیعت دو بار ترجمه شده است. استقبال از آثار نصر یک سوى قضیه است، محتوا و تاملات فکرى نصر نیز سوى دیگر این ماجراست. وى نزدیک به پنج دهه در عرصه علم، تمدن و فرهنگ ایرانى - اسلامى کوشش هاى قابل توجهى نموده است. و در این مسیر از انتشار آثار گوناگون تا تعلیم دانشجویان، کارنامه قابل توجهى دارد. گستره تاملات نصر را در سه رویکرد مى توان به تماشا نشست: الف- احیا و دفاع از سنت؛ ب- حکمت جاویدان؛ ج- معنویت و امر قدسى.
نگاه و باور نصر به این سه موضوع، او را در مسیر پروژه اى فکرى قرار داده است که از وى به عنوان اندیشمندى قابل توجه در جهان غرب یاد مى شود. او در سرزمین عرفیات جدید به جدال با مدرنیته مشغول بوده و راه نجات انسان دنیاى مدرن را بازگشت به سنت و معنویت مى داند. کشاکش معرفتى نصر در این گستره، او را به نظریه پردازى و حتى رهبرى ایدئولوژیک نکشانده، بلکه با ارائه کلیاتى جامع از پروژه «اسطوره - فلسفه - شریعت» به دریافت و بازخوانى باورهایى مشغول است که احیاى آن را مایه نجات انسان دنیاى مدرن مى داند.
«بن مایه هاى معرفتى» نصر بر پایه بازخوانى اسطوره اى و فلسفى معطوف به علم و تمدن ایرانى - اسلامى قرار دارد. وى در «سلوک فیلسوفانه»اش نیز از مجراى دین اسلام وارد شده و احیاى فلسفه اسلامى و صدرایى را پارادایمى قابل توجه در دنیاى فعلى مى داند. نگاه نصر به «سنت»، ادامه راه سنت گرایانى همچون گنون، کوماراسوامى و شووان است. وى معرفت سنت گرایى را در مقابل اندیشه هاى مدرنیته قرار داده و آن را به چالش مى کشد.
اخیراً یکى دیگر از آثار سیدحسین نصر، استاد دانشگاه جورج واشینگتن آمریکا، با عنوان «دین و نظام طبیعت» با ترجمه دکتر محمد حسن فغفورى منتشر شده است. نصر خود درباره این کتاب مى نویسد: کتاب فعلى از لحاظ فلسفى یکى از اساسى ترین آثار این بنده است که در آن با توجه و تعمق در سنن فلسفى غرب، تاریخ علوم، جهان بینى ادیان گوناگون جهان در رابطه با کون و کیان و مقایسه اى از نظریات ادیان مختلف درباره نظام طبیعت کوشیده شده است یک دید جهانى درباره رابطه بین دین و نظام طبیعت داده شود.
نصر از نخستین کسانى بود که از سه دهه قبل از حاد شدن بحران موجود در طبیعت با نگارش کتاب رویارویى انسان و طبیعت، بحران معنوى انسان متجدد توجه جهانیان را به بحرانى که در پیش بود فراخواند. در این کتاب نصر با نگاهى جامع به بررسى مقام طبیعت در ادیان گوناگون و از جمله ادیان ابراهیمى مى پردازد و بشر امروزى را به خاطر بى اعتنایى وى به مقام قدسى طبیعت و هتک حرمت آن شدیداً به باد انتقاد مى گیرد. مولف به بررسى مواضع و باورهاى یک یک ادیان گوناگون در رابطه با طبیعت مى پردازد ولى تکیه بر اخلاقیات و اصول اخلاقى را براى رهایى از بحران محیط زیست کافى نمى بیند. بلکه رهنمودهایى جهانشمول مبتنى بر نگرش عرفانى براى نجات محیط زیست ارائه مى دهد. نصر ادعاى مطلق بودن علوم جدید را رد مى کند، بر تقدس حیات تاکید مى ورزد و معتقد است که تنها زمانى مى توان از تقدس طبیعت دم زد که اعتقاد به تقدس زندگى در مجموع فراموش نشده باشد. اما بشر متجدد تقدس حیات را فراموش کرده با بریدن از منشاء قدسى خود دچار سرگشتگى روحى و معنوى شده، و در نتیجه از خود و خداى خود بیگانه شده است. به همین دلیل است که نصر بحران موجود محیط زیست را تجلى بحران درونى انسان تجددزده تعبیر مى کند؛ انسانى که با نام دنیا عالم ملکوت را به فراموشى سپرده است.
