موضوع : پژوهش | مقاله

ترجمه قرآن کریم به زبان روسی از سابلوکوف تا پوروخووا1

فهرست عناوین

فهرست عناوین

ترجمه‏های روسی معانی قرآن کریم1
نخستین ترجمه روسی قرآن2
دومین ترجمه3
سومین ترجمه4
چهارمین ترجمه4
پنجمین ترجمه5
ششمین ترجمه5
هفتمین ترجمه6
هشتمین ترجمه7
نُهمین ترجمه7
پی نوشت ها:28

نویسنده : عماد الدین حاتم

زبان روسی یکی از زبان‏هایی است که در مناطق گسترده‏ای از کره زمین انتشار دارد و ازمیراث ادبی و فکری اصیل و ماندگاری برخوردار است و آثار فکری و ادبی بسیاری، از زبان‏های مختلف دنیا به این زبان ترجمه شده است و اهل این زبان افتخار می‏کنند که زبان آنها تا این اواخر رتبه اول را در نشر کتاب داشته و هیچ زبانی هم‏سنگ آن نبوده است، جز این که در دوره حاکمیت شوروی، با وجود ترجمه‏های بسیاری از قرآن کریم به زبان روسی، مؤسّسه‏های مطبوعاتی طبع و نشر قرآن را متوقف کردند و در همان حال زمینه نشر کتاب‏هایی که بر ضد قرآن و دین اسلام بود، به طور گسترده‏ای فراهم شد. این کتاب‏ها موضع‏گیری خصمانه شدیدی در برابر اسلام داشتند و چهره واقعی قرآن را دگرگون می‏نمودند.

ما اکنون در صدد آن نیستیم که انگیزه‏های این کار را بررسی کنیم؛ تنها به اختصار می‏گوییم که این عمل از ایدئولوژی جدیدی نشأت گرفته بود که اتحاد شوروی در تفسیری که از جهان واقع و از تاریخ انسانی داشت آن را اعلام کرده و بر اساس آن در برابر ادیان اعلام جنگ داده بود، و میدان این جنگ، تعلیم و تربیت و اندیشه و دستگاه‏های فرهنگی و ارتباطی بود که طبعا اسلام و مسلمانان سهم بیشتری از این حمله داشتند. جنگ بر ضد اسلام همراه با کوشش فراوانی بود که می‏خواست حتی سابقه تاریخی مسلمانان را هم نابود کند؛ مسلمانانی که حتی از اعلام موجودیت خود و از ایجاد رابطه با ملت‏های مسلمان دیگر محروم بودند.

البته این کار به یک نتیجه دو بُعدی منجر شد، زیرا از یک سو حقایق با پرده‏های ضخیمی از تحریف و گمراه‏سازی پوشیده شد، و از سوی دیگر، در دل‏های مسلمانان و دیگران که عطش آشنایی درست با اسلام را داشتند، علاقه به کشف حقیقت بیشتر شد و آتش آن شعله کشید. هنوز روزهای تحصیل در دانشگاه را به خاطر داریم که علاقه شدید برادران دانشجوی مسلمان خود را می‏دیدیم که از ما می‏خواستند نسخه‏ای از قرآن کریم را به آنان هدیه کنیم، هر چند به زبان عربی باشد، که طبعا با آن آشنایی نداشتند و حروف آن را نمی‏شناختند. این اشتیاق و حسرت پس از شکست ایدئولوژی سابق و فروپاشی اتحاد شوروی و روشن‏شدن بسیاری از واقعیت‏های دردناک که زمانی طولانی بر روی آنها پرده کشیده شده بود، بیشتر شد، و ترجمه معانی قرآن کریم به زبان روسی و قرائت قرآن به زبان اصلی آن، آرزوی قلبی میلیون‏ها نفر گردید. این گروه‏ها منحصر به مسلمانان اتحاد شوروی سابق نیستند، بلکه شامل روس‏ها و ملل اسلاو و دولت‏های اردوگاه سابق سوسیالیسم و میلیون‏ها نفر از کسانی که زبان روسی را یاد گرفته‏اند نیز می‏شود. در واقع کسانی که از این کار مهم بهره می‏برند به حدود یک میلیارد نفر می‏رسند.

1

 

 

 

ترجمه‏های روسی معانی قرآن کریم

 

پس از این مقدمه، شاید عجیب به نظر آید که بگوییم قرآن کریم در گذشته نُه بار به زبان روسی ترجمه شده است. شاید کمتر زبان بیگانه‏ای را پیدا کنیم که مانند زبان روسی، قرآن بارها به آن زبان ترجمه شده باشد. این فراوانی ترجمه‏ها مربوط به تاریخ و جغرافیای روسیه است؛ زیرا روسیه از نظر پیوستگی با سرزمین‏های اسلامی از شرق و جنوب، از تمام کشورهای اروپایی پیش‏تر است، و مدت‏ها حاکمان مسلمان در سرزمین روسیه حکومت کرده‏اند، و طبیعی است که روسیه چه به صورت صلح و چه به صورت جنگ، روابط گسترده‏ای با مسلمانان داشته باشد. همین امر نیز سبب شده است که روس‏ها از دیر باز به بررسی اسلام علاقه پیدا کنند.

نخستین تصوراتی که روس‏ها از جهان اسلام پیدا کردند، مربوط به قرن دهم میلادی و از رهگذر منابع بیزانسی بود که در آنها تصویرهای آشفته و گوناگونی از جهان اسلام به دست داده شده است. این تصورات را جهانگردان، بازرگانان، نمایندگان سیاسی و حجّاجی که به سرزمین‏های ما سفر کردند تکمیل نمودند و اطلاعات دقیق‏تر و مطمئن‏تری در اختیار آنان گذاشتند.

می‏دانیم که رهایی روسیه از حکومت زرین اسلامی حاصل وحدت اقوام روس بود که باعث پیشروی آنان در شرق و جنوب اسلامی گردید، به گونه‏ای که امپراتوری روس از قرن پانزدهم به بعد سرزمین‏های وسیعی از اراضی اسلامی را تصرف کرد. مردم این سرزمین‏ها قسمت مهمی از ساکنان روسیه قیصری را تشکیل می‏دادند؛ همان تشکیلاتی که لنین از آن به «زندان ملت‏ها» تعبیر کرده است. این همان چیزی بود که روس‏ها را وادار کرد که به عنوان یک ضرورت حکومتی با قرآن کریم بیشتر آشنا شوند و روابط خود را با دولت‏های اسلامی توسعه و عمق بیشتری بخشند؛ و این بعد از آن بود که روسیه پس از پطر کبیر به مصاف دولت‏های بزرگ اروپایی رفت و سرانجام تلاش کرد که پس از فروپاشی دولت عثمانی، در تقسیم ترکه این «مرد بیمار» شرکت کند. به دنبال آن، مدارس روسی در کشورهای اسلامی فلسطین و سوریه و لبنان تأسیس شد، و روابط خاصی به وجود آمد که باعث اهمیت‏دادن آنها به اسلام و مسلمین و افتتاح آموزشگاه‏های شرقی و به خصوص عربی در دانشگاه‏ها و اهتمام به ترجمه مکرر قرآن کریم به زبان روسی گردید.

2

 

اکنون مراحل مهمی را که تاریخ بررسی‏های اسلامی در روسیه و ترجمه معانی قرآن کریم داشته در زیر بیان می‏کنیم.2

در خلال قرون پانزدهم تا هفدهم میلادی تلاش‏هایی برای ترجمه قرآن به زبان بلوروسی جهت تاتارهای مسلمان که زبان اصلی خود را فراموش کرده بودند و به زبان بلوروسی سخن می‏گفتند به عمل آمد. در دانشگاه پترزبورگ نسخه‏هایی خطی از قرآن کریم وجود دارد که به زبان عربی همراه با ترجمه به زبان بلوروسی است و با حروف عربی نوشته شده است.

 

 

نخستین ترجمه روسی قرآن

 

پطر کبیر (که در خلال سال‏های 1689 ـ 1725 حکومت کرد) مدرسه‏ای جهت آشنایی با زبان‏های شرقی تأسیس کرد، و در عهد او نخستین ترجمه کامل قرآن صورت گرفت که در سال 1716 در پترزبورگ چاپ شد. این ترجمه را دانشمند بزرگ روسی پتر پوسنیکوف انجام داد.

 

3

 

 

دومین ترجمه

 

در همان سال (1716)، پس از گذشت چند ماه از انتشار ترجمه پوسنیکوف، ترجمه دیگری از قرآن کریم به زبان روسی انجام گرفت که هرگز منتشر نشد و نسخه خطی آن در آغاز قرن بیستم به دست آمد.

در سال 1787 چاپخانه آکادمی علوم در پترزبورگ متن عربی قرآن را به صورت کامل چاپ کرد که از لحاظ دقت و زیبایی بر تمام چاپ‏های دیگر برتری داشت. این قرآن در سال‏های 1789، 1790، 1793، 1796 و 1798 نیز تجدید چاپ شد. حروف مخصوص حروفچینی این قرآن در پترزبورگ برای همین منظور ساخته شده بود.

در سال 1800 چاپخانه قازان که کتاب‏های اسلامی را چاپ می‏کرد، به چاپ نسخه‏ای از قرآن مبادرت ورزید، و تا سال 1859 حدود 83200 نسخه از قرآن را منتشر ساخت. این چاپ از روی نسخه قبلی بود که در شبه جزیره کریمه و ترکیه و مصر و هندوستان از روی آن نسخه‏برداری شده بود.

 

4

 

 

سومین ترجمه

 

در سال 1790 سومین ترجمه روسی قرآن به قلم ادیب بزرگ روسی میخائیل وروکین (1723 ـ 1795) منتشر شد. او مدیر مدارس ابتدایی و متوسطه قازان بود و در این مدارس آموزش زبان‏های شرقی را نیز وارد کرده بود. این ترجمه، نظر ادیبان بزرگ روسی را به زیبایی‏های بلاغی خود جلب کرد، و پوشکین قصیده معروف خود درباره قرآن را بر اساس آن نوشت و 23 آیه از قرآن را در آن به شعر درآورد.

