سرزمین جدید، ایران در آغاز پهلوی
به گزارش خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا)، نشر هنر معاصر کتاب «سرزمین جدید، ایران در آغاز پهلوی» به قلم آکسل فون گرفه (عکاس و نویسنده) با ترجمه سعید فیروزآبادی روانه بازار نشر کرد.
کتابی که اکنون با عنوان «سرزمین جدید، ایران در آغاز پهلوی» منتشر شده، پیش از این در سال 1937.م (1316 شمسی) و اندکی پیش از شروع جنگ دوم جهانی، در مجموعهای از انتشارات آتلانتیس به چاپ رسیده است. کتابهای این مجموعه، درباره هند، ایتالیا، ژاپن و دیگر کشورهایی است که بعدها نازیها در آلمان روزگار هیتلر، تلاش کردند تا برخی از آنها را جزیی از ایدئولوژی، خاک قلمرو خود کنند. نمیتوان ادعا کرد که این تقارن برنامهریزی شده بود با این که همواره یکی از مهمترین مسائل استراتژیک «قدرتهای بزرگ» بوده است، در میان این کتابها قرار گرفت.
مجموعه آتلانتیس قصد داشت با کتابهای خود گزارشی کلنگر، توصیفی و در زمانه خود دقیق، از کشورهای ذکر شده ارائه کند. در نتیجه کتاب پیشرو، نمونه تصویری کمیاب و با اهمیتی از موقعیت حکومت، شرایط جامعه و زندگی مردم ایران در آستانه برآمدن سلسسه پهلوی است و همین طور پیشرفت ناگهانی کشوری کم رشد را از چشم یک ناظر خارجی نشان میدهد.
آکسل فون گرفه، عکاس و روزنامهنگار آلمانی در ارتش رایش سوم خدمت میکرد. او ماموریت داشت تا گزارشی جامع از مدرنیزاسیون ایران تحت زمامداری رضاشاه پهلوی، گردآوری و تهیه کند تا در شناسایی وزن، قوه و جهت ایران در بازی قدرتها و پس از آن در جریان جنگ دوم جهانی، به کار حکومت مطبوعاش بیاید.
یادداشت تحسینآمیز وزیرخارجه هیتلر در چاپ اصلی کتاب، بیانگر اهمیت ایران در سیاست بینالمللی و جایگاه این گزارش در دستگاه دیپلماسی وقت آلمان است. از دیگر موارد مرتبط با این گزارش میتوان به توجه آلمان نازی به جبهه جنوبی جنگ با متفقین و زیر نظر داشتن رویدادها و تحولات سیاسی منطقه غرب آسیا از جمله فروپاشی سلسله قاجار اشاره کرد.
گرفه روزنامهنگاری مسلط به روشهای رسانهای حزب نازی است که با هدف به تصویر کشیدن آخرین تحولات اجتماعی و سیاسی روز ایران تهیه یک مستند تبلیغاتی، به کشوری در حال توسعه سفر کرده است. به باور او با برآمدن سلسله پهلوی، کشور ایران پس از سالیان طولانی آشوب، انزواء و غفلت تاریخی، روند مدرن شدن را آغاز کرده و با راهبری دیکتاتوری وطنپرست و برخودار از انظباط نظامی چون رضاشاه به مرور از کشمکش قدرتهای کهن چون روسیه و انگلستان رهایی یافته است. گرفه از مسیر و رویکرد زمامداری رضاشاه نتیجه میگیرد که ایران در نهایت میتواند در جبهه راهبردی متحدان آلمان مدرن و پیشرفته قرار بگیرد.
علیرغم مطالعات و پژوهشهای بسیار پیرامون ظهور رضاشاه، نحوه برآمدن پهلوی و شرایط جامعه و مردم ایران در آن زمان، مخزن تصویری ما در این زمینه غنی نیست. گزارش گرفه با 167 تصویر، چهره ایران در حال مدرن شدن را نشان میدهد و حاوی تصاویری ارزشمند و دیده نشده از معماری قدیمی و مدرن ایران، مراکز شهری و روستایی، پیشرفتهای صنعتی، مردم و زندگی روزمره و مسیر سامانیابی حکومت پهلوی در میانه دهه بیست شمسی است.
این کتاب در اصل گزارشی تبلیغاتی است که ارتش آلمان برای معرفی و ارزیابی سرزمینی باستانی با حکومتی نوظهور در همسایگی شبه قاره هند که برای نازیها اهمیت بسیار داشت، آن را تهیه کرده است. از این رو شاهد تعریف و ستایشی دائمی از شخصیت رضاشاه و موقعیت تازهیاب کشور ایران در زمانه پهلوی اول هستیم. روحیه پروپاگاندا باعث باعث شده که مولف، چشم خود را بر خشونت، قتل و حبس روزنامهنگاران و فعالان فرهنگی و سیاسی، کاستیهای اجتماعی، مسئله فقر و شیوه حکمرانی رضاشاه ببندد.
