نگاهی به وضعیت تربیت دینی نوجوانان
مجله پگاه حوزه 12 مرداد 1381، شماره 60
همایش «آسیب شناسی تربیت دینی در آموزش و پرورش» با حضور اساتید، کارشناسان و مربیان تربیتی، و با همکاری ستاد اعتلا و هماهنگی دروس قرآن، دینی و عربی، آموزش و پرورش و پژوهشکده ی علوم انسانی و اجتماعی جهاد دانشگاهی در محلّ دانشگاه تربیت مدرس برگزار شد.
خسرو قبادی، مدیر اجرایی همایش آسیب شناسی تربیت دینی در آموزش و پرورش، در گفت وگو با نشریه ی پگاه، هدف از برگزاری این همایش را شناخت چالش ها، موانع و آسیب های موجود در تربیت دینی در نظام آموزش و پرورش، ارزیابی ارتباط آموزش و پرورش رسمی با آسیب موجود در تربیت دینی دانش آموزان و دستیابی به راهبردهای اساسی و تدوین نظام تربیتی دینی متناسب با شرایط و رویکردهای جهانی دانست و گفت: تعلیم و تربیت دینی به عنوان یکی از پیش فرض های اساسی در تشکیل مدینه ی فاضله یا جامعه ی دینی می تواند پاسخ گو و برآورنده ی نیازهای مادی و معنوی انسان، در پرتو تبلور ارزش های اسلامی و حفظ کرامت انسانی باشد.
از آن جایی که ایران اسلامی از جوان ترین و فعال ترین کشورهای جهان بوده و بیش از نیمی از جمعیت ما در مرحله ی نوجوانی و جوانی قرار دارند، اهتمام به تربیت دینی نسل جوان برای پرورش انسان هایی با فضیلت و توانا در عرصه های مختلف زندگی بیش از پیش ضروری به نظر می رسد.
در این میان، دین، حکومت، جامعه و خانواده که مهم ترین مؤلفه های تأثیرگذار بر رفتار جوانانند، می توانند ضمن ارایه ی الگوهای عملی انسانِ رو به رشد، بسترهای لازم برای شکل دهی رفتار جوانان و به فعلیت رساندن استعدادها و توانایی های بالقوه ی آنها را با تکیه بر آموزه های دینی فراهم کنند.
از این رو دست اندرکاران، سیاستگذاران و مجریان امور فرهنگی به عنوان متولّیان و هادیان نسل نوپای جامعه، نقش و وظیفه ی مهمی در فراهم کردن سازوکارهای لازم برای تربیت دینی جوانان و بالندگی آنان در ساختن زندگی ای در شأن یک مسلمان نواندیش دارند.
از آن جا که آسیب شناسی تربیت دینی، کالبدشکافی و نقد و بررسی عناصر مؤثر در فرایند تربیت دینی در ابعاد پنهان و پیدای آن است، ارزیابی عملکرد دو دهه ی گذشته برای شناخت چالش ها، آسیب ها و ناکارآمدی های روش های اجرای تربیت دینی، می تواند ضمن تصحیح مسیر و از دست ندادن فرصت های پیش روی، چشم اندازی اطمینان بخش نیز ترسیم کند. با نگاهی به فعالیت مربیان پرورشی و دینی در گذشته و نقشی که در هدایت دانش آموزان و نوجوانان داشته اند، می توان به ضرورت برخورداری این مربیان از شخصیتی سالم و آگاه، به جنبه های مختلف روانی نوجوانان و به کارگیری شیوه های مؤثر تربیتی پی برد. در این میان نقش حوزه های علمیه و مراکز علوم دینی در تأمین، پشتیبانی، الهام بخشی، پاسخ گویی، شبهه زدایی و اجتهاد در مسایل و نیازمندی های منحصربه فرد در کودکان و نوجوانان و ارایه ی راه کارهای اصولی، کارآ، ساختاری برنامه ای، موثر، انعطاف پذیر و مستحکم امری حیاتی و اجتناب ناپذیر است.