نصر که خود از پیروان و معتقدان به حکمت خالده یا جاودان خرد است از جمله کسانى است که راه ورود این تفکر را به مجامع علمى و دانشگاهى غرب باز کرد. زیرا عمیقاً اعتقاد دارد که اگر تنها یک خرد جاودان وجود دارد، یک کیان شناسى واحد و جاودان نیز از عناصر متشکله آن است که همچون ستاره اى در میان علوم سنتى گوناگون مى درخشد. هر چند تقدس دوباره بخشیدن به طبیعت از حیطه قدرت انسان خارج است اما اشراف بر این تقدس از او خواسته است. بشر باید نخست مقام قدسى خود را باز شناسد تا بتواند گامى نو در راه کشف دوباره قداست طبیعت بردارد. این مهم نیز تنها از این طریق کنار زدن حجاب هاى جهل و تعصب و حرص میسر است. تنها از این طریق است که حجاب قدسى طبیعت دوباره بر همگان و به ویژه بخش عمده اى از جامعه امروز بشرى که مسئولیت بیشترى در انهدام طبیعت داشته است متجلى خواهد شد. آنچه مورد نیاز است کشف دوباره طبیعت به عنوان یک حقیقت قدسى و تولد دوباره انسان به عنوان نگاهبان قداست آن است. این امر مستلزم بازگشت انسان به اصالت واقعى خویش و مرگ ذهنیتى است که به پیدایش تجددگرایى و تحولات ناشى از آن منجر گردید. کتاب دین و نظام طبیعت از هشت فصل تشکیل شده است که هر کدام از فصول به نوعى از لحاظ محتوایى و معرفتى پیوستى ناگسستنى با یکدیگر دارند. مولف در فصل اول کتاب و به منظور شناخت رابطه میان دین و نظام طبیعت نه در محدوده یک دین خاص بلکه در سطح جهانى به گونه اى که در این کتاب آمده معنا و مفهوم نظام طبیعت و به عبارت دیگر عالم کائنات در چارچوب ادیان مختلف را مورد بررسى قرار مى دهد. اما نصر به یک سئوال مبنایى و بنیادین نیز قصد پاسخگویى دارد و آن این است که چگونه مى توانیم با بینش دینى خود اهمیت نظام طبیعت را از دیدگاه ادیان دیگر و در جهانى غیر از قلمرو دین خود درک کنیم؟ نصر درک این حقیقت را در درک حکمت خالده مى داند و مى نویسد: حکمت خالده در پرتو بینش سنتى منشاء هزاران دین مختلف را که طى قرون و اعصار بر جوامع بشرى حکمفرمایى کرده و موجب پیدایش تمدن هاى سنتى با قوانین دینى، نهادهاى اجتماعى، هنر و علوم خاص خودشان شده اند تنها در یک حقیقت مطلق و واحد مى بیند، حقیقتى که در اسلام با اصل شهادت به وحدانیت خداوند لااله الاالله، در اوپانیشادها با عنوان «نه این و نه آن»، در تائوئیسم با اصل حقیقت بى نام و در انجیل با عنوان من آنم که هستم بیان شده است، البته به شرطى که حقیقت فوق در والاترین معناى خود درک شود.
نصر معتقد است که موقعیت وجودى انسان در این کره خاکى مستقیماً بشر را به سوى تجربه کردن نظم رهنمون مى سازد. در حقیقت مراد از کلمه یونانى کاسموس که هنوز براى مفهوم نظام به کار برده مى شود مجموعه اى از حقایق ملموس و قابل شناخت است که فلاسفه ماده گرا از آن به حقیقت تعبیر مى کنند در صورتى که از دیدگاه ادیان و فلاسفه دین مفهوم نظام هر آنچه را که غیر از وجود خداوند است دربر دارد.
