خربزه قمی (۱)
قم به برکت رودخانه اناربار / گلفشان، باغات و مزارع زیادی داشت. بیشتر اینها تا دهه پنجاه و شصت توانستند به حیات خود ادامه دهند. از آن دههها به بعد به علت زدن سدها و بندهای متعدد و برداشت بیحساب آب در بالا دست و گرم شدن هوادر قم - بالاتر از میانگین کشوری و جهانی - و گسترش بیرویه شهر تقریبا تمامی باغات بهجز لکههای کوچکی و همچنین بیشتر مزارع نابود شدند.
عکسهای هوایی سنوات مختلف و رسالههای دوره قاجار مربوط به قم که به تفصیل به ذکر باغات و مزارع و محصولات آنها پرداختهاند گواه این ادعا است. بدون تردید میتوان گفت که قم تا دهه پنجاه و حتی شصت باغشهر به معنای حقیقی خود بود.
یکی از محصولات این مزارع خربزه قمی بود.
از خربزه قمی در چند جا یاد شده است. افضل الملک کرمانی در همین خصوص میگوید:
"رودخانهای که در کنار شهر میگذرد [ و] اهالی از آب آن مشروب میشوند اندکی طعم شوری دارد. آب این رودخانه در هرجا گویا اسم مخصوص به خود دارد. در قم معروف به اناربار است. در سایر امکنه اسامی این رودخانه از این قرار است: گلافشان، لعلور، لعلبار، قدیمرود.
این رودخانه آبش در همه جا شیرین و گوارا است؛ چون به خاک قم میرسد و زمین آنجا نمکزار است و بهتدریج مزه آب تغییر میکند و به جایی میرسد که به شوری مبدل میشود و شیرینی خربزه قم و شوری ته آن به همین واسطه است که از آب این رودخانه مشروب میشود."
(تاریخ و جغرافیای قم، افضل الملک کرمانی، ص ۷۴ - ۷۵)
در جای دیگر چنین آمده است:
"از توابع شهر قم، قنوات حدود سراجه میباشد. خربزه کاری زیاد دارند که در فصل خزان است. خربزه آنجا را به تهران میبرند. آبهایشان قدری شیرین و قدری شور [است]. آنها که آب شور دارند، خربزه آنها شیرینتر [است]."
(کتابچه تفصیل احوالات دارالایمان قم، محمد تقی بیک ارباب، ص ۴۱ - ۴۲)
همچنین:
"قنات شمسآباد در حد غربی [کذا و شرقی درست است] قم واقع است. خربزه [او] نوعی از خربزه قم است که رنگ پوست او زرهدار است. رنگ او سفید و معطر [است.] آنقدر نازک است که هرگاه سواری در شب از کنار او بگذرد اغلب میشکافد و در وقت بریدن خربزه به محض آنکه چاقو بر او برسد چند پاره میشود و اگر مغز او را بساوند دو سیر سِفل [در تلفظ امروز قم سِفله به معنای تفاله یا بازمانده میوه آب گرفته] باقی نمیماند. و او را باید در ولایت صرف کرد. به بلاد خارج نمیرسد؛ مگر آنکه در صندوقی بگذارند و انباری نمیشود. در تابستان و اوایل خزان باید صرف کرد. این نوع خربزه را در قم کم میکارند؛ به جهت آنکه اول از بته زایش میکند به قدر تَنده [هسته] خرمایی میشود. از بس لطیف است مگسی هست که در او نشسته و نیش میزند و جای نیش او کرمی میشود به قدر نخ ابریشمی. بعد بزرگ میشود و خربزه را فاسد میکند. باید به عسرت گل او را در زیر برگ نگاه دارند و بعد خاک خشک بر روی بریزند تا از آفت مگس مصون بماند. بهترین میوههای عالم است.
در میان میوههای خوشمزه
شاه انگور است سلطان خربزه"
(همان، ص ۵۰ - ۵۱)
در خصوص این شمسآباد اجمالا بگویم در سال ۱۳۶۰ که به علت حادثهای مجبور به اجاره سوفالی (جای کشت گندم و جو) در آنجا شدیم، به آنجا رفت و آمد میکردم. در آن منطقه کشتزارهای بسیار گستردهای از گندم و جو را میدیدم.
اما از وضع فعلی آن اطلاعی ندارم.
سیدمحسن محسنی
نظر شما