موضوع : پژوهش | مقاله

رمز پیروزی مردان بزرگ


لَیسَ لِلانسانِ اِلا مَا سَعَى؛ سعادت هر کس در گروعملش مى‌باشد.
صفحات گیتى و نظام جهان آفرینش گواه روشنى است که کامیابى هر موجودى وابسته به فعالیت و کوشش اوست. تا صدها فعل و انفعال شیمیایى در یک نهال به وجود نیاید، هرگز یک درخت برومند نخواهد شد. هر موجودی ازروی وحى، غریزه و یا فطرت به این حقیقت رسیده که بقاء ناموس حیات در گرو کار و کوشش است.
عدم پیروزى عده‌اى از جوانان ما عللى دارد. یکى از آن علل این است که روح کار کردن و فعالیت در بعضى از آنها کشته شده است.
هجوم جوانان به سوى ادارات و اشغال کرسیها و میزهاى مؤسسات دولتى گواه روشنى است که عشق به کارهاى سنگین کمتر شده است.
قول بزرگمهر باید لب فروبست و بازو گشود و کار کرد و دم نزد و یقین نمود که کلید طلایى کامیابى کار و کوشش است.
بجاى اینکه این جوانان مولد ثروت باشند مصرف کننده ثروت هستند.
زندگى مردان موفق شهادت مى‌دهد که همگى مرد کار و زحمت بودند و به قول الکساندر هامیلتن نابغه عصر خود: "مردم مى گویند تو نابغه هستى. من از نبوغ خود خبر ندارم فقط مى‌دانم شخص زحمتکشى هستم". و به قول یکى دیگر از دانشمندان: "آنچه شده‌ام نتیجه کار است. من در سراسر عمرم لقمه‌اى بدون کار و زحمت نخورده‌ام".
این صنایع شگفت انگیز مولود کوششهاى خستگى ناپذیر دانشمندان است. مخترع رادیو گاهى تا سحر در حالى که همه اهل خانه در خواب فرو رفته بودند، کار مى‌کرد.
ادیسون براى تکمیل پاره‌اى از اختراعات خود شبها و روزها در آزمایشگاه مى ماند و براى آن که نیروى برق را طورى تسخیر کند که استفاده از آن ارزان و آسان باشد، بارها اتفاق مى‌افتاد که دو، سه روز از آزمایشگاه بیرون نمى‌آمد و چه بسا غذا خوردن را فراموش مى‌کرد و به چند تکه نان خشکیده اکتفا مى‌نمود.
در زندگانى پاستور دانشمند بزرگ فرانسه مى‌خوانیم که شعار او در طول زندگى "کار" بود. گاهى چنان سرگرم کار مى شد که سروصدا و غوغاى بیرون آزمایشگاه را نمى‌شنید. حتى هنگامى که قواى مهاجم آلمان شهر پاریس را محاصره کردند و غریو توپهاى دشمن در آن شهر محشر بپا کرد، او به هیچ وجه این غوغا را که بیرون آزمایشگاه بپاخاسته بود، متوجه نشد.
پیامبر اسلام کسى را که سربار اجتماع باشد لعن نموده و او را از رحمت خدا دور دانسته است
ناپلئون شبانه روز پنج ساعت مى‌خوابید و بقیه ساعات را مشغول کار بود.
نابغه شرق، ابن سینا، مردى پرکار و پرمطالعه بود. کتابهاى متنوع او یادگار و نشانه فعالیتهاى خستگى ناپذیر اوست. کتاب "شفا" در فلسفه و "قانون" در طب دو اثر بزرگ او شهرت جهانى دارد و کتاب اخیر وى به زبانهاى زنده جهان ترجمه شده است.
ابن رُشد، دانشمند اسلامى، از موقعى که با کتاب آشنا شده بود حتى یک روز از عمر خود را بدون مطالعه و تفکر نگذارنده بود.
کتاب "جواهر الکلام" یکى از کتابهاى نفیس و از مدارک فقه اسلامى است در حدود چهل جلد نسبتا قطور که تاکنون کتابى به این جامعى در فقه نوشته نشده است.
