موضوع : نمایه مطبوعات | شرق

وحشت از هراس اجتماعی

روزنامه شرق پنجشنبه ۲۰ آذر ۱۳۸۲ - ۱۶ شوال ۱۴۲۴ - ۱۱ دسامبر ۲۰۰۳

به طور متوسط هر هفته ۳۵ دختر از خانه می گریزند و روزانه یک دختر فراری مورد سوءاستفاده جنسی قرار می گیرد.گزارش انجمن حمایت از حقوق کودکان که دیروز در همایش آسیب های اجتماعی کودکان خیابانی ارائه شد افزود: ۹۲ درصد کودکان خیابانی در مقطع سنی ۱۴ تا ۱۸ سال، در زمینه رشد جسمی، ذهنی، عاطفی و روانی دچار مشکلات فراوان بوده و ۸۰ درصد دچار اعتیاد هستند. ۵۰ درصد از این کودکان مبادرت به سرقت، ۴۱ درصد خرید و فروش مواد مخدر و ۸۵ درصد تخریب اموال عمومی کرده اند. در حالی که نتایج این تحقیق نشان می دهد ۵۰ درصد از کودکان خیابانی مورد سوءاستفاده جنسی قرار گرفته اند. گفته می شود که رشد جسمی این کودکان نیز به شدت آسیب دیده است به گونه ای که ۸۴ درصد مبتلا به کم خونی، ۸۰ درصد کاهش قد، ۸۶ درصد کاهش وزن، ۷۷ درصد بیماری های دهان و دندان، ۷۳ درصد بیماری های چشم، ۶۱ درصد بیماری های تنفسی، ۶۴ درصد بیماری های قلبی، ۸۲ درصد بیماری های پوستی و ۶۰ درصد مبتلا به بیماری های گوارشی بوده اند. همچنین در بخشی از این تحقیق که وضعیت تحصیلی کودکان خیابانی را مورد بررسی قرار داده، ۵۶درصد کودکان، بی سواد بوده اند.۱۱ درصد از کودکان مورد مطالعه درآمد ماهانه ای کمتر از ۳۰ هزار تومان، ۲۸ درصد ۳۰ تا ۵۰ هزار تومان، ۲۳ درصد ۵۰ تا ۸۰ هزار تومان، ۱۶ درصد ۸۰ تا ۱۰۰ هزار تومان و ۹ درصد بالای ۱۰۰ هزار تومان درآمد داشته اند. ۲۶ درصد از کودکان مورد مطالعه بین ۴ تا ۶ ساعت، ۳۵ درصد بین ۶ تا ۱۰ ساعت و ۲۴ درصد بیش از ۱۰ ساعت در روز کار می کنند.براساس نتایج این تحقیق، ۵۶ درصد از کودکان خیابانی پدر و مادر داشته و با خانواده های ۵ تا ۸ فرزندی زندگی می کنند.

در ادامه این همایش پرفسور «محمدحسین فرجاد» آسیب شناس روانی اجتماعی و استاد دانشگاه اظهار داشت: من روند رشد افزایش کمی آسیب های اجتماعی را «هراس اجتماعی» نامگذاری کرده ام که بسیار باعث نگرانی است. اما در جامعه ای که فقر و بیکاری هست و این جامعه پس ازگذراندن دوران انقلاب، ۸ سال جنگ را هم پشت سر گذاشته، وجود آسیب های اجتماعی طبیعی است. نتایج تحقیقات هم نشان می دهد که زمان پیدایش کودکان خیابانی در غرب پس از وقوع جنگ جهانی دوم بوده است.

وی به ترتیب اولویت آسیب های اجتماعی که پیکره سلامت روانی اجتماعی جامعه را به خطرمی اندازد، مسائل کودکان، نوجوانان و جوانان، اعتیاد، طلاق و زنان خیابانی برشمرد.وی گفت: «در حال حاضر ۱۱۴ موضوع به عنوان آسیب اجتماعی توسط قضات و مراجع قضایی در دست بررسی است و تحقیقات نشان می دهد که در سال اول ازدواج، از هر ۱۰۰ پیوند زناشویی، ۳۲ مورد به طلاق یا متارکه منجر می شود.»

وی با اشاره به این نکته که در تحقیق پیرامون کودکان خیابانی، در موارد بسیاری برای گفت وگو با این کودکان کنار پیاده روها و در کنار این کودکان نشسته و با آنان صحبت کرده است، گفت: «من در صحبت با بعضی از این کودکان چنان متاثر شده ام که گفت وگو قطع شده است. به خصوص وقتی مشاهده کرده ام که اغلب این کودکان از چنان هوش بالایی برخوردارند و تصور کرده ام که اگر این کودکان در شرایط مناسب و در یک خانواده مرفه زندگی می کردند، به چه مدارج و پیشرفت علمی دست می یافتند، در موارد بسیاری شاهد بودم که این کودکان در ساعت تعطیلی مدارس دچار غم و اندوهی می شدند که چرا نمی توانند به مدرسه بروند.»

