چرا سیلیکون ولی تا این حد تیره و تار است؟
Silicon Valley را تصور کنید و ممکن است تصور کنید «تکنیکها در هر پیادهرو، در هر رستوران و آبمیوهفروشی، در هر گاراژ و انبار، در هر اتوبوس، قطار، اسکوتر و هاوربرد، کارهای فنی جالبی انجام میدهند». جاش استفنز در Common Edge می نویسد، اما این دور از واقعیت است.
برای استفنز، سانتا کلارا، مسلماً مرکز دره سیلیکون، «به نحوی، حتی تاریکتر» از پارکهای اداری بیپایان، مراکز تجاری و مجتمعهای آپارتمانی با تراکم متوسط است. با میانگین قیمت خانه 1.5 میلیون دلار و اجاره بیش از 3000 دلار در ماه، سانتا کلارا یک نمونه غیر معمول و در عین حال معمولی از شهرسازی قرن بیستم است. یک سوال بزرگتر ممکن است این باشد که 'آیا تیرگی سانتا کلارا یک ویژگی است یا یک اشکال؟ چرا همه آن افراد ثروتمند و شرکت های ثروتمند می خواهند با این همه زشتی زندگی کنند؟»
استفنز می نویسد، ثروت در سانتا کلارا، بر خلاف مناطق خودنمایی مانند، مثلاً بورلی هیلز، پنهان است، تا حدی به این دلیل که اگر آشکارتر بود، شاید مردم جامعه ای قابل زندگی تر و مقرون به صرفه تر را طلب می کردند. در همین حال، در سراسر منطقه خلیج، متخصصان جوان روی مبل ها می خوابند. کارگران بخش دولتی از ورای افق به داخل رفت و آمد می کنند. مردم در جعبه های بالای Tenderloin زندگی می کنند. و کارگران کم درآمد بدون خودرو هرجا که بتوانند به صورت غیرقانونی زندگی می کنند.»
استفنز ادعا می کند که سانتا کلارا 'مجاز بررسی همه چیزهایی است که هدر داده است' و از هیچ یک از ثروت عظیم خود برای ایجاد چیزی نزدیک به یک شهر پر جنب و جوش استفاده نمی کند. 'اگر شهر حتی بخش کوچکی از پایتخت را در اطراف محدوده شهر خود مهار کند، می تواند خود را به مدلی از برابری، پایداری و خلاقیت تبدیل کند.'
استفنز نتیجه می گیرد که «عملکرد ضعیف سانتا کلارا دقیقاً یک شکست اخلاقی نیست. شهرها به طور جمعی اوج می گیرند و سقوط می کنند.» سانتا کلارا ممکن است یک نمونه برجسته از شکست های ما ارائه دهد، اما با این وجود بخشی از یک شکست جمعی است.
نظر شما