برزخی های ترکیه
مجله پگاه حوزه 5 مرداد 1381، شماره 59
نویسنده : صبوری، ضیاء الدین
اوضاع حاکم بر ترکیه ی امروز دقیقا مشابه همان وضعیتی است که بر حال عمومی اجویت نخست وزیر 77 ساله ی آن حاکم است و شرایط بسیار سخت و بحرانی است. در واقع بحران در وضعیت جسمانی اجویت با بحران در وضعیت سیاسی - اقتصادی ترکیه گره خورده و شدت یافتن این بحران با سیل روزافزون استعفاهای پارلمان هیچ نشانه و عدالتی از بهبود را فراروی ترک ها قرار نمی دهد.
اوضاع همچنان رو به وخامت است، تنها امیدی که می تواند ترک ها را به آینده ی تاریک و مبهم امیدوار سازد، انتخابات زودرس است که اجویت از مدت ها قبل با مطرح شدن این موضوع شدیداً مخالفت می کرد و در این مخالفت خود تا جایی پیش رفت که از روی تخت بیمارستان اعلام کرد که زیر بار هیچ تغییر و انتخاباتی نخواهد رفت و مخالفان اگر خیلی اصرار دارند او را از صحنه بردارند. جدّیت اجویت در مخالفت با تغییرطلبی های سیاسی تا مرز انتحار پیش رفت؛ اما اکنون این پیرمرد 77 ساله که عمری به درازای اصلاحات کمالیسم و آتاتیسم در ترکیه دارد، گویی چاره ای جز این نداشته که تسلیم خواست های تغییرطلبانه گردد.
بدون شک آنچه وی را به موضع تسلیم و انفعال کشانده است چیزی جز سیل استعفاهای اعضای حزب مؤتلف وی و حزب دمکراتیک چپ (DSP) نیست که البته باید استعفای غیرمنتظره یارغاراو «حسام الدین اوزکان» مشاور نخست وزیر و مهره ی کلیدی حزب و نیز «اسماعیل جم» دیگر عضو مؤثر حزب و وزیر امور خارجه ی ترکیه و نیز عصمت خان وزیر فرهنگ و رجب اونال از اعضای مؤثر و کلیدی حزب (DSP) را هم بر آن اضافه کرد. استعفاهای زنجیره ای شوک شدیدی بود که پس از یک دوره ی سخت نقاهت بر جسم و روان اجویت حمله کرده و راه را برای مراجعه ی زودهنگام ترک ها به صندوق های رأی هموار ساخت.
اکنون دیگر با استعفای دسته جمعی نمایندگان وابسته به حزب بولنت اجویت، این حزب، قدرتمندترین فراکسیون پارلمان ترکیه نیست و با در اقلیت قرارگرفتن این حزب، حزب ملی گرای دولت باهجلی بزرگ ترین حزب و قدرتمندترین حزب پارلمان ترکیه شده است. انتخابات زود رس و پیش از موعد نیز نظام حزبی ترکیه را شدیدا دگرگون خواهد کرد.
نظر سنجی های انجام گرفته ناظر بر این پیش بینی است که در صورت اجرای انتخابات پیش از موعد هیچ کدام از احزاب حاضر در دولت ائتلافی برای راهیابی به پارلمان شانس نخواهند داشت و در حقیقت نمی توانند حد نصاب ده درصدی برای ورود به پارلمان را کسب کنند. در این صورت عرصه برای ظهور چهره های جدیدی چون حسام الدین اوزکان معاون نخست وزیر سابق، اسماعیل جم وزیر امورخارجه و کمال درویش وزیر اقتصاد ترکیه آماده خواهد شد. به ویژه آن که رسانه های ترکیه از مدت ها قبل، از پیوستن این افراد و دیگر نمایندگان مستعفی به حزب جمهوری خواه خلق خبر داده اند که این حزب با رویه ای چرپ گرایانه هم اکنون به صورت شانه به شانه با حزب اسلام گرای اردوگان که رویه ای میانه روانه دارد، رقابت می کند و اگرچه اسلام گراها در پارلمان ترکیه موقعیتی ندارند؛ اما با تحولات اخیر زمینه برای ظهور آن ها آماده شده و به نظر می رسد که آنان بتوانند در انتخابات پیش از موعد برای خود موقعیتی دست و پا کنند که اگر چنین شود و این پیش بینی جامه ی عمل به خود بپوشد، یک نقطه ی عطفی در تاریخ معاصر ترکیه خواهد بود. در واقع باید گفت میانگین عمر اصلاحات غرب گرایانه کمالیسم و آتاتیسم چیزی در حدود عمر طبیعی بولنت اجویت است که با سرآمدن عمر سیاسی او هر سه یکجا و یکباره در مقابل اسلام گرایان زانو خواهند زد.
