موضوع : پژوهش | مقاله

فروغ قم در قلب اتریش

مجله  فرهنگ کوثر  دی1377، شماره 22 

56
گفتگویی با یک طلبه اتریشی
قم، حرم امن الهی و مرکز معارف اسلامی است. این امر به خاطرپیوندی است که با آل الله دارد. شیفتگان ولایت برگرد شمع معصومه (س) پروانه وار در طوافند و سر تعظیم در برابر آستان مقدسش فرود می آورند.

مکانی که مکتب اهل بیت را به گوش تمام جهانیان می رساند وانسانها را از ظلمت جهل به صراط نورانی الهی رهنمون می شود.

دین ریشه در فطرت انسانها دارد زیرا نیاز به معبود از عمق جان برمی خیزد. دیگر فرقی نمی کند سیاه باشی یا سفید، پیر باشی یاجوان و این چنین است که رهپیویان حقیقت از کشورهای مختلف جهان در این شهر مسکن گزیده اند تا با چشیدن ذره ای از کوثر زلال وحیاتبخش کریمه اهل بیت(ع) مبلغ دین شریف نبوی شوند. آنان درقم علم و معرفت می آموزند تا انسانهای تشنه را در دورترین نقاطجهان سیراب سازند. گزارشی که اینک می خوانید، مصاحبه با محمدوالدمن; از طلبه های کشوراتریش است که در قم به فراگیری علوم اسلامی مشغول می باشد، باما همراه شوید تا پای سخن ایشان بنشینیم.

کوثر: آقای والدمن بفرمایید از کدام کشور به ایران تشریف آوردید و چند وقت است که در ایران سکونت دارید ؟

محمد والدمن متولد استان اشتایرمارک اتریش هستم. من در سال 1361 و بعداز گذراندن تحصیلات و انجام خدمت وظیفه بعد از انجام تحقیقات مکتب تشیع را بر حق یافتم و شیعه شدم و 12 سال است که درایران ساکن هستم.

کوثر: چطور شد با اسلام آشنا شدید؟

آشنایی بنده با مکتب تشیع ارتباط تنگاتنگی با نهضت امام خمینی دارد; چون ما در غرب اسلام را نمی شناختیم و از آن بی خبربودیم. آنچه را هم که درمدارس اتریش از اسلام برای ما می گفتند،بسیار مختصر بود. گاه اسلام را تا آنجا بد جلوه می دادند، که مافکر می کردیم مسلمان کسی است که شراب و گوشت نمی خورد و هر مردمسلمان می تواند چهار زن داشته باشد و در عمر خود باید یک باربه حج برود. اسلام را عمدتا در ارتباط با حملات عثمانیان به اروپا مطرح می کردند. خوب آن زمان هم کشور اتریش جبهه دفاعی اروپا در قبال این حملات بود. بدین جهت مردم دل خوشی ازمسلمانان بالخصوص عثمانیان نداشتند. نو مساله ای هم که در این زمینه برای ما با آب و تاب خاصی شرح می دادند، این بود که مسلمانان معتقدند سربازان اسلام اگر در جنگ کشته شوند، مستقیمابه بهشت می روند. بیان این گونه مطالب بالخصوص برای افرادی که به خدا ایمان ندارند،لطایف خاصی را در بر دارد و آنها را به خنده وا می دارد. به همین جهت در آن زمان اسلام را جدی نمی گرفتیم و با چشم تمسخر به آن می نگریستیم تا اینکه در سنین نوجوانی حدودا در سالهای 57 - 1356 یکی از اقوام نزدیکم بادانشجویی ایرانی ازدواج کرد و در اثر همین ازدواج مسلمان وشیعه شد. این مساله مرا به سؤال درباره انگیزه ایشان ازتغییر مذهب واداشت و باعث شد تا در باره اسلام بیشتر فکر کنم.

