ظاهر و باطن قرآن
فهرست عناوین
منبع: روزنامه رسالت
میثم آقادادی
پیامبر (ص) فرمودند: هیچ آیهاى درقرآن نیست مگراینکه ظاهر و باطنى دارد. امام محمد باقر(ع) در تبیین این حدیث فرمودند : ظاهرآن تنزیل قرآن و باطن قرآن تاویل آن است که برخى از آن (امور تاویل) حادثههایى است که اتفاق افتاده و برخى به حادثههایى که هنوز واقع نشده .دلالت د ارد .(قرآن) جارى است ،همانگونه که خورشید وماه درجریان است. ظاهر و تنزیل قرآن ناظربه شان نزول است وگاهى جنبههاى خصوصى پیدا مىکند .ولى بطن قرآن که دلالت باطنى قرآن است، با قطع نظر از قرائن موجود،برداشتهاى کلى است که از متن قرآن به دست مىآیدو همه جانبه و جهان شمول است لذا پیوسته مانند آفتاب وماه در جریان است.(1)
بنابراین ظاهر قرآن ،آن معانى است که از الفاظ قرآن با استفاده از قوانینى چون صرف و نحو و معانى وهمچنین با استفاده از شان نزول آیات به دست مىآید و علمى که ما را به فهم ظواهر قرآن مىرساند “علم تفسیر “ نام دارد.
راغب اصفهانى درالمفردات مىگوید: تفسیر در لغت یعنى آشکارنمودن معناى معقول یک کلام . پس تفسیر همان شکافتن و پردهبردارى از چهره الفاظ قرآن است. تفسیر در لغت از (فسر ) به معنى بیان و پردهبردارى از روى لفظ است و گویند که مقلوب از (سفر ) است چنانچه گویى “اسفر الصبح “ صبح روشن شد. و بقولى ماخوذ از (تفسره ) به معنى وسیله معاینه طبیب از مریض است.
در قرآن آیات بسیارى است که بىتردید به تفسیر نیاز دارد. در تفسیر آیات یا باید از ظواهر آیات استفاده کرد و با شناخت عربى صحیح واطمینان به ظهور لفظى در معنى معین به مقصود پى برد و یا از عقل فطرى صحیح پیروى نمود و یا از روایات معصومین بهره گرفت.(2)
در مورد آیات قرآنى وتفسیر آنها ! حدس وگمان نباید اظهار نظر کرد، که تفسیر به راى در شرع حرام است. از ابن عباس روایت شده که تفسیر را به 4 وجه تقسیم کرده است :-1 تفسیرى که هیچ کس از ندانستن آن معذور نیست -2 تفسیرى که عربها از جهت زبانشان آن را مىشناسند-3 تفسیرى که عالمان آ ن را مىدانند-4 تفسیرى که جز خد اوند کسى نمىداند . پس آنچه ،هیچ کس از ندانستن آن معذور نیست دستورات صریح شرع در احکام و دلایل روشن توحید و مانند اینهاست و آنچه را اعراب مىشناسند، حقایق لغت وموضوعات زبان عربى است و آنچه را علما مىدانند، تاویل و بیان مقصود، از آیات متشابه مىباشد و تفسیرى که جز خداوند کسى نمىداند، اخبار غیبى هنگام برپایى قیامت و مانند اینهاست.(4 و3)
اما باطن قرآن حقیقتى است آسمانى که اصل قرآن مىباشد چرا که در آیه 2 سوره یوسف مىخوانیم :”انا انزلناه قرآنا عربیا” :( ما آن حقیقت نورانى را به صورت خواندنى و به زبان عربى یکباره نازل کردیم ) معلوم مىشود که باطن قرآن همان حقایق نورانى مى باشد. لذا امام محمد باقر (ع) فرمودند: براى قرآن بطنى است و براى بطن قرآن ،بطنى دیگر تا هفت بطن . براى رسیدن به بطون قرآن باید علم تاویل دراختیار داشت . چرا که در آیه 7 سوره آل عمران مىخوانیم :” ... و ما یعلم تاویله الا الله والراسخون فى العلم یقولون آمنا به کل من عند ربنا “ که بنا بر احادیث متعددى ائمه معصومین، راسخون درعلماند.(5)
1
یعنى فقط خداوند وائمه معصومین علم تاویل را مىدانند.
