سیاحت جنسی یا حرفه؟ بازتولید قدیمی ترین تراژدی تاریخ بشری
مجله پگاه حوزه 22 تیر 1381، شماره 57
نویسنده : علیایی زند، شهین
روسپی گری، یکی از قدیم ترین و غم انگیزترین تراژدی های تاریخ بشری بوده است. پدیده ای که بشر امروز با آن همه ابهت و صلابت خود نه تنها از پس برخورد با آن برنیامده است، بلکه برعکس با استفاده از دستاوردهای تکنولوژیک و عالمانه ی خود، یعنی اینترنت، بیش از پیش آن را جلوه گر ساخته است.
صفحات تاریخ شهادت می دهد که در تمامی قرون و اعصار، این حاکمان و صاحب منصبان زمانه بوده اند که به صورت پنهان یا آشکار، بالاترین بهره های اقتصادی و سیاسی را از این رهگذر کسب کرده اند. برای مثال، 650 سال قبل از میلاد مسیح (7 قرن قبل از میلاد)، در زمان یکی از سلسله های حاکم بر چین، روسپیان از تاجران و صاحب منصبان پذیرایی می کردند.
گزارش ها حاکی از آن است که در حال حاضر نیز، بعضی از کشورها همانند گذشته، میزان قابل توجهی از بودجه ی مملکتی خود را از طریق سیاحت جنسی کسب می کنند (مانند تایلند). این کشورها به صورت مستقیم یا غیرمستقیم، زنان و کودکان نیازمندی را که اغلب برای پیدا کردن کار از کشوری به کشور دیگر یا از روستاها به شهرها مراجعه می کنند، به کار می گیرند و در اندک مدت از آن ها یک روسپی تمام عیار، یا یک قاچاقچی حرفه ای می سازند.
چنان که گفته شد، بهره برداری از جسم زنان و کودکان دردمند در ورطه ی روسپی گری، در تمام طول تاریخ از متداول ترین رویدادها بوده است.
در گذار تاریخی روسپی گری می توان گفت که لااقل از چهارهزار سال قبل تاکنون، روسپیان درباری و روسپیان خیابانی آن چنان از پیشینه ی مشترک و همسانی برخوردارند که هر محقق را به حیرت وامی دارد. هم جواری تنگناهای اقتصادی با الگوهای سرپرستی مخرب که نه نمایش گر چارچوب های رفتار سازنده ای بوده اند، و نه کانونی برای سیراب کردن نیاز به عشق و ملاطفت، در پیشینه ی اغلب روسپیان، از آن سوی تاریخ تاکنون به چشم می خورد. علاوه بر این، تحریک جنسی زودرس، سایه ی سنگین خود را بر دوران کودکی اغلب زنان روسپی گسترانده است؛ به عبارت دیگر، قبح بسیاری از ارزش ها در زندگی خانوادگی اغلب این دختران به کرات در هم شکسته و فروریخته شده است. این مسایل موجب شده است که در دوران نوجوانی و آغاز جوانی (زمان شکل گیری هویت شغلی و جنسی)، این دختران اغلب از مهارت های لازم جهت کسب درآمد کافی و تعامل اجتماعی سازنده نیز بهره مند نمی شوند. از این طریق، هم امنیت عاطفی و نیاز به مهر و محبت را، حتی اگر شده برای چند لحظه، تجربه می کنند و هم وسیله ای برای امرار معاش خود می یابند. در این تحقیق، عواملی که در حال حاضر موجب شده تا برخی زنان به روسپی گری تن دهند، مورد مطالعه قرار می گیرد.
جامعه ی آماری تحقیق را زنانِ روسپی تشکیل می دهند که 147 نفر آنان به صورت تصادفی انتخاب شده اند، یا این که مقیم اقامتگاه های سازمان بهزیستی بوده و یا در خیابان به کار مشغول بوده اند. برای این که شرایط زندگی این زنان قبل از ورود به دنیای روسپی گری مشخص تر شود، لازم بود پیشینه ی آنان با زنان عادی و غیرروسپی که به صورت تصادفی انتخاب شده اند، مقایسه شود.
این دو گروه زنان از نظرِ سنی با یک دیگر یکسان سازی شده اند.
تکنیک گردآوری اطلاعات، مصاحبه ی بالینی بوده و جهت توصیف و تحلیل یافته ها، از جداول توزیع فراوانی متقاطع و آزمون های مرتبط استفاده شده است.
