تهران، شهری از ریخت افتاده
روزنامه شرق پنجشنبه ۲۰ آذر ۱۳۸۲ - ۱۶ شوال ۱۴۲۴ - ۱۱ دسامبر ۲۰۰۳
امید معماریان: «تهران شهری از ریخت افتاده است. ماشین های فرسوده، هوای آلوده، نمای ناهماهنگ ساختمان ها که هر کس به سلیقه خود آن را می آراید. رفتار موتورسوارها و برخی عابرها، بوق های مکرر و رانندگی ترسناک برخی راننده ها و...» کسی شاید دوست نداشته باشد شهری که در آن زندگی می کنیم چنین تصویری داشته باشد. تهران، اما چنین به نظر می رسد. اخیراً نیروی انتظامی اعلام کرد ۶۲ مورد جرائم جدید را به سیاهه جرائم رانندگی افزوده است که این حتی شامل عابرین هم می شود. عده ای بدبینانه می گویند نیروی انتظامی برای افزایش درآمد خود این کار را کرده است. مسئولان با اشاره به کل مبلغ جرائم که عدد ۴۰ میلیارد تومان در سال گذشته بوده است، اعلام کرده اند که این پول هزینه ساختن تنها کمتر از ۴۰ کیلومتر اتوبان است. آنان اشاره می کنند به وضعیت اسفبار رانندگی در تهران و آمار تلفات رانندگی که ایران را در ردیف اول میزان مرگ ومیر و تلفات انسانی و مالی در سطح جهان قرار داده است. صرف نظر از این به دلیل همه آنچه که گفته شد تصویری که از شهر تهران به چشم می آید مخصوصاً برای غیرایرانی ها اصلاً تصویر جذابی نیست. برخی که به ایران آمده اند در این نوشته تصویر خود از تهران و ماجرای افزایش جریمه ها را بیان کرده اند.
الین شیولینو، خبرنگار روزنامه نیویورک تایمز در خصوص ترافیک تهران می نویسد: «... خط کشی وسط خیابان معنایی ندارد. وقتی چراغ زرد می شود، به معنای این است که باید سرعت خود را کم کنید، اما مردم با دیدن آن سرعت اتومبیل خود را زیادتر می کنند، زنان تصور می کنند تنها استفاده آینه راننده در اتومبیل این است که به سر و وضع خود نگاه کنند. امتحان رانندگی به صورت کتبی است، اما اگر بگویید سواد ندارید با پاسخ دادن به معنای علائم چند تابلو می توانید گواهینامه رانندگی خودتان را دریافت کنید...». الین می گوید از راننده ام می پرسم که با وجود وضعیت رانندگی در تهران باید از شغلت متنفر باشی؟ راننده اما جوابی می دهد که من را متعجب می کند: «من عاشق شغلم هستم. این کار مرا به جنب وجوش وا می دارد. در خیابان هر کاری که بخواهم می توانم انجام دهم و به خاطر آن سرزنش نشوم...» خبرنگار نیویورک تایمز که بارها به ایران سفر کرده است ادامه می دهد: «خیابان های تهران مملو از اتومبیل های فرسوده است. بیشتر این اتومبیل ها بیش از ۱۵ سال قدمت دارند. به همین دلیل است که تهران در ردیف شهرهای «مکزیکوسیتی»، «بانکوک» و «جاکارتا» یکی از آلوده ترین شهرهای جهان را تشکیل می دهد. مدارس گاهی اوقات به خاطر آلودگی هوا تعطیل می شوند و مشاهده افرادی که ماسک به صورت خود زده اند در تهران بسیار عادی است. من گاهی اوقات با خودم فکر می کنم که یکی از کاربردهای حجاب برای زنان در تهران این است که موهایشان روشن تر خواهد ماند.» نامی تاکانا، محقق مؤسسه ژاپنی محیط زیستی JICA که در پروژه بهبود و تقویت کیفیت هوا در تهران بزرگ فعالیت کرده است، می گوید: «ماشین ها از هر سو که می خواهند می رانند و خیابان هایی که معمولاً کمتر چراغ راهنما برای عابرین دارند و اگر هم هست به آنها توجه چندانی نمی شود، اولین چیزی است که توجه هر کس را به خود جلب می کند. رانندگان در تهران به عابرین و به قوانین رانندگی توجه چندانی ندارند. مخصوصاً وقتی پلیس حضور ندارد. شما عابرهای بسیاری را می توانید ببینید که از زیر پل عابر پیاده عبور می کنند.»
