بوش مرد صلح، بارسازی چهره یک رییس جمهور
روزنامه شرق، چهارشنبه ۱۷ دی ۱۳۸۲ - ۱۴ ذیقعده ۱۴۲۴ - ۷ ژانویه ۲۰۰۴
ترجمه:مهرداد میردامادی
کاخ سفید در تلاش برای بازسازی چهره بوش به عنوان رئیس جمهوری صلح طلب از دکترین تغییر رژیم و اقدام نظامی پیشگیرانه دست برداشته و مجدداً به دیپلماسی سنتی خود بازگشته است.علائم راهبرد جدید کاخ سفید که در چند هفته گذشته بروز کرده عبارت است از کره شمالی: مقامات این کشور موافقت کردند که بازرسان ایالات متحده هفته آینده از مجتمع هسته ای کره بازدید کنند.ایران: ایالات متحده از طریق سازمان ملل از مسئولان ایران خواست تا هیأتی بلند پایه را در زمینه کمک های انسان دوستانه به این کشور اعزام کند، با این وجود تهران دیشب خواستار به تعویق افتادن اعزام این هیأت شد.لیبی: معمر قذافی رهبر این کشور در اقدامی غیرمنتظره اعلام کرد که تصمیم گرفته تا سلاح های کشتارجمعی خود را نابود کند که این امر با استقبال ایالات متحده مواجه شد.عراق: ایالات متحده بر دخالت بیشتر جامعه جهانی تاکید می ورزد.فلسطین: جان وُولف فرستاده ویژه صلح ایالات متحده برای شروع مجدد گفت وگوها به منطقه اعزام می شود.نشانه های آب شدن یخ های رابطه ایالات متحده با این کشورها و کشورهای دیگر همگی دال بر ظهور رویکردی جدید در واشنگتن است. این رویکرد جدید به جای تفکری که تا به امروز بر دولت بوش مستولی بوده بر همکاری، گفت وگو و دیپلماسی اصرار می ورزد. هر چند بوش همچنان در انظار عمومی بر حق واشنگتن در دفاع از منافع خود به هر وسیله ای تاکید و اصرار می ورزد اما در عمل بیشتر به دنبال رویکرد جمعی و مشترک است. جوزف سیرین سیون متخصص کنترل تسلیحاتی معتقد است که « دیپلماسی ایالات متحده در همه چیز مگر در کلمات دستخوش تغییر شده است. دکترین رسمی ما تغییر نکرده اما اعمال و حرکات ما دستخوش تغییر شده است و نتیجه آن رویگردانی از اقدام نظامی و رفتن به سمت کار دیپلماتیک است. اول در مورد ایران، بعد لیبی و حالا هم کره شمالی. در همه این موارد شاهد آن هستیم که به جای تغییر رژیم تلاش می شود، بر نحوه رفتار رژیم ها تاثیر گذاشته شود.» تحلیلگران در واشنگتن می گویند اگر قرار باشد که دولت بوش در کمتر از یک سالی که به موعد انتخابات مانده برنامه های خود را عملی کند گزینه های چندانی در اختیار ندارد، خلع سلاح «کشورهای تهدیدکننده» مانند کره شمالی، پیشرفت در مذاکرات صلح اسرائیل و فلسطین، تشویق و ترغیب به حل و فصل مناقشات در سودان و دستیابی به انتقال قابل قبول قدرت در عراق و افغانستان از جمله مواردی است که در برنامه دولت بوش گنجانده شده است.تمام این اهداف بغرنج و پیچیده بوده و «جنگ بر علیه ترور» و علیه نیروی احیا شده القاعده و نیز ناکامی آمریکا در دستگیری یا قتل اسامه بن لادن تا حدی مانع تحقق آنان شده است.به رغم موفقیت های قابل توجه در سرنگونی و دستگیری صدام حسین و سرنگونی طالبان در افغانستان، امیدهای کاخ سفید برای بر سر کار آوردن حاکمیت های دموکراتیک در عراق و افغانستان همچنان در میان خشونت ها، اختلاف نظرها بی نتیجه و معلق مانده است.عراق اهمیت ویژه ای در تغییر دیپلماسی آمریکا دارد چون از نقطه نظر محافظه کاران و آن گونه که آنها می گویند سران رژیم های تهدیدکننده آمریکا از سرنوشت صدام درس گرفته اند، یا آن گونه که دیگران معتقدند این درگیری چنان باعث بسط و پخش نیروهای ارتش آمریکا شده که واشنگتن نمی تواند به امکان گشودن جبهه ای جدید فکر کند.
