عراق تقسیم نمی شود
روزنامه شرق، سه شنبه ۱۸ آذر ۱۳۸۲ - ۱۵ شوال ۱۴۲۴ - ۹ دسامبر ۲۰۰۳
ماندانا تیشه یار: با گذشت حدود هشت ماه از حمله آمریکا به عراق، چشم انداز آینده این کشور تا حد زیادی از پرده ابهام بیرون آمده و می توان براساس روندهای موجود، فرآیند شکل گیری نظام حکومتی جدید و انتقال قدرت به نیروهای داخلی را پیش بینی نمود. به این ترتیب، حدس و گمان های مربوط به احتمال تجزیه این کشور که سال گذشته، درست در همین روزها، از جایگاه ویژه ای در بحث های تحلیلگران اوضاع منطقه و صاحبنظران مسائل عراق برخوردار بود، اهمیت خود را از دست داده اند. بنابراین نگارش مقاله ای توسط لزلی گلب، سردبیر و مقاله نویس سابق نیویورک تایمز و رئیس شورای روابط خارجی آمریکا، در زمینه «تقسیم عراق به سه کشور» و انتشار آن در اینترنشنال هرالدتریبون در دوران کنونی، کمی عجیب به نظر می رسد.نویسنده در این مقاله با اشاره به مشکلات دولت بوش در برقراری نظم و امنیت در عراق، تلاش جهت حفظ تمامیت ارضی عراق را اشتباهی تاریخی تلقی کرده و پیشنهاد نموده است که این کشور براساس مناطق کردنشین در شمال، سنی نشین در مرکز و شیعه نشین در جنوب، به سه واحد سیاسی جدید و مستقل تبدیل شود.اما استدلال هایی که نویسنده بر پایه آنها فرضیه اصلی خود را بنا نموده است، جای تردید و بحث جدی دارند. در این جا تلاش خواهد شد تا در سه سطح ملی، منطقه ای و بین المللی به ارزیابی استدلال های مزبور پرداخته و عدم انطباق آنها با شرایط داخلی عراق تبیین گردد.
الف) سطح ملی: نویسنده مقاله «تقسیم عراق به سه کشور» با اشاره به خودمختاری سه منطقه اصلی عراق در دوران عثمانی و ترکیب (یا به قول وی سرهم بندی) این سه منطقه برای تشکیل یک کشور واحد در دوران بعد از جنگ جهانی اول توسط انگلستان، سعی دارد تا با مصنوعی جلوه دادن پیوندهای میان این سه منطقه، امر تجزیه آنها از یکدیگر را کاری سهل فرض نماید. اما واقعیت آن است که مثلث بصره- بغداد- موصل که مرکزیت سه ولایت اصلی سرزمین بین النهرین را برعهده داشتند، از دیرباز در پیوندی عمیق با یکدیگر بوده و از مدت ها پیش از آغاز تلاش های انگلستان جهت تشکیل کشور عراق، علیه حکومت ترکان عثمانی، بایکدیگر متحد شده بودند. در واقع، وجوداین پیش زمینه نزدیکی و اتحاد بود که موجب شد زمینه تشکیل یک کشور مستقل فراهم گردد. با این همه، ظهور اندیشه های ناسیونالیستی پان عربیسم طی سال های بعد و وجود حمایت خارجی در پشت سر زمامداران سنی مذهب این کشور، موجب شد که اختلافات قومی- مذهبی، جای اشتراکات تاریخی، فرهنگی و دینی را در این کشور بگیرند. در این میان، ظهور حزب بعث و حاکمیت آن بر این کشور طی دهه های اخیر، زمینه ساز شکل گیری نوع جدیدی از اندیشه های افراط گرایانه گشت. این حزب سکولار که مروج شیوه خاصی از پان عربیسم بود، بیش از آن که پایگاه اجتماعی خود را از میان کردها، شیعیان و حتی سنی مذهبان این کشور برگزیند، با رواج تفکر فرقه گرایی، ملغمه ای از تفکرات مختلف را پایه جهان بینی خود قرار داد. مطابق این جهان بینی، آنچه که در تعیین رتبه و جایگاه فرد در نظام اجتماعی و سیاسی حاکم بر عراق مؤثر بود، بیش از آن که مبتنی بر وابستگی های قومی و مذهبی باشد، بر پایه میزان پایبندی به حزب و نیز پیوندهای قبیله ای و خانوادگی با خاندان حاکم بود و از آنجا که تکریتی ها عرب و سنی مذهب بودند، می توان دریافت که وضعیت نسبی مردمان سنی مذهب، تا حدودی نسبت به دو گروه دیگر بهتر بوده و امکان ارتقا در امور مختلف برای آنان فراهم تر بود. اما این امر به هیچ وجه نمی تواند مؤلفه خوبی برای جداسازی سنی مذهبان این کشور از گروه های دیگر باشد و زمینه تجزیه یک کشور را در دوران پس از حکومت بعث فراهم آورد.
لزلی گلب در ادامه تحلیل های خود در مورد اوضاع داخلی عراق، بر این باور است که با تفکیک سه منطقه مختلف عراق از یکدیگر، طولی نخواهد کشید که ساکنان مناطق مرکزی عراق که نفت و درآمد نفتی ندارند، به قومی فقیر تبدیل خواهند شد. این طور به نظر می رسد که به مصداق ضرب المثل «شاه می بخشد، اما وزیر نمی بخشد»، کینه این نویسنده آمریکایی از سنی مذهبان عراق، بیش از شیعیان و کردهایی است که دهه ها تحت فشار و جبر حکومت بعث زندگی کرده اند! این در حالی است که اکثریت ۶۵ درصدی شیعه در عراق، هیچگاه به دنبال بحث های تجزیه طلبانه نبوده اند و کردها نیز بیش از آن که خواهان استقلال باشند، در مجامع مختلف بین المللی و داخلی، همواره بر لزوم برقراری خودمختاری در مناطق کردنشین در چارچوب وفاداری به حکومت مرکزی تأکید نموده اند. ضمن آن که از نظر جغرافیایی و پراکندگی جمعیتی نیز تصور سه منطقه جدا از هم که هر یک سکونتگاه قوم یا مذهب خاصی در عراق باشد، چندان با واقعیت های موجود همخوانی ندارد. گذشته از سیاست های کوچ اجباری در دوران بعثی ها و اسکان گروه های قومی و مذهبی مختلف در نقاط مختلف این کشور جهت کاهش بحران ها و افزایش میزان اقتدار حکومت مرکزی در برقراری امنیت، وجود بافت ناهمگون فرهنگی در کلیه مناطق این کشور، امری است که از دیر باز در آن سرزمین وجود داشته است. میلیون ها تن از شیعیان این کشور در مناطق مرکزی عراق- آنجا که غالباً به غلط متعلق به سنی مذهبان انگاشته می شود- حضور دارند و حتی در میان طوایف و قبایل مختلف کرد نیز، کردهای شیعه- نظیر کردهای فیلی- وجود دارند.
ادامه دارد
نظر شما