اگر وقتی بماند
همه ما ساعتهای خستهکننده و طولانی کار را به امید روزهای تعطیل و اوقات فراغت سپری میکنیم. اوقات فراغت، به معنای فراغت از کار و زمان راحتی از دلمشغولیهاست. روز تعطیل آخر هفته، روزهایی به یاد ماندنی است که دستکم شاغلان سراسر جهان انتظار رسیدن آن را دارند.
برای بیشتر خانوادههای ایرانی، فصل تابستان هم دغدغه اوقات فراغت را با خود دارد. بچهها، امتحانهای آخر سال را دادهاند و پدر و مادرها کنار فکر کردن به چگونه پر کردن اوقات فراغت آنها به وقتهای خالی خودشان هم فکر میکنند و زنان به عنوان نیمی از جمعیت فعال دنیا، نیازها و علائق خاص خود را دارند، اما تاکنون به اوقات فراغت آنها و شیوه گذران آن به شکل خاص پرداخته نشده و به دلیل شرایط فرهنگی و اقتصادی، پرداختن به اوقات فراغت برای زنان ایرانی شرایط و موانع خاص خود را دارد.
فراغت تجربهای است که فرد هنگام رهایی از الزامات کار روزانه براساس نیازها و علاقههای شخصی، داوطلبانه و متناسب با نیاز و ذوق خود آن را انتخاب میکند تا جسم، فکر و شخصیت او فرصت رشد و پرورش پیدا کند. فراغت این امکان را به فرد میدهد تا با بازسازی انرژی وتوان از دست رفته، با قدرت و توان حرکتی مضاعف شروع به فعالیت کند. به همین علت است که چگونه گذراندن اوقات فراغت، یک نیاز ضروری تلقی میشود و نهادهای مختلف جامعه برای این که آن را به فرآیندی هدفمند، اصولی و برنامهریزی شده تبدیل کنند، در تلاشند.
در این میان، اوقات فراغت زنان خانه دار شاغل، مساله مهم و قابل توجهی است که به خاطر نقش کلیدی زن در خانه پررنگتر هم میشود و از آنجا که زنان پایههای اصلی یک خانواده سالم هستند، سلامت جسم و روانشان اهمیت ویژهای در سلامت روان بقیه افراد خانواده دارد.
اما نکته اینجاست که تلقی زنان خانهدار از فراغت، اوقات بیکاری است و با توجه به بار معنایی منفی بیکاری در فرهنگ ایرانی، زنان سعی میکنند بیکار نباشند و اصولا زمانی به عنوان بیکاری را برای خود نمیپسندند. این که زنان خانهدار اصرار دارند بگویند وقت بیکاری ندارند، قطعا به این معنی نیست که سراسر روز را مشغول انجام دادن کارهای خانه هستند، بلکه از اطلاق این عنوان بر ساعتهای فراغت خود بیزارند.
فراغت ممنوع!
بسیاری از زنان، کنار مشغلههای روزانه و کار بیرون از خانه، ساعتهای بـسـیـاری را در تـنـهـایـی بدون داشتن برنامهای از پیش تعیین شده میگذرانند. برای خیلی از آنها داشتن زمانی به عنوان وقت آزاد و بدون مشغله، از نظر فکری و فلسفی محدودهای ممنوع تلقی میشود. آنها خود را تمام و کمال متعلق به خانواده میدانند و به این ترتیب تلاش میکنند بیشتر اوقات، خودشان را به شکلی مشغول نگه دارند تا نه در خودشان توقع داشتن یک برنامه ویژه به وجـود بیاید نه از سمت دیگران متهم به کمکاری و خودخواهی شوند.
