زبان گوران(گەورەجویانه) را دریابیم
در میان کوههای سر سبز دالاهو و درپاچەی یکی از قلل نامی دالاهو (بزەهو)و در همجواری خروش رودخانەی زندگی بخش زمکان ،از سالیان بسیار دور مردمانی خونگرم و یکرنگ و صمیمی میراث دار فرهنگ غنی و بکری گشتند که امروزە بجز نامی و خردە نشانی از آن فرهنگ کهن چیزی باقی نماندە، و آن سهم ناچیز باقیماندە از آن همه اصالت و فرهنگ و سنت نیک هم ،نفسهای آخرش را میکشد که این رمقهای آخرینش بسیار جانسوز و جانکاە گشته!
آری..
سخن از واماندەهای زبان کهن گوران است که این اواخر تنها پاسبان و نگهبانش در دل و جان مردمان گوراجوب خلاصه شدە بود و تنها واماندەهای این زبان کهن در دل و جان مردمان بااصالت و مخلصش نهفته بود و این نوید را میداد که روزی دگر بار بتواند پر پرواز بگشاید و بر بروبوم کهن زادگاهش به پرواز درآید و چهچەی مستانەاش باز در دل کوههای دالاهو طنین انداز گردد و قاصد شکفتنش به تمام دیار کُرد و فراتر رهسپار گردد.
این زبان کهن و باستانی که میتوان به جرات آن را از کهن ترین زبانهای هم کیش خود دانست، از هزاران سال پیش تاکنون به دلایل و عناوین مختلف هرسال بیشتر از سال پیش مورد بی لطفی قرارگرفت و قلمرو وسیعش که روزی از هگمتانه تا آذربایجان و از لرستان تا شوش و خانقین گسترش داشت ،رفته رفته کوچک و کوچکتر شد و در محدودەی گوران و این اواخر تنها در حریم روستاهای گوراجوب خلاصه شد.
زبانی با آن همه غنای تاریخی و فرهنگی که زبان تمام ادیبان و شاعران کُرد زبان روزگاران قدیم بود آنچنان رو به زوال و نابودی نهاد که در باور هیچ زبانشناسی نمیگنجد ،واین غربت و گوشەگیری زمانی دردش دو چندان میشود کە امروزە به علت عدم آگاهی عمومی و همچنین نبود تبلیغات از جانب گویشورانش، در سایەی گویشهای نوظهور همچون گویش کلهر نه تنها قدرت عرض اندام ندارد بلکه به گوشەای راندە شدە و گویش کلهری را معتبرتر و بااصالت تر از آن میدانند درحالی که بنا بر اذعان اکثر زبان شناسان، زبان گورانی زبانی کاملا مستقل از زبان کُردی میباشد و در برابر گویش کلهری که شاخەای از زبان کُردی است دارای جایگاهی برترو ادبیاتی غنی تر میباشد و همسنگ با زبان اورامی از بالندگی ویژەای برخوردار هستند که جای بسی تحقیق و گفتگوست.
اما با تمام بی مهریهای حکومتها به این زبان کهن، در سالیان اخیر ضربەای مهلک بر این زبان فرود آمد و نفسهای آن را به شمارە انداخته، که اگر تدبیری ویژە و همتی مردمی در پیش رو نباشد ،نسلهای آیندە حتی نامی از آن هم نخواهند شنید.
در سالیان اخیر و از دو دهه پیش، جدا از تهاجمات فرهنگی و ارتباطی، پای ماشین آلات سنگین به خواستگاە این زبان باز شد و به بهانەی ساخت سد در روستای گوراجوب ، ریشەهای بی رمق این زبان را آنچنان واکاویدند و در هم پیچیدند که کمتر امیدی به جوانه زدن دوبارەی آن نیست. روستا ویران و مردمانش آوارە گشتند و جدایی و غربت ، مونس مردمانش گشت، و این بار هم این مردمان باصداقت و اصیل همچون گذشتە چوب صداقت و سادگی خود را خوردند و با تمام وجود از پروژەای حمایت و پشتیبانی کردند که بزرگترین هدفش از منظر همه پیام آبادانی و عمران بود!
اما تاکنون تنها دستاوردش ویرانی روستا و آوارگی مردمانش و به تبع آن از بین بردن هستەی اصلی این اتحاد زبانی و فرهنگی بودە واز دهها سال پیش تاکنون هیچ اقدام مثبتی از جانب متولیان امر برای ایجاد دوبارەی انسجام مردمان روستا و شکل گیری روستایی جدید انجام نگرفته و آن وعدەهای اولیه هیچکدام تحقق نیافت و این در حالی است که "زمکان" که روزی با حرکت و خروشش روبه پایین نوید بخش زندگی و شادابی بود این روزها با حرکتش روبه بالا پیامبخش نابودی و غرق کردن خاطرات مردمانش و زیرآب نمودن هزاران سال فرهنگ و اصالت شدە است.
با این حال اگر همت مردمان و همکاری ارگانهای دولتی دست در دست هم دهند شاید بتوان گفت که این کهن درخت خشکیدە، باز روزی جوانه خواهد زد و سر از خاک ویرانەهای زادگاهش بیرون خواهد آورد.
اسد نظری گوراجوبی
نظر شما