هزار توى واردات سیگار
روزنامه شرق، یکشنبه 16 آذر 1382
خط لوله سیگار (cigarette pipeline) اصطلاح جدیدی نیست اما بدون شک کمتر ایرانی ای حتی آنان که به طور متوسط روزانه 2 میلیارد و 700 میلیون تومان را دود هوا می کنند تاکنون نامش راشنیده اید. خط لوله سیگار مسیر قاچاقی است که قاچاقچیان سیگارهای خارجی به ایران از آن استفاده می کنند. خط لوله ای نامرئی اما گسترده که تقریبا تمامی مرزهای ایران را محاصره کرده است.
اصطلاح خط لوله سیگار برای نخستین بار در خلال مذاکرات داخلی یکی از شرکت های تولید کننده سیگار دنیا در فرآیند برنامه ریزی برای به دست آوردن بازار پرسود ایران شکل گرفت. مذاکراتی که در آن گروه توسعه تجارت نوین شرکت BAT (تولید کننده سیگارهای معروف مونتانا، کنت، دان هیل و روتمن) برای نخستین بار پی به اهمیت ایران برده و آن را به عنوان «اولویت اول» شرکت مطرح کردند.(1) به طور همزمان توسط گروه راهبردی دخانیات _ ارشد ترین هیات تصمیم گیری در BAT - نیز مورد تایید قرار گرفت(2)به این ترتیب برنامه ریزی برای ایجاد «خط لوله سیگار» از جزیره کیش آغاز شد.(3)
خط لوله سیگار هم اکنون 70 درصد سیگار مصرفی ایرانیان به میزان تقریبی 41 میلیارد و 500 میلیون نخ در سال را تامین می کند. البته این خوشبینانه ترین و سخت گیرانه ترین نگاه ممکن به میزان قاچاق سیگار به کشور است که طی گزارشی از سوی کارشناسان مرکز پژوهش های مجلس شورای اسلامی در گیرودار تصویب یا عدم تصویب لایحه رفع انحصار دخانیات در دسترس نمایندگان مجلس شورای اسلامی قرار گرفت.
در غیر این صورت هم می توان با استناد به گزارش های جهانی در مورد میزان مصرف سرانه جهان (4/14 نخ برای هر نفر در روز) یا در نظر گرفتن حداقل میانگین درصد سیگاری ها (حداقل 6/15 درصد جمعیت و حداکثر 2/36 درصد جمعیت 10 کشور مورد تحقیق) و احتساب میزان مصرف روزانه 20 نخ برای هر معتاد (میانگین مصرف براساس گزارش بهداشت جهانی 24 نخ در روز است) به ترتیب به مصرف 65، 68 و 93 میلیارد نخ در ایران دست یافت. با توجه به رقم ثابت تولید سیگار در ایران (سالانه 11 میلیارد و 500 میلیون نخ) و احتساب واردات رسمی 13 میلیارد نخ،(4) مابقی از طریق خط لوله سیگار به ایران قاچاق می شود. خط لوله ای که براساس بخشی از یک گزارش منتشر نشده دولتی با سود سالیانه یک تا یک میلیارد و 400 میلیون دلار یکی از سه تجارت غیرقانونی پر سود کشور محسوب می شود. گزارشی که اگر روزی کاملا منتشر و در اختیار عموم قرار گیرد به سادگی علت تلاش های بی وقفه ایران برای تدوین استراتژی های گوناگون جهت مبارزه با قاچاق سیگار را نمایان خواهد کرد.
استراتژی اول؛ انحصار
جمعیت زیاد، استانداردهای زندگی روبه رشد، سیر صعودی مصرف محصولات دخانی و روند جهانی تضعیف انحصار صنایع دخانیات و مهم تر بازار پرسود همواره جزو مهم ترین دلایل قرار گرفتن نام ایران در مرکز توجه صنایع دخانیات و تلاش برای دستیابی به بازار انحصاری دخانیات این کشور بوده است. چنان چه یکی از مقامات BAT در جلسه گروه ترانزیت این شرکت و در جمع دبیران اجرایی عالی رتبه بازاریابی این شرکت با بیان «اگر امکان ترانزیت کردن این محصول به ایران وجود دارد باید همه اقدامات لازم را انجام داد» اهمیت ایران را برای همکاری خود خاطر نشان می کند.
