دگرگونی تدریجی (بحث پوشش در افعانستان)
روزنامه شرق، دوشنبه ۱۷ آذر ۱۳۸۲ - ۱۴ شوال ۱۴۲۴ - ۸ دسامبر ۲۰۰۳
ترجمه ا حد البرز: در قرن بیستم دولت ها در سرزمین های اسلامی، از افغانستان گرفته تا تونس، به کشف حجاب زنان و سوادآموزی آنان اقدام کردند. اما در سال های ۱۹۷۰ اوضاع دگرگون شد. پرسش این است که چرا اسلامگرایان بیش از هر چیز در مورد وضع زنان سختگیری می کنند؟ این پرسش موضوع گفت وگویی است با خانم لوست ولانسی (Lucette Valensi) استاد مدرسه مطالعات عالی علوم اجتماعی پاریس، که برگردان بخش هایی از آن را می خوانید.
- خانم ولانسی! اسلامگرایان بر پوشش زنان تأکید دارند آیا دقیقاً دستوری در قرآن در مورد حجاب وجود دارد؟
بله. و این دستور خیلی روشن است. من فقط به یک آیه اشاره می کنم: «و بگو به زنان مؤمن که نگاه شان را برگیرند و عصمت خود نگه دارند و زیورهاشان را جز آنچه نمایان است آشکار نکنند و بدنشان را بپوشانند.» (سوره النور، آیه ۳۱). این را نیز باید یادآوری کنم که دعوت قرآن به عفاف هم برای زن است و هم برای مرد. در همان سوره پیش از پرداختن به زنان چنین تصریح می کند: «بگو به مردان مؤمن که نگاه شان را به زیر افکنند و عصمت خود را حفظ کنند.»به طور کلی درباره احکام اسلامی به سه نکته می توان اشاره کرد. نخست آنکه خطاب این احکام بیشتر به مردان است تا زنان. دوم روشنی دستوراتی است که درخصوص موقعیت های جداگانه مردان و زنان، روابط آنها و حقوق شان در زمینه ازدواج، طلاق، ارث، روابط زناشویی و غیره بیان شده است. سوم اینکه این احکام بیشتر در جهت مردان است تا زنان.
- زنان چه هنگام باید حجاب داشته باشند؟
در واقع قرآن بیشتر به این موضوع می پردازد که زن در چه شرایطی مجبور به پوشاندن بر و روی خود نیست: پیش زنان دیگر به طور کلی و پیش شوهر، پدر، پدرشوهر، پسرانش، برادرانش، برادرزاده ها و خواهرزاده های ذکورش، بردگانش و بالاخره نزد پسران نابالغ ملزم به رعایت حجاب نیست. این موارد نشان می دهد که چرا زنان مناطق روستایی حجاب نداشتند. این درست است که آنان باید برای کارکردن به کشتزارها بروند و آب از چاه ها بکشند یا هیزم بیاورند، بنابراین حجاب دست و پاگیرشان می شد. اما یک دلیل دیگر آن است که تمام مردان بیش و کم خویشاوندان آنان بودند، زنان می توانستند بدون حجاب از خانه هاشان خارج شوند بی آنکه این کار یک عمل خلاف برای آنها به شمار رود. این وضع در مورد شهرها صدق نمی کند. شاید از این روست که حجاب در جوامع سنتی بیشتر پدیده ای شهری بود تا روستایی.
- آیا حجاب الزاماً باید تمام صورت را بپوشاند؟
موها و شانه های زن نباید دیده شود. ولی دوخت و رنگ پوشش بر حسب زمان و مکان تغییر کرده است، چنانکه حجاب به نام های مختلف خوانده شده است. به رغم این تنوع، حجاب دست کم در حوزه عمومی زندگی همگانی بود. تا آنجا که حتی زنان غیرمسلمان مانند یهودیان مغرب و مسیحیان عربستان یا آناتولی آن را رعایت می کردند.
