با دانش آموزان تجدیدی چگونه برخورد کنیم قسمت آخر چرا تجدید می شویم
یکشنبه 10 تیر ,1375 30 ژوئن ,1996 سال چهارم , شماره 1006
10 درصد کودکان علت افت تحصیلی اشان به مشکلاتی نظیر ظرفیت هوشی
آنها مربوط است در عوض سایر عوامل به خود بچه ارتباطی ندارد بچه
دوره راهنمایی بیشتر از یک ساعت تمرکز ندارد به همین دلیل اگربین
مطالعاتشان تفریح داشته باشند بهتر یاد می گیرند اشاره
تجدید شدن پدیده معمولی درنظام آموزشی است که باید به عنوان یک
واقعیت اجتماعی پذیرفته شده و به شیوه ای علمی و همه جانبه علل و
عوامل آن بررسی شود, اما برخورد والدین و نظام آموزشی ما به این
واقعیت شتابزده, یک بعدی و گاه با پیامدهای زیانباری همراه است.
گزارش زیر تلاش دارد ضمن نقد شیوه های غلط برخورد با دانش آموزان
تجدیدی, برخی از مهمترین علل این معضل آموزشی را مورد بررسی قرار
دهد. دیروز بخش اول گزارش از نظرتان گذشت, امروز در ادامه برخی از
علل این مسائل از نظرتان می گذرد.
دانش آموز و مدرسه مریم نمازی 13 ساله کلاس سوم راهنمایی در
مورد علت تجدیدشدنش می گوید:
با وجود اینکه سرکلاس تمام حواسم را به معلم جمع می کنم و درسها را
گوش می دهم ولی باز هم وقتی پایم را از کلاس بیرون می گذارم, همه چیز
را فراموش می کنم و اغلب با تجدیدی روبه رو می شوم.
دکتر سیف یکی از دلایلی را که منجر به تجدیدی دانش آموز می شود مشکلات
خاصی می داند که به خوددانش آموز مربوط می شود. او می گوید: در صورتی
که دانش آموزانی دچار مشکلات یادگیری هستند والدین ومعلمین باید
آنها را به متخصصین و مشاورانی که در خود آموزش و پرورش و یا خارج
از آن وجود دارد ارجاع بدهند تا به کمک آنها مشکل رفع شود.
سیامک پورطباطبایی کلاس دوم دبیرستان رشته علوم تجربی از معلم
هندسه خود شکایت دارد. او می گوید:
معلم ما خیلی بی حال و حوصله است, سرکلاس اغلب غایب است, وقتی هم
می آید و می خواهد کلاس جبرانی بگذارد نصف وقت کلاس را فقط دنبال کلاس
خالی می گردد. وقتی هم بالاخره سرکلاس نشستیم برای حل یک تمرین یک ساعت
وقت صرف می کند و یکدفعه می بینی زنگ خورد و هیچی, اصلا سرکلاس این آقا
آدم خوابش می گیرد. شما بیایید ببینید امسال همه کلاس تقریبا تجدید
شدند.
پریال می گوید:
معلم جغرافی, سر کلاس فقط روخوانی می کند. در حالی که یک معلم وقتی
تدریس را به عهده می گیردباید خودش حداقل روی آن مطلب تسلط کافی
داشته باشد تا بتواند به شاگردانش منتقل کند. این قدر هم بداخلاق است
که جرات نداریم نفس بکشیم. حتی اگر اشکالی هم داشته باشیم می ترسیم
ازش بپرسیم. اصلا نسبت به درس جغرافی بی علاقه شدم. وقتی علاقه ای هم به
درس وجود نداشته باشد طبعا یادش هم نمی گیرم.
خانم اقدس گنجی دبیر تاریخ ادبیات مدرسه امیداسلام می گوید:
متاسفانه آموزش و پرورش هنگام انتخاب معلم برای مدارس دقت کافی
نمی کند. مثلا یک نفر کارشناس مشاور, یک دیپلمه را برای تدریس درس
تاریخ ادبیات در نظر می گیرد, شما بیایید ببینید نتیجه چنین اقدامی
چه شده , حدود 50 نفر امسال تجدید از این درس داریم اصلا سرکلاس جای
سوزن انداختن نیست. وی یکی دیگر از دلایل تجدیدی دانش آموزان را سیاست
آموزش و پرورش جهت فراهم آوردن فرصتهای زیادی برای جبران تجدیدی
دانش آموزان می داند.
آقای غلامحسین رشیدی یکی از معلمین مدارس پسرانه تهران از رواج
گرایشات غربی در میان بعضی از جوانان شکایت دارد و می گوید:
مواقعی پیش می آید که می بینیم کمیته تعدادی ازدختران و پسران
دانش آموز را در ساعاتی که باید سرکلاس باشند در پارکها و خیابانها
دستگیر می کنند و به مدرسه می آورند. برخی از اینها این قدر فکر, مد
و تیپ زدن و. . . هستند, فکر درس و تحصیل نیستند.