مهدی نوید، مشاور وزیر آموزش و پرورش و رییس ستاد برگزاری همایش آسیب شناسی تربیت دینی نیز در گفت وگو با نشریه ی پگاه در خصوص وضعیت آسیب شناسی تربیت دینی در کشور گفت: «تحقیقات انجام شده در زمینه ی تربیت دینی نسل جوان نشانگر آن است که در فرایند برنامه ریزی و تولید مواد آموزشی و کاربست یافته های علمی در آموزش و پرورش در حیطه ی تربیت دینی با چالش های جدی روبرو هستیم.»
وی این چالش ها را در سه زمینه ی «مبانی نظری، حیطه ی ساختاری و فهم تربیت دینی، و روش ها و اجرای فرایند تربیت دینی» تقسیم بندی و خاطرنشان کرد: «در هر سه زمینه با آسیب هایی روبرو هستیم که اگر چاره اندیشی لازم انجام نشود، برای پرورش یک انسان تربیت شده ی مسلمان یا یک شهروند جامعه ی دینی مشکل خواهیم داشت.»
وی در خصوص مشکلات تربیت دینی نوجوانان در زمینه ی مبانی نظری گفت: «آیا نظام آموزش و پرورش که یک نظام تقریبا اجباری است، می تواند محمل مناسبی برای تربیت دینی - که در حیطه ی عواطف و پذیرش قلبی عمل می کند - باشد؟ و آیا یک سیستم بسته ی آموزشی می تواند به تربیت دینی به معنای دقیق آن - و نه وارد کردن یک سری محفوظات به ذهن نوجوانان - جامه ی عمل پوشاند؟»
او با اشاره به این نکته که برخی معتقدند «بین تربیت دینی و آموزش رسمی مدارس پارادوکس وجود دارد» افزود: در حال حاضر سؤال اصلی این است که تربیت دینی با چه رویکردی می تواند در عصر مدرنیسم، یا پست مدرنیسم موفق باشد.
رییس ستاد اعتلا و هماهنگی دروس دینی، قرآن و عربی، مشکلات موجود در حیطه ی ساختاری و فهم دین، فهم تربیت و فهم روش های کارآمد را از دیگر زمینه های آسیب شناختی تربیت دینی خواند و یادآور شد: «در چند سال گذشته به جای این که تربیت دینی ملاک عمل باشد، تأکید روی تبلغ دینی بوده است و اگر ابلاغ پیام دینی را به آموزش، تبلیغ و تربیت تقسیم بندی کنیم، کل نظام آموزشی در مدارس در جهت تبلیغ دینی بوده است. به همین دلیل اثربخشی آن نیز در حد اثربخشی تبلیغات بوده است.»
نوید گفت: در این سال ها نه تنها پیام تربیت دینی را در روح و جان نوجوانان و جوانان نهادینه نکرده ایم، بلکه در راه تبلیغ آن از طریق کثرت مخاطبان که یک اصل تبلیغاتی است، تلاش نموده ایم. در حالی که در تربیت دینی در هر مرحله بر روی تعداد افراد کمتر و مشخص تری عمل می شود؛ همان گونه که جلسات خصوصی امام برای تربیت دینی چند تن از بزرگان، با حضور افراد معدودی انجام می شد.
وی علت آسیب زا شدن تربیت دینی را در حال حاضر بد فهمیدن تربیت دینی دانست و گفت: «در حیطه ی روش ها نیز اشکالات بسیاری در تربیت دینی وجود دارد که باعث ناکارآیی تربیت دینی می شود؛ مثلاً در تربیت دینی به جای تدریس به شیوه ی مشارکتی و همیاری، از روش سخنرانی استفاده می شود. رییس ستاد برگزاری همایش آسیب شناسی تربیت دینی با اشاره به این که در اوایل انقلاب به دلیل حضور گروه های مختلف عقیدتی و سیاسی در جامعه، رویکرد به کتب آموزشی، فلسفی و کلامی زیاد بود، افزود: این نوع رویکرد در حال حاضر مناسب وضعیت و شرایط دانش آموزان نیست.
وی تأکید کرد: امروزه دانش آموزان اطلاعات را با ابزارهای مختلف و از منابع متنوع به دست می آورند که گاه، هم متضاد هستند و در این حال پیامی را انتخاب می کنند که برای آن ها جذابیت داشته باشد؛ مانند سی دی ها و اینترنت.
