موضوع : پژوهش | مقاله

روش‌شناسی قومی یا مردمنگارانه

مقدمه

روش‌شناسی قومی (Ethnomethodology)، که توسط هارولد گارفینکل در دهه 1940 ابداع و در دهه 1960 گسترش یافت، یکی از مکاتب نوین جامعه‌شناسی است که به بررسی روش‌ها و شیوه‌هایی می‌پردازد که مردم در زندگی روزمره برای ایجاد، حفظ و بازتولید نظم اجتماعی به کار می‌گیرند. این مکتب، برخلاف جامعه‌شناسی کلاسیک که به ساختارها و نهادهای کلان اجتماعی توجه دارد، بر تعاملات خرد و فعالیت‌های روزمره مردم متمرکز است و تلاش می‌کند نشان دهد که جامعه چیزی نیست جز دستاورد عملی و پیوسته جاری افراد.

ریشه‌های فکری روش‌شناسی قومی

ارتباط با پدیدارشناسی

ادموند هوسرل:
روش‌شناسی قومی ریشه‌های فلسفی خود را از پدیدارشناسی هوسرل می‌گیرد. هوسرل معتقد بود که شناخت انسان از جهان بر اساس تجربیات مستقیم و شهودی او از پدیده‌ها شکل می‌گیرد.

آلفرد شوتز:
شوتز، با تأثیر از هوسرل، پدیدارشناسی را به حوزه جامعه‌شناسی وارد کرد و نشان داد که چگونه افراد در زندگی روزمره، از طریق تعاملات اجتماعی، واقعیت‌های اجتماعی را می‌سازند.

ارتباط با ماکس وبر و کارل مانهایم

ماکس وبر:
روش‌شناسی قومی از مفهوم “کنش اجتماعی” وبر الهام گرفته است، که تأکید دارد رفتار انسان‌ها بر اساس تفاسیر آن‌ها از موقعیت‌های اجتماعی شکل می‌گیرد.

کارل مانهایم:
مانهایم معتقد بود که تفکر انسان‌ها تحت تأثیر زمینه‌های اجتماعی و گروهی قرار دارد. این ایده نیز در روش‌شناسی قومی بازتاب یافته است.

مفاهیم کلیدی روش‌شناسی قومی

1. واقعیت اجتماعی به‌عنوان دستاورد عملی

  • گارفینکل معتقد بود که واقعیت اجتماعی نتیجه فعالیت‌های عملی و روزمره افراد است. مردم از طریق تعاملات خود، واقعیت اجتماعی را می‌سازند و بازتولید می‌کنند.

2. عقل سلیم و زندگی روزمره

  • روش‌شناسی قومی بر نقش عقل سلیم در زندگی روزمره تأکید دارد. مردم از طریق عقل سلیم، معانی و قواعد اجتماعی را درک کرده و بر اساس آن‌ها عمل می‌کنند.

3. قابلیت بازاندیشی

  • افراد در زندگی روزمره، فعالیت‌های خود را به‌طور مداوم بازبینی و اصلاح می‌کنند. این بازاندیشی به آن‌ها امکان می‌دهد تا رفتار خود را با موقعیت‌های اجتماعی تطبیق دهند.

4. تعبیرپذیری

  • روش‌شناسان قومی معتقدند که معانی کنش‌ها و گفتارها بسته به موقعیت‌های اجتماعی متفاوت است. بنابراین، یک جمله یا رفتار ممکن است در موقعیت‌های مختلف معانی متفاوتی داشته باشد.

5. شکنندگی واقعیت اجتماعی

  • واقعیت اجتماعی، برخلاف تصور رایج، ساختاری سخت و ثابت نیست، بلکه پدیده‌ای شکننده و متغیر است که می‌توان آن را از طریق نقض قواعد اجتماعی بررسی کرد.

روش‌های پژوهش در روش‌شناسی قومی

1. آزمایش‌های نقض‌کننده

  • گارفینکل از دانشجویان خود می‌خواست که قواعد اجتماعی را نقض کنند و واکنش‌های افراد را بررسی کنند.
  • مثال: از دانشجویان خواسته می‌شد که در خانه خود مانند یک مهمان رفتار کنند. این رفتار، که با قواعد معمول خانواده در تضاد بود، واکنش‌های مختلفی از سوی اعضای خانواده به همراه داشت.

