سوریه براى مذاکره با اسرائیل آماده است
روزنامه شرق، چهارشنبه 12 آذر 1382
ترجمه على عبدالمحمدى:
«بشار اسد» رئیس جمهور سوریه اخیرا در مصاحبه ای با روزنامه آمریکایی نیویورک تایمز در مورد موضوعات مختلفی همچون تمایل دولت متبوعش برای از سرگیری مذاکرات با مقامات اسرائیلی (با میانجی گری دولت آمریکا)، اوضاع در عراق و موضع رسمی دولت سوریه در مورد تحولات اخیر در این کشور، روابط سوریه با حزب الله و نقش این کشور در صحنه سیاسی لبنان، اوضاع داخلی سوریه، اصلاحات در حزب بعث و چندین و چند موضوع دیگر به گفت وگو پرداخته است.
در این مصاحبه نسبتا مفصل که بخش های عمده ای از آن روز 30 نوامبر از سوی گردانندگان سایت اینترنتی نیویورک تایمز منتشر شد «اسد» از تمایل دولت متبوعش برای برقراری روابط نزدیک تر با آمریکا (به رغم وجود مشکلات و مسائل فیمابین) خبر داده است. بخش های مهم این گفت وگو را می خوانید.
•••
• شاید بهتر باشد که از موضوع روابط سوریه و اسرائیل شروع کنیم. مدت زمان زیادی است که هیچ نشانه ای از پویایی و تحرک در این حوزه حساس مشاهده نمی شود؛ بنابراین من تعجب می کنم که چطور شما مدعیانه خواهان آن هستید که دولت بوش ترجیحا تمام تلاش خود را برای ازسرگیری مذاکرات پیشین به کار گیرد.
ما نه فقط خواهان تحقق چنین امری هستیم بلکه در هر ملاقات یا هر سخنرانی ای از ایالات متحده می خواهیم که نهایت تلاش خود را برای از سرگیری این مذاکرات به کار گیرد.
ما همچنین از تمامی طرف های بین المللی که قادرند ما را در روند احیای مذاکرات یاری رسانند مصرانه می خواهیم که تمام تلاش خود را برای تحقق چنین امری به خرج دهند. اما به عقیده من، نقش آمریکا در این میان از بیشترین اهمیت برخوردار است.
ما از ایالات متحده می خواهیم که اولا نگاه بی طرفانه ای به فرآیند سازش داشته باشد، ثانیا ابزار مناسبی برای این فرآیند برگزیند و ثالثا مذاکرات پیشین را بار دیگر احیا کند. همان اندازه که ما در سوریه [از روند کنونی اوضاع] نگرانیم همواره آمادگی خود را برای از سرگیری مذاکرات سازش با محوریت توافقات مادرید اعلام کرده ایم.
• آیا تاکنون هیچ نشانه ای از تلاش دولت بوش برای تحقق چنین امری مشاهده کرده اید؟
ما با چند تن از مقامات بلندپایه آمریکایی درباره همین نکته که شما به آن اشاره کردید گفت وگو کرده ایم. رهبران عرب و اروپایی نیز اهمیت این موضوع را با مقامات آمریکایی در میان گذاشته اند. پاسخ آمریکایی ها این بوده است که «ما با اصل موضوع موافقیم و عقیده داریم که این کار باید حتما صورت پذیرد اما نه در مقطع کنونی.» آنها به ما گفتند که فعلا بر روی مسئله فلسطین متمرکز شده اند.
اما تمام کسانی که واقعا به دنبال سرانجامی نیک برای روند سازش هستند می دانند که صلح واقعی هیچ گاه تحقق نخواهد یافت مگر اینکه منافع تمامی طرف های دیگر در آن لحاظ شود. خیالتان را راحت کنم: ما هیچ نشانه ای از آمادگی ایالات متحده برای آغاز یا از سرگیری فرآیند سازش، آن طور که سوری ها انتظار آن را می کشند، نمی بینیم.
