موضوع : نمایه مطبوعات | همشهری

یادداشت روز در گرامیداشت یاد شهید دکتربهشتی و یارانش 1 مبارزه و مدیریت

چهارشنبه 6 تیر ,1375 26 ژوئن ,1996 سال چهارم , شماره 1003

من قتل مظلومافقد جعلنا لولیه سلطانا
. . . آنکه به ستم کشته شود,خواهنده خونش را قدرتی داده ایم. . .
قرآن کریم سوره اسراء آیه 33
شهید آیت الله دکتر بهشتی درزمان حیاتش و درست در آغازپیروزی
انقلاب اسلامی به نحوشگفت انگیزی آماج حملات گروههای مختلف قرار
گرفت. گویی همه دشمنان این انقلاب برتداوم مبارزه با این مدیر
فصیح و روشن اندیش انقلاب توافق کرده و با یورش به او قصد تهاجم به
بنیادی ترین ستونهای انقلاب را دارند. این امر بی دلیل نبود, زیرا
بهشتی مغز متفکر و تدبیرگر بزرگ این انقلاب بود و با دانش و بینش
عمیق و قاطعیت و اعتقاد راسخبه آینده روشن این سرزمین ,لحظه ای
در استوارسازی بنیه های انقلاب درنگ نکرده و اهل هیچگونه سازش و
سستی نبود. این نکته و بسیاری از سجایای این چهره تابناک, مسائلی
بودکه تنها سالها پس از شهادت آن بزرگوار به فهم جامعه ما
درآمد.
در آن زمان, شهید بهشتی را به قدرت طلبی ,انحصارطلبی ,
سوءاستفاده از بیت المال ,اندیشه های ارتجاعی ,ارتباطبا عوامل
آمریکا و دهها اتهام دیگر متهم ساختند. کسانی که خود مصداق
شنیع ترین صفتها بودند با درک درست از میزان اقتدار و عظمت و تفکر
این مدیر منحصر به فرد, به شخصیت و سپس به موجودیت فیزیکی وی حمله
کردند. امام خمینی (ره) در همان زمان با تذکر این نکته فرمودند:
افرادی که بیشتر متعهدند و موثرتر در انقلابند, آنها را بیشتر مورد
هدف قرار داده اند. ایشان [شهید بهشتی] مورد هدف اجانب و وابستگان به
آنها در طول زندگی بود. (سخنرانی به مناسبت فاجعه هفتم تیر) و چه
کسی موثرتر از او بود که به راستی به تنهایی یک امت بود. . . .
در این نوشتار مجال آن نداریم که وجوه متعدد شخصیت دکتربهشتی را
مرور کنیم. اگر هم چنین مجالی می بود, باز هم امکان تحلیل آن
جنبه ها در بسترزمانی شگرفی که آن مرد فرزانه در آن می زیست بسیار
به درازا می کشید; اما در نسبت با آنچه هم اینک نیازمند آنیم می توان
در وسع نظر و اندیشه مداراجویانه شهید بهشتی مطالبی را مطرح ساخت.
این سخن نه فقط در نسبت با خودمداریهای بسیاری از رجال سیاسی, بلکه
از آن جهت که برجسته ترین ویژگی آن شهید بود نیز ارزش بازگویی مکرر
دارد.
آیت الله دکتر بهشتی به حق مدیری شایسته بود. خصلتهای مدبرانه وی
در آستانه انقلاب ونظم بخشیدن به سطوح مختلف نیروهای پراکنده ,
امری نبود که از دید دیگران پنهان ماند. خاصه مدیریت هوشیارانه وی
در زمان بررسی قانون اساسی در مجلس خبرگان چنان اهمیتی داشت که در
صورت فقدان این مدیریت, مسلما شاهد به ثمر رسیدن این قانون مبنایی
و اصیل در نظام جمهوری اسلامی ایران نمی بودیم. همچنین باید توجه داشت
که این خصیصه در ایشان, فقط امری فطری نبود و شخصیت مقتدر و بارز
شهید بهشتی تنها دلیل محور قرار گرفتن در شرایط دشوار محسوب نمی شد.
بلکه ایشان با پشتوانه های نظری بسیار روشن بینانه ای که داشتند,
امکان راهیابی و برنامه ریزی و سازماندهی در هر شرایطی را برایشان
فراهم می ساخت. از جمله به طور کلی نظریه های مدیریت را چنین تقسیم و
تفسیر می کردند:
. . . دو نوع مدیریت هست, مدیریتی که اداره شونده ها را در یک مکانیسم
قوی قرار می دهد و اینها چون ذراتی که با یک مغناطیس نیرومند, اما
فاقد آگاهی, حرکت می کنند, به دنبالش روانند و این در خور شان یک
جامعه انسانی و اسلامی نیست. یک نوع مدیریت هست که همیشه به اداره
شونده ها میدان می دهد که احساس کنند, خودشان دارند فکر می کنند, اما
می دانند که باید حرکتهایشان به هم پیوسته باشد.. . اینطور مدیریت
واقعا پایدارتر است اما ثمره اش دیرتر می باشد.
این دیدگاه, بنیادهای انحصارطلبانه را مورد نقد قرارمی دهد و
فی الواقع مبنی بر نوعی نگرش آزادمنشانه نسبت به مسائل است. اما به
تصریح خودایشان, رعایت چنین نکاتی ناشی از عدالت است و مهمترین
جنبه در عدالت انسان نیزعدل اخلاقی است:
در جامعه اسلامی زیربنای همه عدلها, عدل اخلاقی است. حتی عدل
اقتصادی و عدل سیاسی به دلیل نقشی که در عدل اخلاقی دارد مورد توجه
است.
و چه کسی بیش از رهبران جامعه در معرض آزمون عدل قرار دارند هر چه
میزان مسئولیت بالاتر برود, درجه عدالت باید بیشتر شود. بنابراین
بخشدار, فرماندار, شهردار, پلیس و افسر باید عادل باشند.

 

نظر شما