2. تحلیل گفتگو

  • روش‌شناسان قومی به تحلیل دقیق مکالمات روزمره علاقه‌مندند. آن‌ها از نوارهای صوتی و تصویری برای بررسی نحوه تعاملات اجتماعی استفاده می‌کنند.

3. مطالعه زندگی روزمره

  • روش‌شناسی قومی بر مطالعه فعالیت‌های پیش‌پاافتاده و روزمره تأکید دارد، زیرا این فعالیت‌ها نشان‌دهنده چگونگی ساخت و بازتولید واقعیت اجتماعی هستند.

تشابهات و تفاوت‌ها با پدیدارشناسی

تشابهات

  1. هر دو مکتب بر نقش کنشگران در ساخت واقعیت اجتماعی تأکید دارند.
  2. هر دو به مطالعه زندگی روزمره و فعالیت‌های پیش‌پاافتاده علاقه‌مندند.
  3. هر دو بر خلاقیت کنشگران در تعریف موقعیت‌های اجتماعی تأکید دارند.

تفاوت‌ها

  1. روش‌شناسی قومی: بیشتر تجربی است و بر مشاهده و تحلیل تعاملات روزمره متمرکز است.
  2. پدیدارشناسی: بیشتر فلسفی است و به مبانی نظری و مفهومی می‌پردازد.
  3. روش‌شناسان قومی به بررسی تجربی رفتارها و تعاملات اجتماعی می‌پردازند، درحالی‌که پدیدارشناسان بیشتر به تبیین مفاهیم و نظریه‌های فلسفی علاقه‌مندند.

انتقادات به روش‌شناسی قومی

تمرکز بیش‌ازحد بر موضوعات پیش‌پاافتاده:

  • منتقدان معتقدند که روش‌شناسی قومی به مسائل خرد و روزمره محدود شده و از تحلیل مسائل کلان اجتماعی بازمانده است.

نادیده گرفتن ساختارهای کلان اجتماعی:

  • این مکتب تأثیر عوامل کلان اجتماعی، مانند اقتصاد و سیاست، را نادیده می‌گیرد.

عدم ارائه روش‌های آزمون‌پذیر:

  • روش‌شناسی قومی معیارهای روشنی برای آزمون‌پذیری یافته‌های خود ارائه نمی‌دهد.

نسبی‌گرایی شدید:

  • این مکتب به دلیل تأکید بر تعبیرپذیری و نسبی‌گرایی، نمی‌تواند به‌طور کامل واقعیت‌های اجتماعی را تبیین کند.

نمونه‌ای از پژوهش‌های روش‌شناسی قومی

مطالعه آگنس (تکمیل جنسیت)

  • گارفینکل در دهه 1950 با فردی به نام آگنس آشنا شد که در ظاهر یک زن بود، اما در واقع یک مرد بود که از هورمون‌های زنانه استفاده کرده و رفتارهای زنانه را آموخته بود.
  • این مطالعه نشان داد که جنسیت نه‌تنها یک ویژگی زیست‌شناختی، بلکه یک دستاورد اجتماعی است که افراد باید آن را از طریق رفتارها و تعاملات خود به دیگران نشان دهند.

نتیجه‌گیری

روش‌شناسی قومی، با تأکید بر مطالعه زندگی روزمره و تعاملات اجتماعی، رویکردی نوین در جامعه‌شناسی ارائه داده است. این مکتب نشان می‌دهد که واقعیت اجتماعی، نه یک ساختار ثابت، بلکه دستاوردی پویا و شکننده است که از طریق تعاملات و فعالیت‌های روزمره افراد ساخته و بازتولید می‌شود.

بااین‌حال، تمرکز بیش‌ازحد بر موضوعات خرد و نادیده گرفتن ساختارهای کلان اجتماعی، از جمله نقاط ضعف این مکتب است. با وجود این انتقادات، روش‌شناسی قومی همچنان به‌عنوان یکی از رویکردهای مهم در تحلیل زندگی روزمره و تعاملات اجتماعی شناخته می‌شود.

نظر شما