چه کسانی شادترند, چرا
روزنامه همشهری، سه شنبه 23 مرداد ,1375 13 آگوست ,1996 سال چهارم , شماره 1041
آدمهای خوشحال در مقایسه با افسرده کمتر در خود فرو می روند, کمتر پرخاشگر و بدزبان هستند
افراد خوشحال چهار خصوصیات مشترک دارند: مردم دوست اند. می توانند خود را کنترل کنند. اغلب خوش بین اند و برون گرا هستند اشاره چه کسانی خوشحالتر و شادترند برای پاسخ به این سوال تحقیقات متعددی در کشورهای مختلف جهان انجام شده است. محققان برای سنجش میزان شادی از تکنیک های مختلفی چون بکارگیری صورتکها یا جمله های اظهار به استفاده می کنند, ولی در همه این روشها هدف یکی است. مردم در مورد زندگی اشان چه احساسی دارند تحقیق جدیدی که توسط جی میرز استاد روانشناسی کالج هوپ میشیگان و ادوینز استاد روانشناسی دانشگاه ایلی نویز انجام شده نشان می دهد رضایت از زندگی زن و مرد ندارد و سن نیز چندان در این زمینه موثر نیست, اما بین متاهلین و مجردین از نظر رضایت از زندگی تفاوت وجود دارد و مطلقه ها نیز کمتر شادند و معمولا از زندگی ناراضی می باشند. گزیده ای از نتایج این بررسی در زیر از نظرتان می گذرد.
خوشی در مقایسه با ناخوشی از نظر علمای اجتماعی بخشی ناشناخته است.
بین سالهای 1967 و ,1994 حدود 46 هزار و 380 مطلب در مقوله های روانشناسی پرونده شده است که از افسردگی سخن می راند, 36 هزار و 851 مطلب از اضطراب و 5 هزار و 99 مقاله هم مربوطبه خشم است , اما تنها 2 هزار و 389 مطلب از خوشبختی , 2 هزار و 340 از رضایت در زندگی و 405 مقاله از شعف و شادی سخن می گوید. ما و سایر محققان اخیرا مطالعه ای اساسی را در مورد شاد بودن شروع کردیم. طی دو دهه اخیر از دهها محقق در سراسر جهان خواسته شد تا چند صد هزار نمونه از مردمی را که از زندگی رضایت دارند یا آنچه که روانشناسان آن راسعادت ذاتی می نامند ارائه دهند. مرکز تحقیق افکار عمومی امریکا در دانشگاه شیکاگو از سال 1957 همه ساله روی 1500 نفر کار کرده است, موسسه تحقیقات اجتماعی دانشگاه میشیگان تحقیقی مشابه ولی نامنظم تر داشته است. سازمان گالوپ هم همین طور, علاوه بر این با کمک مالی دولت حالات کشورهای اروپایی نیز آزمایش شده است. بدین ترتیب ما توانسته ایم از برخی از یافته های شگفت آور پرده برداریم. آدمها از آنچه که انتظار می رود شادترند و خوشبختی تابع شرایط بیرونی نیست. اگر چه زندگی را همچون یک تراژدی نگریستن تاریخی دیرینه دارد, ولی پاسخهای نمونه های اتفاقی مردم سراسر جهان در مورد شاد بودنشان تصویری به مراتب زیباتر ارائه می دهد. دانشمندان علوم اجتماعی چگونه می توانند میزان شادی یا غم افراد را اندازه گیری کنند و برای تعیین عدم رضایت افراد از زندگی معیاری داشته باشند. بیشتر محققان خیلی ساده از مردم می خواهند که احساسشان را از شاد بودن یا نبودن بیان کنند و نحوه رضایتشان را از زندگی ارزیابی نمایند. این سوالات و آزمایشها سالها تکرار و پرسیده شد. نتیجه اینکه افرادیکه می گویند خوشحال و راضی اند از نظر دوستان نزدیک و اعضای خانواده و هم از نظر مصاحبه کننده روانشناس خوشحال به نظر می آمدند. بررسی حالات روزانه آنها بیشتر از احساسات مثبت حکایت دارد و بیشتر از آنهائیکه خود را غمگین می نامند لبخند به لب دارند. آنها به خودی خود از سایر نشانه های سعادتمند بودن هم برخوردار هستند: آدمهای شاددرمقایسه با افسرده کمتر در خود فرو می روند,کمتر پرخاشگر و بدزبان هستند و کمتر مستعدبیماری می باشند. ما دریافتیم که هیچیک ازرده بندیهای آماری مثل سن, طبقه اقتصادی, نژاد,سطح معلومات و تحصیلات در بررسی فوق دخیل نمی باشند. تقریبا همه استراتژیهای