آناتول لیوین استاد موقوفه کارنگی برای مطالعات بین المللی صلح می گوید: «این نیرو و قدرت واقعیت، و پیامدهای جنگ با عراق است که آنان را وادار به تغییر در روش کرده است. حتی با ملاک های خود آمریکایی ها درگیر شدن در جنگی دیگر عاقلانه و معقول نیست.»اکنون یازده ماه به انتخابات مانده است و بوش نمی خواهد در برابر ادعاهایی که علیه او می شود و او را رئیس جمهوری جنگ طلب خوانده و متهم می کند که امنیت آمریکایی ها بعد از ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ را تامین نکرده است، آسیب پذیر جلوه کند. در واشنگتن الگوی تثبیت شده ای وجود دارد که بر مبنای آن سیاستمداران در سالی که منجر به انتخابات می شود درون نگرتر شده و توجه خود را به داخل کشور مبذول می دارند، تغییر موضع بوش را هم در پیروی از این الگو باید دید. اما بوش ملاحظات دیگری نیز در مورد عراق دارد. او به خوبی واقف است که قضاوت رأی دهندگان نسبت به عملکرد او تا حد زیادی به تحولات عراق بستگی دارد. هر چند محبوبیت او پس از دستگیری صدام افزایش یافت اما نظرسنجی ها حاکی از آن است که نگرش و طرز فکر کلی در مورد جنگ تغییر اساسی نکرده است. نگرانی عمومی در آمریکا نسبت به افزایش تلفات رو به فزونی است، و در عین حال آنچه برای بوش تهدیدآمیز جلوه می کند این واقعیت غیرقابل انکار است که خشونت در عراق کاهش نیافته است.سیاست کاخ سفید در عین حال تحت تاثیر متحدین آمریکا و به طور مشخص بریتانیا هم هست. بعد از شکافی که بر سر عراق پیش آمد به نظر می رسد که ایالات متحده و کشورهای اروپایی در مورد ترکیب صحیح زور و دیپلماسی به خصوص در جریان مذاکرات با ایران و لیبی به درکی متقابل رسیده باشند.
در این مورد تاثیر بریتانیا به خصوص تاثیری قوی و قدرتمند بوده است. منابع دولت بریتانیا علاقه ای به موضع گیری در مورد تغییر در سیاست های آمریکا ندارند چون می ترسند که سخنان آنها غرورآمیز جلوه کند. اما در هر حال هر اقدام بوش برای بازگشت به سیاست خارجی چندجانبه گرایانه از جانب لندن با استقبال مواجه خواهد شد. طرفداران سیاست بریتانیا، سیاست این کشور در قبال آمریکا را این گونه توصیف می کنند «همبستگی کامل در انظار عمومی، صراحت و رک گویی کامل در خلوت.»به گفته منابع آگاه روابط بلر و بوش به حدی قوی و مستحکم است که کنفرانس ویدئویی غیر رسمی بین این دو جزء ثابت برنامه های هفتگی آنها است.این گفت وگوها در اصل برای بحث و تبادل نظر در مورد مسائل عراق در نظر گرفته شده اما این دو به مسائل دیگری از جمله ایران هم در این گفت وگوها پرداخته اند. البته مسائل حساس تری مانند مسئله لیبی از طریق شیوه هایی امن تر به بحث گذاشته می شود.سر نایجل شینوالد مشاور ارشد سیاست خارجی نخست وزیر تقریباً هر روز با کاندولیزا رایس مشاور امنیت ملی رئیس جمهور آمریکا گفت وگو می کند. سر دیوید منینگ سفیر بریتانیا در واشتگتن هم با رایس ملاقات های منظمی دارد.
تغییر جهت در سیاست خارجی آمریکا در عین حال پیامد مبارزه مدام بین عمل گرایان و جنگ طلبان در درون دولت بوش بوده که از همان ابتدا ویژگی اصلی این دولت محسوب می شده است. به نظر می رسد که نومحافظه کاران با توجه به پیش بینی هایی که در مورد تغییر در کابینه به گوش می رسد در حال از دست دادن مواضع قبلی خود هستند.به گفته سیرین سیون «مقامات رسمی و دیپلمات وزارت امور خارجه جایگزین رجزخوان های وزارت دفاع شده اند.»حرکت به سمت راه حل های دیپلماتیک برآمده از توافقات و مذاکرات احتمالاً مورد استقبال دیک چنی یعنی برجسته ترین چهره در میان جنگ طلبان واشنگتن که بر حوزه سیاست گذاری تاثیرگذار بودند، قرار نخواهد گرفت.اما در مصاحبه ای که این هفته منتشر شد به نظر می رسید که کالین پاول بر این عقیده است که جنگ های دیپلماتیک موفقیت آمیزتر بوده است. پاول بر این مسئله تاکید ورزید که اولویت اول دولت آمریکا در ماه های آتی نه بر مبنای جنگ طلبی بلکه بر مبنای مذاکرات صلح آمیز مشترک استوار خواهد بود.کالین پاول در مصاحبه با واشنگتن پست اظهار داشت که «من سخت کار خواهم کرد تا برای دوستان خود در اروپا و در کشورهای دیگر این نکته را روشن سازم که آمریکا شریک و همکار آنان است بیشتر به آنها گوش خواهم داد و تلاش خواهم کرد تا راه هایی را برای همکاری مشترک بیابم.»در مورد عراق پاول می گوید که تغییر در سیاست آمریکا ضروری است. به گفته وی سازمان ملل و ناتو در این میان نقشی اساسی دارند و لازم است که ایالات متحده سایر کشورها را متقاعد کند تا یا دیون خارجی ۱۲۰ میلیارد دلاری عراق را ببخشند یا طلب خود را بر اساس برنامه ای جدید وصول کنند.
گزارش ویژه گاردین شنبه ۳ ژانویه ۲۰۰۴
نظر شما