در پی این تحقیقات دریافتم که اسلام با مسحیت مشترکات زیادی دارد. بالخصوص با مسیحیتی که درعهدین بیان شده نه مسیحیت فعلی که تقریبا فاقد شریعت است. به عنوان مثال می توان به مسئله حرمت گوشت خوک در خود مسیحیت قدیم اشاره کرد که بعدها به خاطرمسائلی توسط کشیشان لغو شد. در آن ایام اسلام به عنوان یک دین زنده برای من مطرح شد. و این دقیقا موقعی بود که در ایران انقلاب اسلامی در سال 57 به وقوع پیوست و ما را با رهبری سیاسی شخصیتی مذهبی یعنی امام خمینی(ره) مواجه ساخت. برای من عجیب بود که در راس یک نهضت انقلابی و سیاسی شخصیتی مذهبی قرارگرفته باشد. همین امر باعث آگاهی بیشتر من شد زیرا مرا با یک سری مسائل جدید مواجه ساخت که باعث روشن شدن بسیاری از حقایق از جمله موضوع دروغ پردازی رسانه های گروهی غرب گشت. چون من ازطریق فامیل با فردی انقلابی در ارتباط بودم و می توانستم اخبارمنتشره در رسانه های غربی را با اتفاقاتی که در ایران رخ می داد، مقایسه کنم و دریابم که گزارشات این رسانه ها تا چه اندازه یک طرفه و مغرضانه است.

موضوع بعدی که برای من و امثال بنده بسیار تکان دهنده بودایثار و وفاداری رزمندگان اسلام در جبهه های حق علیه باطل بود وشاید همین امر پیام زنده اسلام را به اعماق دلم رساند و باعث شد لطف خداوند شامل حالم شود و دلم را برای پذیرش دین مبین اسلام آماده سازد، تا اینکه در سال 1361 در جمع صمیمی چند تن از جانبازان که برای معالجه به خارج از کشور اعزام شده بودند،به مکتب برحق تشیع تشرف یافتم.

کوثر: چه شد که به تحصیل علوم دینی و حوزوی علاقمند شدید ؟

درهمان روزها و در اثر شور و شوق زیادی که نسبت به فراگیری معارف اسلامی در من به وجود آمده بود، به ایران آمدم و مشغول تحصیلات حوزه شدم و علاوه بر تحصیلات حوزوی، چند سال هم مشغول تبلیغ در اتریش بوده ام. در کنار این کار به ترجمه متون اسلامی نیز می پردازم و در فرصتهای مناسب به منظور تبلیغ به خارج ازکشور سفر می کنم.

کوثر: وضعیت مسلمانان اتریش چگونه است و مسلمانان بیشتر با چه مشکلی مواجه هستند ؟

قبل از اینکه راجع به اوضاع مسلمانان در اتریش سخن بگویم، خوب است کمی در باره اتریش صحبت کنم. اتریش کشوری نسبتا کوچک دراروپاست و در همسایگی آلمان، سوئیس، ایتالیا، یوگسلاوی سابق،مجارستان، چک و اسلواکی واقع شده است. وسعتش حدودا هشتاد هزارکیلومتر مربع و جمعیت آن در حدود هشت میلیون نفر است. اکثریت مردم (حدودا 95%) مسیحی اند و زبان رسمی آنها آلمانی است (حدود98% مردم به آن زبان تکلم می کنند.) در اتریش حدودا 200 الی 300 هزار نفر مسلمان مهاجر داریم که اکثریت قاطع آنها از کشورترکیه به این کشور مهاجرت کرده اند. در قبال مسلمانان مهاجرتنها تعداد انگشت شماری مسلمان بومی داریم که بعضیها سنی وبرخی دیگر شیعه اند. برادران اتریشی در شهر وین یک مرکز فرهنگی دایر کرده اند. مشکل اصلی و اساسی مسلمانان قرار داشتن در یک محیط غیر اسلامی است که مفاسد اخلاقی زیادی در آن رواج دارد.

ولی بحمدالله دین اسلام دراتریش پیشرفت می کند و تعداد مسلمانان متعهد روز به روز بیشتر می شود.

کوثر: نفوذ اسلام در اروپا را چگونه می بینید؟ چه راهکارهایی رابرای پیشرفت دین اسلام در اروپا مفید می دانید؟

رسانه های گروهی غرب با تبلیغات سعی در جلوگیری از نفوذ اسلام در اروپا دارند و تا اندازه ای هم دراین زمینه موفق بوده وتوانسته اند اسلام را به عنوان دینی کاملا غیر متعارف در اذهان عموم جا بیاندازند و این مسئله باعث شده است تا بسیاری ازمردم که در پی جستجوی مذهب حق می باشند، به خودشان زحمت تحقیق در باره اسلام را ندهند.