یکی از دانشمندان ایرانى ساکن مصر نقل مى کند روزى تمام مجلدات این کتاب را به نظر اساتید دانشگاه مصر رساندم و گفتم همه این مجلدات را با این دقت، یک نفر نوشته است. آنان از شنیدن این سخن، فوق العاده تعجب کردند.
آقاى شاه آبادى نقل مى کرد که: پدرم یکى از شاگردان نویسنده کتاب "جواهر الکلام" بود. روزى که فرزند ارشد و دانشمند آن مرد بزرگ فوت شد، موقعى مراسم غسل او به پایان رسید که هوا روبه تاریکى بود. لذا قرار شد بدن او را در یکى از بقعه‌هاى صحن مطهر امیر المؤمنان بگذارند و فرداى آن روز مراسم تشییع به عمل آید.
با اینکه مرحوم صاحب "جواهر" داغدار بود، اما همان شب نیز برنامه مطالعه و نوشتن خود را تعطیل نکرد. با کمال صبر و استقامت، پس از خواندن مقدارى از کلام اللّه مجید در کنار بدن فرزند عزیز خود به مطالعه و نوشتن صفحاتى از کتاب "جواهر" پرداخت.
مرجع عالیقدر اسلام مرحوم آقاى بروجردى مى گفتند: "یک شب که درباره یکى از مسائل علم اصول فکر مى‌کردم و مى‌نوشتم چنان سرگرم مطالعه و فکر و نوشتن بودم که رنج بى‌خوابى را ملتفت نبودم. یک مرتبه صداى مؤذن به گوشم رسید، متوجه شدم که هوا دارد روشن مى‌شود و من از آغاز تا پایان شب سرگرم کار بوده ام".
در افسانه‌هاى پیشینیان آمده است که در نقاط گوناگون زمین گنجهائى است و روى هر گنجى اژدهائى است، وتا بر آن پیروز نشویم. گنج میسر نخواهد شد.
بسیارى از مردم این مطلب را افسانه پنداشته و گروهى نیز به ظاهر آن اکتفا کرده‌اند. یعنى تصور نموده اند که واقعا در زیر زمین گنجهائى است و حقیقتا روى هر گنجى مارى خوابیده است.
در صورتى که جمله فوق حقیقتى را در بر دارد و آن گنجها همان ذخائر فکرى یا طبیعى است که در اختیار بشر گذاشته شده، و موهبتهائى است که خداوند بزرگ به ما داده است. آن مارها کنایه از مشکلات و مشقتهایى است که باید بشر در راه تحصیل آن متحمل گردد.
عابدى خدمت پیامبر رسید. به عرض حضرتش رساندند که او تمام سال را با عبادت مى گذراند و مخارج عائله او را برادرش مى دهد. پیامبر فرمود: "برادر او که متکفل مخارج عائله اوست از وى در نزد خدا مقربتر و از او عابدتر است".
ادیسون مى‌گوید: "هیچ یک از اختراعات من معلول تصادف نیست. وقتى که معتقد شدم فلان کار نتیجه بخش است خودم را به آن کار مى‌بندم و تجربه روى تجربه مى‌‌کنم تا کامیاب شوم".
نیوتن مى‌گوید: "اگر من به جائى رسیده‌ام براثر کار و کوشش است".
میکلانژ مى‌گوید: "اگر مردم مى‌دانستند که براى احراز مقام استادى چه رنجها برده‌ام از دیدن شگفتیهاى هنرم متعجب نمى‌شدند".
و به قول بزرگمهر باید لب فروبست و بازو گشود و کار کرد و دم نزد و یقین نمود که کلید طلایى کامیابى کار و کوشش است.
براستى برخى از مردان روان عظیمى دارند و روح آنها بسان دریا بى قرار است. حرارت و عشق و علاقه آنها به کار و هدف، آنها را به جنبش و حرکت در مى‌آورد. حتى در لحظات سخت زندگى نیز دست از کار و کوشش بر نمى دارند.
مورخ بزرگ اسلامى، ابن خلدون، شاهکار نفیس خود به نام "مقدمه بر تاریخ" را در تبعیدگاه نوشته است.