• مذاکرات را از کجا آغاز خواهید کرد؟ مباحثات پیشین تا مسئله تعیین مرزها پیش رفته بود اما به یک باره متوقف شد. آیا شما خواهان شروع مذاکرات از همان نقطه هستید؟
متاسفانه برخی دائما این گونه القا می کنند که سوریه برای شروع مذاکرات، پیش شرط هایی دارد. من در اینجا قاطعانه اعلام می کنم که سوریه هیچ گونه پیش شرطی برای شروع مذاکرات ندارد.
چیزی که سوریه می گوید این است که: مذاکرات باید از همان نقطه ای پی گرفته شود که پیشتر در آنجا متوقف شده بود زیرا در آن مذاکرات به یک توافق بزرگ دست یافته بودیم. اگر ما این را اعلام نکنیم برخی این گونه تفسیر خواهند کرد که ما خواهان بازگشت به نقطه صفر در روند صلح خاورمیانه هستیم.
شروع از صفر همچنین به معنای اتلاف وقت بسیار زیاد و گرانبها در این بین خواهد بود؛ این در حالی است که ما می دانیم با از دست دادن هر یک روز وقت، عده دیگری از مردم بی گناه کشته شده و هرج و مرج بیشتری بر منطقه حکمفرما می شود. جدای از آن، وقتی ما اعلام می کنیم که با 80 درصد نکات مصرح در فرآیند سازش موافقیم جزئیات آن را به طور شفاف در مذاکرات پیشین مطرح کرده ایم و همچنان خواهان مذاکره در موضوعات مورد اختلاف هستیم.
من این گونه برداشت می کنم که اگر ما به نقطه صفر بازگردیم در آن صورت شاید حتی در مورد توافقات قبلی هم به تفاهم جدیدی نرسیم؛ نه به این دلیل که موضع سوریه تغییر کرده باشد بلکه تغییرات زیادی در جامعه اسرائیل ایجاد شده است.
به همین دلیل است که ما می گوییم خواهان از سرگیری مذاکرات از همان نقطه ای هستیم که آنها [اسرائیلی ها] برای رسیدن به مقاصد مورد نظر خود در کوتاه ترین زمان ممکن به آن پایان داده بودند.
• گاه به گاه شایعاتی بر سر زبان ها افتاده که سوریه نمایندگانی را به همین منظور [به کشورهای مختلف] اعزام کرده است؛ اخیرا گفته شد که برادرتان به اردن سفر کرده بود تا با یک مقام اسرائیلی، فقط برای یافتن راه های از سرگیری مذاکرات، دیدار کند. آیا این شایعات صحت دارند؟
برادرم هیچ گاه در سیاست دخالت نمی کند و هرگز نیز به اردن سفر نکرده است.
• اما سئوال مهم تر این است که آیا هیچ گونه ملاقات اولیه ای میان مقامات سوری و اسرائیلی در مورد ازسرگیری مذاکرات انجام شده است؟
نه. ما از طریق واسطه هایمان در جست وجوی قراین موجود [برای از سرگیری مذاکرات] هستیم. آن واسطه ها دوستان سوری، اعراب و خارجی ها هستند. اما ما در جست وجوی نشانه هایی از جانب ایالات متحده هستیم و نه اسرائیل، زیرا همان طوری که پیشتر نیز گفته ام ما در سوریه بر این باوریم که اگر آمریکا تمایلی به برقراری صلح در خاورمیانه نداشته باشد هیچ چیزی اتفاق نخواهد افتاد و صلحی در منطقه حکمفرما نخواهد شد.
این حقیقت را هم در نظر بگیرید که سیگنال های بسیار شفافی از جانب اسرائیل در مخالفت با روند صلح به اطراف پراکنده شده است. من به ویژه در مورد مقطعی از زمان سخن می گویم که شارون در اسرائیل بر مسند قدرت تکیه زده است.
• اگر شما بتوانید مشکل فلسطینی ها و نیز مسئله جولان را حل کنید آیا سوریه اکنون آمادگی لازم را برای عادی سازی رسمی روابط با اسرائیل، همان گونه که از سوی اتحادیه عرب در اجلاس سران در بیروت اعلام شد، دارد؟
این یکی از نکاتی است که ما در مذاکرات صلح در اوایل دهه 1990 به پیشرفت های خوبی در مورد آن نائل آمده بودیم. تصور کنید که شما در حال مذاکره با طرف مقابل در مورد [موضوعاتی همچون] خطوط مرزی، آب، ترتیبات امنیتی و روابط به معنای عام هستید؛ این بدان معناست که شما بخش عمده ای از راه را طی کرده اید و به دیگر کشورهای منطقه نشان داده اید که می خواهید در صلح و آرامش زندگی کنید.