غرق شدن در فعالیتهای روزانه باعث میشود بسیاری از زنان از اوقات فراغت خود احساس رضایت نکنند. آنها افسرده میشوند و احساس میکنند عمرشان به بطالت میگذرد. مهناز پاکدست، روانشناس زنان معتقد است: «زنانی که نمیتوانند از اوقات بیکاری خود استفاده کنند، از نظر روانی آسیب میبینند و احساس نوعی ناامنی روانی میکنند. افسردگی سادهترین شکل بروز نتایج این احساس است و در تداوم این احساس، هم جسم و هم روحشان فرسوده میشود و در نهایت کیفیت زندگی و روابط آنها با خانواده هم اثر میپذیرد و ممکن است حتی باعث طلاق و فروپاشی نظام خانواده شود.» کارشناسان براساس همین عواقب معتقدند سلامت روانی زنان در گروی برنامهریزی برای همین اوقات فراغت است. پاکدست میگوید: «زنان وقتی از کارهایشان فراغت پیدا میکنند، تازه فرصت دارند درباره خود و دیگران فکر کنند. اگر برای پر کردن این ساعتها که مدت آن کم هم نیست، فکری نشود و برنامه مشخصی ارائه نشود، سلامت روانی که یکی از مظاهر جامعه سالم است، اتفاق نمیافتد.»
ایـن کـارشـناس روانشناسی اجتماعی معتقد است سختیها و دشواریهای زندگی به تنهایی هرگز قادر نیستند زنان خانهدار را افسرده و مایوس کنند، بلکه نداشتن برنامه برای ساعات فراغت و تغییر در سرنوشت خود است که استرس را به جان آنها میاندازد. اگر شرایط طوری باشد که زنان خانهدار احساس کنند در سرنوشت خانواده تاثیر گذارند، زندگیشان پر از لذت و شادی میشود.
هر وقت بقیه بیکار شدند
یک بررسی کوتاه نشان میدهد رابطه مـعـکـــوس مــعــنـــیداری بــیـــن قــدرت تـصـمـیــمگـیــری مــردان دربــاره شـکـل گذراندن اوقات فراغت زنان و میزان پـرداخـتن آنها به فعالیتهای خاص اوقات فراغت وجود دارد؛ یعنی این که بسیاری از زنان هم به شکل کلی ــ این که اصلا وقت فراغتی داشته باشند یا نه ــ و هم به شکل جزیی ــ این که اوقات فراغتشان را چطور بگذرانند وابسته به تصمیم همسرشان هستند. زنان معمولا با این توقع ناگفته مواجهاند که باید تمام توانشان را صرف خانه کنند و پرداختن به خود قبحی ناگفته دارد. این ترس در زنان وجود دارد که اگر مشغول به فعالیتی خاص خودشان شوند، از سمت دیگران متهم به خودخواهی و سهلانگاری شوند و به خاطر همین ترجیح میدهند فعالیتهای سرگرمکنندهشان را در قالب کارهای روزانه و در تعریفی دیگر انجام دهند. به عنوان مثال برای بسیاری از زنان، اوقات فراغت با تلویزیون یعنی تماشای فیلم و سریال شروع میشود و روزهای بیکاریشان را با خرید و بالا و پایین کردن مغازهها میگذرانند. به این ترتیب آنها بدون این که تصور شود فعالیتی جدا از خانواده دارند، لحظههایی برای تنفس از فشار کار روزانه پیدا میکنند.
وقت سرخاراندن
مرز روشنی میان کار و فراغت زنان خانهدار وجود ندارد. یکی از عوامل تعیینکننده در فراغت زمان است. به نظر میرسد زنان خانهدار کمتر پیش میآید که زمان خاص و برنامهریزی شدهای را به فراغت و فعالیتهای فراغتی اختصاص دهند. دلیل این امر تیپ کار خانگی است. کار خانگی از یک برنامه کاملا مشخص پیروی نمیکند و یک کار مداوم است.
مهناز پاکدست میگوید: «معمولا اوقات فراغت جمعی خانواده به وسیله مردان و براساس شرایط آنها تعیین میشود و زنان در این مورد تصمیم نمیگیرند. براساس مدت و زمان مرخصی شوهر از کار، خانوادهها تصمیم میگیرند به فلان سفر بروند یا عصر روزهای تعطیل را چطور بگذرانند. از طرفی، بین میزان مشارکت مردان در انجام کارهای خانه با میزان اوقات فراغت زنان رابطه معنیداری وجـود دارد.» یـعنی اساس این که زنان فرصتی برای استراخت، تفریح یا فعالیتی سرگرمکننده پیدا کنند تا حد زیادی به این برمیگردد که همسرشان چقدر در مسائل بچهها و کارهای روزانه منزل با آنها همکاری کند.
