مفاهیم و اصطلاحات کلیدی نظریه ساختیابی آنتونی گیدنز
نظریه ساختیابی (Structuration Theory) آنتونی گیدنز، مجموعهای از مفاهیم بنیادی را برای تحلیل رابطه میان ساختار و عاملیت در زندگی اجتماعی ارائه میدهد. این نظریه تلاش میکند تا بر دوگانگی سنتی میان ساختارگرایی و عاملیتگرایی غلبه کند و رابطه دوسویه و دیالکتیکی میان این دو را توضیح دهد. در ادامه، مفاهیم و اصطلاحات کلیدی این نظریه شرح داده میشود:
1. ساختیابی (Structuration)
تعریف کلی:
- ساختیابی به فرایندهای ایجاد و بازتولید ساختارهای اجتماعی اشاره دارد.
- این اصطلاح به نحوه شکلگیری و تداوم ساختارها از طریق کنشهای انسانی و تعاملات اجتماعی میپردازد.
دو معنای ساختیابی:
فرایند ایجاد ساختارها:
- ساختیابی به مجموعه رخدادهایی اشاره دارد که در طول زمان و مکان رخ میدهند و منجر به ایجاد ساختارهای اجتماعی میشوند.
- این ساختارها شامل نهادها، نظامهای اعتقادی، نظامهای قشربندی و سایر اجزای جامعه هستند.
رابطه دوسویه ساخت و عاملیت:
- ساختیابی همچنین به تعامل دوسویه میان ساختار و عاملیت اشاره دارد؛ به این معنا که ساختارها هم وسیله و هم نتیجه کنشهای انسانی هستند.
- این مفهوم نشاندهنده وابستگی متقابل میان ساختار و عاملیت در ایجاد و بازتولید نظامهای اجتماعی است.
2. ساختار (Structure)
تعریف:
- ساختار به مجموعهای از قواعد و منابع اشاره دارد که کنشهای انسانی را شکل میدهند، محدود میکنند و در عین حال، توانمند میسازند.
ویژگیهای ساختار:
تداوم زمانی و مکانی:
- ساختارها دارای تداوم هستند و در طول زمان و مکان بازتولید میشوند.
دوگانگی ساختار:
- ساختارها هم وسیله و هم نتیجه کنشهای انسانی هستند.
قواعد و منابع:
- ساختارها شامل قواعد (هنجارها و قوانین) و منابع (ابزارها و تواناییها) هستند که افراد برای انجام کنشهای خود از آنها استفاده میکنند.
ساختار بهعنوان فرآیند:
- گیدنز ساختار را نه بهعنوان یک عنصر ثابت، بلکه بهعنوان یک فرآیند پویا میبیند که از طریق کنشهای انسانی بازتولید میشود.
3. عاملیت (Agency)
تعریف:
- عاملیت به توانایی و ظرفیت کنشگران انسانی برای انجام کنشهای هدفمند و تأثیرگذاری بر محیط اجتماعی اشاره دارد.
ویژگیهای عاملیت:
آگاهی و نیتمندی:
- کنشگران انسانی موجوداتی آگاه و نیتمند هستند که میتوانند انتخاب کنند و بر محیط اجتماعی خود تأثیر بگذارند.
آگاهی عملی و گفتمانی:
- آگاهی عملی (Practical Consciousness): دانش ضمنی که افراد برای انجام فعالیتهای روزمره به کار میگیرند.
- آگاهی گفتمانی (Discursive Consciousness): دانش صریح و قابل بیان درباره کنشها و اهداف.
پیامدهای ناخواسته:
- کنشهای انسانی اغلب پیامدهایی ناخواسته دارند که ممکن است به بازتولید یا تغییر ساختارهای اجتماعی منجر شوند.
4. دوگانگی ساختار (Duality of Structure)
تعریف:
- دوگانگی ساختار به این معناست که ساختارها هم وسیله و هم نتیجه کنشهای انسانی هستند.