شیمس مورفی، عکاس روزنامه نیوزویک نیز به موارد مشابهی اشاره می کند: «ماشین های فرسوده و رانندگان بی پروا که انگار هیچ چیز نگران شان نمی کند تصویر واضحی از رانندگی در تهران است. هر چند وقتی با آنها صحبت می کنی از گرفتاری هایشان حرف می زنند. اما من همیشه از خودم می پرسم آیا با رعایت نکردن قانون و نظم، مشکلاتشان حل می شود؟» مورفی که دو بار برای عکاسی به تهران آمده بسیاری از سوژه های خود را از میان شلوغی های ترافیک انتخاب کرده است. نیلس ورنر، دبیر سیاسی سفارت آلمان که چند سالی نیز در سوریه بوده نزدیک به دو سال است در ایران مأموریت دارد، می گوید سعی کرده ام با این اوضاع کنار بیایم؛ «اولین باری که به تهران آمدم تأثیر خیلی بدی بر من گذاشت. من به محض اینکه به فرودگاه مهرآباد رسیدم، هوای آلوده تهران به مشامم رسید. تا هتل در اتوبان ها بودیم. اما درست در بلوار میرداماد بود که مزه ترافیک سهمگین تهران را چشیدم.» نیلس ادامه می دهد: «ترافیک در تهران من را عصبی می کند، مطمئن هستم که بسیاری از تهرانی ها هم همین طور هستند. از نظر من راننده های اتوبوس بدون هیچ احساس خطر و ترسی و به صورتی بی باکانه رانندگی می کنند. دیدن صحنه هایی که رانندگان چهارراه ها را مسدود کرده اند و هر یک می کوشند که به گونه ای به جلو بروند واقعاً هر کسی را جریحه دار می کند. بی باکی و بی ملاحظگی در نحوه رانندگی بسیاری از رانندگان موج می زند. قسمت بدتر ماجرا مربوط به موتورسیکلت ها می شود. رفتار آنها برخی مواقع مانند کسانی است که می خواهند خودکشی کنند. تعجبی ندارد که ایران بیشترین تلفات توسط وسایل نقلیه را دارد.» مارشا فرنکلین خبرنگار شبکه PBS آمریکا که برای تهیه یک فیلم در رابطه با محیط زیست به ایران سفر کرده است می گوید از این نوع رانندگی شگفت زده است: «قبل از اینکه به تهران بیایم یک فیلم کوتاه که از درون یک تاکسی گرفته شده بود را دیده بودم. اما تا ندیدم باور نکردم. برخی مواقع رانندگانی را می بینم که ناگهان تغییر مسیر می دهند و حتی یک دور ۱۸۰ درجه ای می زنند. با این وضع حیرت انگیز است که تصادفات بیشتری رخ نمی دهد. مردم و رانندگان هیچ کدام به خط عابر پیاده توجهی نمی کنند. با این وضع به نظر من دولت بهتر است از خط کشی صرف نظر کند تا حداقل در هزینه هایش صرفه جویی کند. یک شب دیدم راننده ماشینی که سوار بودم بدون چراغ رانندگی می کند. تمام مدت دستگیره را گرفته بودم. در بسیاری از کشورها حتی هنگام ابری شدن هوا هم از چراغ استفاده می کنند و استفاده نکردن از چراغ در شب جریمه های سنگین دارد.» مارشا با اشاره به آلودگی هوا می گوید: «شاید به خاطر آلودگی افراد زیادی مایل نباشند، به تهران بیایند. هر چند من به مشهد و اصفهان هم که رفتم وضع چندان بهتری نداشتند. هتل من در تهران میان شهر بود و وقتی پنجره را باز می کردم کاملاً می توانستم بوی دود را حس کنم. مردم در خیابان به هر نحوی از خیابان رد می شوند. بعضی مواقع اتومبیل ها ترمزهای شدیدی می زنند. ماشین ها حتی روی خط عابر پیاده هم پای خود را از روی پدال گاز برنمی دارند. فکر نکنم بتوانم هیچگاه در تهران رانندگی کنم. رفتار موتورسیکلت سوارهای بدون کلاه ایمنی هم که دیوانه کننده است. مردم حتی در پیاده روها هم در امان نیستند. آنها حتی بچه های کوچک خود را سوار موتورسیکلت می کنند که به راحتی می تواند برای آنها خطر مرگ داشته باشد و به نظر من پلیس باید جلوی این کار را بگیرد. در تهران استفاده از دوچرخه برای کاهش آلودگی