نوید با اشاره به این که عدم فهم دقیق زمان و شرایط از مهم ترین مشکلات در راه تربیت دینی نسل جوان است، افزود: «در گذشته مجرای اطلاعات دانش آموزان کتاب های درسی، مجلات و در برخی موارد رادیو و تلویزیون بود؛ در حالی که امروزه با استفاده از اینترنت می توانند با تمام دنیا و با اطلاعاتی که می تواند برای آن ها به شدت آسیب زا باشد، در ارتباط دوسویه باشند.»
وی افزود: از دیگر مشکلاتی که بر سر راه تربیت دینی جوانان وجود دارد، مناقشات سیاسی در درون خودی ها است که دفاع از کلیت دین را آسیب پذیر کرده است.
رییس ستاد برگزاری همایش آسیب شناسی تربیت دینی در آموزش و پرورش گفت: تعارض بین مطالب درسی و رفتار متولّیان دینی و فرهنگی از دیگر مشکلات بر سر راه تربیت دینی است؛ به طوری که دانش آموزان عملکرد مسئولان نظام را در تقابل با سیره ی ائمه ی اطهار می دانند.
وی در خصوص نتایج برگزاری این همایش گفت: یافته های این گردهمایی در سه گروه روش های تدریس تربیت دینی، بررسی آسیب ها و پژوهش در معرفت شناسی، تفکیک و مورد مطالعه قرار می گیرند.
نوید تصریح کرد: این مسأله که در تربیت نسل جوان از دیدگاه «هایدگری» دفاع می شود، باید از نظر آسیب زا بودن مورد بررسی قرار گیرد.
«دکتر محمود سعیدی رضوانی» عضو هیأت علمی دانشگاه فردوسی مشهد نیز در خصوص «بررسی عوامل تأثیرات نامطلوب درس بینش اسلامی» گفت: «تحقیقات نشان می دهد که حجم زیاد برخی مطالب و دروس، تصویر رابطه ی بنده با پروردگار به صورت خشک و رسمی، اکتفا به پرداختن به بعد زندگینامه ای و وجه سیاسی زندگی امامان(ع)، عدم استحکام کافی دلایل مربوط به مباحث اعتقادی، شبهه زایی برخی مطالب و کاربردی نبودن برخی از آن ها، از عوامل تأثیرات نامطلوب در محتوای درس بینش اسلامی است.»
«معصومه صادقی» کارشناس مسایل تربیتی نیز در خصوص «مبانی نظری جامعه شناسی تربیت دینی»، با اشاره به این که اصل مداومت و محافظت بر عمل و روش فریضه سازی، اصل عدل و تکلیف به قدر وسع، انذار و مجازات به قدر خطا و اصل تساهل و تسامح، از اصول اجتناب ناپذیر در دوره های تربیت دینی هستند، گفت: «عدم شناخت روش ها، عدم توجه به تفاوت های فردی، به کار نبستن روش های مکمل، عدم تسامح و مدارا، ارایه ی بینش سطحی و گمراه کننده، تقبیح پرسش گری و رواج اندیشه ی تعبدی و جمودگرایی و مطلق تلقی کردن اندیشه ها از آفت های روش تربیت دینی هستند. «سیدمحسن صالحی» کارشناس مسایل اجتماعی در سخنانی با عنوان «جامعه پذیری دینی در نظام آموزش و پرورش» گفت: کارگزاران، مربیان و معلمان به دلایل مختلفِ اقتصادی، اجتماعی و سیاسی، فاقد دانش، مهارت، نگرش، صلاحیت و انگیزه های لازم در تعلیم و تربیت هستند و به همین دلیل پیام های دینی را به شکل سطحی به دانش آموزان انتقال می دهند. و این پیام که به طور مستقیم، زبانی و با تکرار بیش از حد ارایه می شود، میل و رغبت را در دانش آموزان برنمی انگیزد.