ارزیابی ازسعادت ذاتی از جمله ارزیابیهایی که در آنها به ناگهان از اشخاص در مورد حالاتشان سوال شده هم به نتایج مشابه رسیده اند. برای مثال مصاحبه با نمونه ای مردم از همه سنین نشان می دهدکه هیچ برهه ای از زمان را در زندگی نمی توان به عنوان زمان شادتر یا غمگین تر تعیین کرد. براساس 146 بررسی که بوسیله مارلین جی هارنیگ, ویلیام استاک و موریس ااوگون از دانشگاه ایالتی آریزونابه عمل آمد جنسیت هم دراین قضیه اهمیتی ندارد. مردها و زنها بطور مساوی خود رابسیار شاد یاراضی از زندگی توصیف کرده اند. آلکس میکالوس از دانشگاه کلمبیا انگلس شمالی و رونالد انیگل هارت از دانشگاه میشیگان بررسیهای جدیدتری از 18 هزار دانشجوی دانشگاه در 39 کشور و 170 هزار فرد بالغ از 16 کشور را خلاصه کرده اند که یافته های فوق را تایید و اثبات می کند. دانستن قومیت شخص هم کمکی به این قضیه نمی کند. فقط آفریقائیان امریکایی نسبت به اروپائیان امریکایی کمتر به اصطلاح خیلی شادند. موسسه ملی بهداشت روانی دریافت که میزان افسردگی و الکلیسم در میان سیاهپوستان و سفیدپوستان یکسان است. روانشناسان اجتماعی جنیفر. ک. کراکر از دانشگاه میشیگان و برندا میجر از دانشگاه کالیفرنیا در سانتاباربارا بررسی کرده اند که اشخاص متعلق به گروههای ناموفق با ارزش دادن به چیزهایی که در آن موفقیت دارند,با مقایسه کردن بین گروههای متعلق به خودشان و با تقصیر مسایل را به گردن منابع بیرونی بعنوان یک پیش داوری انداختن به خود بها می دهند.
با پول نمی توان خریدثروت عامل ضعیفی در ایجاد شادی است. مردم با بالا رفتن فرهنگ هم شادتر نمی شوند. با وجود اینکه امروزه امریکائیان نسبت به سال 1957 دو برابر بیشتر دلار درمی آورند ولی نسبت آنانیکه به آمارگیران مرکز تحقیقات افکار ملی گفتندبسیار شادند از 35 درصد به 29 درصد کاهش یافته است . حتی افراد خیلی ثروتمند آنهائیکه در میان صد نفر اول ثروتمند امریکا در مجله فوربز مورد سوال قرار گرفته اند تنها کمی از افراد متوسط امریکایی خوشحالتر بوده اند. آنانیکه طی یکدوره دهساله در آمدشان را افزایش داده اند نسبت به آنانیکه درآمدشان ثابت مانده خوشحالتر نیستند. نتیجه در بیشتر کشورها ارتباط بین درآمد و شاد بودن ارتباطی جزئی است. تنها در فقیرترین کشورها مثل بنگلادش و هند, درآمد معیار خوبی از مرفه بودن احساسی است. آیا اشخاص در کشورهای غنی نسبت به اشخاص در کشورهای فقیرتر خوشحالترند بنظر می آید در کل خوشحالترند ولی تفاوت زیاد نیست. برای مثال در پرتغال یکی از هر ده نفر گفته اند خیلی شادنددر حالیکه در هلند بسیار مرفه تر نسبت خیلی شاد چهار نفر از هر 10 نفر است. با وجود این نسبت بین ثروت ملی و مرفه بودن نسبت عکس فاحشی است . ایرلندیها در دهه سالهای 1980 نسبت به آلمانیهای ثروتمندتر بسیار راضی تر از زندگی بوده اند. بعلاوه عواملی دیگر چون وجود حقوق مدنی, سواد, دولت دموکراتیک که همگی عوامل ایجاد رضایت خاطر از زندگی هستند به اندازه وجود ثروت ملی در رفاه اجتماعی دخالت دارند. بعنوان نتیجه گیری نمی توان گفت که آیا خوشحالی مردم در ملل ثروتمندتر براساس پول است یا براساس وجود عوامل فرعی ایجاد سعادت در زندگی می باشد.
عادات مردم شادبا وجود اینکه شادی را نمی توان با موقعیت های مادی سنجید ولی آنهائیکه شادند همیشه احساس شادی را با خود به همراه دارند. یک موسسه ملی که موضوع پیری را مطالعه می کرد, پس از بررسی بر روی پنج هزار فرد بالغ نتیجه گرفت خوشحالترین آدمهای سال 1973 یک دهه بعد هم کماکان خوشحال بودند با وجود اینکه ممکن بود در شغل, محل اقامت یا وضعیت خانوادگی آنان تغییراتی رخ داده باشد.
