چنین کنند بزرگان، گفت و گو با صدیق تعریف
روزنامه شرق، چهارشنبه ۲۴ دی ۱۳۸۲ - ۲۱ ذیقعده ۱۴۲۴ - ۱۴ ژانویه ۲۰۰۴
آرش نصیری: قرار بود موضوع گفت وگو با صدیق تعریف، انتشار کاست «کردانه» و انتشار قریب الوقوع کاست «ماه عروس» باشد، اما نشد. زمینه گفت وگو طوری شد که می شد بحث شیرین حقوق مؤلف و مصنف در آثار موسیقایی را پیش کشید و ما هم از آن نگذشتیم. البته مسئله آهنگ «کل صبح» می تواند مثالی باشد از اتفاقات عدیده ای که در این حوزه می افتد و طرح این مسئله شاید فتح بابی باشد بر این مبحث، کاری که بارها اتفاق افتاده است و شرح این بار آن را در این گفت وگو می خوانید.سعی ما براین بود این بحث را زمانی پیش بکشیم که مسئله کنسرت های ارکستر ملی و قضیه مراسم چهره های ماندگار(که در این گفت وگو به آنها اشاره می شود) فروکش کرده باشدتا متهم به دامن زدن به هیجانات نشویم، قضاوت با خودتان.
- در این مقطع خاص، گفت وگو با شما را می شود از چند موضوع شروع کرد. یکی نوار کاستی که اخیراً از شما منتشر شده «کردانه»، دیگر کاستی که قرار است منتشر شود. جریانات جاری موسیقی که بماند اما بیشتر مایل هستم درباره آوازی که بر آهنگ سریال امام علی (ع) خوانده بودید و الان دوباره بحث هایی درباره اش شده گفت وگو کنم. شما مایل هستید؟
چه بحث هایی؟
- همین که این کار توسط خواننده دیگری مجدد اجرا شده و اتفاقاً در تلویزیون هم به مناسبت برنامه چهر ه های ماندگار چند بار پخش شده می خواستم شرح ماوقع تولد و اجرای این کار را از زبان شما بشنویم.
حدود دو دهه پیش، ما جلساتی داشتیم در منزل یکی از شعرای بنام ایران که از صاحب نظران موسیقی هم بودند و هستند و نقش شان در تاریخ موسیقی ایران خصوصاً در چند دهه اخیر به خوبی محسوس است. در این جلسات که هفته ای یک بار تشکیل می شد کسان بسیاری که اهل شعر و موسیقی بودند شرکت می کردند. اهالی موسیقی بیشتر کسانی بودند که در واقع از اعضای اصلی و بعضاً از علاقه مندان گروه شیدا و عارف و کانون هنری، فرهنگی چاووش بودند. می آمدند و بحث و صحبت و تبادل نظر راجع به ادبیات و شعر و موسیقی می شد. گاهگاهی هم دوستان اهل موسیقی برنامه های جمع و جور و چند نفره ای اجرای می کردند و یا کارهایی را که در حال انتشار بود قبل از ضبط یا پخش آن معرفی و اجرا می کردند و احیاناً و بیشتر برای نقد و بررسی صاحب نظران حاضر در جلسه البته نه همیشه. گاهی. آن جلسات از پتانسیل پربار و آکادمیکی برخوردار بود. بنده هم این سعادت را داشتم که در این جلسات شرکت کنم و از محضر استادان مختلف حاضر در آن جلسات استفاده ببرم. از جمله کسانی که گاهی اوقات در آن جلسات حضور پیدا می کرد آقای فرهاد فخرالدینی بودند. در یکی دو جلسه از جلسات، جناب فخرالدینی راجع به تحقیقاتشان حول محور موسیقی قدیم ایران مخصوصاً و از جمله بخشی از کتاب «مقاصد الالحان» عبدالقادر مراغه ای موسیقیدان قرن نهم ایران، صحبت کردند و مایل بودند که یکی از تصانیف عبدالقادر مراغه ای را که گویا از همین کتاب استخراج کرده بودند را اجرا کنند.که احیاناً اگر در جلسات و سخنرانی هایی که راجع به موسیقی قدیم در آینده می داشتند این اجرا را به عنوان نمونه ای از کارهای قدیمی ایران برای مخاطبین پخش و معرفی کنند. در یکی از آن جلسات، برای چند روز بعد قرار گذاشته شد که در استودیو توسط چند تن از برداران کامکار، این کار اجرا شود. بنده هم قرار شد آواز این تصنیف قدیمی را بخوانم. در آن زمان به هیچ وجه و هیچگاه صحبت از این نبود که این تصنیف و این کار را عبدالقادر مراغه ای در ارتباط یا به مناسبت خاصی مثلاً، برای حضرت علی (ع) و یا حضرت محمد(ص) تصنیف کرده باشند. صحبت از این مسائل اصلاً نبود.
