خربزه قمی (۵)
پذیرایی از خانم مریت هاکس با خربزه قمی
خانم مریت هاکس جهانگرد انگلیسی در زمان رضا شاه پهلوی به ایران میآید و در سفر به قم در سال ۱۳۱۱ش میهمان میرزا محمدباقر متولیباشی آستانه مقدسه میشود. شرح پذیرایی را از زبان خودش در باغ سالاریه بخوانید:
"امّا بهزودی پیام دعوتی به صرف چای برای بانوی خارجی رسید. او [متولیباشی] بیرون خانه اش [منظور عمارت داخل باغ است] بر تختی به مساحت سه متر در سه متر مفروش با پارچه مخصوص نشسته بود و لباس سفید بر تن داشت و شال سبز سیادت دور کمر کلفتش بسته [آن مرحوم تنومند و چاق بود] و عمامهای سفید بر سر نهاده بود. با وجود تنومندی سالم به نظر می رسید و گرچه به علت پادرد نمیتوانست راه برود. چهرهاش شاد و با محبت و حاکی از ذکاوت بود و صدا و لهجهای شیرین داشت. دعوتم کرد روی تخت بنشینم و دستور چای و شیرینی بادامی داد. چند باغبان سرگرم آب دادن گیاهان بودند و چون ما رد شدیم کمی آب روی آستین روپوشم ریخت. مرد روحانی فورا چند کلمهای به پیشکارش گفت و باغبان را به دنبال کاری فرستاد. من افسوس خوردم؛ زیرا آنچنان گرمازده و تشنه بودم که همچون گیاهان پژمرده نیازمند قطراتی آب بودم. بعدا پیشخدمتها با سه نوع خربزه که تازه چیده بودند آمدند. خربزهها لشکری را کفایت میکرد. او چهارده تا را پاره کرد تا من امتحان کنم و ببینم کدام یک از همه شیرینتر است. پیشکارش با چنگالهایی از هر یک از خربزهها یکی پس از دیگری تکهای برمیداشت و من پیش از آن که به نتیجهای برسم به اندازه کافی خربزه خورده بودم. چای را روی تخت تمیز ریختم و دلم میخواست زمین دهان باز کند تا از خجلت در آن فرو روم. پیشکار سیگارهایی عالی به من تعارف کرد و سرانجام سیگار من روی زمین افتاد و پارچه رو تختی را سوخت. بعدا چه اتفاق وحشتناکی رخ خواهد داد؟ امّا آن مرد جذاب گفت، این سوختگی یادگار خوشی از ملاقات لذت بخش ما است. او قبل از آن هرگز با زنی انگلیسی هم سخن نشده بود."
(ایران افسانه و واقعیت، مریت هاکس، مترجمان: محمد حسین نظرینژاد و محمد تقی اکبری، آستان قدس رضوی، ص ۱۸۵)
خربزهها با توجه به عبارت "تازه چیده بودند" محصول باغ سالاریه بودهاند.
سیدمحسن محسنی
نظر شما