موضوع : نمایه مطبوعات | همشهری

تطمیع معضل ریشه دار اجتماعی

روزنامه همشهری چهارشنبه 17 مرداد ,1375 7 آگوست ,1996 سال چهارم , شماره 1036

تطمیع چگونه شکل می گیرد
در اداره کار مردم را راه می اندازم با کاربعدازظهر هم خرج زندگی ام
را در می آورم, شمااسمش را هر چه می خواهید بگذارید.

اگر بخواهد کاری برایت بکنند باید قبلا کاری برایشان کرده باشی و
یا سر کیسه را شل کنی
هیچوقت کارتان در اداره یاسازمانی گیر کرده, آیا به فکرتان نرسیده
که با پیدا کردن یک واسطه یا آشنا و دادن هدیه و وعده می توانید مشکل
آنان را حل کنید

یک اقتصاد بی سر و سامان, یک سازمان کار ناسالم و یک معادله غلط
اقتصادی اداری, منشا مفاسدی مانند رشوه خواری, ارتشاء و اختلاس است

آیا تاکنون توسط دیگران تطمیع شده اید یاشما درصدد تطمیع دیگران
برآمده اید ریشه اینگونه رفتارها و ارتباطات اجتماعی از کجا ناشی
می شود درفرهنگ لغات ,تطمیع با این واژه ها معنی شده است.
به طمع افکندن کسی ,امیدوار کردن ,آزمند کردن دیگران و.. . , ولی
آنچه که مسلم است تطمیع, به هردلیلی که انجام بگیرد یک معضل
ریشه دار اجتماعی است که همیشه به عنوان نوعی رفتار نابهنجار و
ضدارزش مطرح بوده و هست و در تمامی جوامع, براساس شرایط خاص
فرهنگی, اجتماعی و اقتصادیشان وجود داشته و دارد. این پدیده ضدارزش
و نابهنجار, ریشه های تربیتی, فرهنگی, تاریخی, اقتصادی دارد.

