موضوع : پژوهش | مقاله

صدایی ما را به سفر می‌خواند!


در سفر چیست که در حضر نیست؟ رفتن چگونه دل انگیز می‌شود که ماندن را ملال آور می‌کند؟ دیدن کوه و دشت و بیابان چه لطفی دارد که تماشای دیوارها و خیابان‌ها و ماشین‌های شهر ندارد؟ تغییر آب و هوا چه سان رو ح و ضمیر آدمی را نوازش می‌دهد که شال و کلاه می‌کنیم تا آن‌سوی جاده‌ها رنج سفر را برخود هموار می‌کنیم؟
پاسخ به این سوال‌ها البته چندان هم که به نظر می‌رسد ساده نیست، گویی سفر و میل به سفر در انسان رازناک واعجاب آور نهاده شده است واگر هیچ دلیلی هم نباشد یک حس مبهم درونی آدم را صدا می‌کند و می‌خواند که برخیزد واز جایی و از فکری واز وضعی واز فضایی دل برکند و سفر کند: ‏
چه کسی بود صدا زد سهراب... کفش‌هایم کو...
درست مثل پرندگان که در آستانه سفرگویی صدایی غریب از آن سوی اقیانوس‌ها فرا می‌خواندشان وآنها دگرگون می‌شوند و آرام و قرار ندارند تا روزی که پرکشند و تا اوج، راه سفر را در پیش گیرند. ‏
سفر چنان ثابت است که ماندن نیست و انسان خود را در همه حال مسافر می‌بیند که روزی دیر یا زود پر کشد و به دیار ابدیش بپیوندد.
و تابستا ن فصل تمرین سفر است، گویی گرمای هوا آدم را یاد نیستان وجودش می‌اندازد، یاد بهشتی که در او بوده است، یاد باغهایی که نهرها از زیر آن جاری است و خنکای روح نوازش تا عمق جان را آرام می‌کند، صدای دریا، صدای پرندگان کوهستان، صدای باد که موسیقی زندگی را در گوشمان می‌خواند و همه این‌ها ازخود بی خودمان می‌کند تا چمدانمان را ببندیم و راه بیفتیم..... ‏
سفر اگر خوب مدیریت شود، اگر امکاناتش باشد، اگر آموزش‌های لازم داده شود نه تنها خوب که برا ی هر خانواده و هر شهروندی و برای هر جامعه‌ای ضروری است.
در سفر انرژی‌های انباشته شده تخلیه می‌شوند، اعصاب‌ آرام می‌گیرد، دانش‌ها افزایش پیدا می‌کنند و هویت ملی با آگاهی ملی عجین می‌شود.
برای همین هم در کشورهای توسعه یافته اعتبارات و تسهیلات فراوانی برای شهروندان در نظر گرفته می‌شود تا به سفر روند و زمانی را به تفّرج و گردش و سیر و سیاحت اختصاص دهند.
امروز سرانه سفر در هرکشوری یکی از معیار‌ها و شاخص‌های رفاه و توسعه محسوب می‌شود، چه اینکه علاوه بر پیامد‌های مثبت و شخصی سفر، صنعت گردشگری منبع بسیار خوبی برای سرمایه گذاری، تولید، اشتغال و درآمدزایی هم برای دولت‌ها وهم برای بخش خصوصی محسوب می‌شود. ‏
در ایران ظرفیت‌های فراوان جغرافیایی، فرهنگی و اقتصادی برای توسعه گردشگری داخلی هنوز به فعلیت نرسیده‌اند چنانچه اگر روزی به این زمینه توجه کافی و کارشناسانه و واقعگرایانه صورت گیرد اغراق نخواهد بود که گفته شود چیزی به اندازه درآمد نفتی می‌تواند از این طریق حاصل آید.
در حال حاضر صنعت ایرانگردی در ابتدای راه خود قراردارد چنانچه هم برای جذب توریست‌های خارجی و هم برای دامن زدن به گردشگری‌های داخلی سرمایه گذاری‌ها کم وموانع مختلف اقتصادی و فرهنگی و ناکارآمدی‌ها مشکل اساسی ایجاد کرده‌اند. ‏
برای یک بار هم که شده باید مسولان و تصمیم گیران و صاحبان نفوذ در این زمینه به این سوال اساسی پاسخ دهند که مایل به قوت گرفتن صنعت ایران گردی هستند یا خیر؟اگر چنین تمایلی وجود دارد باید لوازم حداقلی آن را بپذیریم و اگر مشکل اساسی در این زمینه وجود دارد برای مردم توضیح داده شود که چرا از چنین منبع بزرگ اقتصادی و فرهنگی چشم پوشی می‌شود؟


منبع: / روزنامه / اطلاعات ۱۳۹۰/۴/۱۳
نویسنده : جعفر گلابی

نظر شما