درِ خروجی از این طرف است، نگاهی به فیلم "کارآگاهان آوازهخوان"
روزنامه شرق، پنجشنبه ۲۵ دی ۱۳۸۲ - ۲۲ ذیقعده ۱۴۲۴ - ۱۵ ژانویه ۲۰۰۴
ترجمه نگین جواهریان :
به نظر می رسد این روزها در هر مجموعه تلویزیونی (که در یک دوره کوتاه نمایش داده می شود) می توان نوعی گرایش سینمایی را دید.چنین مسئله ای اولین بار با فیلم «پیشتازان فضا» به چشم آمد، هرچند تداوم این روند را می توان به اواخر دهه نود میلادی نسبت داد، یعنی موقعی که هالیوود تشخیص داد که می شود با تلاش های خلاقانه کمتر، عوامل و عناصر آشنا و قدیمی را بازیابی کرد.البته حرف های ما راجع به «کارآگاه آوازه خوان» شاید کمی متفاوت باشد.نکته ای که توسط بعضی منتقدان مورد بحث قرار گرفت این بود که مجموعه تلویزیونی و شش قسمت اصلی کارآگاه آوازه خوان (اواسط دهه ۸۰ در تلویزیون پی بی اس) حداکثر ده میلیون تماشاگر داشت و این ده میلیون فقط گروه کوچکی از مخاطبان پرشور چنین داستان هایی بودند. از زاویه دید آن هایی که تمایلات و افکار هنری دارند، کارآگاه آوازه خوان قطعا یک اتفاق و (شاید) تحول مهم تلویزیونی بود.
اما می شود گفت که به طور کلی تعداد زیادی از تماشاگران تلویزیون هیچ توجهی به این مجموعه نکردند و اگر ناخواسته صحنه هایی از آن را روی صفحه تلویزیون شان می دیدند، به سرعت آن شبکه را عوض می کردند، چون به نظرشان می رسید آن مجموعه ماهیت غیرعادی و عجیب و غریبی دارد.با یک بررسی دقیق تر در مورد ویژگی های فیلم سینمایی کارآگاه آوازه خوان می شود چنین برداشت کرد که هدف از ساخت آن، شاد کردن آن دسته از مخاطبان است که روحیه هنری ندارند و درعین حال، برای سازگاری با همه گروه های فکری ساخته نشده.قدر مسلم، به رغم حضور مل گیبسن در فهرست بازیگران (البته نام او اعلام نشده بود) فیلم کارآگاه آوازه خوان پروژه ای جنجالی نیست که در گیشه موفقیت چشمگیری داشته باشد و شاید مهم ترین دلیل این مسئله آن باشد که ظاهرا برای گروه سنی نوجوانان و تین ایجرها هیچ جذابیتی ندارد.
فیلمنامه کارآگاه آوازه خوان را دنیس پاتر نوشته که قبل تر از این ها نویسنده مجموعه تلویزیونی آن هم بوده، بنابراین جای هیچ تردیدی نیست که بین خصوصیت ها و جلوه های این فیلم سینمایی و مجموعه تلویزیونی آن شباهت ها و روابط خاصی برقرار باشد.پاتر فیلمنامه سینمایی کارآگاه آوازه خوان را در سال ۱۹۹۲ (دو سال قبل از این که بمیرد) نوشت و نوشته او تقریبا ده سالی در هالیوود سرگردان بود تا این که همکاری کیت گوردون (کارگردان) ، رابرت داونی جونیر (بازیگر) و مل گیبسن (تهیه کننده) شروع شد.از آن به بعد، روند شکل گیری نسخه سینمایی کارآگاه آوازه خوان سرعت گرفت.نتیجه تلاش این سه نفر، فیلمی از آب درآمده که پیوند ظریفی را میان عناصر دراماتیک، کمدی و فیلم نوآر برقرار می کند.چیزی که در طول نمایش فیلم اهمیت بخصوصی پیدا می کند، عناصر موزیکال و فانتزی هستند که به گونه ای سنجیده و فکر شده با سکانس های مختلف فیلم درهم می آمیزند.