نصر در این کتاب به کاوشى از ژرفناى حکمت خالده درباره دین و طبیعت مى پردازد و ادیان اولیه یا ادیان بومى، شامنیسم و ادیان آمریکاى شمالى، شینتوئیسم، ادیان بومى آمریکاى شمالى، ادیان آفریقایى، ادیان مصرى، سنت هاى دینى خاور دور: تائوئیسم و آئین کنفوسیوس، آئین هندو، آئین بودایى، دین زرتشت، ادیان یونانى، ادیان ابراهیمى: اسلام، مسیحیت، یهود را مورد بررسى قرار مى دهد.
دکتر نصر در ادامه روایت هاى خود از طبیعت به یک نگرش بنیادى دیگرى نیز معتقد است و آن این که طبیعت مى بایست مورد بازشناسى قرار گیرد. چرا که پس از چندین قرن افول فزاینده اهمیت معنوى و دینى طبیعت در غرب و غفلت محافل فکرى مهم مسیحیت از نظام طبیعت، طى دو سه دهه اخیر بسیارى از متکلمین مسیحى به طبیعت علاقه مند شده اند. متاسفانه تنها عواقب فاجعه بار بحران محیط زیست و تهدید کل بافت حیات موجب شده است که توجه تفکر دینى در غرب عمیقاً به اهمیت دینى نظام طبیعت و ضرورت احیاى الهیاتى که به مسئله آفرینش و رستگارى بشر بپردازد جلب شود. در رویارویى با این چالش شیوه هاى مختلفى اتخاذ شده است. برخى درصدد رجعت به ریشه هاى سنتى مسیحیت برآمده اند و برخى دیگر به شرق و ادیان هند و خاور دور روى کرده اند. دسته دیگرى نیز به جست وجوى ادیان شامانى به ویژه در قاره آمریکا پرداخته اند. بسیارى نیز کوشش کرده اند که براى خلق نگرش دینى جدیدى که بیشتر پاسخگوى نیازهاى محیط زیست باشد مسیحیت و از جمله بعضى از اساسى ترین اعتقادات و مظاهر آن را متحول سازند. در غرب دین یهود نیز با اینکه هرگز تمایل به زیر پا گذاشتن بسیارى از اعتقادات و تاریخ دینى خود نشان نداده، لیکن به چالش بحران محیط زیست بیشتر به صورتى مشابه مسیحیت پاسخ داده است.
نصر بحران محیط زیست را چالش بزرگى در مقابل همه ادیان مى داند. این چالش موقعیت ویژه اى براى همه ادیان ایجاد کرده است تا بتوانند یک بار دیگر از نو به اظهارنظر درباره نظام طبیعت که از زمان پیدایش علوم جدید رو به افول گذاشته است بپردازند. این چالش در عین حال مسئولیت تبیین ماهیت قدسى آفرینش را رویاروى این ادیان قرار داده است تا به دام خطایى که امروز شاخص برخى از واکنش هاى محافل مسیحى است نیفتند و نجات زمین را مشروط بر امید دستیابى به آسمان نکنند. گویى که پس از انهدام بخش اعظم کره زمین مى توان با فراموش کردن عاقبت نهایى بشر و حتى ملکوت خداوند آنچه را که باقى مانده نجات داد؛ ملکوتى که باید عرش معنوى زمین باشد و پیوند با آن موجب هماهنگى و آرامش گردد. آنچه ضرورى است در درجه نخست استقرار و تحکیم مجدد حقیقت متافیزیکى آسمان و زمین و سپس ارائه نگرشى قدسى است که قداست زمین را در رابطه با عالم ملکوت و نهایتاً با اصل الهى میسر مى سازد. همچنین باید برخورد اخلاقى با همه مخلوقات طبیعت بر مبناى شناخت هماهنگ با واقعیت عینى اتخاذ شود، شناختى که در نهایت خود علمى قدسى است.
نصر در فرجام کتاب نتیجه مى گیرد که مطالعه و بررسى ادراک دینى طبیعت فراتر از مرزهاى گوناگون است و در عین حال امکان غنى تر ساختن متقابل ادیان را فراهم مى سازد، یا این امکان را فراهم مى آورد که برخى از ادیان از طریق تماس با یک سنت زنده دیگر جنبه هایى از میراث فراموش شده شان را به یاد آورند.
منبع: / روزنامه / شرق ۱۳۸۵/۰۱/۱۵
نویسنده : منوچهر دین پرست
نظر شما