 

 

چهارمین ترجمه

 

در سال 1792، در شهر پترزبورگ، چهارمین ترجمه قرآن به زبان روسی منتشر شد که کار الکسی کلماکوف بود.

 

5

 

 

پنجمین ترجمه

 

در سال 1864، ترجمه ایوان نیکلایف منتشر شد. این ترجمه در طول قرن نوزدهم رواج بسیار داشت و طی نیم قرن، پنج بار تجدید چاپ شد (سال‏های 1864، 1865، 1876، 1880، 1901).

 

 

ششمین ترجمه

 

در سال 1871، ترجمه دمیتری بوگوسلاوسکی (1826 ـ 1893) که مستقیما از زبان عربی ترجمه شده بود، به انجام رسید. بوگوسلاوسکی دانشمندی بزرگ بود وبه خوبی از زبان عربی اطلاع داشت. ترجمه او از لحاظ دقت و سطح ادبی، امتیاز یافت. این ترجمه که تحسین مترجمانی همچون ویکتور روزن و ایگناتی کراچکوفسکی را برانگیخته بود، هرگز چاپ نشد، زیرا ترجمه دیگری که هفتمین ترجمه به شمار می‏آمد به جای آن به چاپ رسید.

 

6

 

 

هفتمین ترجمه

 

این ترجمه در سال 1878 در قازان به قلم گوردی سابلوکوف انتشار یافت. انتشار این ترجمه سبب شد که ترجمه بوگوسلاوسکی چاپ نشود.

سابلوکوف قرآن را از روی متن عربی آن ترجمه کرد. او سالیان دراز از زندگی خود را در راه انجام این کار بزرگ صرف کرد و در هفتاد و چهار سالگی از آن فارغ شد. این ترجمه که پس از درگذشت او در سال‏های 1894 و 1907 تجدید چاپ شد از بهترین ترجمه‏های چاپ‏شده قرآن به زبان روسی است.

در سال 1905، چاپ مصوری از مصحف معروف سمرقند که به خط کوفی نوشته شده بود و مشهور به مصحف عثمان بود، منتشر شد.

در اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم، تحقیقات مهمی از سوی عرب‏شناسان روسی درباره اسلام و قرآن به عمل آمد؛ از جمله این افراد ویکتور روزن، وینالی گیرگاس، واسیلی بارتولد، ایگناتی کراچکوفسکی، الکساندر اشمیت، آگافانگل کریمسکی و دیگران بودند؛ و در پترزبورگ، قازان، اُرنبورگ، باکو، تفلیس، تمیرخان، شورا، باغچه‏سرای و تاشکند چاپخانه‏هایی وجود داشت که از حروف عربی استفاده می‏کردند. در سال 1911، موسی بیگُف قرآن را به زبان تاتاری ترجمه کرد که به علت مخالفت علمای مسلمان چاپ نشد، ولی بعدها در سال 1914 به وسیله محمد کامل تحفة اللّه‏ همراه با متن عربی قرآن چاپ شد.

از آن به بعد قرآن به طور مکرر با حروف عربی چاپ شد، که از جمله آنها قرآنی بود که در شهر اوفا در سال‏های 1927 ، 1956 به چاپ رسید، و نیز قرآنی که در تاشکند در سال 1960 چاپ شد.

از اوایل قرن بیستم کارهای ایگناتی کراچکوفسکی درباره قرآن شروع شد. او در سال 1911 مقاله‏ای درباره تصحیح قرائت کلمه «برأ» در چاپ فلوگل که در سال 1858 در لایپزیک به چاپ رسیده بود منتشر کرد، و در سال‏های 1915 و 1916 نخستین سخنرانی خود را درباره قرآن در دانشکده زبان‏های شرقی دانشگاه پترزبورگ ایراد کرد. در سال‏های 1922 ـ 1925 نیز تحقیقات خود را که مربوط به تاریخ ترجمه‏های قرآن در قرن‏های 15 ـ 17 به زبان بلوروسی و لهستانی در میان تاتارهای لیتوانی بود، منتشر ساخت.

در سال 1920 مقاله کراچکوفسکی درباره واژه «نجم» در قرآن، منتشر شد. وی در سال‏های 1924 و 1940 بحث‏هایی را درباره ترجمه‏ای ناشناخته که بوگوسلاوسکی آن را انجام داده بود منتشر ساخت.

7

 

در سال 1919، کراچکوفسکی از تهیه یک ترجمه روسی از کل قرآن خبر داد، و در پاییز سال 1921 آن را شروع کرد، و سلسله سخنرانی‏هایی را درباره قرآن ایراد نمود که تا پایان عمرش ادامه داشت.

در سال 1930 و پس از نه سال از آغاز کار، کراچکوفسکی ترجمه‏ای از قرآن کریم را انجام داد و سپس به مراجعه و تصحیح آن پرداخت و بقیه عمرش را بر سر آن صرف کرد.

 

 

هشتمین ترجمه

 

در سال 1962 ترجمه ایگناتی کراچکوفسکی منتشر گردید.

 

 

نُهمین ترجمه

 

در سال 1997، چاپ سوم ترجمه پوروخووا منتشر شد. البته ما از چاپ اول آن اطلاع دقیقی در اختیار نداریم.

از آن جا که ارتباط من با جریان فرهنگی در روسیه برقرار نیست، آگاهی من درباره رواج یا چاپ و نشر این ترجمه، منحصر به مطالبی است که اداره اوقاف و شئون اسلامی دبی آن را منتشر کرده و در شماره پنجم مجله الاتحاد (17/7/1997) در ابوظبی چاپ شده است. سپس مقاله‏ای را خواندم که پس از آن به وسیله احمد الخمیسی خبرنگار مجله الاتحاد در مسکو تهیه شده بود و در تاریخ جمعه 8 اوت 1997 با عنوان «ترجمه معانی قرآن، سودجویی یا انجام رسالت؟ پوروخووا از اوقاف صدهزار دلار می‏خواهد» به چاپ رسیده بود. در این مقاله نظرات گروهی از دانشمندان متخصص در زبان‏های عربی و روسی منعکس شده است که همگی از این ترجمه انتقاد کرده و از جمله گفته‏اند: پوروخووا این ترجمه را از روی ترجمه انگلیسی انجام داده و نه عربی، و در آن شواهدی وجود دارد که نشان می‏دهد او تسلط کاملی به زبان انگلیسی و روسی هم نداشته است.

بعضی از منتقدان این ترجمه گفته‏اند: «این ترجمه با قرآن کریم مطابقت ندارد»، و بعضی گفته‏اند: «ترجمه مطابق اصل نیست و پر از خطاها و لغزش‏هاست و به صورت ترجمه رکیک شعری است، به خصوص این‏که پوروخووا به عنوان یک شاعر شناخته نشده است تا بتواند ترجمه‏ای شعرگونه پدید آورد؛ بگذریم از این که ترجمه شعر گونه قرآن روا نیست».

در مجله نامبرده نمونه‏هایی از خطاهای فاحشی آورده شده که بعضی از دانشمندان آنها را در مورد این ترجمه مطرح کرده‏اند، و بعضی از آنان به عبارتی که پوروخووا از مونتگمری وات خاورشناس انگلیسی درباره حضرت محمد(ص) نقل کرده و سخنی نکوهش آمیز در شکل مدح است، خرده گرفته‏اند، و یا کار پوروخووا را که خود را مؤلف قلمداد کرده و روی کتاب نوشته است:« جمیع حقوق چاپ و نسخه برداری و عکس برداری این چاپ مخصوص مؤلف است»، مورد اشکال قرارداده‏اند. همان‏گونه که موضع مجله ایزویستیا را درباره پوروخووا نکوهش کرده‏اند که در مصاحبه‏ای که با او انجام داده، وی را بانوی دوم اسلام پس از خدیجه که به رسول خدا ایمان آورد، معرفی نموده است. به هر حال مجله الاتحاد کار درستی کرده آن جا که پرسیده است: آیا ترجمه قرآن کریم منبعی برای سود جویی است یا انجام رسالت است؟ و اما سخنی که بر ضد اداره اوقاف عنوان می‏شود، همان است که در پایان آن مقاله آمده است؛ به این بیان که ترجمه مزبور پس از اظهار نظرهایی که دانشمندان متخصص در این باره کرده‏اند، متروک است. این گونه بود که ترجمه مزبور از آغاز پیدایی، مورد ارزیابی علمی قرار گرفت، و آنچه در مجله الاتحاد آمده بود برای نفی این توجه کافی بود، جز این که مقاله یاد شده در همان حال ما را برای تحقیق بیشتر برانگیخت، زیرا باور کردن تمام آنچه در آن مقاله آمده بود دشوار می‏نمود؛ تا این که چاپ سوم این ترجمه و دو ترجمه سابلوکوف و کراچکوفسکی به دست ما رسید. نخستین چیزی که ناگهان با آن رو به رو شدیم این بود که چاپ سوم ترجمه همان خطاهایی را که منتقدان به آن اشاره کرده بودند در برداشت، به خصوص درباره واوهای قسم که دربعضی از سوره‏ها آمده است. این واوها قصه‏ای دارند که خلاصه آن چنان که در آن مقاله آمده این است: «هر واو قسمی که در قرآن آمده، مانند سوره «الشمس» و «الضحی»، نزد پوروخووا به یک چیز بی‏معنایی تبدیل شده است، زیرا او از انگلیسی ترجمه تحت اللفظی کرده وچون معادل واو قسم در انگلیسی In sain of می‏باشد، او با ترجمه تحت‏اللفظی این عبارت به زبان روسی چیزی را نوشته است که به معنای «قسم به آفتاب» نیست، بلکه به معنای «علامتی بر آفتاب» است. این کار نشان دهنده ضعف مترجم در فهم هر دو زبان انگلیسی و روسی است».

8

 

به هر حال چاپ اخیر این ترجمه این گونه تعبیرها را در بر دارد: علامت آفتاب، علامت ماه، علامت روز و علامت شب! همچنین این ترجمه، مقدمه مونتگمری وات را که ناراحتی خوانندگان را برانگیخته است به همراه دارد. از سوی دیگر در صفحه پنجم این چاپ چنین آمده است: «حقوق نقل و چاپ و اقتباس و نشر برای مؤلف محفوظ است.» و در بالای آن نوشته است: این ترجمه از سوی الازهر شریف و با موافقت وزارت شئون اسلامی و اوقاف دولت امارات عربی متحده به دریافت اجازه نایل شده است.

