موضوع : نمایه مطبوعات | شرق

از آشوری تا اباذری

روزنامه شرق، سه شنبه ۱۸ آذر ۱۳۸۲ - ۱۵ شوال ۱۴۲۴ - ۹ دسامبر ۲۰۰۳

حامد یوسفی: هفته گذشته بیست و یکمین شماره نشریه علمی و پژوهشی «نامه علوم اجتماعی» از انتشارات دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران منتشر شد. سابقه نشریه ای با عنوان «نامه علوم اجتماعی» به اواخر دهه ۱۳۴۰ بر می گردد که هنوز خبر از دانشکده ای مستقل برای علوم اجتماعی نبود اما جمع کثیری از پژوهشگران ایرانی را احسان نراقی در موسسه مطالعات و تحقیقات اجتماعی دانشگاه تهران گردهم آورده بود. نخستین شماره نشریه ای با عنوان «نامه علوم اجتماعی» از سوی همین موسسه منتشر شد. بر بالای صفحه نخست اولین شماره آن آمده بود:
«دوره ۱، شماره ۱، پاییز ۱۳۴۷
ناشر:موسسه مطالعات و تحقیقات اجتماعی سه ماه به سه ماه منتشر می شود
مدیر مسئول: احسان نراقی
سردبیر داریوش آَشوری
نشانی: سه راه ژاله، خیابان دانشسرا
بها ۶۰ ریال»
آن شماره حالا خیلی احساس برانگیز و نوستالژیک است. علاوه بر آن که سردبیرش داریوش آشوری است، فهرست نویسندگانش را هم نام های آشنایی از این دست تشکیل می دهد: جلال آل احمد، احمد اشرف، مهدی امانی، جمشید بهنام، جلال الدین ستاری، علی محمد کاردان، مرتضی کتبی، اسماعیل نوری علا، هوشنگ وزیری و…. از این جمع کسانی به سرزمین سایه ها رفته اند (آل احمد و کاردان و…) کسانی سرگردان دیار غربتند (اشرف، بهنام، خود آشوری و…)، معدودی همچنان به فعالیت مستقل و روشنفکرانه مشغولند (جلال ستاری) و کسانی هنوز در کار تدریس اند (مرتضی کتبی و منوچهر صبوری). اولین دوره «نامه علوم اجتماعی» به هر شکلی که تعبیرش کنیم از تمام دوره های بعدی پیشروتر و جذاب تر است. آن زمان هنوز نهادهای آموزشی علوم اجتماعی وضعیت محافظه کارانه آکادمیک به خود نگرفته اند و نوشته هاشان شورانگیزی و نوجویی خاصی دارد. کما این که «گذری به حاشیه کویر» آل احمد را می توان آن جا خواند. اما این دوره کوتاه قبل از پیروزی انقلاب متوقف می شود و «نامه علوم اجتماعی» نیز سال ها به فراموشی سپرده می شود. حتی بعد از انقلاب فرهنگی و بعد از بازگشایی دانشگاه ها.
در واپسین سال های دهه ۱۳۶۰ یوسف اباذری همان مترجم فصلنامه «ارغنون» و نویسنده «خرد جامعه شناسی» ضمن مذاکراتی با غلام عباس توسلی (رئیس وقت دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران) «نامه علوم اجتماعی» را احیا می کند و اولین شماره دوره دوم آن را در سال ۱۳۶۹ با مقالاتی از عبدالکریم سروش و دیگران به چاپ می سپارد. شناسنامه دوه دوم به این ترتیب است:
«ناشر: دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران
زیر نظر: شورای نویسندگان
مدیر مسئول: محمد میرزایی
دبیر شورا: یوسف علی  اباذری
تیراژ: ۳۰۰۰ نسخه»
از میانه دهه هفتاد، اباذری کنار می رود و اصغر عسکری خانقاه سردبیری نامه را به عهده می گیرد. از این زمان، نامه بدل به نشریه ای تماماً آکادمیک می شود (و همه می دانیم که آکادمیک بودن در ایران الزامات محافظه کارانه شدیدی دارد). مقالات، اغلب پژوهش های دانشگاهی رسمی می شوند و نثر سرمقاله احساساتی: «سخن پیر خردپیشه را همیشه چاووشان و قاصدان تفکر انسانی به مرکز ثقل اندیشه های متحول زمانه می برند، تا آبیاری مزرعه پژوهش را نظاره گر باشند و حاصل آن را در بهاری دیگر از هر کوچه و معبری به گوش دانایان برسانند و نوای پر ترنم حرکت زاینده انسان را برای گوش جان شنیدنی کنند.» (شماره ۱۵).این دوره تا سال ۱۳۸۱ ادامه پیدا می کند و از آن به بعد بار دیگر «نامه علوم اجتماعی» به یوسف اباذری سپرده می شود و شماره بیست و یکم آن به تاریخ مهر ماه ۸۲ همین هفته پیش به دست ما می رسد. این شماره مشخصاً تلفیقی است از هر دو نوع مقالات دوره های پیشین: هم نوشته های آکادمیک و هم غیر آن. در آن هم مقالات جامعه شناسانه  جدول دار و نموداردار پیدا می شود و هم نوشته های فلسفی.دایره نویسندگان نیز از محمدعبداللهی (رئیس انجمن جامعه شناسی ایران) تا علی پایا و شاپور اعتماد در نوسان است. شمار قابل توجهی از مقالات را نوشته های دانشجویان دوره دکتری تشکیل می دهد که به اتفاق اساتید راهنماشان آن ها را نوشته اند. مقاله علی پایا صرفاً فلسفی است (با عنوان «ابهام زدایی از منطق موقعیت») و به مسئله منطق موقعیت در فلسفه پوپر می پردازد. بعضی مقالات هم در فضایی ما بین فلسفه و جامعه شناسی در نوسانند (مقاله مشترک تقی آزاد ارمکی و هاله لاجوردی: «هرمنوتیک: بازسازی یا گفت وگو») و… در این شماره مقاله ای از سعیدرضا عاملی به چاپ رسیده که به «دو جهانی ها و جامعه جهانی اضطراب» می پردازد. مقاله مشترک غلام عباس توسلی و حمید عباداللهی درباره «ایران شناسی مارکس گرا» است و مقاله شاپور اعتماد درباره «ساختار معرفتی علم در ایران». خود اباذری نیز مقاله ای درباره وضعیت اصلاحات و علم در ایران نوشته که در آن علت شکست اصلاحات را نگاه کل گرایانه اصلاح طلبان با هدف تسخیر دولت می داند. نکته آخری که در این جا ارزش گفتن دارد آن است که اباذری دوره دوم نامه را با تیراژ ۳۰۰۰ نسخه منتشر می کرد اما اولین شماره دوره آخر ۲۰۰۰ نسخه تیراژ دارد. او بعد از ۱۳ سال هزار نسخه تیراژش کمتر شده است.

نظر شما