فقط عنوان کتاب را دیده اند
روزنامه شرق، سه شنبه ۱۸ آذر ۱۳۸۲ - ۱۵ شوال ۱۴۲۴ - ۹ دسامبر ۲۰۰۳
امیرحسین مهدوی: بخش نخست مصاحبه دکتر مسعود نیلی را در پاسخ به منتقدان استراتژی صنعتی ، دیروز در شرق خواندید.
اینک بخش پایانی آن را می خوانید:
- در نامه به بحث کارنامه آزادسازی ، در کشورهای جهان سوم تاکید زیادی شده است .
مواردی که در این نامه به آن اشاره شده است عمدتاً کشورهای آمریکای جنوبی هستند. اتفاقاً ما به تفصیل در کتاب راجع به اینکه الگوی آمریکای جنوبی چه اشکالاتی داشته است که سبب شده این اتفاقات بیفتد بحث کرده ایم. دو روند متفاوت در کشورهای آسیای شرقی و آمریکای جنوبی این است که در کشورهای آمریکای جنوبی سهم I .D.F به P.N.G افزایش پیدا کرده است در حالی که سهم کل سرمایه گذاری به P.N.Gکاهش پیدا کرده است. این نشان می دهد سرمایه گذاری خارجی جایگزین سرمایه گذاری داخلی شده است که به نوعی هم مرتبط با شرکت های دولتی در این کشورها است. در کشورهای آسیای شرقی نسبت I .D.F به P.N.G افزایش پیدا کرده است در حالی که نسبت سرمایه گذاری به تولید ناخالص داخلی بیشتر افزایش پیدا کرده است و ارتباط سرمایه گذاران خارجی با بنگاه های خصوصی بوده است. در واقع دو الگوی متفاوت است. پس ببینید سرمایه گذاری خارجی در یک جابی ناموفق و در جایی از عوامل مهم توسعه بوده است. نامه متأسفانه به گونه ای قید شده است که گویی ما مدافع شرکت های چندملیتی هستیم، چون جایی گفته اند آزادسازی بی قید و شرط جریان سرمایه خارجی و به صفحه ۳۳۰ و ۲۵۱ کتاب ارجاع داده اند. به نظر می رسد فقط عنوان را در کتاب دیده اند. یعنی اینکه کشور میزبان باید روی آموزش سرمایه گذاری کند، روی نهادهای داخل باید کار کند و برای توسعه بخش خصوصی سرمایه گذاری کند. و در استراتژی تأکید کرده ایم مورد توجه قرار نداده اند. فهرست عواملی که می تواند سبب شود سرمایه گذاری خارجی موفق شود به طور کامل در کتاب استراتژی ذکر و تشریح شده است. اگر این اتفاق بیفتد مسلماً در تناقض با دموکراسی هم نیست چون نقض دموکراسی را بیشتر در کشورهای آمریکای جنوبی می بینیم که سرمایه گذار خارجی بیشتر متصل به شرکت های دولتی شده در نتیجه به جای بخش خصوصی دولت را قوی تر کرده است.
- دلایلی که شما فرمودید در رده های پررنگی از مخالفت با جهانی سازی در کشورهای توسعه یافته و در کشورهای عضو گروه هشت، کشورهای اروپای غربی و آمریکا جریان دارد. آیا این متنی که به عنوان سند از این ده استاد منتشر شده را می توان یک نوع همگرایی با مخالفان جهانی سازی در کشورهای جهان سوم تلقی کرد؟ چرا که نگرش مخالفان جهانی سازی در سیاتل یا کشورهایی مثل سیاتل مواردی بوده است دقیقاً روبه روی منافع کشورهای جهان سوم است. مثل بحث یارانه کشاورزی.