در مطالعات پی در پی نتیجه گیری شد که افراد خوشحال چهار خصوصیت مشترک دارند. اول اینکه آنها مردم دوست و دارای عزت نفس بالاتری بودند و اغلب خود را پایبند به مسایل اخلاقی, باهوش و متعصب می دانستند و اینکه با دیگران بهتر کنار می آیند و سالمتر از متوسط مردم هستند. چنین اطلاعاتی لطیفه زیگموند فروید را به یاد انسان می آورد که مردی به زنش گفت: اگر قرار باشد یکی از ما بمیرد, من فکر می کنم من به پاریس خواهم رفت و در آنجا زندگی خواهم کرد. دوم, آدمهای خوشحال بطور بارزی بر خود مسلط هستند. افرادیکه اصلا بر روی خود کنترل ندارند یا کم دارند مثل زندانیان, بیماران بستری در خانه, گروههای به شدت فقیر یا منزوی ها و شهروندان رژیمهای مستبد از روحیه پایین تر و سلامت کمتری برخوردار هستند. سوم, اشخاص خوشحال اغلب خوش بین اند. چهارم بیشتر آدمهای شاد برون گرا هستند. با وجود اینکه بنظر می آید درون گرا باید کمتر دل واپسی و استرس و غیره داشته باشد ولی برون گراها چه تنها باشند یا با دیگران آدمهای شادتری هستند. هنوزاین ارتباط مشخص نشده است که آیا شادی باعث می شود شخص برون گرا شود یا اینکه برون گرا بودن باعث شاد شدن شخص می گردد. شاید یافتن جواب این سوال این مسئله را هم روشن کند که چرا آنها زودتر ازدواج می کنند, مشاغل بهتری می گیرند و دوستان بیشتری دارند یافتن جوابهای این سوالات راهگشای کسانی خواهد بود که مایلند شادتر باشند. اصولا تجربه ثابت کرده افرادی سعادتمندترند که نسبت به خودشان برای مثال مثبت تر فکر می کنند.
هرچه که دلیلش باشد اما ارتباط بین سلامت جسم و زندگی شاد داشتن ثابت شده است. آنهائیکه می توانند دوستان زیادی داشته باشند نسبت به آنهائیکه تنها هستند سالم ترند و کمتر مرگ زودرس به سراغشان می آید. ازدواج در مورد 9 نفر از هر 10 نفر بهترین آلترناتیو رفع تنهایی است. با وجود اینکه یک ازدواج ناموفق می تواند به بدبختی و ناخوشی بزرگتری منجر شود ولی یک ازدواج موفق منبع قوی حمایتی است. طی سالهای دهه 1970 و ,1980 39 درصد از متاهلین در مقایسه با 24 درصد از کسانیکه هرگز ازدواج نکرده اند گفتند که بسیار شاد هستند. در بررسی دیگری تنها 12 درصد از طلاق گرفته ها خود رابسیار شاد توصیف کردند. اختلاف بین ازدواج کرده ها و هرگز ازدواج نکرده ها برای زنها و مردها یکسان بود. آدمهای بسیار مذهبی هم خوشحال تر بودند. در بررسی که گالوپ انجام داد معلوم شد که مردم خیلی مذهبی دو برابر بیشتر ازافراد نسبتا مذهبی خود را خیلی شاد توصیف کردند. بررسیهای دیگر از جمله یک مطالعه جامع از 16 کشور از 166 هزار نفر نشان داد که شادی و رضایت از زندگی به موازات شدت گرفتن وابستگیهای مذهبی و شرکت در مراسم نماز و نیایش افزایش می یابد. برخی محققان بر این عقیده اند که مذهبیون از حمایت اجتماعی بیشتر و امیدواری بالاتری برخوردارند. اکنون دانش پژوهان شادی مشغول امتحان و آزمایش الگوهای عملی ,دیدگاههای جهانی و اهداف آدمهای شاد هستند. امکان دارد برخی از الگوهای کشف شده در تحقیق بتواند کمک عملی باشد به کسانیکه قصد دارند اوضاع را بر وفق مراد بیشتر تغییر دهند. شاید که به این ترتیب مطالعات علمی بتوانند به ما کمک کند که بفهمیم چگونه دنیایی بسازیم که شامل آدمهای شاد باشد و به مردم کمک کنیم تا بیشترین رضایت را از محیط اطرافشان کسب نمایند.
منبع: AmericanMAY Scientice
ترجمه: مینو بهتاش
نظر شما