معنویت تکنولوژیک
پرسش هایم درباره سریال های ماه رمضان امسال :
1. همه می دانیم که سخن گفتن درباره موضوع شاذی چون ظهورشیطان در هیأت انسان و نه شیطان های انسانی که در نهاد، سرشت وکنش از اذناب شیطان اند، بلکه خود شیطان که می رود و غیب می شود وقالب جسمانی اش محو می گردد، در تجربه عمومی مردان و زنان امروزی، بیشتر امری فانتزی است.
این امر در طول تاریخ اگر هم صدیقین و صالحین و راستگویان از آن خبر داده باشند، امری نادر بوده است. نتیجه آنکه تخیلاتی که از ذهن فیلمنامه نویسان جوشیده، حتی اگر خود خبر از معلومات الهی باشد وعینا اتفاق بیفتد، چیزی جز یک متن فانتزیک نیست و می دانید این یعنی چه ؟
یعنی تأیید نظر لائیک ها که اصرار می ورزند، مفاهیم مربوط به عالم غیب، فانتزی و تخیل انسانی و فاقد اصالت و حقیقت است. چیزی شبیه متی پئای قرون وسطی یا کامیک استریپ یا فیکشن های تخیلی ـعلمی که در هالیوود صد تا صد تا از آن ساخته می شود.
این آثار که منشاء آنها نه اخبار صحیح از عالم غیب و نه شواهد وتجارب افرادی است که بر اثر تزکیه، بی پرده عالم غیب را نظاره گرند، درترویج باورهای دینی نقشی ندارد، بلکه به خرافه ها دامن می زند. اگر چه نتایج اخلاقی این آثار، نقابی برای پوشاندن قدرت جذابیت وهم آلود وتعطیل عقل است ؛ با این همه هرگز نمی توان، به بهای یک پند یانتیجه اخلاقی، به شیوه ماکیاولیستی، مشتی قصه و افسانه تحویل داد! وآنها را به هنرهای مبتنی بر روایت از عالم غیب و بهشت و دوزخ ربطدارد.
به اعتقاد من جزمعلومات حاصل آمده از کتاب خدایا روایات معصومان یا مشاهده اولیای الهی کسی حق ندارد فانتزی ها را چون امر واقع نشان دهد. این همان نگرش اومانیستی به قصه های الهی و مذهب است که همه را زاده مغز انسان معرفی می کند. این متافیزیک تکنولوژیک ودست اندازی مدرنیته در اعتقادات و شکل جاهلانه بخشیدن به آنها وبی ریشه کردن آنها است. متأسفانه ما با سرعت به این دام سینمای امریکایی فرو غلتیده ایم.
2. ساختار روایی اغما بسیار سست و عامیانه است و معلوم نیست که چرا پزشکی که اهل دین و خدمتگزار بوده، چنین از سوی خدا رها شده به حال خود واگذاشته شده است. او هرگز دچار عجب نبوده، بلکه در آغاز،با مسئله ای مواجه شده که از عدم صحت آن خبر نداشته است. گناه اوچیست ؟ او اشتباهی را مرتکب شده که مسئولش خودش نبوده است.شیطان در نقش انسانی صالح، اعتمادش را جلب کرده است ؛ به ویژه که تا دو سوم داستان، الیاس شبیه حضرت خضر(ع) در داستان حضرت موسی (ع) عمل می کند و ما نمی دانیم که او چگونه از عالم غیب با خبراست ؟!
3. از زمانی که الیاس آشکارا دکتر را به اعمال خلاف عقل فرا می خواند،روش دکتر خنده آور است ؛ آن همه ایمان و دانایی، در برابر استدلال های بچگانه رنگ می بازد. دکتر که سوگند و تکلیف الهی اش آن است که دردرمان بیماران، به بد و نیکشان کاری نداشته باشد، عاجز می شود و به سادگی به آدم های معتمدش بدبین می شود.
4. تحول شخصیت در سریال های تلویزیونی ما واقعا خنده آور است.آدم های خوب با سطحی ترین شگردها بد می شوند و به عکس ؟!
5. چرا شخصیت هایی شبیه دکتر جودت رها شده اند؟
6. این فضا سازی نادرست،مردم را به مبارزه با شیطان واقعی مسلح نمی کند، بلکه آنها را با شیطان جعلی و وهمی، سرگرم می کند.
میوه ممنوعه نیز از مشکل بزرگی رنج می برد. آیا می توان با شالوده یک نگرش مدرن، اثری مذهبی آفرید؟
مسلما حاجی فتوحی اشتباهات بزرگی دارد؛ اما خنده آور آن است که اساس و هسته تراژیک و فرضیه دراماتیک سریال، گناه حاجی فتوحی در عشق به زنی است که مانعی در راه عقد شرعی اش وجود ندارد. این درکدام قانون گناه است ؟ البته چنین سخنی تیر تهمت را به سوی نویسنده نشانه می رود.
تغییر شخصیت ها در این سریال نیز باور نکردنی است. زن جوانی که دست کمک به سوی پیر مردی دراز می کند، چرا ناگهان نقشی ابلیسی می یابد؟
به هر رو مهم ترین مشکل سریال های ماه مبارک رمضان، بیگانگی درونی با نگرش اصیل دینی است. با آوردن چند روحانی و استاد و سخن گفتن از کلیات کتابی درباره شیطان و نبود توان نقد سریال که زبان وتخصص خود را می خواهد، نمی توان از انحطاط نگرش صحیح دینی جلوگیری کرد. مشکل بزرگ ما، وادار کردن افرادی به ساختن آثارمذهبی است که در ساختار ذهنی شان، بیشتر جذابیت های هالیوودی ومهارت های تخصصی رسوب کرده است تا ایمان قلبی به عالم غیب وفهم ژرف آن !
منبع: / هفته نامه / پگاه حوزه / 1386 / شماره 219، آبان ۱۳۸۶/۰۸/۰۰
نویسنده : احمد میراحسان
نظر شما