ما اگر فرض کنیم که تئوری بعضی صاحبنظران مبنی بر اینکه قرن آینده قرن روی آوردن به مذهب اسلام و مبانی دینی است، درست باشد باید در مقابل تبلیغات سوء رسانه های گروهی کشورهای غربی،مواضعی اتخاذ کنیم که بتوانیم حقیقت اسلام را به مردم برسانیم تا کسانی که آمادگی پذیرش اسلام را دارند، آن را بپذیرند. این کار بسیار سنگین و دشوار است و بیشترین مسئولیت هم در این زمینه بر دوش حوزه های علمیه قرار دارد. من امید دارم که باراهنمایی های هوشمند و واقع بینانه رهبر انقلاب در این راستا به بالاترین توفیقات نائل آییم.

به طور کلی می توان گفت عمل مؤثرترین عامل برای پیشبرد اسلام است همانطوری که حضرت امام صادق(ع) فرموده اند: «کونوا دعاه الناس بغیر السنتکم لیروا منکم الورع و الاجتهاد و الصلوه والخیر فان ذلک داعیه.» (1)

در این زمینه لازم است به بزرگترین مبلغ اسلام در این قرن; امام خمینی «ره » اشاره کنم. شیوه ای که حضرت امام داشتند، به نظر من این بود که خودشان را مطابق وظیفه و اهمیت کار ساخته بودند، حضرت امام یک انسان خودساخته بود علم وعمل ایشان مطابق هم بود و آنچه را که در علم به آن رسیده بودند، درعمل هم انجام دادند. میلیون ها نفر از ایشان پیروی می کردند و حاضر بودند دراثر فرمان ایشان خودشان راقربانی و فدای اسلام کنند، ولی این امر نتوانست حتی ذره ای غرورو تکبر در ایشان به وجود آورد. ایشان کسی است که به تنهایی درمقابل تمام دنیا ایستاد و ملتی را از یوغ ستم آزاد کرد. ولی در عین حال می بینیم که در سخنانش، خودش را مطرح نکرد.

کوثر: برای مسلمانان جهان و ایران چه پیامی دارید؟

وظیفه خود می دانم از ملت ایران به خاطر وفاداری نسبت به آن بزرگوار تشکر کنم. ملت شریف ایران سهم بسیار عظیمی در این راستا دارد و بدون شک اگر این همه از خود گذشتگی و ایثارنبود، این همه توفیق به بار نمی نشست و نهضت امام به نتایج نهایی خود نمی رسید. همین موضع پیام مهمی برای مسلمانان جهان در بر دارد که اگر بخواهند از توفیقات الهی بهره مند گردند،باید به اصل ولایت فقیه و پیروی از ولی فقیه متوسل شوند زیرادر غیر این صورت فعالیتها و نهضتهایشان به سرانجام نورانی نخواهد رسید.

موضوع ولایت فقیه امر ساده ای نیست که انسان بتواند بی تفاوت ازکنارش بگذرد، بقاء اسلام و استقلال و آزادی امت اسلامی به ولایت فقیه وابسته است. امروز این موضوع برای ما مسلمانان خارج ازکشور کاملا روشن است چون مسئله عدم رهبری در این کشورها به طورواضح قابل درک است. همانطوری که در زمان حضرت امام ولایت فقیه ستون انقلاب بود، در این دوران هم باید این گونه باشد. زیراتاریخ نشان داد و عقل هم این را تایید می کند که پیروزی و عزت ملتهای اسلامی بر دو اصل مهم رهبری و پیروی از رهبری استواراست. دشمنان اسلام متوجه این مسئله هستند و در طول دو دهه اخیرفهمیدند ملتی که ولی فقیه داشته باشد باهیچ عامل بیرونی قابل تضعیف نیست و لذا در صدد تضعیف هرچه بیشتر ولایت فقیه برآمده اند و در این راستا از شیوه های مختلف استفاده می کنند.

گاه اصل ولایت فقیه را مورد حمله قرار می دهند و زمانی ولی فقیه را تضعیف می کنند.

کوثر: آقای محمد والدمن از شما متشکریم که وقتتان را دراختیار ما گذاشتید.

من هم متشکرم.

پی نوشت:

1- اصول کافی، ج 2، ص 105، ح 10

نظر شما