در واقع، نحوه گذران اوقات فراغت، کاملا بستگی به کار و فراغت دیگر اعضای خانواده دارد. زنان خانهدار اوقات فراغت خود را با زمان کار و فراغت همسر و فرزندانشان تنظیم میکنند. مثلا اگر بچهها در حال درس خواندن باشند، از تماشای تلویزیون اجتناب میکنند. تعطیلات افراد خانهدار معمولا تابعی است از تعطیلات همسر، افراد شاغل و محصل خانواده.
اول بچهها، بعد خودم
بچهها هم معمولا بیشترین وقت یک زن خانهدار را به خودشان اختصاص میدهند و به خاطر همین، بین تعداد فرزندان خردسال و میزان رضایت زنان از گذران اوقات فراغت رابطه معنیداری وجود دارد. بیشتر زنان ترجیح میدهند تمام همتشان را صرف چگونه گذراندن اوقات فراغت فرزندانشان کنند و هر چه تعداد فرزندان بیشتر باشد این مسوولیت بیشتر هم میشود. بسیاری از زنان معتقدند از قضا مسوولیت و مشغله آنها در روزهای تعطیل و هنگام فراغت اعضای دیگر خانواده، بیشتر هم میشود و آنها مجبورند برای انجام یک سفر یا گردش دست جمعی انرژی بیشتری صرف کنند.
پـاکـدسـت مـعـتـقـد اسـت چـون روزهـای تـعـطـیـل و فرصتهای استراحت بر پایه قراردادهای اجتماعی تعیین شدهاند، این فرصتها را نمیتوان به عنوان اوقات فراغت زنان در نظر گرفت و مقایسه میزان کارهای روزانه زنان خانهدار در یک روز تعطیل و یک روز غیر تعطیل، نشان میدهد آنها در روزهای تعطیل فراغت کمتری دارند. به عبارتی، فراغت همسران و بچهها در خانه برای زنان کار ایجاد میکند: «مردان به این خاطر میتوانند در داخل یا خارج خانه به فعالیتهای فراغتی بپردازند که با پایان کار، مسوولیتشان تمام میشود، در حالی که کارهای روزمره خانگی و نگهداری از بچهها به عهده زنان است.» به همین علت بعضی مواقع فعالیت فراغتی زنان خانهدار به شکلی در خدمت به اعضای خانواده و انجام کارهای خانه میگذرد.
تنها در خانه
بیشتر زنان برای گذراندن اوقات فراغتشان جایی بهتر از خانه پیدا نمیکنند. تماشای تلویزیون، کتاب خواندن و گفتگوهای تلفنی از فعالیتهای است که زنان در وقتهای فراغتشان انجام میدهند و بیشتر این فعالیتها در خانه انجام میشود و میتوان گفت فراغت زنان خانهدار، شکل درون خانگی دارد. درست به همان شکل که جداسازی کار و فراغت از نظر زمانی دشوار است، بسیاری از زنان از فضای یکسانی برای کار و اوقات فراغت بهره میگیرند که عمدتا همان خانه است. از آنجا که فراغت زنان عمدتا در خانه سپری میشود نحوه گذران آن هم متفاوت است. خواندن کتاب و مجله و تماشای تلویزیون و حتی برپایی جلسات زنانه نوعی گذران فراغت در داخل خانه است.
پـاکـدسـت، دربـاره ایـنکـه چـرا زنـان بـیـشـتر اوقات فراغتشان را در خانه میگذرانند معتقد است: «شاید یکی از دلایلی که زنان بیشتر اوقات فراغت خود را در خانه میگذرانند، غیر از تامین نیازهای خانواده، نبود فضاهای دیگری برای گذراندن این ساعتهاست. در واقع جاهای زیادی وجود ندارد که زنان بتوانند وقتشان را آنجا بگذرانند. مکانهای فرهنگی و کلوپهای زنانه چندان مرسوم نیست یا اگر وجود داشته باشد، هم محدود است یا زنان عادت به استفاده از آنها را ندارند.»