واقعیت این است که درس و مدرسه تمام نیازهای نوجوانان در این سن و
سال را جواب نمی دهد. اگر در مدرسه برنامه های تفریحی, ورزشی ,هنری ,
آموزشی, گردش سالم و جذاب برای بچه فراهم شود و یا روابط معلم و
اولیای مدرسه با دانش آموزان عمیقتر و صمیمی باشد می توان گفت مدرسه در
جهت ایجاد انگیزه قدمهای اساسی برداشته و باعث می شود کمتر افکار
بچه ها به سمت انحرافات کشیده شود.
برنامه ریزی یکی از بزرگترین دلایل عقب ماندگی تحصیلی بعضی از
دانش آموزان این است که عادت کرده اند از همان ابتدای شروع مدارس
هنگام خواندن کتاب بابی حوصلگی آن را به گوشه ای بیندازند وبگویند:
ولش کن بابا, باشه فردا, باشه هفته دیگر, باشه نزدیک امتحان. . .
درواقع چنین دانش آموزانی در ایام سال درسهای خود را نمی خوانند و همه
را برای شب امتحان تلنبار می کنند. شاید بتوان حکایت چنین
دانش آموزانی را به فردی تشبیه کرد که یک سال تمام اصلا ورزش نکرده
ولی سه روز مانده به یک مسابقه سرنوشت ساز از صبح تا غروب یکسر
تمرینهای بدنی سنگین کند که جز خستگی و ضعف هیچ فایده ای عایدش
نمی شود.
مادر امین 11 ساله که پشت دریکی از مدارس منتظر است تا پسرش از
کلاس تقویتی برگردد و او را با خود به منزل ببرد, می گوید: امین
همیشه بعداز تعطیل شدن از مدرسه آخر شب بعداز کلی این طرف آن طرف
دویدن و بازی کردن به اجبار من و پدرش با بدنی کوفته و از سر
بی حوصلگی به فکر درس و مشق می افتد و قول می دهد که اگر صبح زود
بیدارش کنم درسهای خواندنیش را نیز خواهد خواند ولی صبحها با چوب هم
نمی شود بیدارش کرد. حال هم که تجدید آورد و من مجبورم هر روز تو این
گرما دنبالش بیایم مدرسه و پشت در بنشینم تا آقا کلاسش تمام شود و او
را با خود ببرم.
به سراغ جمعی از دانش آموزانی که ازشاه عبدالعظیم برای گذراندن
اردویی یک روزه به مناطق شمالی تهران آمده اند می رویم و از آنها
سراغ شاگرد اول کلاس را می گیریم. همه بچه ها با شوقی آمیخته به
احترام مریم را صدا می زنند, مریم در مورد علت موفقیتش می گوید:
من برای رفع نگرانی در مورددرسهایم برنامه ریزی کرده ام و آن را به
دیوار اتاقم کوبیده ام تا همیشه جلوی چشمم باشد. برای هر درسی طبق
برنامه ,یک زمانی را درنظر می گیرم و خودم را موظف می کنم تا سر
همان ساعت شروع به مطالعه کنم. درواقع عادت کرده ام تا حاضر کردن هیچ
درسی و حل کردن هیچ مسئله ای را که مربوط به امروز است به
فردانیندازم. او چنین روشی را از خواهر و برادر بزرگتر خود آموخته.
خواهر مریم داروسازی تبریز و برادرش دندانپزشکی شهید بهشتی درس
می خوانند. از مریم می پرسیم آیا شما وقت بازی و تفریح نیز دارید او
می گوید:
بازی و تفریح و خرید و کمک به مادرم و مطالعه های جنبی نیز جزو
برنامه های من است.
خانم دکتر قاسم زاده در موردضرورت وجود برنامه ریزی در زندگی
می گوید:
هرکس به دنبال انجام دادن کاری به طور جدی است باید روی برنامه ریزی
پیش برود. باری به هرجهت, هر چه پیش آید خوش آید درست نیست.