این موارد سبب شد که ما درباره این ترجمه و آنچه به عنوان تفسیر در صفحات آن آمده است بررسی بیشتری انجام بدهیم. البته هدف ما دخالت در این کار و اظهار نظر پیرامون همه موضوعات نیست، چون وقتی موضوع از چهارچوب علمی خود خارج شود، به نوعی به ستیزه و درگیری‏های لفظی تبدیل می‏شود که هیچ کس از آن پیروز بیرون نمی‏آید. از چیزهایی که ما را از این کار منصرف می‏کرد، پرسش ما درباره مشروعیت این ترجمه و طبعا مشروعیت نقد آن بود؛ زیرا کسی که عربی را نمی‏داند، چگونه به خود حق می‏دهد که معانی قرآن را ترجمه کند و حتی خودش را به عنوان مؤلف جا بزند؟! همین قدر می‏گویم که این ترجمه جهتی جز جهت علمی دارد و به دنبال هدفی است که مجله الاتحاد آن را کشف کرده است.

یکی دیگر از چیزهایی که ما را از بررسی این ترجمه منصرف می‏کرد، حاشیه‏های فراوان و عجیبی بود که به عنوان تفسیر در این ترجمه آمده و در آن نام تعدادی از متفکران و فلاسفه اروپایی ذکر شده است؛ در صورتی که کتاب خدا از این گونه سخن‏ها بی نیاز است. یکی دیگر از عوامل بررسی نیز، توجه عموم نسبت به این ترجمه بود.

ولی عوامل دیگری وجود داشت که ما را به مشارکت وادار می‏کرد، زیرا پیش از هر چیز این کار مربوط به کتاب خداست، و دیگر این که این ترجمه در شهر دمشق چاپ شده است ... مهم‏تر این که این ترجمه موافقت الازهر شریف را با خود دارد. اخیرا مقرر شد که در دانشگاه آل‏البیت، کنگره ترجمه‏های قرآن کریم به زبان‏های بیگانه منعقد شود، و این دانشگاه صاحب این ترجمه را موظف نمود که مقاله‏ای درباره ترجمه‏های قرآن به زبان روسی و به خصوص ترجمه اخیر بنویسد، چون این ترجمه به طور وسیعی منتشر شده و نشانگر واقعیت‏های موجود در ترجمه‏های قرآن به زبان روسی است. آری به خاطر این عوامل بود که هر گونه تردیدی از میان رفت.

9

 

از آن جا که این کار، کاری بس مهم است و پیش از ما نیز انتقاد کنندگان نظرات خود را درباره ترجمه بعضی از سوره‏های قرآن ابراز داشته‏اند، ما ترجیح دادیم که ده سوره اول قرآن را از فاتحه و بقره تا پایان سوره یونس در این ترجمه بررسی کنیم و نظر خود را ارائه دهیم، بدان امید که دیگران توفیق یابند که این کار را تا پایان قرآن انجام دهند و نظر نهایی خود را درباره این موضوع مهم ابراز دارند.

بررسی‏های ما در ارتباط با آنچه از این ترجمه خوانده‏ایم در چند بخش خلاصه می‏شود:

1 ـ بخش‏هایی از آیات قرآنی ترجمه نشده است. از جمله:

ـ پایان آیه 186 سوره آل عمران: وان تصبروا و تتقوا فان ذلک من عزم الامور.

ـ پایان آیه 12 سوره نساء: غیر مضار وصیة من اللّه‏ و اللّه‏ علیم حلیم.

ـ وسط آیه 54 سوره مائده: یجاهدون فی‏سبیل اللّه‏.

ـ در آیه 60 سوره توبه یکی از موارد مصرف زکات را حذف کرده و این در ضمن تصرفی است که در متن به عمل آورده، به این صورت:

آیه شریفه می‏فرماید: «انما الصّدقات للفقراء و المساکین و العاملین علیها و المؤلّفة قلوبهم و فی الرّقاب و الغارمین و فی سبیل اللّه‏ وابن السّبیل فریضة من اللّه‏ واللّه‏ علیم حکیم».

مترجم یاد شده آیه را چنین ترجمه کرده است:

«صدقات فقط برای فقراست و آنان که نیازمندند و برای کسانی که بر تحصیل آن اشراف دارند و آنان که دل‏هایشان میل (به اسلام) دارد و برای آزاد ساختن (اسیران و بردگان) از بندگی (و برای کسانی که مفلس شده‏اند و نیاز شدیدی دارند) و کسانی که از راه دور آمده‏اند. اینها فریضه خداوند است و خداوند دانا به هر چیزی و حکیم است.»

در این آیه «و فی سبیل اللّه‏» ترجمه نشده است؛ اما کراچکوفسکی آیه را به دقت ترجمه کرده است.

ـ آخر آیه 101 سوره توبه: «ثم یردون الی عذاب عظیم» ترجمه نشده است.

ـ آخر آیه 54 سوره یونس: «وقضی بینهم بالقسط وهم لایظلمون» ترجمه نشده است.

خوب است اشاره کنیم که همه این موارد که ترجمه نشده، در دو ترجمه سابلوکوف و کراچکوفسکی ترجمه شده است.

2 ـ خواننده ملاحظه می‏کند که مترجم بعضی از آیات را مطابق میل خود ترجمه کرده است، و می‏توانیم بگوییم که بعضی از آیات در مسیر معینی قرار گرفته‏اند، از جمله آیه 43 سوره مائده که می‏فرماید: وکیف یحکمونک وعندهم التوراة فیها حکم اللّه‏؛ که به این صورت ترجمه شده است: آنان چگونه تو را داور تعیین می‏کنند در حالی که تورات که همان حکم خداست، نزد ایشان است؟!

10

 

همچنین در آیه 127 سوره اعراف چنین می‏خوانیم: قال سنقتل ابناء هم و نستحیی نساءهم وانّا فوقهم قاهرون.

این آیات چنین ترجمه شده است: فرعون (به آنان) پاسخ داد که «به زودی همه پسرانی را که نزدشان است می‏کشیم و جز دختران را زنده نمی‏گذاریم و در این صورت بر آنان غلبه خواهیم کرد.»

آن گاه مترجم به عنوان تفسیرِ ترجمه، از سفر خروج، باب اول 15ـ22 این جملات را نقل می‏کند:

«و پادشاه مصر به قابله‏های عبرانی که یکی را شفره و دیگری را فوعه نام بود امر کرد. گفت چون قابله‏گری برای زنان عبرانی بکنید و بر سنگ‏ها نگاه کنید اگر پسر باشد او را بکشید و اگر دختر بود زنده بماند. لکن قابله‏ها از خدا ترسیدند و آنچه پادشاه مصر بدیشان فرموده بود نکردند بلکه پسران را زنده گذاردند ... و فرعون قوم خود را امر کرده گفت هر پسری که زاییده شود به نهر اندازید و هر دختر را زنده نگهدارید.»

ـ در بعضی از موارد، آیات به گونه‏ای ترجمه شده که حرارت متن قرآنی را از بین برده و روح مطلب را از آن گرفته است. مثلاً در آیات 190،191،192،193 از سوره بقره صدای حق بلند می‏شود و به قیام برای یاری حق و عدل ندا سر می‏دهد و کسانی را که مورد تعدی و ستم قرار گرفته‏اند به انتقام فرامی‏خواند، و همه اینها با این دعوت همراه است که حدود حق و عدل رعایت شود: «از حد خود تجاوز نکنید»، «فتنه شدیدتر از قتل است»، «اگر باز ایستادند خداوند آمرزنده و مهربان است»، «تعدی جز برستمکاران روا نیست».

متن آیات چنین است:

و قاتلوا فی سبیل اللّه‏ الذین یقاتلونکم ولا تعتدوا انّ اللّه‏ لایحب المعتدین (190) و اقتلوهم حیث ثقفتموهم واخرجوهم من حیث اخرجوکم والفتنة اشد من القتل ولا تقاتلوهم عند المسجد الحرام حتی یقاتلوکم فیه فان قاتلوکم فاقتلوهم کذلک جزاء الکافرین (191) فان انتهوا فانّ اللّه‏ غفور رحیم (192) وقاتلوهم حتی لاتکون فتنة ویکون الدّین للّه‏ فان انتهوا فلا عدوان الاّ علی الظّالمین (193).

این ندای الهی ، نزد مترجم به صورت یک پند معمولی که به کودک داده می‏شود در آمده است. مترجم،ضمیرهای جمع را به مفرد ترجمه کرده و فعل امر «قاتل» و مشتقات آن را در مواردی نادیده گرفته و در برابر آنها واژه‏ای را به کار گرفته که در زبان عربی به «نضال » (ستیز) قابل ترجمه است.

11

 

مترجم می‏گوید:

«در راه خدا فقط با کسانی که با تو در ستیزند جنگ کن و از آنچه اجازه داده شده تجاوز مکن که خدا تجاوزگران رادوست ندارد (این تعبیر دقیقا از کراچکوفسکی اخذ شده است). دشمنان را در آن مکانی که پیدایشان می‏کنی سرکوب کن و آنان را از جایی که تو را اخراج کرده‏اند اخراج کن، که ظلم و فتنه بدتر از مرگ است؛ ولی نزد دیوارهای مسجد الحرام ستیزه مکن تا دشمنت دست نگه دارد. ولی اگر دراین مکان ستیزه با تو را آغاز کرد، او را بکش؛ سزای کافران این چنین باید باشد. اما اگر دشمن ستیزه با تو را متوقف کرد ،پروردگار ما آمرزنده و مهربان است. و بر ضد آنان تا این لحظه ستیزه کنید تا فتنه و ستمی نباشد و عدالت و ایمان به خدا برتری کند. تا آن گاه که دشمن از ستیزه با شما دست برداشت، اسلحه خود را به زمین بگذارید و کسانی را که فتنه انگیزی می‏کنند از خود دور کنید».