“تاویل” در لغت به معنى برگشت به سوى اصل واساس و یا برگرداندن چیزى به سوى هدف و مقصود خویش است واز نظر اصطلاحى معانى متعددى گفتهاند.علامه طباطبایی(ره) تاویل را همان واقعى (واقعیتی) مىداند که مستند بیانات قرآنى است در واقع تنزیل (ظاهر) ،نازل شده آن حقیقت (بطن ) آسمانى است که در کتاب مکنون وجود دارد.(6)
تاویل از “اول” به معنى بازگشت امت ودر قرآن به 4 معنا آمده است: 1- عاقبت ونتیجه کار “وزنوا بالقسطاس المستقیم ذلک خیر و احسن تاویلا “(7) 2- تعبیرخواب که در سوره یوسف در چندین مورد آمده است :” و یعلمک من تاول الاحادیث “(آیه 6) 3- تحقق یافتن و وقوع خارجى وعدههاى الهی:” هل ینظرون الا تاویله یوم یاتى تاویله “(8) 4- بیان و توجیه الفاظ یا کارهاى شبهه انگیزى که چند احتمال داشته باشد: مانند آیات متشابه قرآن و کارهاى حضرت خضر که حضرت موسى را به شگفتى و سوال وا مىداشت که درآخر کار جناب خضر، انگیزه معقول ودرست کارهاى خود را بیان و “تاویل “ کرد.(9و10)
بهطور کلى آیاتى که در رابطه با موضوع مورد بحثاند یامستقیم یا غیر مستقیم مربوطهاند که هر کدام نیز تاویلى یا تفسیرىاند .
لازم به ذکراست از جمله مباحث قرآنى که بسیار در مورد آن افراط یا تفریط شده است مسئله تاویل قرآن مىباشد.
گروهى اصلا علم تاویل را براى غیرخدا قبول ندارند ومنکر آن مىشوند و گروهى هم به بهانه تاویل آیات الهی، مقاصد شوم خود را به مردم القا مىکنند در این مورد مىتوان گفت : از دیگر بلاهاى دامنگیر بهائیت تاویلگرایى است که در حوزه دیانت وقتى مىخواستند از سخن پیامبران، برخلاف دلالت متعارف آنها تفسیر کنند به تاویل روى مىآوردند وموجب سلب اعتماد مردم نسبت به انبیا ومجالى براى فتنه گرى از سوى کج دلان را فراهم مىکردند. البته چون خداوند هیچ رسولى را جز به زبان قومش نفرستاد تا دین را براى آنها روشن کند، مردم سخن نامفهوم و مغلق از پیامبرشان نمىشنیدند :” و ما ارسلنا من رسول الا بلینان قومه لیبین لهم ... ) ( 11) البته لفظ تاویل در قرآن وجود دارد که هیچ جا به معنى (حمل کلام برخلاف معناى متعارف ) استعمال نشده است واین مفهوم بدعت آمیز باطنیه و برخى فرق صوفیه بوده که اخیرا به شیخیان و بابیان و بهائیان رسیده است. براى مثال على محمد باب در کتاب خودش بیان فارسى مى گوید: ( مشاهده نمىشود احدى از شیعه یوم قیامت را فهمیده باشد بلکه همه موهوما امرى را توهم نموده که عندالله حقیقت ندارد ... از حین ظهور شجره حقیقت (یعنى خود على محمد باب ) الى ما یغرب ( یعنى تا هنگام مرگ وی) قیامت رسول الله است که در قرآن، خداوند وعده نموده است! یامثلا پیشواى بهائیان حسینعلى بها در کتاب مبین خود صفحه 232 آورده است :” قال این الجنه والنار ؟ قل الاولى لقائى والاخره نفسک ایها المشرک المرتاب “ (یعنى گفت بهشت و جهنم کجاست؟ بگو اولى لقاء من است و دیگرى خودت هستىاى مشرکى که در من شک کردهاى . ) ( 12)
2
پی نوشت ها:
1. محمدهادى معرفت ،علوم قرآنى ، ص 275
2. مجمعالبیان 13/1 و البیان 421
3. مجمع البیان 13/1
4. مقدمه کتاب سیماى حضرت مهدى در قرآن ، سید هاشم بحرانی، ترجمه سید مهدى حائرى ،ص 13
5. خطبه144 نهجالبلاغه: این الذین زعموا انهم الراسخون فى العلم دوننا کذبا و بغیا علینا ان رفعتا الله ...
6. ر.ک : انس با قرآن ، محمد على رضایى ،ص 122
7. آیه 35 ، سوره اسرا
8. آیه 53 سوره اعراف
9. آیات 65 تا82 سوره کهف
10. مقدمه سید مهدى حائرى بر المحجه فى ما نزل فى القائم الحجه سیدهاشم بحرانى ،ص 14
11. ابراهیم ،4
12. کتاب رهبران وادى ضلالت، صص 214-215 ، مصطفى حسینى طباطبایى ،چ اول 1378، ناشر:توکلى
نظر شما