- با این حال حجاب و رده بندی زن و مرد در ادیان دیگر هم آمده است؟
آنچه مسیحیت را از دیگر ادیان متمایز می کند جایگاه ویژه ای است که این دین برای زنان و به خصوص برای مریم مقدس قایل است. لیکن اگر خوب نگاه کنیم می بینیم که وظایف به طور یکسان بین دو جنس تقسیم نشده است و عصمت زنان یک حکم ثابت است.
- کشورهای اسلامی امروزه با چه شرایطی مواجه اند.
توجه داشته باشید که برابری اعلام شده در قوانین دنیای غرب به هیچ وجه تحقق نیافته است. در کشورهای اسلامی، اختلاف مردان و زنان به واسطه رویه های اجتماعی مردان و به دست حقوق دانان و دانش آموختگان تأیید و جایگزین شده است. دلایل این امر روشن است: مردان به سود خود نمی دیدند که رابطه ای را که به نفع آنان بود دگرگون کنند و زنان هم توانایی تغییر دادن این رابطه را نداشتند. فاطمه مرنیسی جامعه شناس مراکشی فهرست جالبی از نویسندگانی تهیه کرده است که بر فرودستی زنان تأکید می ورزند. حرف زن به اندازه حرف مرد اعتبار ندارد. برای مثال قانونی استخراج شده که شهادت یک زن را با شهادت یک مرد مسلمان آزاد برابر نمی داند. آنان کم خردی زنان را دلیلی بر مدعای خود می شمارند و خانه نشینی زنان را توصیه می کنند.
- پوشش، محافظ زنان است؟
حجاب حایل است و بیانگر یک ممنوعیت، ممنوعیت مصاحبت یک مرد با زن محجبه. از نشانه های سادگی و آبرومندی نیز هست که از زنان پرهیزگار انتظار می رود. حجاب به زنان امکان می دهد از شرافت خانوادگی شان دفاع کنند، شرافتی که اگر آنان میل مردانی را خارج از روابط زناشویی برانگیزند لطمه می بیند.
- آیا زنان پوشیده و جدا شده از مردان از نوعی استقلال هم برخوردار بودند؟
بله. مدارک بی شمار نشان می دهد که زنانی صاحب زمین و مستغلات بوده اند و ثروتمندانشان انجمن های خیریه و بیمارستان تأسیس می کردند و به دستگیری از بینوایان می کوشیدند. در بخش ترک نشین امپراتوری عثمانی، مثلاً در آناتولی، زنان طبقات پایین جامعه اغلب برای حل دعاوی مربوط به مالکیت یا مسایل خیلی خصوصی به محاکم مراجعه می کردند. در خانواده، زنان وظایف اجتماعی مهمی به عهده داشتند که تربیت فرزندان از آن جمله است. آنها در حفظ روابط اجتماعی از طریق دید و بازدیدها، تحفه دادن و تحفه گرفتن و خدمات متقابل مؤثر بودند. در انجام تمامی این نقش های فعال، زنان به باز تولید نظام اجتماعی کمک می کردند بی آنکه به فکر دگرگون ساختن آن بیفتند.