مترجم چه می‏خواهد بگوید؟ و برای چه خطاب نزد او عوض می‏شود؟ همچنین قرآن با همین شیوه و با شدت و تندی در آیه 246 از همین سوره سخن می‏گوید، ولی در ترجمه،این شیوه عوض می‏شود:

الم ترالی الملأ من بنی‏اسرائیل من بعد موسی اذ قالوا لنبیّ لهم ابعث لنا ملکا نقاتل فی سبیل اللّه‏ قال هل عسیتم ان کتب علیکم القتال الاّ تقاتلوا قالوا و مالنا الاّ نقاتل فی سبیل اللّه‏ و قد اخرجنا من دیارنا وابنائنا فلمّا کتب علیهم القتال تولّوا الاّ قلیلا منهم واللّه‏ علیم بالظالمین.

برای چه در ترجمه این آیه باز هم ضمیرهای جمع به صورت مفرد می‏آید اما کلمه «قتال» به معنای درست خود بر می‏گردد و حرارت جمله به یک درجه معمولی بر گردانده می‏شود و ترجمه به صورت زیر در می‏آید؟!

«آیا تو آن بزرگان ریشه‏دار بنی اسرائیل را ندیدی، همانان که پس از موسی بودند، هنگامی که به پیامبری که میانشان بود گفتند: به ما پادشاهی بده تا در راه خدا بجنگیم، و او گفت: آیا ممکن است شما هنگامی که برایتان جنگیدن معین شد نجنگید؟ جواب دادند: ما را چه شده است که در راه خدا نجنگیم در حالی که‏از دیار خود اخراج شده‏ایم و ما را از پسرانمان دور کرده‏اند؟! اما هنگامی که برای آنان جنگیدن مقرر شد، جز گروهی از آنان همه پشت کردند، و خدا به خوبی ستمگران را تشخیص می‏دهد».

12

 

چرا دو قطعه مشابه با دو روش مختلف ترجمه می‏شود؟ آیا این همان سیاست دوگانگی معیارها در بیان یک مفهوم قرآنی نیست؟ همین مطلب در چیزی که مترجم آن را تفسیر می‏داند نیز وجود دارد، و به رغم این که مضمون آن چهار آیه روشن است و نیازی ندارد که ذهن خود را در تدبر معنای آن به زحمت اندازیم، مترجم برای آنها تفسیری بیان می‏کند که با آن آیات تناسب ندارد، بلکه با آیه 62 سوره احزاب تناسب دارد که می‏فرماید: «سنة اللّه‏ فی الذّین خلوا من قبل و لن تجد لسنة اللّه‏ تبدیلاً». او در حاشیه چنین می‏آورد:

«همان گونه که در دو سطر اخیر آیه آمده سخن در این جا راجع به حد الهی برای بشر است، همان کسانی که کتاب آسمانی به سوی آنان نازل شده است. سعدبن معاذ فرمانده سپاه محمد[ص] راجع به دشمنان اسلام روشی را به کاربرد که با حد الهی که در کتاب‏های گذشته [کتاب مقدس] آمده مطابقت دارد (عهد قدیم 220، 10 ، 18) همان گونه که در قرآن (سوره بقره آیات 190ـ192) نیز آمده است. در کتاب مقدس چنین می‏خوانیم: (البته مترجم فقط قسمتی از متن را آورده ولی ما همه آن را می‏آوریم، همان گونه که آیات قرآنی را به طور کامل آوردیم.)

«چون به شهری نزدیک آیی تا با آن جنگ نمایی آن را برای صلح ندا بکن. و اگر ترا جواب صلح بدهد و دروازه‏ها را به روی تو بگشاید آنگاه تمامی قومی که در آن یافت شوند به تو جزیه دهند و ترا خدمت نمایند. و اگر با تو صلح نکرده با تو جنگ نمایند پس آن را محاصره کن. و چون یهوه خدایت آن را به دست تو بسپارد جمیع ذکورانشان را بدم شمشیر بکش. لیکن زنان و اطفال و بهایم و آنچه در شهر باشد یعنی تمامی غنیمتش را برای خود به تاراج ببر و غنایم دشمنان خود را که یهوه خدایت به تو دهد بخور. به همه شهرهایی که از تو بسیار دوراند که از شهرهای این امتها نباشند چنین رفتار نما. اما از شهرهای این امتهایی که یهوه خدایت تو را به ملکیت می‏دهد هیچ ذی نفس را زنده مگذار. بلکه ایشان را یعنی حتّیان و اموریان و کنعانیان و فرزّیان و حوّیان و یبوسیان را چنانکه یهوه خدایت ترا امر فرموده است با لکلّ هلاک ساز».3

13

 

تطابق ادعایی مترجم میان متن قرآن (آیات چهارگانه سوره بقره) و متن کتاب مقدس که مترجم در تفسیر آورده چگونه و کجاست؟

3 ـ مترجم در تفسیر خود به عنوان یک دانشمند ذوفنون خودنمایی می‏کند و نظریات خود را در فقه، تفسیر، تاریخ، فلسفه، زبان‏های باستانی و غیر آن ابراز می‏نماید، ولی خواننده ملاحظه می‏کند که او در بعضی از موارد حقیقت را به طور کامل منعکس نمی‏کند. او در آغاز مقدمه خود که به زبان روسی است از جمع‏آوری قرآن در عهد عثمان سخن می‏گوید و این که عثمان نسخه‏های مورد اعتماد خود را به چهار سمت زمین فرستاد: به شرق (بابل، ایران و فارس)، به غرب (مصر، وادی نیل)، به شمال (بلاد شام، سوریه، لبنان و اردن)، به جنوب (یمن و سواحل افریقا در مجاورت یمن). در این جا چگونه است که نامی از فلسطین که در بلاد شام است برده نمی‏شود؟!

پس از آن، مطلبی را می‏خوانیم که مفتی روسیه را برای دادن تذکر برانگیخته و چنان که در مجله الاتحاد آمده، او نامه‏ای به الازهر شریف نگاشته و در آن تأیید یا تکذیب ادعای پوروخووا را مبنی بر این که الازهر ترجمه او را تأیید کرده درخواست نموده است. آن مطلب این است:

«آگاهی اروپاییان درباره محمد[ص] در خلال یک قرن و نیم راهی طولانی پیموده است. آنان نظر داده‏اند که محمد[ص] یک معلم کذاب بود که از سوی شیطان به او وحی می‏شد؛ و این در پی کوشش‏هایی بود که مذهب او را به عنوان مذهب دوم در مقایسه با یهودیت و مسیحیت قلمداد می‏کرد، و حتی دین اسلام را در نبرد با یهودیت و مسیحیت معرفی می‏نمود.»

این جهت گیری در برابر حضرت محمد[ص] به صورت‏های گوناگون در ترجمه تکرار شده است. از جمله این که از پیامبر اسلام همه جا به عنوان محمِّد یاد می‏شود، در حالی که اهل تحقیق می‏دانند که این نوع نام بردن از پیامبر در ادبیات اروپایی از روی عمد بوده و به همین سبب کراچکوفسکی این شیوه را به کار نبرده مگر در استشهادهایی که از مصادر اروپایی داشته که طبعا مطابق با یک شیوه علمی است، و او در غیر این موارد نامگذاری صحیح قرآنی محمَّد را به کار می‏برد. و این چیزی نیست که بر پوروخووا پنهان باشد، چون او به ترجمه کراچکوفسکی عنایت دارد.

14

 

نیز مترجم ــ چنان که به زودی خواهیم دید ــ اصرار دارد که کلمه «مسلم» را از حضرت ابراهیم و فرزندان او دور کند. او هر چه در توان دارد به عمل می‏آورد تا میان ابراهیم و محمد[ص] جدایی بیندازد، هرچند این کار به تحریف ترجمه کشیده شود. در آیه 68 از سوره آل‏عمران چنین آمده است: «انّ أولی النّاس بابراهیم للّذین اتّبعوه و هذا النّبی و الذّین آمنوا»، و سابلوکوف و کراچکوفسکی این آیه را بر این اساس ترجمه کرده‏اند که واو در «و هذاالنبی» واو عطف است، ولی پوروخووا به این شکل ترجمه می‏کند:

«میان مردم کسانی طبعا به ابراهیم نزدیک‏ترند، و آنان کسانی هستند که از او پیروی نموده‏اند، مانند این پیامبر و کسانی که با او به خدا ایمان آورده‏اند».

و در آیه 92 از سوره مائده چنین می‏خوانیم: «واطیعوا اللّه‏ واطیعوا الرسول»، سابلوکوف و کراچکوفسکی کلمه «اطیعوا» را دوبار ترجمه کرده‏اند (همان گونه که در آیه دو بار آمده)، ولی پوروخووا چنین ترجمه می‏کند: و این چنین خدا و پیامبر را اطاعت کنید.

آنچه در ترجمه پوروخووا روشن است این است که وقتی از ترجمه کراچکوفسکی نقل می‏کند سعی دارد که مفردات آن را عوض کند و از مترادف آنها استفاده نماید؛ کاری که گاهی به تغییر معنی کشیده می‏شود. مثلاً در آیه 35 سوره انعام می‏خوانیم: «و ان کان کبر علیک اعراضهم»، و آیه چنین تمام می‏شود: «...فلاتکوننّ من الجاهلین». کراچکوفسکی این آیه را با دقتی علمی که از او سراغ داریم ترجمه می‏کند، ولی در ترجمه پوروخووا چنین می‏خوانیم:

«و اگر تحقیر آنان بر تو گران است... پس (ای محمد) از نادانان مباش».

همچنین در آیه 147 سوره انعام می‏خوانیم: «فان کذّبوک»، و در ترجمه تفسیری می‏خوانیم: «(ای محمد) اگر تو را تکذیب کردند».

از موارد عجیب این ترجمه، شرح یا تفسیری است که مترجم درباره داستان زیدبن‏حارثه که در سوره احزاب وارد شده، آورده است. در این آیه می‏خوانیم: «واذتقول للذی انعم اللّه‏ علیه و انعمت علیه امسک علیک زوجک واتق اللّه‏ وتخفی فی نفسک ما اللّه‏ مبدیه وتخشی النّاس واللّه‏ احقّ ان تخشاه فلمّا قضی زید منها و طراً... تا آخر آیه.

