آنان که آزادی زنان را می خواهند
روزنامه شرق پنجشنبه ۲۰ آذر ۱۳۸۲ - ۱۶ شوال ۱۴۲۴ - ۱۱ دسامبر ۲۰۰۳
ترجمه احد البرز: بخش نخست گفت وگو با لوست ولانسی در مورد دگر گونی اجتماعی زنان مسلمان را در شماره پیش خواندید. بخش پایانی این گفت وگو از نظرتان می گذرد.
- این تحولات در شرایط زندگی زنان چه دلایلی دارد؟
دگرگونی تدریجی است و با دو تحول همزمان همراه است. تحول نخست آنکه زنان روز به روز حضور بیشتری در محیط های عمومی پیدا می کنند. حضور دختران و پسران در مدارس و نیز در باشگاه های ورزشی در سراسر آفریقای شمالی گسترش یافته است. هرگز این همه زن در خیابان های قاهره یا اسکندریه دیده نشده بود. زنان همچون مردان همه جا هستند. پوشش برای آنان نوعی آداب دانی محسوب می شود. تحول دوم یک معنی سیاسی دارد و می توان آن را به «اسلامی شدن» افکار تعبیر کرد که از سی سال پیش تحت تاثیر گفتار اسلامگرایان صورت پذیرفته است. در نتیجه کوشش های اسلامگرایان این باور پشتوانه عمومی یافت که زنان جز با پوشش کامل نمی توانند در کنار مردان قرار گیرند. این یک واکنش به آزادی بی حد و حصر نیز هست که به گمان اسلامگرایان بر جوامع غربی حاکم است. اسلامگرایان تندرو خواهان آنند که قوانین اسلامی یا شریعت را در تمام زمینه ها و ارکان جامعه به اجرا در آورند ولی در عین حال می پذیرند که پاره ای از احکام شرعی دیگر قابل اجرا نیست که برده داری از آن جمله است. در ایران، اقلیت های مذهبی مانند یهودیان و ارمنی ها دیگر ذمی شمرده نمی شوند. اما احکام مسایلی چون طلاق، زنا، ارث و روابط زن و مرد پایدار است.
- اما در فرانسه امروز زنان محجبه بیشتری نسبت به سی سال قبل می بینیم. این تحول را چگونه می توان توجیه کرد؟
نخست به این دلیل که شمار زنان مسلمان امروز در جامعه فرانسه بسیار بیشتر است. دوم اینکه آنها کمتر از پیش به حاشیه رانده می شوند یا در خانه ها می مانند. از اینکه بگذریم به نظر من نمی توان از یک موج گسترده سخن گفت، این زنان در اقلیت اند. به گمان من انتخاب حجاب در میان این زنان امری داوطلبانه و روشی اجتماعی است. دختران جوان برای متمایز کردن خود از غیر مسلمانان و از زنان هم نسل مادرانشان به حجاب روی می آورند. غیر از خواست شخصی در رعایت حجاب، باید خواست والدین و تاثیر ایدئولوژی اسلامگرایی را نیز در نظر داشت. این نکته را هم باید یادآوری کنم که پدران و مادران مسلمان از پسرانشان به خاطر نوع پوشش یا دوستی و معاشرت با دختران همسن و سال غیر مسلمان خود کمتر بازخواست می کنند حال آنکه دختران شان در چنین شرایطی مجازات می شوند.مسئله حجاب دانش آموزان مسلمان نیز در سال های اخیر در فرانسه بحث های دامنه داری را برانگیخته است. به باور من در این خصوص وضع مقررات عملی که بر حسب شرایط زمان و مکان قابل تغییر باشد بهتر از قانونگذاری کلی است. گفت وگو در سطح محلی در این باره می تواند سودمند باشد. تاکنون از این طریق راه حل های عملی برای بسیاری مشکلات پیدا شده است بی آنکه نیازی به وضع قانون باشد. ما باید حقوق فردی و مصالح جمعی را با هم حفظ کنیم. اخیراً کتاب جالبی در نروژ منتشر شده است که نشان می دهد در این کشور سال ها به نام تکثر فرهنگی از ستمی که بر زنان و دختران مسلمان رفته چشم پوشیده شده است. پس از وقوع چندین رویداد غم انگیز، جامعه و نهادهای رسمی و حتی خود مسلمانان به محدودیت های کثرت گرایی فرهنگی پی برده اند. حقوق فردی و برابری اصولی مردان و زنان به پای احترام به فرهنگ جامعه اقلیت مهاجران قربانی شده بود. خود مسلمانان می گویند: وقتی یک نروژی با ازدواج دخترش با یک مسلمان مخالفت می کند این نژاد پرستی است ولی اگر یک مسلمان از ازدواج دخترش با یک نروژی جلوگیری کند این فرهنگ است. کتک خوردن یک مرد مسلمان شکنجه محسوب می شود اما اگر زن مسلمان کتک بخورد این فرهنگ است… باید دانست که در تمام کشورهای اروپایی از جمله فرانسه هموطنان مهاجر مسلمان ما دچار تحول شده اند و رفتار و سلیقه هاشان بیش از پیش به الگوهای رفتاری جامعه میزبان نزدیک می شود. همچنین نباید این واقعیت را از نظر دور داشت که این جامعه در درون خود با مشکلات جدی روبه روست: اختلاف و تنش میان نسل ها، بین دختران و پسران، بین زنان و مردان، بین کسانی که خواهان اعمال دوباره کنترل بر زنان هستند و کسانی که آزادی زنان را می خواهند. این تنش ها ممکن است به شکل خشونت علیه زنان ظاهر شود.
منبع: L’Histoire
نظر شما