وی در ادامه افزود: در تدریس دروس دینی به جای پرورش تفکر، اندیشه و روحیه ی انتقادی، بر پرورش حافظه تأکید می شود و الگوی آن نیز غالبا پند و موعظه است که در صورت موفقیت این روش، شخصیت های مطلق گرا، و متحجر پرورش می یابند.
این کارشناس مسایل تربیتی تصریح کرد: خودسانسوری، محافظه کاری، ریاکاری اجتماعی، عدم گرایش به مشارکت، خودداری از پرسش گری و القای بیش از حد مبنی بر حاکمیت دین در شرایط و فضای سیاسی - اجتماعی، قداست مسایل دینی را کاهش می دهد و موجبات تنفر و انزجار دانش آموزان را فراهم می کند.
دکتر «عبدالعظیم کریمی» عضو هیأت علمی گروه روانشناسی دانشگاه آزاد نیز در سخنانی با عنوان «دین یابی یا دین دهی» گفت: چنین معرفتی در تجربه ی دینی، از نوع معرفت یا بینش شهودی است و ایمان راستین را نمی توان به صورت «تحکمی» و «ساختگی» پدید آورد؛ بلکه باید زمینه ای فراهم کرد تا فرد بتواند آن را از درون احساس کند، نه این که از بیرون اقتباس نماید.
وی افزود: مشکل تربیت دینی این نیست که «دغدغه ی دین» نداریم، بلکه مشکل این است که «دغدغه ی تظاهر به دین» داریم و تعداد متظاهران به دین به مراتب بیش تر از معتقدان به آن است.
دکتر کریمی خاطرنشان کرد: تربیت دینی، یعنی تجربه ی متعالی از طریق بیداری نیاز به دین است؛ نه تحمیل آن. بنابراین بین «دینی کردن» و «دینی شدن» تفاوت اساسی وجود دارد.
وی «دین یابی و «دین دهی» را با چاه و حوض مقایسه کرد و افزود: چاه از درون می جوشد و تولیدکننده ی آب است، اما حوض از بیرون آب دریافت می کند. چشمه ی جوشان دین جویی و دین یابی در فطرت آدمی به ودیعه گذاشته شده است.
استاد روانشناسی دانشگاه آزاد تأکید کرد: در دین یابی، حسّ دینی پرورش می یابد و در دین دهی معلومات و محفوظات دینی گسترش می یابد. در فرایند تربیت دینی معطوف به رهیافت «دین یابی»، شوق و خوف درونی جایگزین تشویق و تنبیه بیرونی می شود و دین کنش لذت بخش خود را در همه ی ابعاد زندگی توسعه می دهد؛ در حالی که در تربیت دینی معطوف به دین دهی، کنش های آدمی در اخلاق و رفتار، بی ریشه و آسیب زا می شود.
«سیدمحمد مکتبی» کارشناس مسایل اجتماعی نیز در خصوص نقش قدرت در آسیب پذیری دینی، گفت: دین و تعالیم دینی فی نفسه دارای اصالت است و نباید برای امر دیگری هزینه شده، پشتوانه ی بقا و حیات آن قرار گیرد که در این صورت کاستی ها، ضعف ها و آفات، متوجه دین خواهد بود.
وی افزود: در میان اموری که دین را برای خود هزینه می کنند، هیچ یک به اندازه ی قدرت و سیاست، دین را با بحران و آسیب مواجه نمی کند؛ زیرا این امور ذاتا خود در معرض فساد و آفت بسیارند و اگر دینی توجیه گر حکومت، حاکمان و صاحبان قدرت باشد، از آسیب های وارده در امان نخواهد بود.
وی دخالت اغراض سیاسی در محتوای تعلیمی متون و مجریان تربیتی، خطرات قشری گری و سطحی نگری نسبت به مسایل سیاسی در حوزه ی تعلیمات دینی و خطرات ناشی از تحدید آزادی های سیاسی و نفی و سرکوب پرسش گری را از آسیب های وارده به باورهای دینی ناشی از وابستگی دین به قدرت دانست.