این در حالی است که پس از انقلاب دولت انحصار دخانیات را به عنوان یک راهکار اساسی برای مبارزه با سیگارهای خارجی، مبارزه با استکبار و استعمار جهانی و ایجاد سلامت جوانان مد نظر داشته است.» (5) مبارزه ای که با وجود کتمان آن توسط مسئولان تا سال 79 هیچ گاه به نقطه امیدوار کننده ای نزدیک نشده و تنها بازار قاچاق را پر رونق کرد. این مسئله در سند محرمانه شرکت BAT به وضوح نمایان است؛ «تولید سیگار در کشورهای ایران، عراق، سوریه و لبنان در انحصار دولت است و واردات محصولات دخانی در کشورهای سوریه و لبنان دولتی است و نیز در لبنان اجازه ورود آزاد آن نیز فراهم است.
سوریه واردات کم حجم محصولات دخانی به کشورش را مجاز کرده است و این در حالی است که در ایران واردات دخانیات کاملا ممنوع است. به رغم این مسئله 62 درصد بازار مصرفی ایران از طریق ترانزیت (سیگارهای قاچاق) تامین می شود(6)» عمق شکست این انحصار آن گاه مشخص تر می شود که بدانیم شرکت های دخانیات برای به کف آوردن بازار ایران و «خط لوله های موفق قاچاق» اطلاعاتی بسیار دقیق تر از خود ایرانیان داشته اند» «به گزارش مهدی ک، کارمند Vepka تنها سیگار قاچاق که وارد ایران می شود وینستون است و میزان واردات این سیگار ماهانه بین 120 تا 140 هزار کار تن است که از سواحل جنوب ایران حمل می شود و این کار همزمان از مبدا به مقصد به طور مستقیم انجام می گیرد (7) طرح کمپانی Batuke نیز در این زمینه بسیار قابل تامل است؛«میزان کل سیگار مصرفی بازار ایران سالانه بیش از 35 میلیارد نخ، شامل 5 میلیارد نخ سیگار قاچاق است که از مسیر امارات حمل می شود. از این تعداد 5/3 میلیارد نخ وینستون متعلق به کمپانی RJR (عامل عمده قاچاق) و 5/1 میلیارد مارلبورو متعلق به شرکت فیلیپ موریس است که در حال گسترش مطلوبیت میان ایرانیان است.»(8)
یک مقام آگاه در شرکت دخانیات در این زمینه می گوید: «آن زمان هم از شکست اهداف این انحصار مطلع بودیم. اما متاسفانه مخالفت بعضی از آقایان اجازه هیچ بازنگری جهت رفع این مشکل را نمی داد.»
این فرد مطلع که تمایلی به درج نام خود ندارد با یادآوری سال هایی که سیگارهای قاچاق به دلیل کیفیت و قیمت ارزان 90 درصد بازار مصرف ایران را در اختیار داشتند؛ اظهار می کند: «محاسبه ضرر و زیانی که در آن سال ها بر اقتصاد کشور وارد می شد قطعا به یک رقم نجومی منتهی خواهد شد.» وی تصریح می کند: «با وجود این که آقایان به وضوح مسائل را می دیدند به خاطر پیش پا افتاده ترین مسائل و جزیی ترین سودها چشمانشان را بر همه چیز می بستند.»
شکست دوم؛ برخورد
استراتژی دوم ایران برای مبارزه اما انحصاری نبود. برخوردهای انتظامی و کنترل مرزها و مبادی ورودی قاچاق به داخل توسط نیروهای امنیتی و پلیس همواره ساده ترین راهکار مبارزه برای ورود های غیرقانونی انسان و کالا بوده است. این مسئله هر چند در مقاطع کوتاهی پاسخگوی اهداف دولت بود، اما هرگز از تداوم و انسجام وارد کنندگان برخوردار نبوده است. براساس یک سند به دست آمده از توافقات شرکتی به نام IMF و کمپانی BAT این شرکت تضمین می کند؛ «ماهانه مقادیر قابل توجهی محموله سیگار به ارزش بالغ بر 5 میلیون دلار آمریکا را از مرز شوروی به ایران وارد می کنیم و ماهانه آمادگی سفارش منظم 1000 کارتن سیگار 555 و 600 الی 700 کارتن سیگار Benson و hedges را داریم...»، «آمار سیگارهای وارد شده ما به ایران حدود 25 تا 30 کانتینر در ماه است.»