مفسران در شرح این آیه بسیار سخن گفته‏اند. از بهترین نوشته‏هایی که در این باره خوانده‏ایم چیزی است که دانشمند اندلسی عبدالرحمن سهیلی (متوفی 581) در کتاب خود التعریف والاعلام فی ما ابهم فی القرآن من الاسماء والاعلام4 آورده است. او در آن جا از زید به عنوان کسی یاد کرده که خداوند او را از امتیازی برخوردار ساخته که هیچ یک از یاران پیامبر اسلام(ص) را از آن برخوردار نساخته و آن این است که نام او را در قرآن آورده است ... پس چگونه است حال کسی که نام او به عنوان قرآن همیشه تلاوت می‏شود و همواره مردم دنیا وقتی قرائت قرآن می‏کنند آن رامی‏خوانند و اهل بهشت نیز چنین می‏کنند.

15

 

و اما عبداللّه‏ یوسف علی (که پوروخووا اطلاع وسیعی از ترجمه او دارد و در تفسیر خود از آن بسیار گرفته است بی آن که به مصدر آن اشاره کند) داستان زینب و زیدبن حارثه را به تفصیل و با یک روحیه درست اسلامی شرح می‏دهد و در زمینه مفهوم «پسرخوانده» و نیز طلاق زینب و ازدواج وی با پیامبر، توضیحاتی گسترده در پاورقی می‏آورد و درباره دیگر همسران پیامبر که زینب دختر جحش یکی از آنان بوده نیز سخن می‏گوید و موضوعات را در همان جایگاه واقعی و انسانی درست قرار می‏دهد. ما به آوردن متن دو حاشیه او در این زمینه اکتفا می‏کنیم:

3724- تمام حقایق عالم به خدا بازگشت می‏کند. وقتی یک ازدواج موفق نبود اسلام اجازه می‏دهد که عقد آن فسخ شود مشروط بر این که تمام مصلحت های مربوط به آن حفظ گردد.به نظر می‏رسد که در این جا قضیّه مهمی نبوده که مورد توجه قرار گیرد.این کار باعث احترام زینب می‏شد و سبب گردید میل قلبی او را تا اندازه زیادی به این معنی جلب کند که مقام او بالا رود تا امّ المؤمنین شودبا تمام شرافت و مسئولیتی که این مقام دارد.

3706- اکنون به موضوع منزلت همسران پیامبر می‏پردازیم. موقعیت آنان مانند موقعیت زنان یا همسران معمولی نبود، زیرا آنان وظیفه‏ها و مسئولیت‏های ویژه‏ای داشتند. نخستین پیوند پیامبر[ص] در دوران جوانی با خدیجه بود... آن هم بر اساس دو محور که در پیوند های بعدی نیز حاکمیت داشت: 1ـ مهربانی و شفقت درباره بیوه زنانی که در رنج و مشقت زندگی می‏کردند و امکان این نبود که آنان را در آن موقعیت اجتماعی به نحو دیگری اداره کنند. 2ـ کمک به پیامبر در انجام مسئولیت‏های فرماندهی در مورد زنانی که ازدواج با آنان باعث ارشاد و حفظ آنان در خانواده بزرگ اسلامی می‏شد، چون زنان و مردان حقوق اجتماعی نزدیک به هم دارند.

مثلاً عایشه دختر ابوبکر باهوش و درس خوانده بود. او در حدیث در آن قسمت که مربوط به زندگی پیامبر است، مرجع مهمی به شمار می‏رود. یا زینب دختر خزیمه زندگی خود را وقف فقرا کرده بود و به او «مادر فقرا» لقب داده بودند. زینب دوم که دختر جحش بود نیز از دسترنج خودش به فقرا کمک می‏کرد، چون او در کار با پوست مهارت داشت. همه زنان پیامبر با وجود مقام بالایی که داشتند، به عنوان مادران امت همواره کار و مساعدت می‏کردند و زندگی آنان یک زندگی تن پرورانه و کسالت بار نبود، و آنان مانند کنیزان پادشاهان نبودند که برای لذت جویی خود یا همسرانشان باشند. به همسران پیامبر گفته شده بود که اگر آنان فقط زندگی دنیا و زینت آن را بخواهند جایی در این خانواده مقدس ندارند و اگر چنین می‏کردند امکان آن بود که پیامبر از آنان جدا شود.

16

 

اما پوروخووا که ترجمه یوسف علی را خوانده‏است ــ به طوری که در مقدمه یادآوری کرده ــ در موضوعاتی که اهمیتی کمتر از این دارد، حاشیه‏هایی می‏زند که گاهی از یک صفحه تجاوز می‏کند، ولی جریان زید و زینب جز در یک قطعه کوچک نیامده و جریان از هر نوع اعتباری خالی است و به قصه‏گویی‏هایی شباهت دارد که پیامبر خدا از آن منزه است. او در تعلیقه 1829 می‏گوید:

«سخن در این جا درباره پسر خوانده پیامبر زید بن حارث (!) از نسل حمیری‏هاست. عرب‏ها او را اسیر کردند و محمّد[ص] مدت‏ها پیش از بعثت خود او را خرید. رفتارش با او با مهربانی و مانند یکی از پسرانش بود که محمد[ص] به طور آشکار نزد حجر الاسود به آن قسم خورده بود. وقتی زید به سن ازدواج رسید، محمّد[ص] دختر عمه زیبای خود زینب را به همسری او در آورد و مهریه خوبی هم به او داد. این ازدواج هشت سال پیش از هجرت در مکه اتفاق افتاد و بعدها معلوم شد که این ازدواج بسیار نامناسب بوده است. به زینب که به طبقه برتری از اریستوکراسی مکه تعلق داشت، با چشم حقارت می‏نگریستند، چون همسر یک برده سابق بود که پسر عمویش او را خریده بود. از این گذشته قیافه شوهرش که از هرگونه زیبایی خالی بود با او برابری نمی‏کرد. این بود که زینب خیلی زود، مایل به طلاق شد، چون وضع حقارت آمیز او باعث اهانت زینب بود. پیامبر از او خواست که درنگ کند (سطر سوم از اشعار [در ترجمه پوروخووا]) تا این ازدواج که سال‏ها ادامه یافته بود باعث حرف و حدیث مردم نباشد، ولی ازدواج امری زمینی است؛ و از چیزهایی که با رحمت خدا منافات دارد این است که مردم را به تحمل رنج‏های یک پیوند نامناسب وادار کنی؛ پیوندی که انتظار آن می‏رفت که رضایت و خوشبختی را فراهم آورد.»

احساس نیرومندی که در زینب آشکار شد و احساس متقابل زید در این باره، سرنوشت این ازدواج ناموفق را تعیین کرد. منزه است خدایی که با اراده خود دل‏ها را عوض می‏کند.

4. از مهم‏ترین چیزهایی که به طور ثابت در این ترجمه دیده می‏شود و مترجم به آن ملتزم بوده این است که او هیچ‏گاه واژه «اسلام» را به اسلام، و واژه «مسلمین» را به مسلمین ترجمه نکرده و این در حالی است که او در مقدمه ترجمه‏اش این مژده را داده که این ترجمه نخستین ترجمه‏ای است که به قلم یک مسلمان و با دلی مؤمن به قداست و عظمت اسلام انجام گرفته است.

17

 

آری او در ترجمه خود چنین روشی را دنبال نموده، مگر در مواردی که چاره‏ای جز آن نبوده است. البته در این موارد هم سعی کرده است برای خود راهی بیابد. طبیعی است که با چنین روش ثابتی که حاکم بر این ترجمه است، ترجمه مورد نظر از آنچه دیگر ترجمه‏ها بر آن اجماع کرده‏اند بیرون می‏رود؛ ترجمه‏هایی همچون ترجمه یوسف علی، ترجمه امریکایی ایروینگ و ترجمه رشید کسّاب و ترجمه ترکی و آلبانیایی و فرانسوی (چاپ سوم طبع بیروت) و اردو و هاوسا، که آنها را در کتابخانه آل البیت دیده‏ایم.

پیش از آن که این موارد از ترجمه پوروخووا را بررسی کنیم، عذری را که او برای ترجمه نکردن کلمه مسلم به مسلم آورده ذکر می‏کنیم. او در ترجمه آیه 128 سوره بقره «ربنا واجعلنا مسلمین لک و من ذریتنا امة مسلمة لک»، این واژه را به تسلیم شونده و اطاعت کننده ترجمه کرده و در پاورقی شماره 60 می‏گوید:

«مسلم در اصل اطاعت کننده خدا و کسی است که خود را به خدا تسلیم کرده و در برابر مشیت خدا خاضع است. در این جا مناسب است که سخنان پیامبر اسلام محمد (ص) را نقل کنیم که فرمود: «هر انسانی مسلمان متولّد می‏شود، یعنی در برابر پروردگارش خاضع است، و تنها پدر و مادر او هستند که او را یهودی یا نصرانی یا مشرک می‏کنند».

این حدیث در موارد گوناگون تحریف شده است. متن آن به گونه‏ای که در صحیح بخاری آمده چنین است: «حدّثنا آدم، حدّثنا ابن ابی ذئب عن الزهری عن ابی سلمة بن عبدالرحمان عن ابی هریرة قال: قال النبی(ص) «کلّ مولود یولد علی الفطرة فابواه یهوّدانه او ینصّرانه او یمجّسانه».

و در صحیح مسلم چنین است: «ما من مولود الاّ یولد علی الفطرة فابواه یهوّدانه و ینصّرانه ویمجّسانه».

مترجم، این حدیث را می‏شناسد و به آن استشهاد می‏کند. او دنباله حدیث را نیز که در صحیحین وارد شده است می‏شناسد: من کذب علیّ متعمدا فلی••....

ترجمه او از واژه اسلام و مسلمین به این صورت است:

ــ آیه 131 سوره بقره: اذ قال له ربه اسلم قال اسلمت لرب العالمین.

و به یاد آورید هنگامی را که پروردگارش به او گفت: برای من اخلاص داشته باش و او گفت به پروردگار جهانیان اخلاص دارم.

18

 

ــ آیه 133 سوره بقره: و نحن له مسلمون.