حجت الاسلام «جواد فخار طوسی» نیز در سخنانی در زمینه ی «شریعت قانون و جوانان» گفت: عملکرد ناهنجار متصدیان امور در اداره ی جامعه، به طور خاص و عملکرد متولیان دین، به طور عام، در دین گریزی جوانان نقش موثری داشته است. وی الزام و اجبار عملی جوانان به انجام تکالیف شرعی و دولتی شدن تبلیغات دینی را از دیگر عوامل دین گریزی آنان عنوان کرد.
وی با اشاره به این که در اسلام اجبار بر تکالیف فوری - مانند نماز و روزه - منع شده و به هیچ فردی اجازه داده نشده است که کسی را مجبور به انجام تکالیف دینی کند، افزود: بر این اساس اگر در محیط های اداری و آموزشی، افراد را به ادای تکالیف شرعی ملزم ساخته اند، به اقدامی ناسازگار با موازین فقهی و دینی دست زده اند.
وی خاطر نشان کرد: وقتی نهادهای سیاسی مروّج دین باشند، جوانان محدودیت های دینی را با محدودیت های سیاسی یکی می پندارند و از دین گریزان می شوند.
«اکبر فرجی ارمکی» عضو هیأت علمی جهاد دانشگاهی واحد تهران در سخنانی پیرامون «شاخص ها و نمادهای تربیت دینی برای استقرار یک نظام دینی مردم سالار» گفت: در برخی مواقع حریم ها و حرمت ها، بایدها و نبایدها در بحث حیات جمعی بر اساس عدم درک صحیح از دین و یا مهم تر از آن القای آموزه های خودخواهانه برگرفته شده از برخی مباحث دینی، جامعه را دچار اختلال و آشفتگی می کند.
وی با اشاره به این که تلقی غیر اصولی، یکطرفه و منفعت طلبانه از دین و منابع دینی، به ویژه آموزش آن می تواند رویدادها و اتفاقات فاجعه آمیز و غیرقابل جبرانی را در قالب عمل به اندیشه ی دینی در جامعه ایجاد کند، افزود: تلقی فاشیستی و انحصارگرایانه از دین و تسرّی این نوع دیدگاه ها به لایه های مختلف جامعه بر اساس آموزه ی «تنها من برحقّم و شما باطل» جلوه گر می شود. عضو هیأت علمی جهاد دانشگاهی تهران گفت: «همزیستی، تفاهم و اجماع، سعه ی صدر،تحمل مخالف، آزادی بیانِ عقیده و عمل به آن در چارچوب میثاق های اجتماعی، انتخاب آزادانه ی سبک زندگی، دوستی با سایر ملل، رعایت حقوق بشر، اشاعه و تبلیغ قرائت های مختلف و غیرانحصارگرایانه از دین، از مهم ترین مفاهیمی هستند که برای انجام تربیت دینی باید به آن ها توجه کرد.»
دکتر حسینعلی قبادی استاد دانشگاه تربیت مدرس و رییس پژوهشکده ی علوم انسانی و اجتماعی جهاد دانشگاهی نیز در سخنانی با عنوان «انعکاس جنبه های آسیب شناسانه ی تربیت دینی در رمان ها و داستان های معاصر فارسی، با تاکید بر رویکرد اصلاح گر و بومی»، گفت: در بررسی ادبیات داستانی معاصر سه گفتمان دینی انعکاس داشته است: 1.گفتمان انتقادی، اما بومی و اصلاح گرا؛ یعنی با پذیرش کار آمدی دین و تعالیم دینی که کاستی ها و آسیب ها را متوجه روش ها و تعالیم متولیان می دانستند؛ 2. نگاه انکاری و غیربومی (اعم از مارکسیستی یا مادیگرایانه به طور اعم) بر مبنای باور به ناکارآمدی دین؛ 3. نگاه انتقادی بدبین و آشفته و بدون امید به امکان ارایه ی راه کارهای اصلاح گرایانه.
وی افزود: در آثار گروه اول، اگرچه سیل تند انتقادها را متوجه روش های تربیت دینی روزگار کرده اند، مثل جلال آل احمد در «سه تار» و «زن زیادی»، اما در همین آثار با تکیه و اعتماد بر سنن و باورهای بومی و دینی در صدد اصلاح روش ها و منش های متولیان تربیت دینی برآمده اند.