این رویداد در تاریخ معاصر ترکیه را باید پیوند دوباره ی مردم آن با گذشته ای دانست که به کلی از یادها رفته و به فراموشی سپرده شده است، اما اینک با فراموشی های پی درپی اجویت، حافظه ی تاریخی ملت مردم و ترکیه تقویت شده و به نظر می رسد که موفقیت اسلام گرایان در انتخابات زودرس پلی را با گذشته ی فراموش شده و هویت اصلی مردم برقرار کند و به این شیزوفرنی 75 ساله خاتمه دهد. به این ترتیب اجویت چیزی را به خاطر نخواهد آورد؛ زیرا او دچار فراموشی مطلق شده است؛ اما مردم ترکیه زمانی را به یاد خواهند آورد که اجویت در آن زمان احتمالاً بیش تر از دو سال نداشت.
زمانی که با برقراری رژیم جمهوری به رهبری مصطفی کمال، یکی از افسران بازمانده ی عثمانی که بعدها به آتاتورک معروف شد، روند تحولات فرهنگی در جهت تمدن غربی و قطع کامل با گذشته ی عثمانی با سرعت و رشد فزاینده دنبال شد و در تمام شئونات اجتماعی و فرهنگی تغییرات بنیادین به عمل آمد. ترکیست های این دوره با هدف رها کردن و فراموشی تمدن شرقی و پذیرش یکجا و بدون کم و کاست تمدن غربی وارد صحنه ی فرهنگی ترکیه شدند که البته دیدگاه های آن ها در عمل منجر به اقداماتی چون لائیسیته، سکولاریته، انقلاب حروفی، غربالگری زبان، استحاله ی هویتی و اخلاقی، فمنیسم و زلزله ی آموزشی گشت و آثار آن در نمادهایی چون جدا کردن دین از سیاست، تغییر الفبای زبان ترکی، تصفیه ی زبان ترکی از واژه های بیگانه، تغییر در اسامی و پوشش مردم، تغییر آداب و اخلاق اجتماعی، وارد کردن زنان به صحنه ی اجتماع و جامعه، تغییر شدید در نظام آموزشی و... گردید.
تحولات یاد شده نوعی مدرنیته ی ناقص را بر ترکیه تحمیل کرد که آثار آن امروز پس از گذشت هفت دهه در گم گشتگی و گم کردگی هویتی ترک ها نمود آشکاری دارد. به نظر می رسد که نسل نوین ترکیه با پدیده ی بحران هویت فرهنگی روبرو باشد. از یک سو به دلیل شدت و سرعت تحولات فرهنگی، به رغم درخواست و تلاش ناسیونالیست های ترک، بازیافت فرهنگ ملی با دشواری روبرو بوده، چه این که این نسل به لحاظ ابزار گویش و خوانش قادر به ارتباط با گذشته نیست. از سوی دیگر توسعه ی تبلیغات غربی پایه های فرهنگ اصیل را به شدت سست کرده است و نیز عمود فرهنگ ملی بسیار متزلزل است و در بازیابی و بازپروری فرهنگ خودی مددرسان نیست.
