با ایرج زهری منتقد تئاتر
روزنامه شرق، سه شنبه ۱۶ دی ۱۳۸۲ - ۱۳ ذیقعده ۱۴۲۴ - ۶ ژانویه ۲۰۰۴
ایرج زهری از معدود منتقدان و مترجمان تئاتری است که نقدنویسی را همزمان با افرادی چون هوشنگ حسامی، فریدون گیلانی و ... آغاز کرده است.
وی علاوه بر انتشار کتاب ها و مقالات بسیار در نشریات گوناگون هم چون تماشا، رودکی، خوشه و ...، تجربیاتی نیز در زمینه ساخت برنامه های تئاتری در تلویزیون داشته است.زهری بنا به دلایل خصوصی پس از انقلاب به آلمان مهاجرت کرد و هم اکنون نیز در این کشور زندگی می کند.
وی پیش از این دوبار در جشنواره تئاتر فجر حضور یافته است و هم اکنون نیز در ایران بسر می برد.
حضور دوباره او و نیز انتشار کتاب یادها و بودها بهانه ای شد برای انجام این مصاحبه.
وی درباره عدم پیوستگی جریان نقدنویسی و عدم وجود منتقدان حرفه ای تئاتر در ایران می گوید: این مشکل ریشه عمیقی دارد. اگر می بینید نقدهای ما چندان خوب نیستند به این دلیل است که از کوزه همان برون تراود که در اوست منتقد کسی نیست که پنبه هنرمند را بزند بلکه فردی است که پیش زمینه ی کافی درباره همه هنرها، فلسفه، جامعه شناسی، روان شناسی و ... دارد در حالی که منتقدان ما عموما تنها درباره تئاتر به ویژه آن نمایشنامه خاص، اطلاعات دارند و به همین دلیل بسیاری از زوایای پنهان اثر از چشم شان مخفی می ماند.
وی علاوه بر این به مشکل دیگری هم اشاره می کند و می گوید: ما معمولا در نقدهایمان اثر هنری را از هنرمندش جدا نمی کنیم و نظرات شخصی خود را نسبت به صاحب اثر در نقدمان لحاظ می کنیم.از نظر این منتقد، نقدنویسی در گذشته و حال تفاوتی ندارد چون نفس نقد نویسی یکی است اما در گذشته اختلافاتی که به ویژه از نظر سیاسی وجود داشت موجب می شود که به بعضی از آثار با دیدگاه مخالف نگاه شود و نقد مخالفی هم نوشته شود. بدین ترتیب آن زمان بسته به هماهنگ بودن گرایش سیاسی منتقد با اثر هنری، یا نقد موافق نوشته می شد یا نقد مخالف و اگر هنرمند گرایش خاص سیاسی نداشت در مورد توطئه سکوت اتخاذ می شد.
نویسنده یادها و بودها تئاترهای گذشته را به دو دسته اصلی تئاترهای نزدیک به تلویزیون و جشن هنر شیراز و نیز تئاترهای وابسته به وزارت فرهنگ و هنر تقسیم می کند و می گوید: به دلیل گرایش های خاص سیاسی گاه منتقدان بی آنکه تئاتری را در جشن هنر شیراز دیده باشند درباره آن نقد مخالف می نوشتند.
زهری، مردم امروز ایران را نسبت به گذشته بسیار سیاسی توصیف می کند و به ایسنا می گوید: در گذشته، بیشتر روشنفکران به سیاست توجه می کردند اما امروز همه مردم سیاسی شده اند و از آنجا که اثر هنری هم از مردم نشات می گیرد شاهد نمایش های سیاسی بسیاری هستیم.وی در عین اینکه این وضعیت را تاسف انگیز نمی داند می گوید: هنرمندان خود را محدود می کنند هر چند که توجه به مسایل اجتماعی، سیاسی، تاریخی و ... لازم است اما این مسایل باید در ژرفای نمایش باشد نه در سطح آن در غیر این صورت اثر سیاسی هنری تولید می شود نه اثر هنری سیاسی.وی درباره عدم استفاده از ادبیات غنی فارسی در نوشتن فیلمنامه و نمایشنامه که همواره از بزرگترین مشکلات هنری ما هستند می گوید: این مشکل، ریشه بسیار عمیقی دارد و مشکل این دوره نیست. بی توجهی به تاریخ گذشته، بدبختی همیشگی ما، جماعت ایرانی است و براساس فلسفه غلط دم غنیمت است پدید می آید که عرفانی دروغی و صوفی گری است و همان فلسفه passivism (منفعل بودن) است که موجب می شود نه از گذشته عبرت می گیریم و نه اصلا آن را بشناسیم.
وی یادآوری می کند: هر حکومتی که آمد دستاوردهای حکومت قبلی را ویران می کرد و رابطه ما با گذشته مان پیوسته قطع می شد در حالی که نباید به صرف اینکه فلان حکومت بسیار ظلم کرده است آثار هنری متعلق به آن دوره را نابود کرد و متاسفانه ما همیشه در این دام می افتیم که یا با کسی دشمن دشمن هستیم یا دوست دوست.به گفته وی، حتی اکنون هم وقتی عده ای بازنشسته می شوند جوانانی که جایگزین آنان می شوند می کوشند تا خود همه چیز را از نو بسازند که البته این خوبی را دارد که خود کشف می کنند و تحولی ایجاد می کنند اما این احتمال هم هست که اشتباه گذشتگان را تکرار کنند.مترجم نمایشنامه رابطه زن و شوهری معتقد است: نباید خیلی به مسایل خصوصی مملکتمان بپردازیم بلکه برای تولید آثار ماندگار، باید به مسایل اساسی انسان بپردازیم تا مردم دیگر کشورها هم بتوانند با آثار ما ارتباط برقرار کنند.
نظر شما