استاد دانشگاه تربیت مدرس خاطرنشان کرد: در آثار گروه دوم، با پاره ای از آثار داستانی روبه رو هستیم که به عنوان ابزار تبلیغی اندیشه های مادی (به ویژه مارکسیستی) خلق شده اند و مایه های فرهنگ دینی موجود جامعه را سدِ راه بسط باورها و بیان دیدگاه های خود می دانستند و بدبختی های موجود جامعه را ناشی از فرهنگ، سنن و آداب و رسوم دینی می پنداشتند؛ مانند بیش تر آثار بزرگ علوی، محمود اعتمادزاده و برخی از آثار چوبک.
وی دسته ی سوم از آثار داستانی را به آثاری اطلاق کرد که اصولاً از موضع بدبینی به همه چیز حتی به کائنات و از جمله تربیت دینی نگریسته اند که این نوع نگرش، حاصل فرایندی است که پس از شکست نهضت مشروطه با نوشتن برخی رمان های تاریخی آغاز شد و با کودتای سرکوبگرانه ی رضا شاه و ایجاد سایه ی سیاه سانسور و دیکتاتوری اوج گرفت.
دکتر «قبادی» در خصوص آثار گروه سوم یادآور شد: برخی از آثار جمالزاده و بیش تر آثار محمد مسعود، برآیند شکل گیری ناامیدی ها است که کم کم در آثار صادق هدایت و مقلدان وی به بدبینی و یأس فلسفی حتی نسبت به کائنات می انجامد.
دکتر «خسرو باقری» عضو هیأت علمی دانشکده ی علوم تربیتی دانشگاه تهران نیز در خصوص «آسیب و سلامت در تربیت دینی» با تاکید بر ضرورت شناخت آسیب ها در مرحله ی برنامه ریزی تربیت دینی، گفت: آسیب ها از جنبه ی عملی و نظری قابل بررسی هستند؛ چون جریان تربیت دینی، یک روند صرفا عملی نیست، بلکه مستلزم معتقد ساختن افراد به خداوند و سایر معتقدات دینی است.
وی آسیب ها و سلامت تربیتی دینی را به ترتیب در هفت محورِ حصاربندی و حصارشکنی با مرزشناسی، کمال گرایی غیرواقع گرا و سهل انگاری با سهل گیری، گسست و دنباله روی با هدایت، مرید و مرادی و تکروی با امامت، جمود و عقل گرایی با عقل ورزی، خرافه پردازی و راززدایی با حق باوری و انحصارگرایی و کثرت گرایی را با مرتبتی بودن حقیقت مقایسه کرد.
دکتر «افضل السادات حسینی»، متخصص مسایل تربیتی نیز در سخنانی با موضوع «ضرورت هایی که باید در مرحله ی برنامه ریزی برای تربیت دینی مورد توجه قرار داد» گفت: برانگیختن احساس زیباشناسانه ی دانش آموز، مبتنی بودن برفعالیت های یادگیرنده، قابلیت استفاده در تجربه های مستقیم، مبتنی بر علایق و رغبت های یادگیرنده، تحریک کنجکاوی دانش آموزان، آموزش قدرت تفکر و نقادی و پرورش خلاقیت و قدرت تخیل و تجسّم، از راهبردهایی است که در تدوین برنامه ی تربیت دینی باید لحاظ شوند.
«معصومه ابراهیمی» کارشناس مسایل دینی نیز در سخنانی در خصوص «چالش های موجود در تربیت دینی دانش آموزان» گفت: مهم ترین مشکلات موجود در تربیت دینی دانش آموزان، متفاوت بودن مباحث فکری - عقیدتی و شیوه های بیان آن ها، متفاوت بودن سطح یادگیری و توانایی فکری، اعتقاد به برخی مسایل خرافی و تحلیل های ناروایی - که برخی مربّیان به دلیل عدم توانایی در ارایه ی راه حل های صحیح ارایه می کنند - است. وی جهل برخی خانواده ها در برخورد با مسایل آموزشی و اقتصادی و منکر شدن نقش دین و باورهای دینی در حل مشکلات، متناسب نبودن زمان تدریس، کثرت دانش آموزن و آگاه نبودن مربیان به روش های مختلف آموزش مسایل دینی را، از دیگر موانع تربیت دینی دانش آموزان ذکر کرد.