مبارزه انتظامی با قاچاق کالا در ایران را فقط با یک واژه می توان توصیف کرد و آن «شکست مطلق» است.
آمار دقیقی از میزان موفقیت ایران در 25 سال اخیر در امر مبارزه با قاچاق کالا وجود ندارد اما مطمئنا این آمار هیچ گاه از 5 درصد فراتر نرفته است.
شکست طولانی ترین استراتژی و کلا همه استراتژی ها در امر مبارزه با قاچاق سیگار را نیز باید در قدرت خارق العاده توزیع کنندگان داخلی جست و جو کرد . استراتژی هایی که به اعتراف خود وزیر کشور در گردهمایی مشترک کمیسیون های مبارزه با قاچاق و در حضور محمد باقر قالیباف فرمانده نیروی انتظامی و محمد شریعتمداری وزیر بازرگانی کافی نیست. «استراتژی ها هرگز با سمینار و همایش تحقق نمی یابد و باید برای مبارزه به سراغ دانه درشت ها رفت که تنها از این طریق 60 تا 70 درصد مسئله قاچاق کالا مرتفع می شود.» دانه درشت هایی که احتمالا هر سه مقام حاضر در همایش آنها را به خوبی می شناختند چرا که براساس فهرستی تهیه شده مشخصات تمامی این افراد به اطلاع ایشان و دیگر مقامات اجرایی کشور رسیده بود.
1 - «محمدرضا» واردکننده و موزع سیگار ماربل تحت پوشش شرکت «...» با ... نمایندگی در کشور 2 - «عبدالمهدی» وارد کننده و موزع سیگار وینستون و مگنا (همان کارمند Vepka است که در حال حاضر در دبی زندگی می کند)، 3- «عبدالله» وارد کننده سیگار مگنا با ... نمایندگی 4 - «نور محمد» و «حسن» وارد کننده و موزع سیگار پین و پلیژر با ... نمایندگی 5 - علیرضا» وارد کننده و موزع وینیگ و دریملند، 6 _ «حسن» وارد کننده سیگار لگال لایت و موند با ... نمایندگی 7 - «مهدی» و «م» و «م» وارد کننده سیگار دور چستر و امپایر با ... نمایندگی 8 - «حسین» وارد کننده و موزع سیگار جتیان با 14 ... نمایندگی 9 _ «محمدرضا» وارد کننده سیگارهای کنت، دان هیل، مونتانا و بال با حدود 93 نمایندگی در سراسر کشور که قدرتمند ترین وارد کننده سیگار محسوب می شود «محمود» وارد کننده سیگار بارتون با 5 نمایندگی. در تکمیل علت شکست دومین استراتژی ایران نیز همین نکته کافی است که قدرت و توانایی این دانه درشت های قاچاق سیگار که برآمده از برخی حمایت هاست گهگاه چنان بود، که گفته می شود یک شرکت تولید کننده سیگار آمریکایی مبلغی حدود 15 میلیون دلار فقط به خاطر ترجیح محصولات خود و توزیع مناسب آن در بازارهای ایران به یکی از وارد کنندگان نام برده شده، پرداخت کرده است.
استراتژی سوم؛ واردات آزاد
با شکست برخوردهای امنیتی با قاچاق به دلیل مافوق قانون بودن دانه درشت هایی که سالیانه یک میلیارد دلار نصیب می برند ، استراتژی سوم دولت ایران عملا با جملات «عبدالمجید رحمانی»، مدیر عامل شرکت دخانیات ایران در 12 آبان ماه سال جاری کلید خورد «شرکت دخانیات ایران با شرکت Jti، شرکت BAT، شرکت ریمیتسا و پین قراردادهایی را برای واردات سیگار امضا کرده است.»
انعقاد این قراردادهای 100 میلیون دلاری حرکت به سوی بازار آزادی است که مسئولان امیدوارند با اتکا به آن گره کور قاچاق را بگشایند. این هسته اصلی استراتژی سومی است که دولت بدان امید بسته اند.