به هر حال آن روزها یک اجرا از این کار انجام شد اما به عنوان نمونه ای اجرا شده از موسیقی قدیم ایران در دسترس باشد همان طوری که گفتم نوازنده های این کار برادران کامکار بودند و بنده هم به انتخاب و پیشنهاد آقای فخرالدینی آوازش را اجرا کردم. آن زمان و در آن اجرا بخش آوازی مقامی آن تصنیف موجود نبود. گویا آقای فخرالدینی بعدها آن را کشف و اضافه کردند همان بخش آوازی که با شعر عربی «الاالحبیب الذی...» در اجرای بعدی و اصلی خواندم. نمونه این اجرا موجود است. عرض کنم این کار به هر حال سال ها اجرا شد و تا جایی که یادم هست آقای فخرالدینی در سخنرانی های که گاه و بی گاه جاهای مختلف داشتند، یا احتمالاً جایی صحبت در باب موسیقی قدیم ایران پیش می آمد این کار را به عنوان نمونه ای از موسیقی قدیم ایران برای کسانی که علاقه مند و مشتاق این مباحث بودند پخش می کردند.
- آن موقع آیا صحبت از انتشار این اثر در قالب یک کار مستقل یا تحقیقی در موسیقی قدیم ایران نبود؟
نه به هیچ وجه. اولاً که یک ضبط معمولی و سردستی از آن شد فقط برای آن هدفی که قبلاً ذکر شد ثانیاً اینکه بعدها اجرای مجدد شود یا نه معلوم نبود و اصلاً صحبت آن هم نبود و تقریباً بعد از مدتی این موضوع به فراموشی سپرده شد و صحبت و حرف و حدیثی راجع به آن نبود و نشد.
- پس اجرای بعدی و اصلی آن که در سریال امام علی(ع) شنیده شد چگونه شکل گرفت؟
از آن ماجرا سال ها گذشت تا سال ۷۵، یادم هست سریال امام علی (ع) ساخته شده بود و روزهایی بود که در تلویزیون به عنوان آنونس و معرفی خبر پخش قریب الوقوع سریال مزبور و تبلیغش از تلویزیون مرتب پخش می شد. موسیقی ای که روی آن آنونس گذاشته شده بود به نظرم بسیار آشنا آمد چون حدود ده، دوازده سال از آن ماجرا گذشته بود. به هر حال متوجه شدم که این همان کار است. یادم هست در همان روزها که حتی دو سه قسمت از آن سریال پخش شده بود، آقای فخرالدینی به من تلفن کردند و گفتند که فلانی آن کار را شنیده اید و آن سریال را دیده اید؟ گفتم بله همان کاری است که بنده قبلاً در فعلان سال اجرایش کردم. گفتند نظرت چیست؟ مایل هستید این کار را در آن سریال و با ارکستری دیگر و مفصل تر بخوانید؟ گفتم: والله من در حال حاضر مایل نیستم با صداوسیما همکاری داشته باشم. به هر حال من هم اعتقادات هنری و فرهنگی خاص خودم را داشتم و دارم. آن روزها مایل نبودم که کار بکنم. برای آقای فخرالدینی این مسئله را عنوان کردم و ایشان هم به هر حال طوری با من صحبت کردند و مرا مجاب کردند که این کار را بخوانم. من هم اطاعت امر استاد را کردم. البته بعدها شنیدم که آقای فخرالدینی گفتند که خیلی کسان دیگر را برای خواندن این بخش از موسیقی به ایشان توصیه کرده اند که گویا ایشان گفته اند که این کار را یا باید آقای شجریان بخوانند یا تعریف. آقای شجریان قطعاً برای اجرای این کار به راحتی مجاب نمی شدند و به احتمال زیاد و احیاناً، شرایط شان از هیچ نظر شرایط آسان و سهلی نبود. می ماند بنده «تعریف»، که به هر حال پذیرفت.