و خضوع نمی‏کنیم مگر برای او.

ــ آیه 136 سوره بقره: لانفرق بین احد منهم و نحن له مسلمون.

میان آنان فرقی نمی‏گذاریم و تنها برای او خضوع می‏کنیم.

ــ آیه 52 سوره آل عمران: واشهد بانّا مسلمون.

و برای ما گواه باش که ما برای کسی جز او خضوع نمی‏کنیم.

ــ آیه 64 سوره آل عمران: فان تولّوا فقولوا اشهدوا بانّا مسلمون.

در این صورت گواه باشید که ما همگی برای او خضوع می‏کنیم.

ــ آیه 67 سوره آل عمران: ما کان ابراهیم یهودیا ولا نصرانیا ولکن کان حنیفا مسلما وما کان من المشرکین.

ابراهیم نه یهودی و نه یاری دهنده مسیح بود، بلکه او مخلص خدا و در برابر مشیت او خاضع بود، و به عبادت خدایی جز او نیندیشید.

ــ آیه 102 سوره آل عمران: یا ایّها الذّین آمنوا اتّقوا اللّه‏ حق تقاته ولا تموتنّ الاّ وانتم مسلمون.

شما ای کسانی که ایمان می‏آورید و از غضب خدا می‏ترسید، در برابر او چنان که شایسته شماست خضوع کنید، و نمیرید مگر در حالی که به اراده او خضوع کننده هستید.

ــ آیه 3 سوره مائده: الیوم اکملت لکم دینکم و اتممت علیکم نعمتی و رضیت لکم الاسلام دینا.

ببینید این آیه را کراچکوفسکی چگونه به دقت ترجمه کرده است:

ولی پوروخووا آن را چنین ترجمه می‏کند:

امروز برای شما میثاق دین اسلام را کامل کردم و به مشیّت خودم اسلام را برای شما انتخاب نمودم (خضوع کردن در برابر اراده من).

ــ آیه 111 سوره مائده: واشهدوا بانّنا مسلمون.

و مأمور شدم از جمله کسانی باشم که جان‏های خود را به او فروخته‏اند.

ــ آیه 84 سوره یونس: ان کنتم مسلمین.

اگر شما با تمام روح، برای خدا خضوع کنید.

5. یکی از روش‏های ثابتی که در سراسر این ترجمه به چشم می‏خورد این است که فعل «کَوْن» یا ترجمه نشده و یا تحریف شده است. این فعل در اسلام مربوط به امور اعتقادی است و امر خداوند با کاف و نون است. این فعل در زبان روسی موجود است و به صورت صیغه امر نیز به کار می‏رود، و کراچکوفسکی با تمام روح علمی و صداقت آکادمیک که دارد از آن استفاده کرده است، ولی پوروخووا معنای دیگری برای این فعل می‏آورد تا از آن در ترجمه فعل «کَوْن» کمک بگیرد، مانند:

19

 

ــ آیه 117 سوره بقره: و اذا قضی امرا فانّما یقول له کن فیکون.

وقتی کاری را می‏خواهد، می‏گوید: باش، پس ظاهر می‏شود.

ــ آیه 47 سوره آل عمران: اذا قضی امرا فانّما یقول له کن فیکون.

وقتی کاری را می‏خواهد، می‏گوید: باش، پس ظاهر می‏شود.

ــ آیه 73 سوره انعام: ویوم یقول کن فیکون.

روزی که می‏گوید: ظاهر باش، پس ظاهر می‏شود.

ــ آیه 65 سوره بقره: فقلنا لهم کونوا قردة خاسئین.

به آنها گفتیم: به میمون تبدیل شوید در حالی که مطرود و فرا افکنده از سوی بشر و خدا باشید.

6. از چیزهایی که در ترجمه پوروخووا ثابت است، دگرگونی ترتیب «السّموات والارض» در آیات قرآنی مطابق با ذوق مترجم است که بیم آن می‏رود که این کار نمود دیگری از شیوه ترجمه دلخواه متن قرآنی باشد، زیرا نمی‏توان این ترتیب جدید را در «السّموات والارض» که تقریبا در تمام آیات به کار رفته تصادفی دانست.

ــ آیه 129 سوره آل عمران: وللّه‏ ما فی السّموات وما فی الارض.

تنها خدا مالک هر چیزی است که در زمین و آسمان است.

ــ آیه 131 سوره نساء: وللّه‏ ما فی السّموات وما فی الارض.

تنها برای خداست هر چیزی که در زمین و آسمان است.

و اگر کافر شوید هر آنچه در زمین و آسمان است در تسلط خداست.

ــ آیه 132 سوره نساء: وللّه‏ ما فی السّموات وما فی الارض.

برای خداست همه آنچه در زمین و آسمان است.

ــ آیه 17 سوره مائده: وللّه‏ ملک السّموات والارض.

زمین و آسمان در تسلط خداست.

ــ آیه 18 سوره مائده: وللّه‏ ملک السموات والارض.

او مالک آسمان و زمین است.

ــ آیه 40 سوره مائده: الم تعلم ان اللّه‏ له ملک السّموات والارض یعذب من یشاء ویعذب لمن یشاء.

آیا نمی‏دانی که سیطره بر زمین و آسمان به خدا باز می‏گردد؟ هر که را بخواهد عقاب می‏کند و آن کس را که نزد او ... باشد می‏آمرزد.

ــ آیه 97 سوره مائده: یعلم ما فی السّموات وما فی الارض.

آنچه را که بر زمین و آنچه را که در آسمان است می‏داند.

ــ آیه 12 سوره انعام: قل لمن ما فی السّموات والارض.

بگو: برای چه کسی است هر آنچه در زمین و آسمان است؟

20

 

ــ آیه 54 سوره اعراف: خلق السّموات والارض.

آسمان و زمین را آفرید.

ــ آیه 66 سوره یونس: من فی السّموات ومن فی الارض.

همانا خداوند مالک همه آن چیزی است که بر زمین و در آسمان است.

ــ آیه 68 سوره یونس: ما فی السّموات وما فی الارض.

همه آنچه که بر زمین و در آسمان‏هاست (کلمه سماء در زبان روسی جمع بسته می‏شود).

این شیوه جدید که در ترجمه مفردات قرآن کریم به کار رفته، واژه‏های دیگری را نیز شامل می‏شود، مانند:

ــ آیه 48 سوره آل عمران: والتوراة والانجیل.

ترجمه: انجیل و قانون (تورات).

مترجم اصرار دارد به جای کلمه تورات از کلمه قانون استفاده کند. این کلمه به همین صورت در ترجمه سابلوکوف هم آمده است.

ــ آیه 69 سوره مائده: والصابئون والنصاری.

ترجمه: ونصاری وصابئون.

ــ آیه 82 سوره مائده: لتجدنّ اشد الناس عداوة للذین آمنوا الیهود والذین اشرکوا

از میان همه مردم کسانی را که بیشتر از همه با مؤمنان دشمن‏اند مشرکان و یهود را می‏یابی.

ــ آیه 91 سوره مائده: ... فی الخمر والمیسر.

ترجمه: در قمار و شراب.

ــ آیه 110 سوره مائده: ... والتوراة والانجیل.

ترجمه: انجیل و قانون (تورات).

ــ آیه 255 سوره بقره: لاتأخذه سنة ولانوم له ما فی السّموات وما فی الارض.

او به چرت و خواب میل نمی‏کند، و برای اوست زمین و آسمان.

7. در ترجمه ده سوره‏ای که برای بررسی انتخاب کردیم، خطاهای بسیاری وجود دارد که فهم صحیح متن قرآن را مشکل کرده و از جمله آنهاست:

ــ آیه 61 سوره بقره: ادع لنا ربّک یخرج لنا مما تنبت الأرض من بقلها و قثّائها وفومها وعدسها وبصلها.

از پروردگارت بخواه برای ما سبزی‏هایی که از بالای زمین می‏روید و خیار و پیاز و عدس و سیر برویاند.

(در ترجمه کراچکوفسکی، ترتیب اسم‏ها با ضمیرهایشان مانند ترتیب خود آیه آمده است).

ــ آیه 149 سوره بقره: ومااللّه‏ بغافل عما تعملون.

خداوند از تصرفات و اعمال تو غافل نمی‏ماند.

ــ آیه 163 سوره بقره: والهکم اله واحد لا اله الاّ هو الرّحمن الرّحیم.

خدای شما یکی است و خدایی جز اللّه‏ نیست و او رحمان و رحیم است.

ــ آیه 217 سوره بقره: والفتنة اکبر من القتل.

21

 

ستمگری و هرج و مرج، بدتر از مرگ است.

ــ آیه 249 سوره بقره: کم من فئة قلیلة غلبت فئة کثیرة باذن اللّه‏.

(سابلوکوف و کراچکوفسکی نظم آیه را حفظ کرده و «فئة» را دوبار آورده‏اند.)

ترجمه: چقدر شده است که گروه کوچکی به اذن خدا بر دشمنانی که تعدادشان زیاد است غلبه کرده‏اند.

ــ آیه 251 سوره بقره: ولولا دفع اللّه‏ النّاس بعضهم ببعض لفسدت الأرض.

آری اگر خدا بعضی از قبایل بشری را بالای بعضی دیگر حفظ نکرده بود، زمین با مصیبت پرآشوب می‏شد.

ــ آیه 256 سوره بقره: لا اکراه فی الدّین قد تبین الرّشد من الغیّ فمن یکفر بالطاغوت ویؤمن باللّه‏ فقد استمسک بالعروة الوثقی لاانفصام لها واللّه‏ سمیع علیم.

او اجازه اکراه در دین را نمی‏دهد. واضح است که چگونه هدایت از گمراهی متفاوت است. هر کس شرّ را ترک کند و به خدا توجه نماید، همانا برای خود پناهگاه استواری تضمین کرده است که پریشانی در آن نیست. خدا همه چیز را می‏شنود و داناست.

ــ آیه 19 سوره آل عمران: انّ الدّین عنداللّه‏ الاسلام وما اختلف الذین اوتوا الکتاب الاّ من بعد ما جاءهم العلم بغیا بینهم ومن یکفر بآیات اللّه‏ فانّ اللّه‏ سریع الحساب.