• آیا احساس نمی کنید که روابط تان با حزب الله، یا به عبارتی حمایت تان از حزب الله، آن هم در دوره ای که آمریکا پس از وقوع حملات تروریستی 11 سپتامبر شدیدا به دنبال محکوم و مختوم کردن چنین روابطی بوده است، نوعی زیاده روی باشد؟
ابتدا باید نکته ای را برای شما توضیح دهم و آن اینکه سوریه اصولا از هیچ حزب، حکومت یا دولتی در جهان حمایت نمی کند. وقتی اسرائیل در سال 1978 به لبنان حمله کرد و تنها چهار سال بعد حمله گسترده تری را به این کشور انجام داد ما اعلام کردیم که از مقاومت مردم لبنان برای آزادسازی سرزمین شان از اشغال متجاوزان حمایت می کنیم.
در آن زمان، گروهی به نام حزب الله یا هر حزب و گروه دیگری وجود نداشت؛ تنها گروه هایی از مردم لبنان بودند که در برابر اشغالگران مقاومت می کردند. ما از مقاومتی حمایت می کردیم که هدف آن آزادسازی مناطق اشغال شده لبنان بود.
ما در هیچ مقطعی از زمان از حزبی حمایت نکردیم که دست به عملیات برون مرزی با اهدافی کاملا نامعلوم بزند. این مقاومت مردم لبنان است که همیشه پابرجا بوده است و در این میان می توان از حزب الله نیز نام برد که اعضای آن فقط به هدف آزادسازی سرزمین هایشان با متجاوزین اشغالگر می جنگند.
• اما ایالات متحده، حزب الله را یک سازمان تروریستی می داند، ضمن اینکه بارها سوریه را به حمایت از سازمان های مشابه دیگر متهم کرده است. تا وقتی که چنین روندی ادامه دارد مشکل بتوان از هرگونه عادی سازی روابط با ایالات متحده سخن گفت. با این اوصاف، موضع دولت شما در برخورد با این قضیه چیست؟
ساده بگویم: ما از حزب الله حمایت نمی کنیم؛ ما فقط به لحاظ سیاسی از آنها حمایت می کنیم. ما پول یا اسلحه در اختیار آنها قرار نمی دهیم و این سیاستی است که ما در مورد تمامی احزاب و گروه ها در منطقه داریم.
بنابراین می توان گفت که ما از آزادسازی سرزمین لبنان حمایت می کنیم؛ این در حالی است که آنها [آمریکایی ها] دائما القا می کنند که ما اسلحه و بمب و مشابه اینها در اختیار آنها می گذاریم. این به این خاطر است که آنها درک درستی از موضع سوریه ندارند.
ما نمی توانیم کارهایی را انجام دهیم که از ریشه و اساس به آنها اعتقادی نداریم، لذا سعی می کنیم که موضع مان را در مورد این مسائل صریحا به آمریکایی ها اعلام کنیم؛ برخی از آنها موضع ما را درک می کنند و برخی دیگر متاسفانه خیر، به ویژه آنکه ما بارها موضع رسمی مان را در مورد روابط دوجانبه سوریه با آمریکا و منافعی که متقابلا از برقراری روابط حسنه با سوریه در منطقه عاید آمریکایی ها خواهد شد اعلام کرده ایم.
مشکل اینجاست که ایالات متحده همواره موضوعات مربوط به اسرائیل را در سر راه روابط دوجانبه مان قرار می دهد. این یکی از نکاتی است که روابط سوریه و آمریکا را با فراز و نشیب های عمده ای مواجه می سازد.