خرید و رفتن به باشگاههای ورزشی، آرایشگاه و پارکها، شکلهای دیگر گذراندن اوقات فراغت زنان هستند. هر کدام از این فضاها به خاطر داشتن ویژگیهایی، زنان را به خود جذب میکنند تا بخشی از ساعتهای بیکاری شان را آنجا بگذرانند. با گسترش فرهنگ مصرفی، خرید تفننی به عنوان فعالیتی فراغتی، مطلوب زنان شده است، زیرا فرصتی برای خروج از خانه و حضور در مکانهای امن عمومی در اختیار آنها میگذارد. مهناز پاکدست، روانشناس میگوید: «بسیاری از زنان هر روز بخشی از وقتشان را با خرید کردن پر میکنند. بخشی از این خریدها، خرید لازم روزمره است که بهانهای میشود تا زنان امکان ارتباط با دیگران و محیطهای اجتماعی را پیدا کنند. باشگاههای ورزشی هم مکانهایی هستند که در این سالها امکان یک فعالیت جنبی را برای زنان فراهم کردهاند که در آنها هم فرصت ارتباط با همجنسان خود را دارند هم میتوانند احساس شادابی و تنوع داشته باشند. در کنار اینها فضاهایی مثل آرایشگاههای زنانه با اینکه اساسشان گرفتن نوعی خدمات است، اما چون گروه زنان را دور هم جمع میکند، خیلی از آنها از گذراندن وقت در این مکانها لذت میبرند.»
پول تفریح ندارم!
یکی از مسائلی که بر شیوه گذران اوقات فراغت زنان اثر میگذارد، پایگاه اقتصادی ــ اجتماعی زنان است. زنان اگر شاغل باشند یا نباشند، درآمد مستقل داشته باشند یا نداشته باشند بر شکل گذران اوقات فراغت آنها یا رضایت آنها از گذران این اوقات اثر میگذارد. زنانی که از خود درآمـد مـسـتـقـلـی نـدارند، در انتخاب نوع فعالیتهای جانبیشان دچار محدودیت میشوند. مهناز پاکدست میگوید: «اگر زنی خودش درآمد داشته باشد دستش در انتخاب فعالیتهای مربوط به اوقات فراغت بازتر است. اما معمولا میزان درآمد زنان در میزان پرداختن آنان به فعالیتهای اوقات فراغت تاثیری ندارد. یعنی زنان بیشتر به دلایل فرهنگی برای اوقات فراغتشان برنامه ندارند و به همین علت بسیاری از زنانی که درآمد قابل قبولی هم دارند، اولویتی برای این کار قائل نیستند.»
به اعتقاد کارشناسان، شرایط اقتصادی جامعه ما طوری است که بیشتر خانوادهها توان پرداخت هزینهای جداگانه برای گذران اوقات فراغت خود را ندارند و همین موجب میشود زنان با توجه به کار زیاد در خانه یا اداره، به مرور شادابی و نشاط خود را از دست بدهند و افسرده شوند. به همین دلیل، نهادهای فرهنگی باید برای رفع این مشکلات و بالا بردن سطح آگاهی و توانمندی، تعاملات و رفاه اجتماعی و همچنین رفع اضطراب و تنشزدایی زنان تلاش کنند و با کاهش هزینهها و با ایجاد مکانهای تفریحی و ورزشی برنامهریزی و اقدامات لازم را انجام دهند تا زنان هم بتوانند از اوقات فراغت خود به درستی استفاده کنند. اگر گذران اوقات فراغت زنان، با نوعی تحرک فیزیکی هم همراه باشد، باعث میشود بسیاری از بیماریهای آنها مانند پوکی استخوان از میان برود. به طور حتم، زنان شاغل و خانهدار میتوانند با برنامهریزی کارهای خود در طول روز، زمانی را به نیازها و علاقههای خود اختصاص دهند و با کمبود زمان روبهرو نخواهند شد.
منبع: روزنامهجام جم ۱۳۸۸/۰۳/۲۰
نویسنده : نعیمه دوستدار
نظر شما