شهادت در اسلام
چهارشنبه 20 تیر ,1375 10 ژوئیه ,1996 سال چهارم , شماره 1014
مقایسه شهادت در اسلام و مسیحیت قسمت آخر
با توجه به آنچه تاکنون بیان شد, روشن می شود که پدیده و مفهوم شهادت
صرفا در انحصار اسلام نیست; بلکه ادیان دیگر, مخصوصا ادیان جهانی,
بویژه مسیحیت نیز دارای این پدیده و مفهوم می باشد.
در قسمت اول بحث نشان دادیم که فداکاری جانی ویژه انسان نیست و در
حیوانات نیز وجود دارد; بنابراین نمی تواند به تنهایی مفهوم شهادت
را تشکیل دهد و تعریف کند.
ضمنا در مسیحیت, چون شهادت بر اساس ارزش خود رنج و تحمل مشقت صورت
می گیرد, در کیفیت فداکاری نیز اشتباه صورت گرفته است; اما در اسلام
شهادت عبارت است از:
.1 فداکاری جانی در دفاع از حقیقت , بر اساس ایمان به آن و تنها برای
جلب رضایت حق (جهاد در راه خدا)
.2 کیفیت این فداکاری نیز باید همان باشد که با حقیقت سازش داشته
باشد, نه تضاد. بنابراین هدف وسیله را توجیه نمی کند و هر نوع
فداکاری جانی هر چند بر اساس ایمان به حقیقت باشد, شهادت شناخته
نمی شود و مثلا انتحار بر اساس ایمان به حقیقت, شهادت شناخته
نمی شود.
.3 هدف از شهادت باید تنها دفاع از حق و حقیقت باشد, نه رنج بردن و
کشته شدن (چنانکه در مسیحیت است) و نه اهداف دیگر. شهدای مسیحیت
کسانی بودند که تحت شکنجه انفرادی برای حفظ دین انفرادی خود جان
دادند; ولی شهدای اسلام کسانی هستند که در نتیجه جهاد در راه خدا جان
دادند.
.4 بررسی تطبیقی تاریخ شهادت در مسیحیت و اسلام ما را به این فرضیه
رهبری می کند که شهدای مسیحیت افرادی بودند که برای حفظ دین انفرادی
خود(بجز در جنگهای صلیبی که جنبه سیاسی داشت) به مرگ تن در دادند و
اکثر شهدای اسلام افرادی بودند که در جریان جهاد و مبارزه در راه
استقرار عدالت, حق و صلح, شهید شدند.
البته در اسلام نیز شهدای انفرادی که برای حفظ دین شخصی خود جان
دادند,بودند, مانند: سمیه که اولین شهید اسلام و زن بود و بلال که
اولین شهید اسلام وسیاه پوست بود.
با این ترتیب در حالی که شهادت در مسیحیت قبل از رسمیت یافتن و
جهانی شدن مسیحیت شکل گرفت, شهادت در اسلام پس از آن که اسلام به صورت
نظام کامل دینی, سیاسی و اجتماعی درآمد شکل گرفت و شاید به این علت
است که برای شهادت در مسیحیت معاصر نقشی وجود ندارد در حالی که
شهادت در اسلام, تا زمان معاصر, اهمیت خود را کاملا حفظ کرده است.
.5 جهاد, شهادت و جنگ در اسلام بیش از آن که مسائلی صرفا
ایدئولوژیکی باشند, به صورت مسایل حقوقی و فقهی درآمدند, به صورتی
که فقها و حقوقدانان مسلمان, مسایل, پیامدها, ویژگیها, آثار, شرایط
و احکام آنها را تعیین کردند. این مساله در مورد جهاد و جنگ, کاملا
روشن تر است. با توجه به این که شهادت در مسیحیت, بیشتر, جنبه
ایدئولوژیکی صرف دارد و از بعد حقوقی برخوردار نیست می توان نتیجه
گرفت که جهادو شهادت و جنگ در اسلام و همچنین امر به معروف و نهی از
منکر, که در حقیقت زیربنای آنهاست ,مسایلی حقوقی, اجتماعی, سیاسی
می باشند نه صرفا مذهبی ایدئولوژیکی و برای تحمیل دین, مذهب
وایدئولوژی.
شهادت در اسلام با توجه به آنچه گفته شد, فداکاری ویژه انسانها
نیست; شهادت به مفهوم گسترده (جان نثاری) ویژه مکاتب مذهبی وادیان
نیست; شهادت به مفهوم بسته آن, ویژه اسلام و حتی تشیع نیست ولی اسلام
مخصوصا تشیع, از ابتدا اهمیت فراوانی برای شهادت در استوار کردن و
دفاع از حق و حقیقت قائل شد. بسیاری از صحابه و بستگان پیامبر و
تمام پیشوایان بلافصل تشیع به درجه رفیع شهادت در راه تامین این هدف
نایل آمدند. در حدیثی آمده است: تمام ما (ائمه) یا مسموم شدیم و یا
مقتول.
