محله جوبشور (۱۲)
ادامه روزگار بییخچالی
نگهداری ماست و پنیر و کره در روزگار بییخچالی هم تدابیر خودشو داشت. اگر بزهامون شیر داشتن و شیر میدادن که پنیر و ماستمون درجه یک بود. مرحوم مادرمون پنیر محلی درست میکرد. بیشتر اوقات مایه پنیر داشتیم. اگر مایه پنیر توی دسترس نبود میگفت برو دم دکون (دکان) شیخ ممد قرص مایه پنیر بگیر. پنیرها وقتی درست میشدن توی تغار میذاشت و آب پنیر روش میریخت و موندگاریش زیاد میشد. ماست هم وقتی موسیر بهش میزد و آب ماست رو میگرفت و به قول امروزیا ماست چکیده میشد موندگاریش زیاد میشد. البته گاهی ماستها رو میذاشتن توی مشک که بهش میگفتیم ماست خیکی.
خدا رو شکر اون زمان خبری از این دبههای پلاستیکی نبود و مردم کمتر استفاده میکردن.
چند سال قبل از انقلاب بود که کمکم سر و کله یخچال و تلفن و تلویزیون توی خونههای محلمون پیدا شد. البته شاید افرادی در سایر کوچهها و محلههای زودتر از اون سالها این امکانات رو داشتن و وضعشون خوب بود و این خاطرات مربوط به اون قشر نیست.
یادمه مرحوم دایی ما که بهش میگفتن مش قدم (قدمعلی شرفی فرزند مرحوم رَض قلی) چون قصاب دهات بود و توی دهات برق نرفته بود لذا یخچال نفتی داشت؛ یعنی با نفت کار میکرد.
شاید ما زودتر از بقیه همسایهها یخچال خریدیم. البته مطمئن نیستم ولی اگر اینطور باشه دلیلش این بود که به درد بقالی میخورد ولی در عوضش دیرتر از بقیه تلویزیون و تلفن خریدیم؛ چون ضرورت کمتری داشتن. دایی ممد در این خصوص میگه یکی از همسایهها یخچال خریده بود ولی چیزی نداشت که بذاره توی یخچالش و بیشترین کاربردش این بود که توی لیوانهای رُحی (فلز روی) برای خودشون و تعدادی از اهل محل یخ درست میکرد.
بذارید تا یادم نرفته ذکر خیری هم بکنم از کوزههای آب، که خوشبختانه هنوزم تولید میشن و بعضیا به عنوان کالای لوکس و سنتی میخرن و میذارن توی دکور خونشون، خدایش آب خوردن توی این کوزهها خیلی گواراتر میشد. بعضیا دور کوزههای آب گونی نخی میکشیدن. بعضیا هم این کوزهها رو از سقف آویزون میکردن تا بیشتر در معرض جریان هوا قرار بگیرن؛ البته در اتاقهای تاریکتر خونه. خلاصه اون زمانها بییخچالی خیلی هم مشکل حادی نبود ولی
خاطرات بییخچالی تا همینجا کافیه و خوبه یادی بکنم از دورانی که تلفن و تلویزیون و ماشین لباسشویی و خیلی چیزای دیگه نداشتیم.
مرتضی باقری
نظر شما