فیلسوف شرق، خواجه نصیر الدین طوسى، که مدتها در قلعه "الموت" از طرف فرقه اسماعیلیه باز داشت بود کتاب بزرگ خود به نام "شرح اشارات" را در آن زندان نوشته است
دانشمند بزرگ ما، مرحوم شهید اول، اثر ارجمندی به نام "لمعه" را که متن قوانین اسلامى است در زندان دمشق نوشته است.
سرو الترراله "تاریخ دنیا" را در زندان نوشته است.
رابن کرمو شاهکار ادبیات انگلستان را در زندان به وجود آورده است.
رسول گرامى کارگرى را دید که دستش ورم کرده بود. دست او را بلند کرد و فرمود: "آتش دوزخ هیچ گاه این دست را نمى سوزاند. این دستى است که خدا و پیامبر او آن را دوست مى دارند. هر کس از دسترنج خود زندگى کند خدا با نظر رحمت به او مى‌گردد. " (1)
سعادت و خوشبختى در خانه کسى را مى‌زند که ساعى و کوشا باشد.
امیرمؤمنان در مسجد کوفه به دسته ای برخورد کرد که در گوشه‌اى نشسته بودند. از خصوصیات آنها پرسید. عرض کردند: "رجال الحق" هستند و اگر کسى چیزى به آنها بدهد مى‌خورند والا صبر مى نمایند. فرمود: "سگان بازار کوفه نیز چنین هستند. اگر استخوانى برسد مى‌خورند و گرنه صبر مى کنند". سپس دستور داد که حلقه "رجال الحق" پراکنده شود و هر کدام دنبال کارى بروند.
کسانى که جهان را تکان داده اند، از نظر مواهب عقلى و فکرى، زیاد فوق العاده نبوده‌اند؛ بلکه شالوده موفقیت آنها را کار و کوشش و بعدا ثبات و استقامت تشکیل مى‌داده است.
بزرگان جهان براى تامین زندگى از تصدى کارهاى کوچک پروائى نداشتند. بسیارى از شاگردان حضرت امام صادق علیه السلام روغن فروش، کفش دوز، شتردار، و... بودند.
افلاطون هنگام سیاحت در مصر مخارج سفر خود را از روغن فروشى در مى‌آورد.
لینه گیاه شناس معروف کفش دوز بود.
بدبختانه یکى از فحشهاى رجال ما این است که در مقام مذمت افراد مى گویند: حمال! در صورتى که باربرى شغل شریفى است و اگر یک روزی باربران اسکله دست به اعتصاب بزنند، یا باربران یک شهر دست از کار بکشند، زندگى فلج مى‌شود.
لَیسَ لِلانسانِ اِلا مَا سَعَى؛ سعادت هر کس در گرو عملش مى‌باشد.
پیشواى بزرگ جهان انسانیت حضرت امیر مومنان علیه السلام با دست خود باغهاى زیادى احداث می‌کرد و بعدا به بینوایان واگذار مى‌نمود. با قدرت بازوان خود قناتهاى متعددى در گوشه و کنار مدینه بوجود آورد و از عرق ریزى در راه کارهرگز واهمه نداشت.
پیشواى پنجم ما حضرت امام باقر علیه السلام در هواى گرم به مزرعه و باغ خود مى‌رفت و در حالى که عرق از پیشانى او مى ریخت، دستورات لازم به متصدیان کار مى‌داد و شخصا کارها را روبه راه مى‌ساخت. وقتى مورد اعتراض یکى از دوستان خود، محمد منکدر، قرار گرفت و او تصور کرد که کار کردن براى شخصیتى مانند امام باقر شایسته نیست، امام در پاسخ وى گفت: "کار و کسب یک نوع عبادت است. من بدین وسیله مى خواهم خود و خانواده ام را از تو و دیگران بى نیاز سازم. " (2)

پی نوشتها:
1- امالى طوسى 1، ص 26.
2- وسائل الشیعه 2، ص 521.

منبع: / روزنامه / اعتدال ۱۳۸۷/۰۶/۰۳

نظر شما