قراردادهایی که در صورت پایبندی طرفین به مفاد گنجانده شده در آن فوایدی از قبیل مبارزه با ورود غیرقانونی از طریق وارد شدن قانونی سیگارهای قاچاق، تولید در داخل سیگارهای مورد پسند ایرانیان، تغییر ماشین آلات فرسوده، بالا رفتن کیفیت سیگارهای وطنی و آموزش نیروهای داخلی را نصیب دولت ایران می کند. ضمن سرازیر کردن مبالغ هنگفتی حق کمرگی که مدیر عامل شرکت دخانیات را ناچار از به کار بردن واژه «دستاورد مهم» در توصیف این قراردادها می کند. «واردات رسمی سیگار درآمد دولت را در این بخش افزایش و به همان نسبت قاچاق سیگار را کاهش می دهد...در آمد دولت از واردات رسمی سیگار در هفت ماه اول سال جاری در حدود 55 میلیارد تومان بوده است.»
این کلیت اهداف مد نظر در استراتژی سوم است که حداقل در یک بخش بسیار بلندپروازانه و غیرواقع بینانه به نظر می رسد و آن کاسته شدن از میزان قاچاق است . چه دولتیان و شخص رحمانی حتما از اعترافات شرکت RJR (تولیدکننده سیگارهای وینستون و مگنا که هم اکنون با نام Jti فعالیت می کند) مندرج در صورت جلسه 29 جولای 1994 این شرکت اطلاع دارند که در آن چگونه مسئولان این شرکت صراحتا توسعه واردات مستقیم و قانونی از طریق شرکت دخانیات را به عنوان راهکاری برای پوشش دادن ورودی های قاچاق خود و کنترل کسری بازار عنوان کرده اند.»(9)
حتی از مدارک سال 93 شرکت BAT که به طور بی پرده ای در آنها چنین می آید! «مالیات سنگینی که برای واردات قانونی سیگارهای BAT وضع می شود آنها را به اندازه کافی مشکل می کند اما لازم به ذکر است که «واردات قانونی» موجب پنهان ماندن حجم عظیم فعالیت های ترانزیت و قاچاق خواهد شد.»(10)
این استراتژی البته با یک مشکل بزرگ تر نیز مواجه است و آن حقوق گمرکی مورد نظر مدیرعامل شرکت دخانیات است که همواره نارضایتی شرکت های دخانیات را برانگیخته است «ما به مسئولان ایرانی اعلام کرده ایم که بالا بودن بیش از حد مالیات، قاچاق سیگار را افزایش می دهد و میزان مناسب مالیات باید بسیار پائین تر گردد.» اعتراضی که تلویحا اشاره به افزایش 100 درصد حقوق گمرکی هر نخ سیگار در سال جاری و افزایش آن از 17 ریال به 35 ریال برای هر نخ دارد.البته باید در مقابل واردات و تولید رسمی سیگارهای آمریکایی در ایران که همواره یکی از مهم ترین دلایل انحصار صنعت دخانیات بوده است نیز پاسخ داد و در مورد انعقاد قرارداد با شرکت های jti (آمریکایی _ ژاپنی) و BAT (انگلیسی _ آمریکایی) توضیح داد.
و آخر هیچ
به هر حال ایران در حالی به استقبال بیست و ششمین سالگرد مبارزه با خط لوله های سیگار می رود که بررسی دستاوردهای 25 سال گذشته با وجود تمامی تلاش ها خصوصا در نیروهای انتظامی به نتیجه نرسیده است. چه بازگشایی گره گوردیانی قاچاق در ایران نه در گرو انحصار توزیع و تولید، ضعف برخورد با قاچاقچیان و یا تولید اندک داخلی که بتوان آن را با واردات جبران کرد بلکه در دستان کسانی است که بدون توجه به استراتژی های طراحی شده و در مقابل دیدگان هزاران مامور امنیتی و انتظامی فعالیت خود را ادامه داده و محصول خود را وارد می کنند، چه از طریق اسکله های دریایی و چه از طریق اسکله های زمینی موجود دل پایتخت. آری حجم سیگارهای قاچاق و سازمان منظم هدایت آنها به اندازه ای وسیع است که نمی توان قاچاق را صرفا به تاجران مستقلی نسبت داد که از بازرسی های ناقص در مرزهای کشور سوءاستفاده می کنند.
* پی نوشت ها در دفترروزنامه موجود است.
نظر شما