اسلام دین خداست و آنان که تابع کتاب مقدس شدند، اختلاف نکردند؛ و اختلاف وقتی متولد شد که معرفت و حسد به وجود آمد. و هر کس به آیات خدا ایمان نیاورد خدا در خواهش او درنگ نخواهد کرد و زود پاسخ خواهد داد.

ــ آیه 75 سوره آل عمران: و من اهل الکتاب من ان تأمنه بقنطار یؤدّه الیک ومنهم من ان تأمنه بدینار لایؤده الیک الا مادمت علیه قائما ذلک بانّهم قالوا لیس علینا فی الأمیّین سبیل ویقولون علی اللّه‏ الکذب وهم یعلمون.

و در میان اهل کتاب کسانی یافت می‏شوند که اگر آنان را بر قطعه‏هایی از طلا امین قرار دهی، آن را به آسانی به تو بر می‏گردانند؛ و از میان آنان کسانی نیز یافت می‏شوند که اگر آنان را فقط بر یک قطعه نقره امین قرار دهی آن را به تو بر نمی‏گردانند مگر با کوشش بسیار، و آنان نزد شما اعلام می‏کنند که ما هیچ گونه انگیزه‏ای بر این نداریم که در مقابل نادانان امانتدار باشیم، و در این جا و از روی آگاهی نسبت دروغ به خدا می‏دهند.

22

 

ــ آیه 87 سوره آل عمران: ... والناس اجمعین.

ترجمه: ... و مردم با ایمان.

ــ آیه 110 سوره آل عمران: کنتم خیر امّة اخرجت للنّاس تأمرون بالمعروف وتنهون عن المنکر.

و شما از همه ملت‏هایی که در میان اجناس و در همه زمان‏ها ظاهر شده‏اند بهترین آنها خواهید بود؛ شما هستید که با تمام روحتان به خدا ایمان آورده‏اید و به نیکویی فرمان داده‏اید و شرّ را حرام دانسته‏اید.

ــ آیه 134 سوره آل عمران: الذین ینفقون فی السّرّاء والضّرّاء والکاظمین الغیظ والعافین عن الناس.

کسانی که در فراخی و تنگی انفاق می‏کنند، و آنان که در حال خوردن خشم خود از مردم در می‏گذرند. (ملاحظه کنید که کاظمین الغیظ رابه صورت حال معنی کرده است، مانند آیه زیر:)

ــ آیه 14 سوره نساء: ومن یعص اللّه‏ ورسوله ویتعدّ حدوده.

ولی کسی که خدا و پیامبرش را معصیت می‏کند در حالی که تجاوز کننده از حدود اوست...

ــ آیه 137 سوره آل عمران: قد خلت من قبلکم سنن.

چه زیاد است حوادثی که باعث موعظه است که پیش از شما وجود خاکی با آن زندگی کرده است.

ــ آیه 175 سوره آل عمران: انما ذلکم الشیطان یخوّف اولیاءه فلاتخافوهم وخافون ان کنتم مؤمنین.

شیطان به تنهایی شما را وادار می‏کند که از نزدیکان بترسید. از آنها نترسید و فقط از من بترسید اگر خضوع می‏کنید و ایمان می‏آورید.

ــ آیه 31 سوره نساء: ان تجتنبوا کبائر ماتنهون عنه نکفّر عنکم سیّئاتکم وندخلکم مدخلا کریما.

ولی اگر از خطاهایی که از آنها منع شدید اجتناب کنید شما را از هر چه بد است آزاد می‏کنیم و شما را به درهای ارزشمند (عدن) وارد می‏کنیم.

ــ آیه 34 سوره نساء: واهجرو هنّ فی المضاجع واضربو هنّ.

کراچکوفسکی این آیه را با یک دقت علمی ترجمه کرده ولی ترجمه پوروخووا چنین است: در بسترها از آنها دوری کنید (عینا از سابلوکوف گرفته شده) (و اگر این کار سودی نداد) شما می‏توانید آنها را (به آرامی) بزنید.

ــ آیه 162 سوره نساء: لکن الرا سخون فی العلم منهم والمؤمنون یؤمنون بما انزل الیک.

ولی نسبت به آن کسانی که در میان آنها هستند و علوم عمیقی دارند و به این کسانی که به آنچه بر تو نازل شده ایمان آورده‏اند...

23

 

ملاحظه کنید که این خطای واضح عینا از ترجمه سابلوکوف گرفته شده است.

ــ آیه 57 سوره مائده: یا ایها الذین آمنوا لاتتخذوا الذین اتخذوا دینکم هزوا ولعبا من الذین اوتوا الکتاب من قبلکم والکفار اولیاء.

ای کسانی که ایمان آورده‏اید! دوستان خود نگیرید کسانی را که به عقیده شما به دیده استهزا و مسخره می‏نگرند و نه آنان را که پیش از شما کتاب داده شده‏اند و نه کافران را. (خطا در این ترجمه نیز از سابلوکوف گرفته شده است.)

ــ آیه 65 سوره انعام: انظر کیف نصرّف الایات لعلهم یفقهون.

بنگر که چگونه آیات را با راه‏های مختلف برای آنان تفسیر می‏کنیم سپس آنان بعد از این حیرت زده هستند.

ــ آیه 43 سوره اعراف: ونزعنا ما فی صدورهم من غلّ تجری من تحتهم الانهار وقالوا الحمد للّه‏ الذی هدانا لهذا وماکنا لنهتدی لولا ان هدانا اللّه‏.

به زودی کینه را از دل‏هایشان بر می‏داریم، و به زودی نهرها از قدم‏های آنان پر می‏شود، و به زودی خواهند گفت: سپاس خدا را که ما را به سوی این بیرون آورد، ما نمی‏توانستیم خودمان به سوی این مکان خارج شویم اگر خدا ما را به سوی آن خارج نمی‏کرد.

ــ آیه 128 سوره اعراف: انّ الارض للّه‏ یورثها من یشاء من عباده والعاقبة للمتقین.

زمین، همه در سلطه خداست و آن را به ارث می‏گذارد برای این خدمتکاران خود، برای هر کسی که مشیّت او بخواهد.

مترجم «والعاقبة للمتقین» را به این صورت ترجمه کرده است: اما (پایان جادّه) زندگی به سود اینان است که (از روی رغبت از غضب خدا می‏ترسند و) ملتزم تقوا هستند.

در حالی که کراچکوفسکی آیه را این گونه ترجمه نموده است: زمین از آنِ خداست، آن را برای هر کس از بندگانش که بخواهد به ارث می‏گذارد و سرانجام از آنِ پرهیزگاران است.

ــ آیه 173 سوره اعراف: افتهلکنا بما فعل المبطلون.

در این صورت آیا شایسته است که ما را هلاک کنی به سبب (خطایی) که پیشینیان ما بدون فکر مرتکب شده‏اند؟

ــ آیه 17 سوره انفال: (نام این سوره را به سوره غنایم جنگی ترجمه کرده است) و ما رمیت اذ رمیت ولکنّ اللّه‏ رمی.

وقتی تو (مشتی خاک) انداختی، تو نینداختی بلکه خدا انداخت.

24

 

ــ آیه 39 سوره انفال: وقاتلوهم حتی لاتکون فتنة ویکون الدّین کلّه للّه‏ فان انتهوا فانّ اللّه‏ بما یعملون بصیر.

ترجمه کراچکوفسکی: با آنان بجنگید تا فتنه‏ای نباشد و دین، همه برای خدا باشد؛ و اگر باز ایستادند، پس خدا آنچه را که انجام می‏دهند می‏بیند.

ترجمه پوروخووا: با آنان وارد مبارزه شوید تا آن لحظه‏ای که در این جا آشوبی و ستمی نباشد و عدالت و ایمان به خدا حکومت کند، ولی اگر خودشان را حفظ کردند... (خدا آنان را می‏بخشد) که او آنچه را که می‏کنند می‏بیند.

ــ آیه 55 سوره انفال: انّ شرّ الدّوابّ عنداللّه‏ الذین کفروا فهم لایؤمنون.

میان تمام مخلوقات زمین که در دست راست خدا قرار دارند، بدترینشان کسانی هستند که به هدایت خدا کافر می‏شوند و به حقیقت آن ایمان نمی‏آورند.

ــ آیه 58 سوره انفال: وامّا تخافنّ من قوم خیانة فانبذ الیهم علی سواء انّ اللّه‏ لایحبّ الخائنین.

ترجمه کراچکوفسکی: و اگر از خیانت گروهی ترسیدی، پیمان آنان را بر اساس عدل به سویشان بیفکن که خدا خائنان را دوست ندارد.

ترجمه پوروخووا: و اگر از گروهی از لحاظ فریب دادن ترسیدی، تعهدات خود را (بر حسب اتفاق با آنان) بیفکن تا با آنان مساوی باشی که خدا خائنان را دوست ندارد. (این جمله عین ترجمه کراچکوفسکی است.)

ــ آیه 28 سوره توبه: انّما المشرکون نجس.

همانا مشرکان نجس‏ها هستند.

ــ آیه 108 سوره بقره: ام تریدون ان تسئلوا رسولکم کما سئل موسی من قبل.

آیا شما به زودی از پیامبرتان همان را خواهید پرسید که پیش از این از موسی پرسیدید؟!

آیه 148 سوره بقره: ولکلّ وجهة هو مولّیها.

هر کسی در این زندگی وجهه خاصی دارد که خدا آن را برای او تعیین کرده و همان است که (در نماز خود) به سوی آن متوجه می‏شود.