مسلماً می توان این طور متوجه شد که نگرانی اصلی دوستانی که این نامه را امضا کردند قوت گرفتن نوعی همگرایی اقتصاد ما با اقتصاد جهانی است. یعنی آنچه به صورت نامه سرگشاده به رئیس جمهور نوشته شده که اقدامی سیاسی است به این خاطر است که نگران این هستند که یک نوع تغییر جهتی اتفاق افتد در این مسیر و البته این همگرایی بین این نظر و آن مخالفت هایی که آنجا می شود است. حداقل از بابت اینکه هر دو مخالف با این پدیده هستند، کاملاً مشهود است. منتها آنچه جای تعجب دارد این است که مخالفت در آنجا کاملاً منطقی است کاملاً طبیعی هم هست وقتی که سرمایه از کشورهای پیشرفته به کشورهای در حال توسعه منتقل می شود باعث تشدید بیکاری در کشورهای پیشرفته می شود کسانی که شغل از دست می دهند عملاً منابع خود را از دست می دهند و مخالف جهانی شدن هستند و یا چون معتقدند این روند محیط زیست را تخریب می کند و منابع را از بین می برد. اما تعجب این است که ما چرا باید مخالف باشیم در حالی که می توانیم منتفع شونده از این جریان باشیم. با کسانی که آنجا به خاطر جابه جایی سرمایه منافع خود را از دست داده اند هم صدا شویم و بگوییم حالا با هم همکاری ها را توسعه دهیم برای اینکه بتوانیم همدیگر را تقویت کنیم. معلوم نیست این چطور با منافع اقتصادی ایران گره می خورد. این قاعده طبیعی است که هر چه بیشتر بتوانید از تکنولوژی و منابع استفاده کنید سطح درآمد سرانه جامعه ارتقا پیدا می کند.
البته آقایان در کمال تعجب در جایی صراحتاً این را ذکر کرده اند که افزایش درآمد سرانه به عنوان یک هدف برای تنظیم جهت گیری های بلندمدت شاخص گمراه کننده ای است. وقتی این چنین است دیگر معیاری مشترک برای حصول به نتیجه وجود ندارد.فرض در این کتاب این است که ما عضو WTO شده ایم و با این مسایل درگیر هستیم. اصلاً کاری در این زمینه صورت گرفته است. که ما ارتباطی با WTO داشته باشیم.
البته فرض ما در اینجا این نیست که عضو WTO شده ایم در فصل ده کتاب، قسمت پیوندهای تجاری پیش نیازهای عضویت در WTO را ذکر کرده ایم، عمدتاً هم داخلی است. اینکه انحصار نباید باشد، تورم پایین باشد، خصوصی سازی انجام شود، فرآیند تضمین کننده حقوق مالکیت وجود داشته باشد. موارد مختلفی را در کتاب ذکر کرده ایم اما همین موضوع هم متأسفانه جزو داستان تأسف بار فرصت هایی است که ما در سال های گذشته از دست داده ایم قرار می گیرد. وقتی گات تبدیل به WTO شد یکباره شرایطی به وجود آمد که همه کشورها را خیلی ساده وارد می کردند یعنی در مقطع سال ۱۹۹۴ خیلی شرایط ساده ای فراهم شد که همه وارد شوند. منتها دوباره هشدارها و اعلام خطرها یی از این دست شروع شد که اگر عضو WTO بشویم چه خطراتی ممکن است ما را تهدید کند. کار به جایی رسیده که الان عضویت ما در WTO منوط به تأیید آمریکا شده است. مشخص هم نیست که این کی حل خواهد شد، چون برمی گردد به اینکه کی بتوانیم آن قضیه را حل کنیم. در حالی که آن زمان محدودیتی نداشتیم برای اینکه وارد WTO شویم و کشورهایی که آن زمان به عضویت WTO درآمدند هم فرصت های زیادی را گرفتند هم قدرت چانه زنی شان زیاد شد، هم چون عضو WTO شدند حق رأی پیدا کردند به نفع فرآیندهای دیگر که کمی می توانست این مسیر را آرام تر و تدریجی تری کند تأثیرگذار شوند. ما الان متأسفانه بیرون هستیم، منوط هم به تأیید آمریکا است و معلوم نیست کی و با دادن چه امتیازاتی بتوانیم وارد شویم.
نظر شما