خانم, زندگی آدم نمی گذرد, شما بفرمایید, بنده باشش سرعائله, با
اجاره خانه چهل هزار تومانی , گوشت کیلویی 1400 تومان , شهریه چهل ,
پنجاه هزار تومان, مدرسه نمونه و دانشگاه آزاد ترمی هفتاد هزار
تومانی, خرج یک ماه را که حساب می کنم حداقل هشتاد هزار تومان می شود,
چطور با حقوق سی هزار تومانی زندگی را بگذرانم شما بفرمایید چکار
کنم.
در اداره کار مردم را راه می اندازم, با کاربعدازظهر هم خرج
زندگی ام را در می آورم, شما اسمش راهرچه می خواهید بگذارید.
آقای م, بهرامی وقتی در یک سازمان اداری کارمی کرد همین حرفها
را می زد. او که چند سال مدیرکل یک سازمان بود به دلیل مشکل معیشتی ,
شروع به کار تجارت کرد. به دلیل نداشتن سرمایه کافی از تنها چیزی که
در اختیار داشت, یعنی روابطش, استفاده کرد. او که با بسیاری از
مسئولان سازمانهای مختلف آشنایی داشت, کار آشنایان را راه
می انداخت.
هیچوقت کارتان در سازمان اداری خاصی گیر کرده است آیا به فکرتان
نرسیده که با پیدا کردن یک واسطه یاآشنا و دادن هدیه و وعده و
وعید, می توانید مشکلتان را حل کنید آیا تا به حال کسی از شما
تاییدیه ای, گواهینامه, سفارشی, چیزی نخواسته است آیا تا به حال کار
کسی را که در اداره ای گیر کرده, راه انداخته اید یا اینکه کاری برای
کسی راه انداخته اید تا او کاری برای شما راه بیندازد
در واقع سازمان غیرمنطقی و غیراصولی کار باعث شده تا روند حرکت و
تصمیم گیری در کار, پیش از آنکه به صورت انجام وظیفه ای از سوی کارکن
دولت در مقابل کسانی که مالیات می پردازند درآید, نوعی لطف در حق
ارباب رجوع قلمداد شود.
از سوی دیگر, بعضی از کارکنان اداری گمان می کنند که حقوق ماهانه
آنان حق طبیعی آنهاست و فارغ از کاری که انجام می شود می بایست به
آنها پرداخت شود. آنها نمی دانند پولی که به عنوان حقوق دریافت
می کنند در مقابل کاری است که باید انجام دهند. به همین دلیل انگیزه
کار کامل در سازمانهای اداری, جز از طریق درامدهای غیرمعمول ایجاد
نمی شود. در نتیجه با کاهش انگیزه و اندازه کار در سازمانهای اداری,
موجب توسعه بیکاری و کم کاری و کاهش دستمزد به حداقل می شود. در
اینجاست که پدیده هایی چون تطمیع, اختلاس و رشوه یعنی انجام کار از
طریقی غیر از مجرای قانونی و یا با انگیزه های غیرقانونی شکل
می گیرد.
در واقع یک اقتصاد بی سروسامان, یک سازمان کارناسالم و یک معادله
غلط اقتصادی اداری, منشامفاسدی مانند رشوه خواری, ارتشاء و اختلاس
است و این امر, مانند ویروسی به جان کل جامعه می افتد و سلامت آن را
نابود می کند و مردم به دستگاهها و سازمانهای اداری بی اعتماد می شوند
و باعث توسعه فساد می گردد.
به نظر می رسد در جستجوی این مسئله باید بایک سیر تاریخی, اجتماعی
به عقب برگشت و گذشته را به دنبال ریشه های چنین معضلی از جنبه های
تربیتی, فرهنگی, اجتماعی و اقتصادی کاوید. ریشه هایی که چونان
اختاپوسی از سالیانی دور, چنگ بر جان سازمانهای اداری جوامع
انداخته اند.
از گذشته, تا کنون تطمیع و رشوه خواری همواره در طول تاریخ بشری ,
از زمانی که انسانها برای رفع نیازهای خویش با یکدیگر به مبادله و
داد و ستد پرداختند به نوعی وجود داشته است.
با ایجاد رقابت در صحنه های اقتصادی و سیاسی, افراد برای حفظ
سرمایه ها و به دست آوردن موقعیت ها و نفوذ در حکومتها, رفتارهایی از
نوع تطمیع را مورد توجه قرار دادند. به طوری که این پدیده نابهنجار
در دربار شاهان و سلاطین و دستگاههای دولتی شیوع بیشتری پیدا کرد و
اعیان و اشراف و رجال و امنای دربار برای تحکیم بخشیدن به موقعیت
سیاسی, اجتماعی و اقتصادی خود, از هیچگونه اقدام و خوش خدمتی نسبت به
حکومتها کوتاهی نمی کردند. تملق و مدح بی جای زبانی یا کتبی و دادن
عنوانهای بی اساس و رشوه خواری و تطمیع در تمام شئون زندگی اداری و
حکومتی وجود داشت و به عنوان یک ابزار مهم در زندگی ماموران دولتی
به حساب می آمد. در این زمینه ضرب المثل های فراوانی از گذشته به
جامانده است. از جمله سبیل کسی را چرب کردن.
عبارت بالا کنایه از چیزی به کسی دادن, رشوه دادن و اخاذی است.
عبدالله مستوفی در کتاب زندگانی من راجع به چرب کردن سبیل
مظفرالدین شاه نقل می کند, که شاه, در سفر اروپا مردی را به نام
ابوالقاسم خان همراه خود برده بود. وقتی شاه سبیلش چرب می شد و از
زیبایی و ابهت آن به هیجان می آمد اطرافیان موقع رامغتنم شمرده و هر
تقاضا و خواسته ای که داشتند عنوان می کردند زیرا می دانستند شاه سرکیف
است و به تقاضایشان توجه می کند.
اما هنوز هم مردم, اصطلاح سبیلش را چرب کن را در ارتباطات اجتماعی
بکار می برند. در واقع راضی کردن افراد و دادن وعده و وعیده های آن
چنانی امروزه وسیله ای برای تطمیع دیگران و حقی از راه باطل و نادرست
بدست آوردن محسوب می شود.