ویژگیها:
- ساختارها از طریق کنشهای انسانی بازتولید میشوند.
- کنشهای انسانی نیز در چارچوب ساختارها شکل میگیرند.
اهمیت:
- این مفهوم اساس نظریه ساختیابی گیدنز است و بر تعامل دوسویه میان ساختار و عاملیت تأکید دارد.
5. نظامهای اجتماعی (Social Systems)
تعریف:
- نظامهای اجتماعی به الگوهای تکرارشونده کنشهای انسانی اشاره دارند که در طول زمان و مکان بازتولید میشوند.
ویژگیها:
- نظامهای اجتماعی شامل نهادها، هنجارها، ارزشها و روابط اجتماعی هستند.
- این نظامها از طریق کنشهای انسانی بازتولید و تغییر میکنند.
6. زمان و مکان
تعریف:
- گیدنز بر اهمیت زمان و مکان در تحلیل اجتماعی تأکید دارد.
ویژگیها:
زمان:
- کنشهای انسانی در زمان خاصی رخ میدهند و به تاریخ و زمینههای زمانی وابسته هستند.
مکان:
- کنشهای انسانی در مکان خاصی رخ میدهند و به زمینههای مکانی وابسته هستند.
اهمیت:
- زمان و مکان بهعنوان عوامل تعیینکننده در تحلیل نظامهای اجتماعی نقش دارند.
7. قواعد و منابع (Rules and Resources)
تعریف:
- ساختارها شامل قواعد (هنجارها و قوانین) و منابع (ابزارها و تواناییها) هستند که کنشگران برای انجام کنشهای خود از آنها استفاده میکنند.
ویژگیها:
- قواعد به هنجارها و قوانین اجتماعی اشاره دارند.
- منابع شامل ابزارها، امکانات و تواناییهایی هستند که کنشگران برای انجام کنشهای خود به کار میگیرند.
8. بازتولید و تغییر (Reproduction and Change)
تعریف:
- ساختارهای اجتماعی از طریق کنشهای انسانی بازتولید میشوند، اما این فرایند همیشه با تغییر همراه است.
ویژگیها:
- بازتولید به تداوم ساختارها اشاره دارد.
- تغییر به دگرگونی ساختارها از طریق کنشهای انسانی اشاره دارد.
9. آگاهی عملی و گفتمانی
تعریف:
- گیدنز میان دو نوع آگاهی تمایز قائل میشود:
- آگاهی عملی: دانش ضمنی و ناآگاهانهای که افراد برای انجام فعالیتهای روزمره به کار میگیرند.
- آگاهی گفتمانی: دانش صریح و قابل بیان درباره کنشها و اهداف.
اهمیت:
- این تمایز نشان میدهد که بسیاری از کنشهای انسانی ناآگاهانه هستند، اما همچنان در بازتولید ساختارها نقش دارند.
10. قدرت (Power)
تعریف:
- قدرت به توانایی کنشگران برای تأثیرگذاری بر محیط اجتماعی و دیگران اشاره دارد.
ویژگیها:
- ساختارها با قدرت مرتبط هستند و میتوانند هم محدودکننده و هم توانمندساز باشند.
نتیجهگیری
نظریه ساختیابی گیدنز مجموعهای از مفاهیم و اصطلاحات بنیادی را برای تحلیل رابطه میان ساختار و عاملیت در زندگی اجتماعی ارائه میدهد. این نظریه بر تعامل دوسویه میان ساختار و عاملیت، اهمیت زمان و مکان، و نقش آگاهی و نیتمندی کنشگران تأکید دارد. مفاهیمی مانند ساختیابی، دوگانگی ساختار، قواعد و منابع، و بازتولید و تغییر، ابزارهای مفهومی مهمی برای درک نظامهای اجتماعی و فرایندهای تغییر اجتماعی فراهم میکنند.
نظر شما