در واقع شرایط فرهنگی مردم ترکیه یک شرایط برزخی است. شاید این شرایط متاثر از شرایط جغرافیایی آن باشد که آن هم در یک شرایط برزخی قرار داشته و دارد. ترکیه کشوری است که جایگاه جغرافیایی آن نقش به سزایی در تحول فرهنگ آن ایفا نموده است. این کشور دروازه ی اروپا و نقطه ی تلاقی دو قاره ی مهم آسیا و اروپا و به عنوان پلی بین دو قاره، اروپا را به منطقه ی استراتژیک خاورمیانه متصل می سازد. همین ویژگی برزخی است که ترکیه را بین دو هویت شرقی و غربی سرگردان نگاه داشته است و از زمان قدرت و حاکمیت سلطان عبدالحمید اول در سال 1839 م، که با اعلام موجودیت فرهنگ هواه خواه غرب و آغاز غرب گرایی همزمان است، این حالت برزخی بر ترکیه حاکم بوده و البته ورود مهاجران از ملیت ها، نژادها و فرهنگ های دیگر نیز این دوگانگی و چند گانگی هویتی را تشدید کرده است.
از آن زمان تاکنون ترکیه با ثبات هویتی و تکیه بر هویت اصلی شرقی خود وداع گفته و راهی که از آن زمان تاکنون پیموده، به تعبیر امروزی در حقیقت یک مولتی کالچرالیسم است که آثار وتبعات آن در تزلزل هویتی تجسم یافته است. و در این بین شرایط سیاسی نیز دقیقاً از این ویژگی مهم متاثر گشته است تا آن جا که ائتلاف های چند حزبی هم نمی تواند به حل مشکلات و معضلات سیاسی این کشور کمکی بکند. ترک ها در روند تطور فرهنگی اجتماعی خود در دوره ای به دلیل مهاجرت یا تهاجم قبایل، با تمدن خاور دور ارتباط پیدا کرده و از آن متاثر شدند و در زمان دیگر، تمدن یونان و روم و سپس بیزانس را پذیرا گشتند. تمدن عثمانی نیز که شامل نهادهای فرهنگی ایرانی، عربی، اسلامی و بیزانسی بود، در حدود شش قرن، فرهنگ این سرزمین را تحت سیطره ی خود داشت. پایان دوران سلاطین عثمانی، آغاز نفود و سیطره ی روزافزون تمدن غرب را برای ترکیه به همراه داشت که تا امروز هم ادامه یافته است.
به عبارت دیگر، جایگزینی نظام جمهوری به جای نظام کهن عثمانی، زمینه ساز تحولات اجتماعی فراوانی در قالب رویارویی سنت و مدرنیسم شد. از آن جا که حاکمیت جدید، قطع کامل با گذشته و نیز کلیه ی مظاهر فرهنگی و اجتماعی تمدن عثمانی را در نظر داشت، جامعه ی بسته و سنت گرای عثمانی با موجی از افکار و ارزش های جدید غربی روبرو شد که با معتقدات قبلی آن مغایرت داشت. از این زمان ارزش های اجتماعی تمدن غربی با سرعت و نفوذ به بطن جامعه ی ترکیه راه یافته و جایگزین ارزش های سنتی و عمدتاً مذهبی شدند. البته واژگونی ارزش های اجتماعی در همه ی مناطق ترکیه دارای سرعت و رشد یکسان نبود و با مقاومت های اجتماعی متفاوت رو به رو گردیده و ثبات روابط اجتماعی گذشته بر هم خورد.
یکی از پیامدهای این شرایط بروز ناهنجاری های اجتماعی در عرصه هایی از زندگی مردم ترکیه بود که بحران های اقتصادی مبتلا به جامعه نیز آن را تشدید می کرد. رواج فساد و فحشا و رشوه خواری، افزایش آمار طلاق و... از جمله بازتاب های اجتماعی تحولات سریع ارزش های اجتماعی در این جامعه می باشند.
یکی از پژوهش گران و صاحب نظران مسایل ترکیه، عوامل موثر بر تحول ارزش های جامعه و مشکلات اجتماعی را به صورت زیر بر می شمارد:
- توسعه و نفوذ فرهنگ غرب و جدایی از پیشینه ی فرهنگی گذشته ی جامعه با تکیه به ارزش های غربی و با توجه به این که این ارزش ها از بیرون جامعه بر آن وارد شده و از متن جامعه برنخاسته بودند؛ بحران های هویتی و نابهنجاری های اجتماعی را به دنبال آورد.