سرکیسه کردن گرفتاران به او می گویندمهندس امیری جوانی است 33
ساله که در طبقه همکف یک پاساژ, فروشگاه کیف و کفش دارد. در این
فروشگاه, ده یازده نفری هستند کار مردم را راه می اندازند. آنها به
همدیگردکتریا مهندس می گویند. سن همه آنها بین بیست تا سی و پنج
سال است. آنها در همه سازمانهای اداری آشنایانی دارند, که کار مردم
را راه می اندازند, نرخ همه کارها را می دانند, البته دفترمهندس
امیری مخصوص راه اندازی کارهای مربوط به دادگاه, اموربانکی, زمین
و.. . است. کارکنان این دفتر می توانند دهها ساعت مداوم درباره
موضوعاتی که اساسا وجود خارجی ندارند حرف بزنند.
کار آنها سرکیسه کردن گرفتارهاست. آنها ابرازمی دارند که به همه
اندیشه ها اعتقاد دارند و در همه مناسبتها تبریک و تسلیت گفتن به هر
کسی را فراموش نمی کنند. آنها در واقع به هیچ اصولی اعتقاد ندارند.
برای پیش بردن کارشان ممکن است هرکسی را فاسد کنند حتی اعتقادات
مردم را قربانی مطامعشان می کنند.

ریشه های تربیتی ریشه های تربیتی تطمیع, به خانواده و شیوه های
تربیتی حاکم بر آن برمی گردد. فرد, هر نوع رفتار, نگرش یا واکنش و
برخوردهای اجتماعی و ارتباط اجتماعی را ابتدا از اعضای خانواده خود
کسب می کند و پایه های اساسی شخصیت و منش و خلق و خویش شکل می گیرد.
حال اگر حق کشی و بی اعتنایی و خشونت و زور, بی عدالتی, رویه عادی آنان
باشد در اینجا شخص احساس ناایمنی و حقارت می کند و در مقام دفاع از
موجودیت خود برمی آید. روشهای دفاعی که شخص برای حفظ خود در
پیش می گیرد, برحسب عوامل فردی و اجتماعی فرق می کند. فرددر چنین
اجتماعی در می یابد, که یکی از بهترین روشهای موجه و مورد قبول دفاع
از موجودیت خود, پناه بردن به تظاهر است. او سعی می کند با احترام
ساختگی, پاسخهای تصنعی و دروغ, حرفهای دیگران را به ظاهر قبول کند
تامنافعش را حفظ کند.
دکتر محمدحسین فرجاد آسیب شناس اجتماعی, در این زمینه می گوید:
از آنجائی که در بیشتر مواقع, پدر و مادرها برخوردصادقانه ای با
اطرافیانشان و کار و زندگیشان ندارند,فرزندانشان هم این دو گانگی
در تفکر و گفتار و قضاوت را از خانواده یاد می گیرند. بعد هم که وارد
اجتماع بزرگتری مانند مدرسه شدند دیگر نمی توان کاری برای از بین
بردن یا تغییر دادن آن انجام داد چرا که مدارس ما, صرفا بعد آموزش
دارند و در زمینه پرورش و تربیت کودکان, کار زیادی انجام نمی دهند
بخصوص در مسایل اجتماعی بنابراین شخصیت و خلق و خوی کودک, در خانه
و بعد هم در مدرسه شکل می گیرد, حتی زمانی که وارد بازار کار و
فعالیتهای اقتصادی و اجتماعی هم شود این روش به طور غیررسمی و بر
اثر تکرار تثبیت می شود.
وی اضافه می کند: بنابراین, این نوع فرصت طلبی ها,ناشی از نهادی
شدن این گونه رفتارها است که ازخانواده شروع شده است و در مدرسه
شکل گرفته; وقتی وارد جامعه و بازار کار هم می شود, فرد برای رسیدن
به اهدافش آن را به کار می بندد.

