خلیج فارس و رقابت های بین المللی
نویسنده : نوری، امیرحسین
ارتباط و درهم آمیختگی بین مفاهیمی چون اقتصاد و سیاست و مفاهیمی دیگر چون فرهنگ و قدرتِ نظامی در دنیای امروز، آن چنان محکم و غیرقابل گسست است که تمایز بین این مفاهیم را از جمله ی امور دشوار قرار داده است. امروزه نگاه به سیاست بدون گذر بر حوزه ی اقتصاد نتایج و برآیندی عقیم در پی خواهد داشت. واقعیت جهان امروز ثابت کرده است که قدرت نظامی و سیاسی در خدمت فرصت های اقتصادی است و روابط بر پایه ی منافع اقتصادی تعیین و مرزبندی می شوند و در این میان منافع اقتصادی است که علاقه مندی، یا بی رغبتی کشوری را نسبت به کشور دیگر رقم می زند و گویی که قدرت نظامی، اطلاعاتی و سیاسی به صورت ابزار و پشتوانه ی دستیابی به امتیازات اقتصادی و ثروت بیشتر درآمده و قدرت سیاسی و نظامی هر کشور در گرو پویایی اقتصاد آن کشور است.
نیازهای اقتصادی و سعی برای تأمین رفاه، باعث شده تا کشورها به طمع جلب همکاری کشورهای دیگر در زمینه های صنعتی و تکنولوژیکی مجبور به واگذاری امتیازاتی در عرصه ی سیاسی و فرهنگی به آنها شوند. از سوی دیگر وجوه همکاری و رقابت، به سادگی در نظام بین المللی قابل تفکیک نیست. فرایندهای مبارزه، رقابت و همکاری که همواره از عناصر اصلی روابط بین الملل محسوب می شوند، به شکلی فزاینده به استعداد کشورها برای تولید ثروت و نوآوری تکنولوژیک و نیز حمایت از مؤسساتی معطوف شده است که توانایی سازگاری سریع با محیط در حال تحوّل را دارند.
امروزه کشورها و رهبران آنها بیش از هر زمان دیگر در امور داخلی یکدیگر درگیر شده اند و از آنجا که رفتارها و پیامدهای آن در پشت مرزهای ملّی محدود نمی ماند، تصمیم گیری در مورد تعداد هرچه بیشتر مسایل باید در صحنه ی بین المللی صورت گیرد. در همین چارچوب منطقه ی خاورمیانه و خلیج فارس، به ویژه کشور «جمهوری اسلامی ایران» موقعیتی خاص و استراتژیک برای کشورهای صنعتی و پیشرفته ی جهان دارد. غرب تحقّق رویاهای خود را در گرو دستیابی به منابع فراوان این منطقه می داند و برای تعبیر آن تاکنون از هیچ کوشش و سیاستی دریغ نکرده و از این پس نیز فروگذار نخواهد کرد.
اهمیت این نقطه از جهان و منابع سرشار آن، به حدی است که رقابتی فشرده را بر سر دستیابی به اهرم ها و ابزارهای بهره برداری از این منابع ایجاد کرده است. ارزش و اهمیت منطقه ی خلیج فارس به دلیل تجدید اهمیت مناطق ژئواکونومیک است که در نظام نوین جهان این مناطق جایگاه ویژه ای را در جامعه ی بین المللی به خود اختصاص داده و تلاش کشورها در این نظام، معطوف به رقابت بر سر منابع ثروت و قدرت دسترسی به منابع آن خواهد شد.
به عبارت دیگر، در منطقه ی خلیج فارس ارزش های ژئواکونومیکی و بستر موقعیت ژئوپلیتیکی بسیاری نهفته و جایگاه خود را باز یافته است. مؤلف کتاب «تکاپوی جهانی» می نویسد: «هر که این قلعه را در دست داشته باشد، برتری بزرگی خواهد داشت... ظرف 10 سال هر که بر عربستان و خاورمیانه مسلّط باشد، بر همه ی قاره ی اروپا مسلط خواهد بود...»(1)
بنابراین در شرایط نوین جهانی،نه تنها عوامل ژئوپلیتیک منطقه ی خلیج فارس و در کانون آن موقعیت ژئواکونومیک، از حیز انتفاع ساقط نمی شود، بلکه بر اهمیت آن نیز افزوده خواهد شد، چرا که در محیط جدید بین المللی پس از جنگ سرد، رقابت شدید اقتصادی بر سر منابع قدرت، ثروت و بازارهای اقتصادی در بین قطب های مهم جهانی، تشدید خواهد شد و در این بین، منطقه ی خلیج فارس بیش از پیش جایگاه واقعی خود را در نظام نوین بین المللی و سیاست خارجی غربی ها، بویژه امریکا، بازخواهد یافت، بطوری که «اگر جهان دایره ای باشد که بخواهیم مرکز آن را بیابیم، به خوبی می توان دریافت که این مرکز، خلیج فارس است؛ از این رو برای حفظ ثبات و سلامت اقتصاد جهان، امروزه منطقه ای به اهمیت خلیج فارس وجود ندارد.»(2)
بنابراین منطقه ی خلیج فارس جایگاهی اساسی در بازار انرژی دنیا خواهد داشت. پیش بینی می شود سهام منطقه ی خلیج فارس در تولید جهانی نفت از 7/25 درصد در سال 1996 به 9/40 درصد تا سال 2002 افزایش یابد.(3)
بر این اساس احتمالاً در آغاز هزاره ی جدید وابستگی اقتصاد آسیا، اروپا و امریکا به تولیدات نفتی خلیج فارس، البته در سطوح مختلف افزایش خواهد یافت. آنگاه از بین کشورهای منطقه، جمهوری اسلامی ایران درموقعیتی ممتاز قرار خواهد گرفت. ایران دارای منابع انرژی غنی بسیاری است که هزینه ی استخراج آن بسیار پایین است و در همین حال بین دو حوزه ی عظیم نفتی خزر و خلیج فارس قرار گرفته و فراهم بودن امکانات حمل ونقل سریع و آسان و نیز نیروی انسانی جوان و بازار گسترده، این موقعیت را بیش از هر چیز برجسته ساخته است. ایران با تولید تقریباً 5 درصد محصول جهانی، پس از عربستان سعودی و نروژ، سوّمین صادر کننده ی جهانی نفت به شمار می رود و 10 درصد ذخایر اثبات شده ی نفت و 15 درصد ذخایر گازی جهان را داراست. گذشته از این، ایران در امنیت خلیج فارس نقش مرکزی دارد و دروازه ی ورود به حوزه دریای خزر است.(4)
* پی نوشت ها در دفتر مجله موجود می باشد.
نظر شما