دانش آموز باید به کمک اولیای خود اوقاتی را که در مدرسه است و
اوقاتی را که در خانه صرف خرید و کمک به خانواده یا بازی و مطالعه
می کند به طور دقیق مشخص نماید. حسن این کار به این است که می داند
درطول هفته چه ساعاتی را برای چه اموری باید اختصاص دهد و اگر مطابق
برنامه پیش رود هرگز درسهایش برای شب امتحان روی هم تلنبار نمی شود و
معذب نخواهدبود. بهترین کار این است که بچه در سنین آخر دبستان و
راهنمایی برنامه ریزی را یاد بگیرد. ضمن اینکه والدین کنترل
غیرمستقیمی نیز روی نحوه اجرای صحیح برنامه فرزندان خود داشته
باشند. مثلا اگر فرزندشان یک ساعت را به خواندن جغرافیا اختصاص داده
با پرسیدن چند سوال میزان یادگیری فرزندشان را محک بزنند. وی
افزود:
یکی از راههای مهم پیشرفت در زندگی برنامه ریزی است ولی متاسفانه
بچه هافکر می کنند برنامه ریزی یک مقوله ای است که به آدمهای بزرگ
مربوطمی شود درحالی که آنها هم خودشان و هم والدینشان باید در
زندگی برنامه ریزی داشته باشند. اگر بچه ها بازیگوشی می کنند این همه به
بزرگترها مربوط می شود زیرا خودشان هم در زندگی برنامه ندارند. در
مورد بچه ها بهتر است والدین از ابتدای ورود به مدرسه با یک برنامه
قابل انعطاف روبه رو شوند یعنی فرصت برای استراحت, بازی و درس بچه
درنظر بگیرند. واقعیت این است که بچه دوره راهنمایی بیشتر از یک
ساعت تمرکز ندارد, حالا اگر ده دقیقه بین مطالعاتشان تفریح داشته
باشند. بهتر یاد می گیرد یا بعداز دو ساعت مطالعه یک ساعت استراحت و
تفریح باعث می شود ساعت سوم را بهتر کار کند. در واقع با یک
برنامه ریزی خوب ثابت شد که بچه ها می توانند بین سه یا چهار ساعت درس
بخوانند و حدود ساعت هشت و نیم کارشان هم تمام می شود. البته رعایت
صحیح این برنامه ممکن است در روزهای اول کمی مشکل باشد ولی
بعدازمدتی عادت می شود و جزو برنامه های زندگی فرد به حساب می آید:
روشهای مطالعه
هنگام بررسی در سبکهای مطالعه ویادگیری متوجه می شویم انعطاف پذیری
و تنوع یکی از اصول اساسی موفقیت در مطالعه است. به عنوان مثال
مطالعه دسته جمعی از مواردی است که متخصصان تعلیم و تربیت از آن
به عنوان یک روش خوب مطالعه نام می برند. البته به شرطی که فقط در آن
خلاصه نشود.
از دکتر سیف در مورد روشهای مختلف مطالعه می پرسیم او می گوید:
پیشنهاد من این است که دانش آموزان قبلا خودشان در یک ساعتهای
معین درس بخوانند و بعدنکاتی را که اشکال دارند بادوستانشان
درمیان بگذارند. البته بهتر است این گروهها در قالبهای دو الی سه
نفری باشد نه بیشتر, مسلما تاثیر یادگیری در چنین گروههایی خیلی
بیشتر خواهد بود.
دکتر سیف در مورد یکی از روشهای مطالعه که عبارتست از راه رفتن هنگام
مطالعه می گوید:
مطالعه کاری است که نیرو و انرژی می برد, بنابراین هرچه فرد درحین
مطالعه کمتر خودش را خسته کند نیروی بیشتری برای یادگیری در او باقی
می ماند. بهترین راه این است که یک جای آرام و بی سروصدا بدون اینکه
بلند حرف بزند و تحرک زیاد داشته باشد بنشیند و مطالعه کند ولی
بعداز یکی دو ساعت مطالعه که یک حالت خستگی جسمی و کسالت به فرد دست
داد نیاز دارد که براساس اصل تنوع خستگی را جبران کند. چند دقیقه
راه برود اشکالی ندارد به شرطی که هنگام راه رفتن نکات حفظی را مرور
کند که لازم نباشد سرش مرتب روی کتاب باشد. ما در کلاس به معلمان هم
توصیه می کنیم همیشه یک جور درس ندهند و یا یکنواخت صحبت نکنند زیرا
رعایت اصل تنوع در تدریس موجب رفع کسالت و خستگی دانش آموز می شود.
وی در مورد جوانان و نوجوانان که در پارکها و مراکز عمومی مطالعه
می کنند می گوید:
اگر فردی یک اتاق مطالعه یاخانه خلوت داشته باشد خیلی بهتراست
تا برود و در یک محل عمومی که دهها عامل مخل تمرکز مثل سرو صدا,
رفت و آمد و.. . وجود دارد درس بخواند. ولی یک وقت شرایط خانه طوری
است که مطالعه در مراکز عمومی مثل پارکها را ایجاب می کند مثل وقتی
که خانه شلوغ است, بچه زیاد است و یا جا تنگ است و.. . ناچار
دانش آموز در چنین شرایطی اگر می بیند واقعا شرایط مطالعه در پارکها
و مراکز عمومی بهتراز محیط خانه است طبعا ایرادی ندارد می تواند به
آنجا برود ولی در شرایط عادی بهتر است افراد در خانه مطالعه کنند و
برای رفع خستگی و هواخوری به پارک بروند.
محدثه قیدی
نظر شما