ناگفته نماند بعدها آقای فخرالدینی برای من گفت که اساساً اصلاً قرار نبود این تصنیف به عنوان تیتراژ این فیلم انتخاب شود. بلکه تیتراژ اصلی فیلم در شروع، همان تیتراژ پایانی سریال بود که سواری در غروبی دور می شد گویا آقای محمدرضا شریفی نیا که در آن سریال دستیار و مشاور اصلی جناب میرباقری کارگردان سریال امام علی(ع) بودند یک روز در منزل آقای فخرالدینی آن اجرای اولیه از تصنیف کل صبح عبدالقادر را می شنود و با تیزهوشی و وقت شناسی ذاتیشان پیشنهاد می دهد و اصرار می کند که این قطعه را برای تیتراژ آغازین سریال انتخاب کنند. آقای فخرالدینی گویا زیر بار نمی رود اما بالاخره با کلام و گفتار جادویی آقای شریفی نیا، مجاب می شوند و این تصنیف برای تیتراژ سریال انتخاب و اجرا می شود. حال بماند و بگذریم از این موضوع که از این به بعد در طول این ۸ _ ۷ سالی که از پخش این سریال می گذرد این تصنیف به مناسبت و بی مناسبت ده ها و حتی صدها اجرای ضعیف و غیرمسئولانه با به اصطلاح انواع شبه الشعرها و شبه اجراهای ضعیف در جاهای مختلف و زمان های مختلف از جمله تلویزیون اجرا شد و حقوق مصنف مولف طبق معمول زیرپا گذاشته شد.
- چگونگی اجرای مجدد این اثر را بگویید. آیا این اجرا عیناً همان اجرای قبلی بود؟
نواری که آقای فخرالدینی به من دادند که از روی آن تمرین کنم با صدای خودشان بود و بخش عربی آن طبیعتاً طوری خوانده شده بود که کاملاً مشخص بود که کسی که آن را خوانده یک فارس زبان و یا لااقل غیرعرب است. شعر عربی را با لهجه فارسی خوانده بودند و هیچ صحبتی راجع به چگونگی و لحن آن نشد و لابد و طبیعتاً من هم باید آن را آنگونه اجرا می کردم. آن نوار هنوز هم موجود است. اعتقاد دارم کاری که یک آهنگساز به یک خواننده پیشنهاد می کند، خواننده باید خودش را در آن کار لحاظ کند. عین نقشی که به یک بازیگر واگذار می شود. طبیعتاً اگر یک نقش واحد را به دو یا چند بازیگر پیشنهاد بدهند، این چند بازیگر باید هر کدام روایت درونی و حس شخصیتی خودشان را از این نقش داشته و ارائه کنند. یک خواننده هم وقتی یک آهنگ را می خواند باید روایت احساسات باطنی خودش را از آن آهنگ اجرا و ارائه کند. بنابراین من هم نمی خواستم عین همان چیزی را که در نوار بود اجرا کنم. رفتم فکر و بررسی کردم و واقعاً سعی کردم تمرین کردم و اتود کردم لحن مخصوصی را برای این کار انتخاب بکنم که لحن و روایت من باشد از این اثر. از طرفی چون آهنگساز این آهنگ عبدالقادر مراغه ای ایرانی بوده است دلم نمی خواست این لحن کاملاً عربی باشد. می توانستم اما نمی خواستم. دلم می خواست به هر حال رنگ و بوی ایرانی داشته باشد به احترام این کشف آقای فخرالدینی، روزهای متوالی اتودهای مختلف کردم و بالاخره لحنی را برای اجرای بخش عربی این کار به دست آوردم و پیدا