وی درباره تبعات منفی سوءاستفاده جنسی که این کودکان را به شدت تهدید می کند، اظهار داشت: «سوءاستفاده جنسی منجر به ایجاد انواع اختلالات شخصیتی در این کودکان می شود. در اکثر موارد کودکان خیابانی خاطرات تلخی از تجاوز همراه با ضرب و شتم به خاطر دارند که هیچ گاه از ذهنشان پاک نخواهد شد و خودکشی در این کودکان بیشتر است. چون نمی توانند عوارض روانی ناشی از سوءاستفاده های جنسی را تحمل کنند. بدتر آنکه در مواردی هم توسط پدر یا ناپدری مورد تجاوز قرار گرفته اند و با هم در یک خانه زندگی می کنند و کودک هر روز این فرد را می بیند و این رودررویی، بروز اختلالات روانی را سریع تر و شدیدتر خواهد کرد.»وی یاد آور شد که اکثر کودکان خیابانی در سنین نوجوانی در اوج بی بندوباری های جنسی قرار می گیرند، معتاد به الکل و مواد مخدر بوده و حتماً دچار شخصیت ضداجتماعی هستند که به همین دلیل مرتکب رفتارهای ضداجتماعی می شوند.فرجاد در بخشی دیگر از صحبت های خود پیرامون بحث روسپی گری و تعریف آن گفت: «از نظر من واژه روسپی فقط به زن اطلاق نمی شود بلکه هر فردی که در زمان معینی خود را در معرض ارضای جنسی بیش از یک نفر قرار دهد و از این راه پول، هدیه یا موقعیت  و مقامی کسب کند، روسپی است. اما چنانچه ارتباط یک زن و مرد بالغ از روی عقل و اندیشه صورت پذیرد به هیچ وجه خلاف نیست مگر در شکل تجاوز انجام شود.»

این آسیب شناس روانی اجتماعی که موسس یک دفتر تحقیقات آسیب های اجتماعی زنان روسپی از سال ۵۴ تا ۵۷ در محله بدنام تهران بوده یادآور شد که تمام دانشجویان رشته مددکاری در آن زمان می باید به مدت ۴ ماه در این دفتر کارورزی می کردند. وی اظهار داشت: «نتایج تحقیقات ما نشان داد که تمام زنان روسپی که در آن محله کار می کردند، از حرفه خود انزجار داشتند. اما ناچار از ادامه کار بودند چون در زمان ورود پس از آنکه صاحبخانه آنان را با چرب زبانی و وعده جواهر و پول فریب داده بود، سفته ای هم به امضا یا ممهور به اثر انگشت، این زنان نزد صاحبخانه می ماند که هر زمان اقدام به فرار از خانه بدنام می کردند، سفته به اجرا درمی آمد. اما بر اثر تلاش های مستمر دفتر تحقیقات، شعبات دادگاه جنایی پذیرفتند که هرگونه سفته مربوط به این محله را کان  لم یکن تلقی کنند و اجرای این قانون باعث شد که بسیاری از زنان روسپی از آن محله خارج شدند، در کارخانه ها مشغول به کار شدند، با مردان بسیار شریفی ازدواج کردند و صاحب فرزند شدند.»وی افزود: «در این تحقیقات متوجه شدیم که فقر، نابسامانی  خانواده و طلاق از عوامل عمده گرایش این زنان به روسپی گری بوده است. مشتریان مراجعه کننده به محله بدنام مردان مجرد یا متاهل بودند که بعضاً در اثر ارتباط با این زنان بیمار شده و بیماری را به کانون زناشویی خود هم منتقل می کردند. از وزارت بهداشت آن زمان درخواست کردیم و وزارت بهداشت پذیرفت که هر هفته روزهای جمعه، این زنان در یک مرکز بهداری مورد معاینه قرار بگیرند و چنانچه سلامت باشند کارت سبز و در صورت بیماری، کارت قرمز دریافت کنند و صاحبخانه ها موظف بودند در دوره درمان و نقاهت، این زنان را از کار معاف کنند.»

وی ترتیب اولویت نیازهای اساسی انسان را تغذیه، نیاز جنسی، پوشاک، مسکن و گذران اوقات فراغت عنوان کرد.
 

نظر شما