در این تحقیق حدود یکصد سؤال از جامعه ی آماری مورد نظر پرسیده شده است که در این فرصت فقط به چند سؤال مهم اشاره می شود:
- سن آغاز روسپی گری:
سن 12-9: 2 درصد
سن 16-13: بیش از 60 درصد.
سن 20-17: بیش از 60 درصد را تشکیل می دادند.
بالای 29 سال: 2 درصد
- از نظر نوع سرپرستی:
62 درصد با پدر و مادر؛ 8/19 درصد با پدر یا مادر؛ 2 درصد زندگی در مراکز بهزیستی.
- عامل تک والدینی یا بی والدینی:
18 درصد مرگ والدین؛ 10 درصد مسایل قانونی؛ 27 درصد جدایی والدین.
- علت ادامه ی این کار:
اعتیاد؛ طرد از سوی جامعه به ویژه هم جنسان؛ کمبود مهر و محبت و درآمد.
- نتیجه ی کلی از طرح این سؤالات:
1. 5/22 درصد این زنان طی دوران کودکی در خانه ی خود مورد سوءاستفاده ی جنسی قرار گرفته اند.
2. 26 درصد از خانه فرار کرده اند.
3. 54 درصد آن ها همسرانشان معتاد بوده اند.
4. 7/6 درصد این افراد توسط شوهران خود به این کار واداشته شده اند.
5. 9/15 درصد این زنان به جرایم دیگر نیز مبادرت کرده اند.
6. 5/50 درصد آن ها سابقه ی بی مبالاتی جنسی شان مثبت بوده است.
- موارد ارجاع به نیروی انتظامی به شرح زیر است:
16 تا 21 سال: 95 درصد؛ 38 درصد ارجاع شدگان در مقطع راهنمایی و 31 درصد آن ها سابقه ی مصرف مواد مخدر داشته اند.
یافته های تحقیق حاکی از فروپاشی نهاد خانواده در بسیاری از زنان روسپی بوده است؛ اما باید یادآور شد که در اغلب موارد اعتیاد و بیکاری علت اصلی ازهم گسیختگی خانواده ها بوده است. پدران و همسران نسبت قابل توجهی از زنان روسپی مورد مطالعه، چه قبل از آغاز به روسپی گری و چه بعد از آن، معتاد و یا در کار قاچاق مواد مخدر بوده اند.
در این مطالعه، روسپیان معتاد، درآمد زیاد روسپی گری را علت اصلی ماندن در این حرفه معرفی کرده و کسانی که معتاد نبوده اند، ترس از تنهایی، محرومیت از محبت، و عدم پذیرش اجتماعی، به ویژه از جانب هم جنسان خود را عامل آن معرفی کرده اند.
از ویژگی های بارز این زنان، فضای ناامن و غیرعاطفی خانواده و در نتیجه احساس کمبود مهر و محبت در دوران کودکی و نوجوانی گزارش شده است. هم چنین در این تحقیق 5/22 درصد از زنان روسپی در دوران کودکی مورد سوءاستفاده ی جنسی قرار گرفته اند و مهم تر آن که در 5/11 درصد این عمل توسط نزدیک ترین و محرم ترین افراد یعنی پدر، برادر و دایی انجام شده است. طبیعی است که چنین رویدادی قبح برقراری رابطه ی جنسی غیرمتعارف را از میان برمی دارد. بسیاری از این دختران به ازدواج های مصلحتی تن در داده و برخی از آن ها از خانه فرار کرده اند. اغلب این زنان همانند همتایان خود در آن سوی مرزها، به علت نداشتن سرپناه، حداکثر به فاصله ی 48 ساعت به دنیای روسپی گری پای گذارده اند. (گزارش کمیسیون هافستد، 1999)
بنابراین، محققانِ مسئول و اندیشمندان دلسوز باید به پا خیزند و جسورانه قالب ها را فروبریزند و به رویدادهای این جامعه (روسپی گری) که در هیچ قالبی نمی گنجد، نیز بپردازند. شاید از این طریق بتوان به عده ای آموخت که هستند افرادی که هستی این جامعه را هزینه ی خود نمی کنند و با هیچ قیمتی اهل معامله بر سر آرمان های مردم این مرز و بوم نیستند.
نظر شما