وسیله ای برای کسب درامد آقای س کارمند یکی از ادارات در این
موردمی گوید: زمانی هیچ کاری را جز برای رضای خدا و حل مشکلات مردم
و خدمت به جامعه انجام نمی دادم; ولی امروز, با توجه به این بده و
بستانها هیچ کاری را بدون محاسبه و فواید مالی, آن نمی کنم.
جورج هومنز معتقد است, که منفعت شخصی موتورحرکت عموم انسانهاست,
که موجب گردش چرخ جهان اجتماعی می شود و علت کنشهای متقابل افراد را
بده بستانها می داند, به نظر او اگر این بده بستانها نباشد هیچ کنش
متقابلی صورت نخواهد گرفت.
افراد در کنش متقابل خود, به اعمالی دست می زنند,که کمترین هزینه و
بیشترین پاداش را برایشان داشته باشد.

آفت اجتماعی خانم امیری که به دنبال پرونده اش, در راهروهای
دادگستری سرگردان است می گوید: جامعه ما امروز دچار یک بحران و
بیماری شده است.
اگر بخواهند کاری برایت بکنند باید قبلا کاری برایشان کرده باشی و
یا سر جیبت را شل کنی. وقتی وارد یک اداره می شوی ,اگر بخواهی یک
سوال ساده هم بکنی باید آشنا و پارتی داشته باشی تا پاسخ درست را
دریافت کنی در غیر این صورت از این اتاق به آن اتاق پاس داده
می شوی, به نظر من, می توان اینگونه رفتارها را ناشی از وجودفرهنگ
غلط و برقراری روابط بجای ضوابط اداری دانست.

ریشه های فرهنگی محبوبه ط فوق لیسانس جامعه شناسی در رابطه با
ریشه های فرهنگی تطمیع عقیده دارد:
در جامعه کنونی ما پدیده تطمیع را می توان زائیده عواملی چون
بحرانهای اجتماعی و اقتصادی و پایین بودن سطح فرهنگ و مهم تر از همه
آشنا نبودن مردم با قانون و عدم حاکمیت قوانین و برقراری روابط و زد
و بندها در مسایل اداری و ارتباطات اجتماعی مردم دانست با توجه به
اینکه مردم کمتر عادت به اجرای درست قوانین و رعایت ضوابط دارند.
این رفتار, به صورت یکی از رفتارهای اساسی و مهم در روابط
اجتماعی شان درآمده, در ضمن وجود ضوابط دست و پاگیر که موجب اتلاف
وقت و انرژی و صرف هزینه های زیادی می گردد عامل دیگری است, که افراد
را به سوی اعمالی چون رشوه و پارتی بازی و. . . سوق می دهد.

تطمیع, پیامد بی اطلاعی مردم آقا, چرا تهمت می زنید چه تطمیعی
چه حق وحسابی چه سفارشی چه روابط ناسالمی هیچ کاری خارج از
مجرای قانونی انجام نشده و هیچ پول نامشروعی هم رد و بدل نشده ,
سندها همه موجود است, حسابها همه محفوظ است, هر اقدامی هم که شده از
کانال قانونی انجام گرفته در مورد چکی هم که می فرمایید, یک مقداری
از ایشان (یکی از متهمین را نشان می دهد) قرض گرفتم و به ایشان ادا
خواهم کرد. موضوع خصوصی است و ربطی به پرونده ندارد.
در واقع ناآگاهی و ناآشنایی افرادی که مشکل اداری دارند به بروز و
اشاعه چنین اعمالی دامن می زند, آنهابه جای کسب اطلاعات لازم و اقدام
از مجرای قانونی ,هزینه بی اطلاعی خودشان را می پردازند.
با توجه به اینکه جوامع امروزی با تنوع کارکردها وپیچیدگی امور
مشخص می شوند, ضرورت توجه و عمل به قوانین اهمیتی خاص دارد.
شناخت قانون و رعایت آن به نوعی نشان دهنده توسعه فرهنگی و اجتماعی
است.