ترجمه پوروخووا امثال چنین متونی را برای کسی که نمونه‏های بیشتری بخواهد، با سخاوت تقدیم می‏کند! چیزی که مایه تأسف است این است که خطاها و چیزهایی که در این ترجمه افزوده شده از روی عمد است، و مترجم متن جدیدی از یک زبان بیگانه نیاورده بلکه در ترجمه‏های آماده تصرف کرده، و راهی را پیموده که تجربه‏های دانشمندان بزرگ آن را هموار ساخته است؛ دانشمندانی که سالیان دراز از عمر خود را در آموختن زبان عربی و نوشتن به این زبان و ترجمه از آن صرف کرده‏اند. آنان دارای روحی علمی بودند و همین امرآنان را از خطا و اشتباه حفظ می‏کرد، مگر در مواردی که عمدی نبود. ترجمه کراچکوفسکی بهترین مثال برای این مطلب است. این مرد، معانی قرآن کریم را با روحی بلند و به صورتی دقیق ترجمه کرده و ترجمه‏ای ارائه داده است که در میان ترجمه‏های قرآن به زبان‏های بیگانه، کمتر ترجمه‏ای را به دقت آن می‏توان پیدا کرد. او در این ترجمه حاشیه‏هایی دارد که بیشتر از حاشیه‏های پوروخوواست، اما خود را به عنوان «مؤلف» قلمداد نکرده و گمان می‏کنم که هرگز به این موضوع فکر نکرده است. به گفته دکتر احمد الخمیس در مقاله خود، ترجمه او در اعماق خود بیانگر سنت‏های اسلامی است، نه به سبب حاشیه‏های خوبی که دارد، بلکه به خاطر روح اخلاصی که در او موجود است.

25

 

خانم پوروخووا با ترجمه کراچکوفسکی کار کرده و بر اساس آن پیش رفته است ولی به این واقعیت اعتراف نمی‏کند، بلکه به شدّت مایل است که ترجمه‏ای متفاوت با ترجمه کراچکوفسکی ارائه بدهد. او در این راه دو روش را پیش گرفته است: یکی روی آوردن به مترادفات است، زیرا زبان روسی برای لفظ جلاله دو واژه دارد: C`H و G`fb`J، و لفظ «اللّه‏» AZZBn هم به کار می‏رود. در هر جا کراچکوفسکی یکی از این واژه‏ها را به کار برده، پوروخووا آن اسم یا صفت را تبدیل به دیگری کرده است؛ مثلاً در جایی که کراچکوفسکی واژه R BhT [ملأ] را به کار برده، پوروخووا از واژه ELZ|\`PT استفاده کرده است. همچنین تعبیر ELJjAvTV ×`ZJj (ساحرٌ علیم) را با Sf×jfzV rBd`JLV و FLZT× را با \`Hjr ، جایگزین کرده است و جایگزینی‏هایی دیگر از این دست. دوم این که کراچکوفسکی با صراحت یک دانشمند، و با صداقت و احترام، متن قرآنی را بررسی کرده و آن را در اساس مطابق با متن عربی آورده است و شرح‏هایی بر آن افزوده که خواننده را در فهم کلی معنی کمک می‏کند؛ و این همان روشی است که عبداللّه‏ یوسف علی نیز در پیش گرفته است، ولی پوروخووا که همین روش کراچکوفسکی و یوسف علی را دارد، در شرح‏ها و اضافات خود از حدّ ترجمه کراچکوفسکی گذشته تا جایی که متن و معنای آن را ضایع کرده است.

قرائت خود از ده سوره اول قرآن را با ذکر سه نمونه که روش ترجمه پوروخووا را روشن می‏کند، به پایان می‏بریم:

ــ آیه 164 سوره بقره: ان فی خلق السموات والارض واختلاف اللیل والنهار، والفلک التی تجری فی البحر بما ینفع الناس وما انزل اللّه‏ من السماء من ماء فاحیا به الارض بعد موتها وبثّ فیها من کل دابّة وتصریف الریاح والسحاب المسخر بین السماء والارض لایات لقوم یعقلون.

ترجمه این آیه نزد عبداللّه‏ یوسف علی به این صورت است:

و نزد پوروخووا چنین است:

همانا در آفرینش زمین و آسمان و جایگزینی تاریکی‏های شب به روشنایی روز، و در افلاکی که برای نیازهای بشر دریا را می‏شکافد، و در آبی که خداوند از آسمان نازل می‏کند و به وسیله آن زندگی به زمین باز می‏گردد هنگامی که در مرگ افتاده بود، و در هر جنبنده‏ای که خدا آن را در زمین پخش کرد، و در حرکت و تغییر بادها که میان آسمان و زمین مانند خدمتگزاری ابرها را جا به جا می‏کند، به حق در این‏ها نشانه‏هایی برای کسانی است که می‏اندیشند.

26

 

روش دوم، همان گونه که اشاره شد، التزام به متن کراچکوفسکی است با عوض کردن بعضی از مفردات و آوردن کلمه مترادف و جا به جا کردن مفردات و اصرار بر این که به منبع اشاره نکند.

ــ آیه 114 سوره مائده: قال عیسی ابن مریم اللّهم ربّنا انزل علینا مائدة من السّماء تکون لنا عیدا لأوّلنا وآخرنا وآیة منک وارزقنا وانت خیر الرّازقین.

متأسفیم که ناگزیریم ترجمه کراچکوفسکی را نیز بیاوریم:

کراچکوفسکی: عیسی بن مریم گفت.

پوروخووا: عیسی بن مریم سخن گفت.

کراچکوفسکی: خدایا پروردگارا.

پوروخووا: ای خدا، پروردگارا.

کراچکوفسکی: برای ما مائده‏ای از آسمان بفرست.

پوروخووا: برای ما مائده‏ای از آسمان‏ها سرازیر کن.

کراچکوفسکی: برای ما عیدی باشد.

پوروخووا: که آن عیدی شود و نشانه‏ای برای تو باشد.

کراچکوفسکی: برای اول و آخر ما.

پوروخووا:برای همه از اول ما تا آخر ما.

کراچکوفسکی: ما را روزی ده.

پوروخووا: ما را به آنچه مطلوب است روزی ده.

کراچکوفسکی: و تو بهترین روزی دهندگانی.

پوروخووا: و تو بهترین روزی دهندگانی.

توجه: کراچکوفسکی از متن قرآن حتی با یک حرف واو هم منحرف نشده است.

و اما برای تصرفی که بی‏حد و حساب به عمل آمده (در مقابل صراحت کراچکوفسکی که آن نیز بی‏حساب است) آیه زیر را مثال می‏آوریم:

ــ آیه 112 سوره توبه: التائبون العابدون الحامدون السائحون الراکعون الساجدون الآمرون بالمعروف والناهون عن المنکر والحافظون لحدود اللّه‏ و بشرّ المؤمنین.

و مترجم با توفیق تمام، با استفاده از صیغه جمع اسم فاعل، معادل مناسبی برای نص قرآنی یافته است.

پوروخووا این آیه را چنین ترجمه می‏کند:

کسی که در حال توبه به سوی خدا متوجه می‏شود؛

کسی که خدمت می‏کند و به قداست او ستایش می‏کند؛

و در جهان در راه او گردش می‏کند؛

و به خشوع سر خود را خم می‏کند؛

و در نماز سجده می‏کند؛

و به نام او امر به معروف و نهی از منکر می‏کند؛

و در پاکی حدود او را حفظ می‏کند؛

(آنان به زودی مژده داده می‏شوند).

این مؤمنان را مژده بده.

(پاداش بزرگی در انتظار آنان است).

در پایان، نظر ما راجع به ترجمه خانم والیریا پوروخووا هر چه باشد، و هر چه خطا و لغزش و ماجراجویی در آن باشد، به هر حال این ترجمه به عنوان تجسم یک واقعیت در میان ترجمه‏های قرآن به زبان روسی جای خود را باز کرده است و ناشران آن موفق شده‏اند که آن را میان خوانندگان نشر دهند و با شیوه‏های خاصی آن را رواج بخشند. البته، ما معتقدیم این رواج برای زیبایی ترجمه نبوده، بلکه عطش زیادی که به شناخت کتاب خدا در اصل و ترجمه معانی آن در مرحله بعد وجود داشته و نیز احساسات مردم و نام شهر دمشق که در آن جا چاپ شده، در این رواج تأثیر داشته است. علاوه بر این بازار کتاب از ترجمه‏های دیگر خالی بوده و یا ترجمه‏ها به صورت زیبایی عرضه نشده است.

27

 

شاید خطرناک‏ترین چیزی که در این ترجمه وجود دارد این است که ترجمه مزبور خوانندگان را به این گمان وا می‏دارد که با مطالعه آن، قرآن کریم را به طور صحیح می‏فهمند؛ و نیز این ترجمه بر تلاش‏های فراوانی که در قرون متمادی در مکتب شرق‏شناسی روسی به عمل آمده است پرده می‏کشد، و حتی تلاش بزرگانی مانند کراچکوفسکی نادیده گرفته می‏شود، و بالاتر این که جلو این آرزو را می‏گیرد که در آینده نزدیک ترجمه جدید و خوبی از معانی کتاب خدا ارائه شود؛ و این در حالی است که این اثر میدان را برای ماجراجویان خالی می‏گذارد. چه تضمینی وجود دارد که در روزهای آینده شخصی پیدا نشود که اندک شناختی از ادبیات داشته باشد و خواهان مال و شهرت باشد و ترجمه‏ای جدید به ما ارائه نکند، آن هم در عصری که همه چیز در آن ممکن است و روش تحقیقات علمی استوار متروک شده است؟!

 

28

 

 

پی نوشت ها:

 

 

 

1. اصل این مقاله به زبان عربی نگارش یافته و در تاریخ 22-25 محرم 1419ق / 18-21 مه 1998م به «النّدوة الدّولیة، ترجمات القرآن الکریم الی لغات الشعوب والجماعات الاسلامیة» ارائه شده است. ترجمان وحی

2. در این اطلاعات به مقاله‏ای تحت عنوان «قرآن در روسیه» به قلم پتر گریازنویچ استناد می‏کنیم که به زبان عربی در کتابی به نام ابحاث جدیدة للمستعربین السوفیت از سوی آکادمی علوم شوروی، هیأت تحریریه علوم اجتماعی به تاریخ 1986 در مسکو منتشر شده است، صص 249 ـ 259.

3. عهد قدیم، سفر تثنیه، باب بیستم، شماره‏های 10-18 این متن را از ترجمه فارسی کتاب مقدس آوردیم. مترجم

4. التعریف والاعلام فی ما ابهم فی القرآن من الاسماء والاعلام، تحقیق عبداللّه‏ النقراط، منشورات کلیة الدعوة الاسلامیة، طرابلس، 1992، ص 259.

نظر شما