• سوریه مواضع بسیار صریحی را در مورد آنچه که ایالات متحده در عراق به مورد اجرا گذاشته اتخاذ کرده است و حتی خود شما در ماه مارس اعلام کردید که امیدوارید تلاش آنها [برای سلطه بر عراق] به شکست بینجامد. همچنین اظهارنظر هایی وجود داشته است که در آنها صریحا از حملات علیه نیروهای آمریکایی حمایت شده و بر لزوم خروج سریع آنها از خاک عراق تأکید شده است.
هم اکنون، اگر شما با خود عراقی ها صحبت کنید متوجه خواهید شد که آنها شدیدا از این مسئله بیم دارند که خروج نیروهای آمریکایی از خاک عراق به هرج و مرج و ویرانی بیشتر در این کشور ختم خواهد شد. با این اوصاف، عواقب خروج نیروهای آمریکایی از خاک عراق یا هرگونه ناکامی دیگر در این کشور را برای جهان عرب به طور عام و برای سوریه به طور خاص چگونه ارزیابی می کنید؟
اولین نکته ای که باید بر روی آن تأکید کنم این است که همه آن چیزهایی که من خطاب به آمریکایی ها گفتم، چه مستقیما به مقامات آمریکایی چه از طریق صدور بیانیه های رسمی، پیش و پس از آغاز جنگ، هم اینک نیز به قوت خود باقی است. در واقع، حتی می توان گفت که اوضاع بدتر از آن چیزی است که سوریه تصور آن را می کرد.
شما درباره هرج و مرج در عراق سخن می گویید و حال آنکه ما باید در جست وجوی دلایل بروز چنین پدیده شومی در عراق باشیم. وضعیت آشفته کنونی در عراق برای خود عراق، برای منطقه و شاید برای کشورهای خارج از منطقه بسیار ناگوار است.
ما از طریق کانال های مختلف با عراقی ها ارتباط داریم اما تاکنون فقط یک چیز از آنها شنیده ایم. من فکر می کنم که آنها با نکات کلی و اصولی موافقند. برخی از مردم به همین نکته ای که شما اشاره کردید، یعنی وجود جنگ داخلی در عراق، دامن می زنند. جنگ داخلی در عراق معنایی ندارد اما جنگ علیه نیروهای متحد آمریکا و انگلیس که عراق را اشغال کرده اند همچنان ادامه دارد.
آمریکایی ها در مناطق خاصی از عراق حضور دارند و در سایر مناطق این کشور حضور فعال ندارند. در بسیاری از مناطق که نه هیچ نیروی آمریکایی و نه هیچ حکمران محلی عراقی حضور ندارند کلیه کارها با سازماندهی خود عراقی ها طبق روال عادی در جریان است.
بگذارید واضح تر بگویم: چه این هرج و مرج ها با قصد قبلی صورت گرفته باشد چه معلول شرایط اسفبار کنونی باشد، در هر حال، آمریکایی ها باید پاسخگوی نیازها و خواست های جامعه عراق باشند. سئوال من اینجاست که چه ارگان ها یا نهادهایی از وقوع هرج و مرج در هر کشور بیشترین آسیب را متحمل می شوند؟ یقینا پاسخ این است که مؤسسات حکومتی و دولتی.
اگر قرار باشد که یک قانون اساسی پیشرو به تصویب تمامی مردم عراق برسد و یک دولت منتخب در عراق بر سر کار آید در این صورت آیا دیگر دلیلی برای هرج و مرج وجود خواهد داشت؟ بنابراین، راه کاملا مشخص است: مردم عراق باید قانون اساسی جدیدشان را خودشان تنظیم کنند و دولت جدیدشان را با آرای خود انتخاب کنند. اگر قرار باشد که قانون اساسی عراق از بیرون به آنها تحمیل شود و دولت جدید عراقی از بیرون برای آنها تعیین شود در این صورت مطمئن باشید که هرج و مرج در این کشور به اوج خواهد رسید.
این در حالی است که ما و دیگر همسایگان عراق قادر به کنترل اوضاع فعلی در عراق نیستیم. بنابراین، به اعتقاد من، بهترین راه حل در عراق این است که اجازه دهیم عراقی ها با دست خود قانون اساسی جدیدشان را بنویسند و با میل خود دولت قانونی جدیدشان را برگزینند.
ادامه دارد
نظر شما