- سستی اعتقادات و پایبندی های مذهبی جامعه.
- تغییر قشر بندی اجتماعی به دنبال برنامه های اقتصادی جدید که به ویژه موجب پیدایش قشر خاصی از سرمایه داران مرفّه، صاحبان صنایع، تجار و... با درآمدهای بسیار گردید که فاصله ی طبقاتی را در بافت جامعه ی ترکیه افزایش داد. و در سوی دیگر جامعه، به دلیل بحران های اقتصادی و سقوط ارزش پول رایج، اقشار کم درآمدی قرار داشتند که بعضاً به دلیل فقر اقتصادی و فرهنگی به انحرافات اجتماعی کشانده می شدند.
- توجه و تشویق روز افزون صنعت توریسم و پذیرش گسترده ی توریست ها و ارائه ی امکانات رفاهی تفریحی گوناگون به منظور تعدیل وضعیت اقتصادی یکی دیگر از عوامل موثر بر تغییر ارزش های جامعه در ترکیه می باشد.
- رشوه خواری و ارتشاء در جامعه ی ترکیه امری شناخته شده و تا حدود زیادی پذیرفته شده است و این امر ریشه در عدم توازن اقتصادی جامعه و تورم و گرانی و کاهش قدرت خرید اقشار کم درآمد و به ویژه حقوق بگیران جامعه دارد.
هم چنین تحلیل گران بر این اعتقادند که آثار و تبعات دگرگونی های غیرنهادینه ای که در اقتصاد و فرهنگ ترکیه روی داده است، بافت اجتماعی و فرهنگی این کشور را شدیدا دگرگون ساخته و آمار طلاق، خودکشی و جرایم، روند فزونی به خود گرفته و نیمی از جمعیت ترکیه را که جوانان آن کشور تشکیل می دهند، با مشکلات روحی مانند احساس ناکامی، عدم موفقیت، عدم خوشبختی، ناامنی و ناسازگاری درگیر ساخته است. البته این ناکامی ها و ناامنی ها و ناسازگاری ها صرفا به چارچوب های فرهنگی و اجتماعی ترکیه محدود نمی شود؛ بلکه در قالب های دیگری نیز مثل سیاست و اقتصاد نمودهای تازه ای یافته است.
ترکیه در شرایط فعلی از لحاظ سیاسی و اقتصادی شدیدا احساس ناکامی و تزلزل می کند؛ چرا که اقتصاد ترکیه اکنون یک اقتصاد مرده ارزیابی می شود که شوک هایی از قبیل وام 16 میلیارد دلاری صندوق بین المللی پول که در حقیقت پیدایش ایالات متحده ی امریکا در ترکیه پس از حوادث 11 سپتامبر 2001 برای همکاری ترکیه با روند مبارزه با تروریسم بوش بود، نیز نتوانست جان دوباره ای به کالبد فرتوت و فرسوده ی اقتصاد این کشور ببخشد. هم اکنون ترکیه با وجود این که یک بار در سال 1999 با اصلاحات اقتصادی اجویت با بحران کنترل شده ای روبرو شد؛ اما مجددا از سال 2001 پس از کاهش 25 درصدی ارزش لیر با بحران درگیر شد و در شرایط فعلی لیر ترکیه به کم ترین ارزش برابری خود با دلار رسیده و با احتمال ضعیف به تعویق افتادن مابقی وام 16 میلیارد دلاری صندوق بین المللی پول، بر بی ثباتی اقتصادی آن هر روز افزوده می شود. حتی تحلیل گران پیش بینی می کنند که نسخه درمانی صندوق بین المللی پول در آینده ی قربانیان بیشتری از جامعه ی ترک ها خواهد گرفت.