سعید فیروزآبادی، در یادداشت مترجم مینویسد؛ «اگر بپذیریم در بررسی هر برهه تاریخی به ارائه سند و شواهد علمی نیاز است، میتوانیم کتاب حاضر را سندی مهم در بررسی یک دوره تاریخی در نظر آوریم. همان گونه که نویسنده و عکاس کتاب، آکسل فون گرفه، شرح میدهد، این کتاب به سفارش و با حمایت سفیر وقت آلمان در تهران، یوهان اسمند که از 1935 تا 1939 در این سمت حضور داشت، نگاشته شده است. چنانچه مشهود است، مقامات ایرانی نیز از گرفه که عکاس و نویسنده است، حمایت کردهاند، زیرا نویسنده به کلیه مکانهای مهم ایران دسترسی داشته است. نگارش مقدمه وزیرامور خارجه رایش سوم آلمان، فرایهر فون نویرات بر این کتاب نیز نشان دهنده روابط صمیمانه دو کشور ایران و آلمان است.
به رغم تعریف و تمجیدهای جانبدارانه که نویسنده کتاب از تحولات ایران تحت زمامداری رضاشاه مطرح میکند، بخشی از توصیفهای او و از آن جمله مراحل ساخت راهآهن سراسری ایران، بسیار جالب توجه است. همچنین بسیاری از تصاویر کتاب، برای مخاطب امروزی نشانگر تغییری است که طی حدود 90 سال گذشته در ایران ایجاد شده است. نباید از یاد برد که ورود مدرنیته به ایران از دوره ناصرالدینشاه آغاز و در دوره رضاشاه به اوج خود رسید. این مدرنیته در بسیاری از جنبهها و مظاهر آن ناقص، ناکامل و بیشتر تقلیدی کورکورانه بود. مثال بارز و مشخص آن ایجاد فضاهای شهری مدرن، همچون میدان توپخانه در تهران است که امروز شکل ناقص و ناکامل آن را با ساختمانهای بتنی یا بسیار بدنمایی میشناسیم که اصالت تاریخی شهر تهران، دروازهها و باروهای این شهر را کاملا از بین بردهاند. گرفه در بخشهایی از کتاب خود به سیر مدرنیزاسیون در ایران و نمادهای آن اشاره میکند.
در متن کتاب آمده است؛ امام رضا(ع) هشتمین امام شیعیان است. اهمیت بسیار زیاد این مرقد شکوهمند به دلیل است که در کشوری قرار گرفته که از پانزده میلیون جمعیت آن بیشترین تعداد، شیعیان هستند. در اینجا افزون بر هزاران زائر محلی، افغانها، هندیان، اهالی قفقاز، اهالی شام و اعراب هم دیده میشوند. روحانیون را از عبای تیره و عمامه میتوان بازشناخت. البته زائران غیرایرانی هم گاهی چنین لباسهایی بر تن دارند. به «صحن قدیمی» و دروازه باشکوه و طلایی نادر برای ورود به مرقد امام رضا(ع) وارد شدیم. در این مکان مقدس گنبد طلایی پوشیده از صفحههای مس و در کنار آن مناره طلایی بر «صحن قدیم» و «صحن بزرگتر جدید» مشرف هستند.
این صحن با دروازه بزرگ سالنهایی است که در کتابخانه آن از دستنوشتههای ارزشمند قدیمی نگهداری میشود و از طریق راهرویی به صحنی کوچک و بسیار زیبا راه دارد. تماشای دروازه با کاشی کاریهای زیبا و رنگارنگ احساس نزدیکی به این مرقد مقدس را بیشتر میکند. ضریح با سه لایه نرده زیبا و باشکوه و دربهای طلایی و زمینی پوشیده از فرش، مروارید و سنگهای گرانبها و طلا و دیگر اشیای ارزشمند احاطه شده است. در نور شامگاهی چراغها، مومنان سه بار گرداگرد ضریح میچرخند و بر نردهها و درب آن بوسه میزنند و امید دارند که امام غائب آنان ظهور کند و آنان را نجات بخشد. کنار صحن کوچک، مرقد مسجد گوهرشاد است که گنبدی آبی دارد و زیبایی گنبد آسمان را باز میتاباند. این اثر هنری ساخته شده در قرن پانزدهم میلادی از نظر رنگ و شکل سرآمد معماری ایران است.
نشر هنر معاصر کتاب «سرزمین جدید» ایران در آغاز پهلوی به قلم آکسل فون گرفه را با ترجمه سعید فیروزآبادی در 152 صفحه در 500 نسخه به بهای 90 هزار تومان به چاپ رساند.
نظر شما