داونی در این نسخه سینمایی نقش دن دارک را بازی می کند که نویسنده نشریه های مبتذل و زرد است و به خاطر یک نوع ناراحتی پوستی (که ضعیف کننده هم هست) روی تخت بیمارستان می افتد.دن دارک، در طول دورانی که حالش رو به بهبود می گذارد، در ذهنش صحنه هایی از اولین رمانش (کارآگاه آوازه خوان) را تصور می کند و نقش کارآگاه آوازه خوان را هم خودش به عهده می گیرد. البته همسر سابق او نیکولا (روبین رایت پن، همسر فعلی شان پن) که در بیمارستان به ملاقاتش می رود هم نقش مهم و اساسی در تصورات و خیال پردازی های دن دارد.درعین حال، دن رؤیاها و تصویرهایی از دوران کودکی اش را هم به یاد می آورد:موقعی که روابط غیرافلاطونی مادرش (کارلا گوگینو) را با همکار پدرش مارک بینی (جرمی نورتام) درک می کند.روان شناس او دکتر گیبن (مل گیبسن) عقیده دارد که دن در دوران کودکی چیزها و اتفاق هایی را تجربه کرده که مهم ترین عوامل برانگیختن و ظهور حالت های ناگهانی خشم در او هستند.گیبسن به طور همزمان این وظیفه را هم به عهده دارد که در سلامت فیزیکی و ذهنی دن نقشی را ایفا کند.شخصیت های دیگری هم هستند که در دنیای واقعی و ذهنی دن نقشی دارند، پرستار زیبایی که میلز نام دارد (کیتی هولمز) و دو آدم مثل لورل و هاردی. (ادرین برودی و جان پولیتو) با این اوصاف به درستی می توان نتیجه گرفت که بین نسخه تلویزیونی و نسخه سینمایی کارآگاه آوازه خوان سه تفاوت اصلی و عمده هست. اختلاف اول به شکل عناصر موزیکال برمی گردد، یعنی به جای آوازهای پاپ انگلیسی دهه ۴۰ که در نسخه تلویزیونی از آن ها استفاده شده بود، در نسخه سینمایی کیت گوردون با موسیقی راک روبرو می شویم.در پیرنگ خود داستان هم تفاوت های ظریفی به چشم می خورد.به عبارت دیگر، نسخه سینمایی عمدتا در پی به نمایش گذاشتن ویژگی ها و صحنه های کتاب دن است، حال این که در نسخه تلویزیونی این مفهوم هم به صورت موازی در کنار سایر مفاهیم به نمایش درمی آمد.اختلاف بعدی در شیوه پایان بندی فیلم است، علت اصلی چنین پایان بندی ای شاید این باشد که پاتر در زمان نوشتن فیلمنامه نسخه تلویزیونی دوران سرد و غمباری را سپری می کرد، حال این که اوایل دهه ۹۰ (زمانی که نسخه سینمایی را نوشت) دورانی سرشار از شادی و خوشحالی را می گذراند و قطعا خصوصیت های این دوران تاثیر مستقیمی در خلق پایان بندی نسخه سینمایی کارآگاه آوازه خوان داشته اند.
کیت گوردون (کارگردان نسخه فعلی) برای جلوگیری از گیج شدن احتمالی و اغتشاش ذهنی تماشاگران ترفندها و شگردهایی را برای منظرهای مختلف فیلم به کار گرفته است.صحنه های زندگی واقعی در بیمارستان به صورت کاملا واضح و بدون هیچ گونه ابهامی تصویر شده اند.خاطره ها و رؤیاها هم (طبیعتا) به شکل احساس های غیرواقعی ظاهر می شوند، البته نه به آن شدتی که دن در داستانش نوشته.عناصر حرکت های موزون و آواز هم هستند که با نورهای رنگی و سایه می آمیزند و در طول فیلم مفاهیم لطیفی را القا می کنند.
به جرات می توان گفت رابرت داونی جونیر به رغم مشکلات شخصی و خصوصی اش، یکی از بهترین ها و پرقدرت ترین بازیگران (نسبتا) جوانی است که این روزها در دنیای سینما فعال است و در این فیلم بازی های متفاوت و چندجانبه ای را از او می بینیم.نسخه سینمایی کارآگاه آوازه خوان به خوبی گوشه ای از توانایی ها و استعدادهای این بازیگر را نشان می دهد.سکانس هایی که طغیان خشم او را به نمایش می گذارند، در کنار سکانس هایی که او را در دنیایی سرشار از رؤیا و فانتزی نشان می دهند، دست به دست هم داده اند تا زمینه های بیشتری را برای نمایش استعداد او فراهم آورند.بی هیچ اغراقی می توان گفت نسخه سینمایی کارآگاه آوازه خوان بیش از همه به داونی جونیر تعلق دارد، همان طور که نسخه تلویزیونی اش به مایکل گامبن تعلق داشت.مل گیبسن (که ویژگی بارزش صدای تاثیرگذارش است) ، کیتی هولمز و روبین رایت پن همه با بازی های زیبایشان سهم مهمی در شناساندن شخصیت های مکمل به عهده گرفته اند.همچنین است بازی های ادرین برودی و جان پولیتو که به عنوان دو تبهکار بخت برگشته، در طول یک روند بازجویانه به دنبال هویت شان می گردند و در موقعیت های مختلف، صحنه های به یادماندنی را آفریده اند.از دید منتقدان، اهمیت کارآگاه آوازه خوان فقط به خاطر قدرت نمایش و کیفیت اثرگذار عناصر به کارگرفته شده نیست، بلکه نکته این است که فیلم در طول یک روند عمیق و فکرشده به نمایش درآمده، به گونه ای که همه مفاهیم و عوامل به بهترین نحو در آن سازمان دهی شده اند.حقیقت این است که هیچ عنصر اضافی که با عناصر دیگر سر ناسازگاری داشته باشد، حتی در جزئیات فیلم به چشم نمی آید.
نظر شما