هوا خیلی مناسب است، اما در این زمینه فعالیت فراگیری وجود ندارد مردم هم اشتیاقی به این کار ندارند. بسیاری از مردم وقتی در شهر می رانند از کمربند استفاده می کنند. چون پلیس وجود دارد. اما وقتی در بزرگراه های خارج شهر هستند کمربند خود را باز می کنند در حالی که خطر در بزرگراه ها خیلی بیشتر است.» نیلس ورنر در جواب این پرسش که «افزایش جریمه های رانندگی چه تأثیری در رفتار مردم و رانندگان می تواند داشته باشد؟» می گوید: «فکر نمی کنم افزایش جریمه ها به تنهایی بتواند راه حل مناسبی باشد. اگر فرهنگ رانندگی عوض نشود مشکلی حل نمی شود. این گونه حتی موجب نارضایتی مردم و افزایش جرائم نیز می شود. افزایش ایستگاه ها و دسترسی به مترو برای ترافیک تهران خیلی راه حل خوبی است. همچنین مدیریت مناسب چراغ های راهنمایی هم امروز مسئله خیلی مهمی است. ماشین های کهنه باید جمع آوری شوند. من باورم نشد که تاکنون هیچ ماشینی در ایران از ۳۵سال قبل تاکنون جمع آوری نشده است. من فکر می کنم ترافیک در تهران خیلی از مردم شهر را افسرده کرده است.» نامی تاکانا در یک پروژه محیط زیستی راه های کاهش آلودگی هوا در تهران را بررسی کرده است. او معتقد است: «اینکه مردم گمان کنند افزایش جریمه ها برای افزایش درآمد است خیلی بدگمانی است. اما در اکثر کشورهای جهان سرمایه گذاری روی فرهنگ ترافیک و رانندگی بیشتر از جریمه کردن مردم نتیجه داده است. موضوع آلودگی و تأثیرات ناهنجار ترافیک روی روان مردم و کاهش عمر آنان با افزایش جریمه حل نمی شود.» شیمس مورفی می گوید باید در بزرگراه ها و اتوبان ها که ترافیک معمولاً مشکل مهمی به شمار نمی رود برای «رانندگی خطرناک» که می تواند نتایج مرگ آفرین داشته باشد جریمه زندان بگذارید. روشی که در بسیاری از کشورها از جمله ژاپن جواب مطلوبی داده است. آگاهی مردم در کنار افزایش جریمه ها معمولاً راه حل ترکیبی خوبی می تواند باشد.» مارشا فرانکلین اما می گوید توجه بیشتر به کارکردهای چراغ راهنما وضع ترافیک را بهتر می کند: «برای سرعت زیاد عبور از چراغ قرمز باید از دوربین استفاده شود که شماره ماشین را بردارد. این روش بسیار خوبی است. پلیس ها معمولاً در ایران درخصوص جرائم سنگین سختگیری نمی کنند. مخصوصاً با کسانی که آنها را مسافرکش می نامند. نمی دانم چگونه می خواهید از عابرینی که قوانین راهنمایی را رعایت نمی کنند جریمه بگیرید. آنها با رانندگانی که می توانند با خطای خود مردم را بکشند اصلاً قابل مقایسه نیستند.
اما آموزش مهمترین و مؤثرترین راه است. آن گونه که من می دانم بچه ها در مدرسه هیچگاه با قوانین رانندگی آشنا نمی شوند. اساساً هیچ کتاب یا برنامه آموزشی در مدارس وجود ندارد که دانش آموزان را با رفتار اجتماعی آشنا کند، ظاهراً هیچ استانداردی وجود ندارد. خیلی مواقع مردم اصلاً نمی دانند رفتاری که می کنند خلاف آداب اجتماعی است. نمی شود همه مردم را جریمه کرد. باید تلویزیونی را به این موضوع اختصاص داد. نوشتن مقاله در روزنامه ها و پرداختن به این که چگونه یک تصادف شکل می گیرد و یا گفت وگو با صدمه دیدگان و کسانی که نزدیکان خود را در یک سانحه رانندگی از دست داده اند در تلویزیون نیز موضوع مهمی است. افرادی که در جامعه مورد قبول مردم هستند باید در این زمینه با مردم صحبت کنند. شاید این مهمترین موضوع سلامت اجتماعی شما باشد.»برای تغییر این تصویر چه خواهیم کرد؟ این سئوالی است که هم شهروندان در قالب راننده یا عابر و هم مسئولان بهتر است پاسخی بیابند.
نظر شما