کردم که نه عربی بود و نه کردی چیزی بین عربی و کردی و تا حدودی هم فارسی و همان شد که همه شنیدند و خوشبختانه سرانجام اجرایش هم طوری بود که هم آقای فخرالدینی بسیار از آن خوشش آمد و هم با اقبال عمومی میلیونی مواجه شد و در حقیقت در حافظه تاریخی مردم ماندگار شد و ماندگار هست. ناگفته نماند طبق شواهد و قرائن و به گفته مسئولین قبلی و فعلی سروش (که نوارهای موسیقی فیلم را منتشر کردند و این اجرا درنوار دوم موسیقی متن سریال امام علی(ع) آمد) اجرای نوار اول که بدون این تصنیف و کلام بود چندان با استقبال روبه رو نشد. البته به طور کلی و اساساً موسیقی فیلم آن هم بدون کلام طرفداران محدود و معدود خاص دارد. اجرای نوار و CD دوم به دلیل همین تصنیف، تیراژهای میلیونی پیدا کرد. که البته امتیاز فروش این نوار طبق قرارداد با سروش متعلق به آقای فخرالدینی بوده و هست و خواهد بود.
- آن موقع صحبت اجرای صحنه ای این کار به میان نیامد؟
آن موقع هنوز ارکستر ملی تشکیل نشده بود. تقریباً اواخر دهه هفتاد بود که ارکستر ملی تشکیل شد که کارش را با حضور آقای شجریان شروع کرد. من این آهنگ را صرفاً و فقط برای اجرا در آن سریال خواندم. با شناختی که آن زمان از شخصیت و منش آقای فخرالدینی داشتم حقیقتاً هیچ گاه فکر نمی کردم که چند سال بعد ایشان این آهنگ را در ارکستر ملی اجرا کنند بدون آنکه با بنده که در واقع مولف اجرای آوازی آن تصنیف بودم، هیچ صحبتی بکنند. در همان سال ها من بر روی شعر «مهتاب» نیما ملودی ساخته بودم که آن را به طور خصوصی برای آقای فخرالدینی خواندم و به ایشان پیشنهاد کردم در صورتی که ایشان از این آهنگ خوششان آمد و دوست داشتند آن را برای ارکستر بزرگ تنظیم کنند. خوشبختانه با نظر موافق ایشان مواجه شدم. نت این آهنگ را به آقای فخرالدینی دادم که در فرصت مقتضی آن را تنظیم کنند مدتی نزد ایشان بود، بالاخره تنظیم انجام شد و ایشان از بنده برای اجرای این قطعه و قطعه «کل صبح» و چند رباعی از، بوعلی سینا که سال ها پیش در سریال بوعلی سینا خوانده بودم،که از ساخته های خود آقای فخرالدینی بود و احتمالاً چند کار دیگر دعوت کردند کنسرتی با ارکستر ملی داشته باشم. بنده پذیرفتم. یک روز هم سرتمرین ارکستر رفتم و حتی یکی دو بار هم قطعه «مهتاب» را با ارکستر مذکور تمرین کردیم. پیشنهاد آقای فخرالدینی این بود که در این کنسرت علاوه بر بنده دو سه نفر دیگر از خوانندگان کم سابقه هم باشند اما من بیشتر تمایل داشتم در اپرتواری شرکت بکنم که بخشی از اجراها بدون کلام باشد و بخشی دیگر آن را بنده با ارکستر اجرا کنم اما آقای فخرالدینی بر حضور خوانندگان دیگر اصرار داشت! من هم گفتم که اگر ایشان مایل باشند من در این رپرتوار نباشم و اجرای پیشنهاد بنده را به آینده موکول کردیم.
ادامه دارد
نظر شما