بر پایه ی گزارش های منتشرشده از وضعیت اقتصادی ترکیه، کسری بودجه ی دولت این کشور تنها در 5 ماهه ی اول سال جاری به 11 میلیارد و 53 میلیون دلار رسیده و بهره ی دیون داخلی و خارجی این کشور نیز در 5 ماه اول امسال به 300/17 میلیارد دلار بالغ شده است. ترکیه هم اکنون با نود میلیارد دلار بدهی داخلی و خارجی و بیش از یکصد و بیست میلیارد دلار بدهی خارجی تنها مانده است و هنوز کسی نمی داند که آیا امریکا برای سومین بار ترکیه را سورپریز خواهد کرد یا نه؟ همچنان که در سال 1997 پس از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران، تحریم های ترکیه را لغو کرد و برای دومین بار پس از 11 سپتامبر اقتصاد بحرانی ترکیه را با سفارش وام 16 میلیارد دلاری به طور موقتی از بحران نجات داد.
به هرحال آنچه از تحلیل مسایل اقتصادی و سیاسی و فرهنگی ترکیه برمی آید، این است که شرایط و موقعیت برزخی ترکیه از حیث جغرافیایی به عرصه ی فرهنگی تعمیم یافته و سیاست ها و راهبردهای میان بر حاکمان ترکیه که بیشتر از آن که به اهرم دموکراسی دست یازند، به ابزارها و اهرم های میلیتاریستی تکیه داشته اند، شرایط را بدتر و وخیم تر کرده و تحمیل روند مدرنیسم، ساختار فرهنگی و سیاسی ترکیه را از آن جهت که با یک تحول سطحی و نمادین همراه بوده، بسیار شکننده کرده است. این شکنندگی حتی در بعد سیاست خارجی ترکیه هم نمود داشته و این کشور در حال حاضر با یونان به خاطر لشکرکشی به قبرس و ادعای مالکیت بر جزایر واقع در دریای اژه و خط ساحلی و نیز با ایروان به خاطر قتل عام ارامنه در سال 1915 و کینه ی عمیق آن ها با ترکیه و نیز با عراق و سوریه به خاطر مسأله ی آب و اکراد اختلاف دارد.
در واقع مجموعه ی اختلافات داخلی و خارجی به صورت دولبه ی قیچی شرایط حاکم بر ترکیه را با خطر روبرو ساخته و راهبردهای سابق متکی بر قومیت ها و ملی گرایی پان ترکیسم به لحاظ مهاجرت ها و عامل تنوع نژادی شدید امروز کارایی خود را از دست داده است. تأثیرات ناشی از ورود اقوام مختلف به ترکیه را می توان به راحتی در چهره ی مردم این کشور مشاهده کرد: «تیپ مغولی، ترکمن ها با چشمان تنگ و مورب، چرکسی ها با پوست روشن، ترک های چشم آبی در حوالی دریاچه ی وان، ترک های سرخ موی که احتمالاً از آلمان یا شمال اروپا به این منطقه آمده اند یا تیپ های یونانی با پوست های زیتونی و بالاخره کردها، ارمنی ها، عرب ها را نیز باید به آن اضافه کرد.» بنابراین همگرایی قومی و ملی در کم ترین حد احتمال خود قرار دارد و تنها عاملی که می تواند با پیروزی اسلام گراها در انتخابات پیش از موعد به مدد و کمک ترک ها بشتابد، همگرایی اسلامی و هویت اسلامی مسلمانان ترکیه است که با دارا بودن 98 درصد از کل جمعیت ترکیه می تواند چاره ساز و راهگشا باشد.
این واقعیت قابل کتمان نیست که امروزه ترکیه در یک هویت دوگانه گیر کرده و نیمه های شرقی و غربی، چارچوب های هویتی آن را احاطه کرده است و نیز حرص و ولع کشف نشده و پنهان و ناشناخته ای برای شناخت و لمس هویت تاریخی و قدیمی مردم به خصوص پس از مشاهده ی ناکامی های گذشته، یعنی عدم موافقت اروپا با راهیابی ترکیه به این اتحادیه و نیز عدم ارضای ترکیه از پیوستن به ناتو آغاز شده و مردم این کشور برای بازیابی هویت شرقی و پذیرفته شدن در نیمه ی شرقی هویت خود اشتیاق پیدا کرده اند. آیا شرایط سیاسی جدید ائتلاف احزاب به این پارادوکس خاتمه خواهد داد؟!
نظر شما