وی، انجام تحقیقات در مباحث تربیتی و روانشناسی برای شناخت بهتر دانش آموز و شیوه های تربیت دینی، ایجاد ارتباط با مراکز و مؤسسه های دینی، آشنایی بیش تر مدیران با کتب و منابع اسلامی، تدوین کتب آموزشی مناسب، و آماده کردن ذهن دانش آموزان را برای پذیرش مطلب، از راهکارهای آموزشی در تربیت دینی عنوان کرد.
«مرتضی اسماعیل زاده» مربی تربیتی و طلبه خارج فقه و اصول نیز در خصوص «نگاه روانشناختی به نقش جامعه در قبال تضعیف دین در میان جوانان» گفت: با برخوردهای خشن، ارعاب و تهدید جوانان نمی توان آنها را تربیت کرد. هرگاه به انسان اندرز داده شود، احساس حقارت خواهد کرد که سرانجام آن، یأس و دلسردی است.
وی افزود: نتایج به دست آمده درباره ی عوامل روانشناختی تضعیف دین در میان جوانان حاکی از آن است که جوانان، رفاه اقتصادی بسیاری از مسئولان و اختلاس برخی مدیران کشور و عکس العمل مردم را، از عوامل تضعیف ارزش های دینی می دانند.
اسماعیل زاده گفت: بر اساس این تحقیق تاکید بر امور ظاهری (لباس، ریش و...) و سخنرانی های تکراری در تلویزیون، علاوه بر آن که نتایج مثبتی در برنداشته است، برعکس در ایجاد حالت خستگی از امور دینی تأثیر داشته است.
وی خاطرنشان کرد: براساس نظر دختران و پسرانی که از آن ها تحقیق شده است، القای احساس گناه، تفسیر نادرست از دین، مشکلات اقتصادی و ریاکاری را از دیگر عوامل تضعیف کننده ی ارزش های دینی دانسته اند.
وی گفت: نتایج تحقیقات انجام شده در خصوص تأثیر خواندن نماز در مصونیت افراد در برابر آسیب های فردی و اجتماعی نشان می دهد: دانشجویانی که در نماز جماعت شرکت می کنند، موفق تر بوده اند و دانشجویانی که شکست تحصیلی یا خانوادگی داشته اند، کمتر به نماز جماعت توجه کرده اند.
وی با اشاره به این که دانشجویان طبقات محروم و متوسط جامعه بیش تر به نماز جماعت اهمیت می دهند، افزود: بر اساس این تحقیق دختران جوانی که در نماز جماعت شرکت می کنند، نسبت به پسران از رشد تحصیلی بالاتری برخوردارند و نوسانات اقتصادی تأثیری در شرکت یا عدم شرکت دانشجویان دختر در نماز جماعت نداشته است. در حالی که این متغیر، سبب دور شدن دانشجویان پسر از انجام نماز جماعت شده است.
«محمدرضا اکرامی فر» کارشناس دروس دینی، با اشاره به این که فرهنگ رسمی از سوی نهادهای رسمی (اقتداری) و فرهنگ عمومی از طریق عوامل اقناعی، به فرد آموخته می شوند، گفت: بسیاری از ضرب المثل ها با ارزش های اعتقادی در تضاد بوده و رفتارهای متعارضی را در فرد به وجود می آورد.
وی خاطرنشان کرد: اعتقاد به بسیاری از باورها و نگرش های فرهنگ عمومی - مانند «عیسی به دین خود، موسی به دین خود» و «اسب و زن و شمشیر وفادار که دید» - در تعارض با فرهنگ رسمی بوده، مانع اثربخشی فعالیت های آموزش و پرورش در این زمینه می شوند.
وی در پایان تأکید کرد: تعارض بین فرهنگ عمومی و آموزه های دینی موجب بروز نگرش های متفاوت در فرد و ظهور شخصیت و بروز رفتاری دوگانه از سوی او می شود.
گزارشگر: علیرضایی
نظر شما