تطمیع از نگاه قانون شریعتمداری کارشناس حقوقی در این رابطه
عقیده دارد: تطمیع به عنوان فعلی که در قانون برای آن مجازات
پیش بینی شده در ماده 43 قانون مجازات اسلامی آمده است . هرکسی , دیگری
را با تحریک و ترغیب و تهدید و تطمیع وادار به ارتکاب جرم نماید و
یا به وسیله دسیسه و فریب و نیرنگ موجب وقوع جرم شود معاون و شریک
جرم محسوب می گردد که تجلیات این امر را می توان در باب. . . . قانون
تعزیرات در خصوص اختلاس و ارتشاء مشاهده کرد.

راههای تغییررفتاری مسلما, پدیده نابهنجار و ضدارزشی مانند
تطمیع قبل از اینکه معلول کمی درامد باشد, یک معضل فرهنگی و آسیب
اجتماعی است که باید به طور ریشه ای با آن برخورد شود تا درمان
گردد.
ابتدا باید به اصلاح روابط و مناسبات اجتماعی افراد پرداخت و با
تغییر اساسی و بنیادی در نظام فکری و شیوه رفتار و کردار و بینش
آنان, زمینه را برای رشد و ارتقاء فرهنگی جامعه فراهم کرد. این مهم
می تواند در پرتو تربیت و آموزش و پرورش صحیح و متحول کردن ارزشهای
اجتماعی صورت پذیرد. تا فرزندان ما, درمحیطی سالم و بدور از
هرگونه آلودگیهای رفتاری وشخصیتی و فکری تربیت شوند و پرورش
یابند, در واقع با ارائه الگوهای رفتاری مناسب از جانب کارشناسان
روانی, تربیتی, حقوقی, اجتماعی و.. . و به وسیله ابزارهای فرهنگی
مانند روزنامه و مجلات و کتابهای درسی رادیو و تلویزیون, محله ها و
خانه های فرهنگ که امروز در سطح شهرها به فراوانی ایجاد شده است و
آشنا کردن مردم با قانون و ضوابط و مقررات اداری ,می توان موجبات ترقی
و رشد شخصیتی افراد جامعه را به وجود آورد تا دیگر از جانب
فرصت طلبان مفسده, مورد تهدید و تطمیع و سوءاستفاده و بهره کشی قرار
نگیرند.
در ضمن, اجرای درست قوانین توسط مدیران به صورت مستمر و ایجاد
ضوابط معین و مشخص برای اجرای امور اداری و سهیم کردن کارکنان در
تصمیم گیریهاکه باعث تکامل شخصیت و تعالی فکری آنان شود, می توان به
شرایطی دست یافت تا مردم شاهد اجرای قانون ابتدابه وسیله خود مسئولان
باشند و به قوانین اعتماد کنند وآن را بکار ببرند و حمایت های قانونی
از افراد و اجرا شدن قانون بردور و نزدیک به طور یکسان.
تامین نیازهای مادی کارکنان و افرادجامعه در جهت برخورداری از یک
زندگی شرافتمندانه ودر حد معقول با توجه به هزینه زندگی و در
نتیجه بی نیاز کردن آنها به منظور آلوده نشدن به فساد و اعمال
غیراخلاقی و.. . , به هر حال دوام و بقای یک جامعه در گرو اجرای
موبه موی قانون است.
زمانی قانون در یک جامعه حرمت پیدا می کند که به تمامی افراد در هر
لباس, شغل و مقامی که هستند به یک چشم نگاه کنند و یکسان برخورد
شود. به این صورت می توان جامعه را به سوی ارزشهای والای انسانی
هدایت کرد و ارتباطات و مناسبات اجتماعی افراد جامعه نه براساس منافع
و انگیزه های شخصی, بلکه براساس منافع و اهداف عموم جامعه برقرار
شود.
منیژه طلایی
 

نظر شما