- آیا در میان مسلمانان کسانی به دفاع از آزادی زنان برنخاستند؟
چرا. در نیمه دوم قرن نوزدهم، مردانی با اندیشه اصلاح اجتماعی و تجدید حیات ملی از اصل ارتقای موقعیت زنان و در درجه نخست آموزش دختران دفاع می کنند. زیرا زنان باید بتوانند پسران شان را برای پذیرفتن مدرنیته آماده کنند. سوادآموزی دختران بر بیرون آمدن زنان از کنج خانه مقدم بود.چند تن از روشنفکران مصری و تونسی کتاب ها نوشته و از حقوق زنان و آزادی ایشان پشتیبانی کردند. از آن سو محافظه کاران صف بسته و با پراکندن نوشته هایی به مخالفت برخاستند. لیکن وضع حقوقی زنان و مناسبات زن و مرد دیگر به موضوع مباحثات سیاسی تبدیل شده بود. مردان شهرنشین و بورژوا و جوانان روشن اندیش با این جنبش همراه شدند. برخی از زنان درس خوانده نیز سخنگویی آنچه را که نهضت آزادیخواهی زنان نامیده می شد به عهده گرفته و به طرح مطالبات ایشان پرداختند.جنبش زنان به سرعت پیش رفت تا آنجا که رهبران سیاسی به نوبه خود برخواسته های آنان تأکید کردند. در سال ۱۸۳۲ در مصر یک مدرسه علوم پزشکی مختص زنان دایر شد. در سال ۱۸۹۵ اولین مدارس دولتی دخترانه تأسیس شد و در سال ۱۹۲۵ دختران به مدارس متوسطه راه یافتند و چهار سال بعد وارد دانشگاه شدند. نخستین دانشجویان دختر به تحصیل در رشته حقوق پرداختند و در سال ۱۹۳۳ یک زن مصری دیپلم حقوق از دانشگاه دریافت می کند یعنی بیست سال پیش از آنکه زنی در این رشته از دانشگاه هاروارد فارغ التحصیل شود! دانشگاه الازهر، مهمترین مرکز آموزش مذهبی کلاسیک، آخرین دژی است که در سال ۱۹۶۲ به روی دختران جوان گشوده می شود.به طور کلی حکومت ها نقش تعیین کننده در نوسازی جامعه مصر داشتند. ناسیونالیست ها پس از روی کار آمدن، آموزش عمومی رایگان را به سراسر جامعه گسترش دادند و در ایجاد و پیشبرد نظام های بهداشت همگانی و خدمات اداری کوشیدند. بدین سان زنان با تجربه تصمیم گیری، سازمان دهی و کنش اجتماعی آشنا شدند. در کشورهای دیگر نیز حاکمان اقدامات مشابهی را اجرا کردند. آتا تورک زنان و مردان را به پوشیدن لباس به سبک غربی واداشت و ده سال پیش از فرانسه به زنان حق رأی داد. رواج فرهنگ غربی جنبه های دیگری از جمله گسترش تئاترها، کافه ها، باشگاه ها، لژهای فراماسونری و اقتباس الفبای لاتین را نیز در برمی گرفت و هرگونه مقاومت در برابر این تحول به شدت سرکوب می شد. در سال های ۱۹۵۰ _ ۱۹۴۰ حجاب در میان زنان تونسی خیلی گسترده بود جز در بین دانشجویان و زنان تحصیلکرده که شمارشان در آن زمان بسیار کم بود. اما همه چیز با استقلال کشور در سال ۱۹۵۶ و به قدرت رسیدن حبیب بورقیبه دگرگون شد. وی نه تنها به زنان حق رأی داد بلکه قانون خانواده را که قانونی پیشرفته بود به وجود آورد. چند همسری را ممنوع کرد و سن ازدواج دختران را به ۱۸ سال افزایش داد. در تونس، برخلاف ترکیه، زنان از حجاب منع نشدند و مردان و زنان این کشور به میل خود و با اشتیاق فرهنگ نو را پذیرفتند. لیکن این وضع در سال های ۱۹۷۰ تحت تأثیر بنیادگرایان و اصلاح طلبان اسلامی کم وبیش تندرو تغییر کرد.در این سال ها با سنگین شدن کفه ترازو و به سود اسلامگرایان، جامعه آرام آرام به سنت های پیشین بازگشت، هر چند صعود اجتماعی و شغلی زنان با همان شتاب ادامه می یابد. مقامات مسئول بنا به دلایل سیاسی امتیاز دادند و اسلام سیاسی به پیشرفت خود ادامه داد تا اینکه بن علی که در سال ۱۹۸۷ بورقیبه را از قدرت کنار زده بود بار دیگر انجام مراسم مذهبی در اماکن عمومی به ویژه در مدارس را ممنوع کرد و فرهنگ لائیک از نو برآموزشگاه ها حاکم شد.در ترکیه نیز طبق برآوردها ۶۵ درصد زنان روسری سر می کنند و زنان شهرنشین جدید می خواهند ارزش های عفت و پوشیدگی در انظار عمومی را همچنان حفظ کنند.
ادامه دارد
نظر شما