قم در دوران دودمان آق قوینلو
از نگاه نخستین سفیران ونیزی (باربارو و کنتارینی)
ستین گردشگرانی که به ایران آمدند و از شهر قم دیدن کرده اند، سفیران ونیزی هستند که در زمان سلطنت اوزون حسن بنیانگذار دودمان آق قوینلو به ایران آمده اند. مأموریت اصلی سفیران، آن بوده است که ایران را به جنگ با عثمانی برانگیزند و مانع توسعه و بسط نفوذ ترکان عثمانی در اروپا شوند.
دوران آق قوینلو، از ادواری است که تا امروز نسبتا تاریک مانده است؛ حتی کارشناسان و آگاهان از تاریخ نیز تا زمان ما تنها نامی از اوزون حسن شنیده بودند. خوشبختانه در روزگار ما تحقیقات پر ارجی در این باره انتشار یافته است. (١) یکی از منابع مهمی که مورد استفاده این پژوهشگران بوده، همین سفرنامه هاست.
از سفیران خوش اقبالی که در این دوران به سرزمین ما قدم گذارده و از قم نیز عبور کرده اند، آقای جوزافا باربارو (٢) است که توفیق یافته مشاهدات خویش را به قلم آورد و در قالب سفرنامه منتشر سازد.
او در طی جنگهایی که میان سینیورا (٣) و سلطان عثمانی در سال ١۴٧١ م/ ٨٧۶ ق در گرفت، همراه سفیر حسن بیک پادشاه ایران به این سامان روانه شد. سفیر حسن بیک نیز به ونیز آمده بود تا جمهوری ونیز را به ادامه جنگ با سلطان عثمانی برانگیزد.
، به همراه چهار کشتی پر از مهمات و هدایا به سوی ایران سفر می کند، و پس از تحمل سختیها و مشکلات فراوان به ملاقات شاه نایل می شود. او در سفرنامه خود به طور اختصار به وقایع و حوادث بین راه می پردازد و جابه جا، تصویری از برخی مناطق و شهرهای ایران عرضه می نماید و هنگامی که به قم می رسد، تنها به جملات زیر بسنده می کند:
«پس از آن به شهری رسیدیم به نام قم که بسیار خشن و ناتراشیده ساخته اند. این شهر جای پیشه وران نیست؛ زیرا مردم قم با کشاورزی گذران می کنند و این شهر دارای تاکستانها و باغهای فراوان و خربوزه های بسیار خوب است و خربوزه ها چنان بزرگ است که وزن پاره ای از آنها به سی پوند می رسد و از بیرون سبز و از درون سپید و از شیرینی چون قند است. شهر قم دارای بیست هزار خانه است.»(۴)
شگفت آنکه در همان دوران، کنتارینی از مأموران و همکاران ونیزی باربارو، به قم آمده و این شهر را به زیبایی و رونق اقتصادی ستوده است. از این رو، بی تناسب نیست که در همین جا به سفرنامه و گزارش وی بپردازیم:
آمبروزیو کنتارینی(۵) از طرف شورای پری گادی به عنوان سفیر انتخاب و به دربار اوزون حسن اعزام می شود؛ خود او می نویسد: «باوجود آنکه به علت بُعد مسافت و مخاطرات سفر، چنین ماموریتی دشوار به نظر می رسید، مع هذا به مناسبت اشتیاق فراوان شورای جمهوری و پیشرفت دنیای مسیحیت و اینکه این افتخار به نام مسیح و مادر مقدس او تمام خواهد بود، کلیه مخاطرات سفر را نادیده انگاشته، با کمال میل و رغبت کمر به خدمت جمهوری و مسیحیت بسته و تصمیم خود را گرفتم».
این سفرنامه اگر چه به دلیل تغییراتی که در جغرافیای ایران و نام شهرها و اماکن صورت گرفته است، چندان سودمند نیست، ولی به دلیل قدمت تاریخی و اینکه نویسنده آن پس از تیمور به ایران آمده است خالی، از نکته نیست. سفر کنتارینی از سال ١۴٧٣ تا ١۴٧٧ میلادی به طول انجامیده است.
کنتارینی در باره سفرش به قم می نویسد: «... به موقع به شهری وارد شدیم که قم نامیده می شد. در اینجا هنگامی که به کاروانسرایی که جای مسافرخانه مانندی بود داخل شدیم. درجه تب من بالا رفت و به شدت مرا ناراحت ساخت. تا تاریخ بیست و سوم اکتبر، کسالت مرا در این شهر وادار به توقف کرد. قم شهر کوچک و زیبایی است که در دشتی قرار گرفته و به وسیله دیوارهای گلی محصور شده است. همه چیز به حد وفور در آن یافت می شود و دارای بازارهای خوبی است که در مرکز داد و ستد، فراورده های دستی و فاستونیهای آن است».
آن گونه که کنتارینی در این سفرنامه یاد کرده، گویا قم در آن زمان از رونق اقتصادی برخوردار بوده، ولی ابهت علمی و فرهنگی چشمگیری نداشته است.
گزارشهای دیگری نیز این واقعیت را تأیید می کند. البته از جهت مذهبی، قم همواره یک شهر مقدس شمرده می شد، و آداب و سنن دینی در آن رواج داشته است. در سفرنامه ای که سیاح دیگری، کمی پس از این دوره نوشته، به این جنبه خوب نظر انداخته است.
منبع اصلی: قم از نگاه بیگانگان صفحه ٢ تا ٧
نظر شما