نظر تاورنیه درباره اصفهان
درست است که تاورنیه، جهانگرد فرانسوی، در سفرنامه خود از اصفهان انتقاداتی کرده و زیبایی آن را زیر سوال برده است. اما باید به چند نکته توجه داشت:
دیدگاه شخصی: نظر هر فرد در مورد زیبایی و جذابیت یک مکان منحصر به فرد است و سلیقه افراد در این زمینه متفاوت است. ممکن است تاورنیه به دلایل شخصی، از اصفهان خوشش نیامده باشد و زیباییهای آن را نادیده گرفته باشد.
مقایسه با دیگر شهرها: تاورنیه در زمان سفر خود به ایران، از شهرهای دیگری مانند شیراز و یزد نیز دیدن کرده بود. احتمالاً اصفهان در مقایسه با این شهرها، که به خاطر زیباییهای طبیعی و بناهای تاریخی مشهور هستند، برای او ساده و کمجاذبه به نظر میرسید.
تفاوتهای فرهنگی: فرهنگ و آداب و رسوم ایرانیان در زمان صفویه با فرهنگ اروپاییان در آن دوره تفاوتهای زیادی داشت. ممکن است تاورنیه به عنوان یک اروپایی، با برخی از جنبههای زندگی در اصفهان، مانند شلوغی و سروصدا، بازارهای پررفتوآمد و معماری متفاوت، راحت نبوده باشد.
تغییرات زمان: گذشت زمان و وقوع حوادث مختلف مانند جنگها و بلایای طبیعی، میتوانند بر ظاهر و زیبایی یک شهر تاثیر بگذارند. ممکن است اصفهان در زمان سفر تاورنیه، به دلیل عدم رسیدگی و مرمت بناها، از شکوه و جلال سابق خود فاصله گرفته باشد.
با وجود انتقادات تاورنیه، اصفهان در طول تاریخ به عنوان یکی از زیباترین شهرهای ایران شناخته شده است. بناهای تاریخی باشکوه مانند مسجد شیخ لطفالله، پل خواجو، و میدان نقش جهان، گواه این ادعا هستند.
علاوه بر این، بسیاری از شاعران و نویسندگان ایرانی و خارجی در وصف زیباییهای اصفهان شعرها و داستانهای زیادی نوشتهاند.
در نهایت، اینکه اصفهان واقعاً زیبا هست یا نه، به سلیقه و نظر هر فرد بستگی دارد. اما نمیتوان منکر تاریخ غنی، فرهنگ اصیل و آثار هنری بینظیر این شهر شد.
***********************************************************************
اصفهان آنقدرها هم که میگویند زیبا نیست!
تاورنیه جهانگرد فرانسوی که در عصر صفویه به ایران آمده بود، در کتاب خود نوشته است:
این شهر خیلى کم زینت و خالى از محسنات است. بعضى از سیاحان و مسافرین شهر اصفهان را خیلى مصفا و قشنگ نوشتهاند و من نمىدانم آنها غیر از میدان بزرگ جلوی عمارت سلطنتى و خیابان طولانی اصفهان تا جلفا دیگر چه دیدهاند که مایۀ تفریح بوده باشد، بلکه همه چیز در اصفهان نامطبوع و عارى از جلوه و صفا است.
در خاطر دارم وقتى باستقبال یک فرانسوى دوست خود که وارد اصفهان مىشد رفتم، بعد از آنکه از وسط شهر گذشته بمنزل من در جلفا رسیدیم از دوست خود پرسیدم شهر را چگونه یافتى؟ به تعجب جواب گفت من تصور نمىکردم از شهر عبور مىکنم و پیوسته مىخواستم از تو بپرسم که کى داخل شهر اصفهان خواهیم شد.
سفرنامه تاورنیه، ترجمه ابوتراب نوری، ص 377
نظر شما