در درجه اول, اسلام, از ریشه س ل م (سلم) به معنی صلح و تسلیم است.
تسلیم کامل و همه جانبه در برابر تمام حقیقت (الله) و آمادگی برای
هرگونه فداکاری در استقرار حاکمیت این حقیقت. بنابراین, شهادت
اعتبار و ارزش اساسی خود را مدیون اصل اساسی توحید است.
در درجه دوم, شهادت عبارت است از جان نثاری براساس جهاد و
مبارزه.
بسیاری از اسلام شناسان غیرمسلمان به اشتباه جهاد رابه جنگ مقدس
مذهبی که ترجمه اصطلاح هولی وارWar Holy است تعریف کرده اند(13 ;)
درحالی که ممکن است اصطلاح جنگ مذهبی در مسیحیت به کار رود و به کار
بردن آن در مورد اسلام, قطعا, براساس مقایسه آن با مسیحیت است و
درست نیست; زیرا اسلام هرگزجنگ را برای تحمیل دین و مذهب تجویز
نکرده است و علاوه, جهاد دارای مفهومی, کاملا گسترده تر از جنگ نظامی
است و تمام مبارزه در راه استقرار حق و عدالت و صلح را فرا
می گیرد(14 ) . این اسلام شناسان ضد اسلام , شهادت و جهاد را
نفهمیده اند.
مفهوم شهادت در اسلام ,تنها درصورتی فهمیده می شودکه مفهوم جهاد
درست فهمیده شود و مفهوم جهاد نیزبه نوبه خود, تنها درصورتی
درست درک می شود که مفهوم امر به معروف و نهی از منکر درست فهمیده
شود و مفهوم امر به معروف و نهی از منکر نیز, درصورتی فهمیده می شود
که معروف و منکر, درست و نادرست, صحیح و غلط, حق و باطل, عدل و ظلم ,
حقیقت و حقیقت نما درست فهمیده شود. مفهوم شهادت در اسلام مانند
مفاهیم دیگر اسلامی بایستی در چهارچوب کل اسلام تجزیه و تحلیل شود.
مقایسه مفهوم شهادت در اسلام با مفهوم شهادت در مسیحیت یا ادیان
دیگر, درحالی که بسیار مفید است, ولی در مقابل ,ممکن است محقق را
به این اشتباه رهبری کند که تصور کند این دو یکی است. بدون تردید
اصطلاحات: شهادت, جهاد و جنگ در اسلام دارای مفاهیم ویژه ای می باشند که
کاملا با ادیان دیگر و با مسیحیت متفاوت می باشند.
شاید علت اصلی اشتباه اسلام شناسان غیرمسلمان در مورد مفاهیم شهادت ,
جهاد و جنگ در اسلام, عبارت است از مقایسه سطحی این مفاهیم اسلامی با
مشابه آنها در ادیان دیگر, مخصوصا, مسیحیت.
به همان نسبت که ترجمه جهاد به جنگ مقدس , (هولی وار War Holy )
نادرست است, ترجمه شهادت به مفهوم آن در مسیحیت نیز نادرست است ;
کلمه شهید و مشتقات دیگراز ریشه ش ه د, در حدودپنجاه بار در
قرآن به کاررفته است . ( 15 )در اکثر این موارد, این کلمه در معانی
متفاوت به معنای گواه, نمونه و ناظر به کار رفته است. از آن جا که
رابطه بین شهید و شهادت, به معنای اصطلاحی و جهاد و مجاهد در اسلام و
قرآن بسیار روشن است, لازم است یادآوری شود که کلمه جهاد و مشتقات
دیگر ج ه د در قرآن , درحدود چهل بار به کار رفته است . ( 16 )
مجددا, در اکثر این موارد,این کلمه به معانی متفاوت کوشش و
مبارزه به کار رفته است . ( 17 ) کلمه جهاد نیز مانند کلمه شهادت , با
مرور زمان به صورت اصطلاح دینی درآمد (منقول شرعی;) یعنی با این که دو
کلمه جهاد و شهادت در معنای متفاوت لغوی به کار می روند, همزمان
به صورت اصطلاح ویژه دینی نیز به کارمی روند.
به هر صورت, شهادت درمعنای لغوی قرآنی عبارت است از دیدن, گواهی
دادن و نمونه و الگوسازی. معنای شهید کسی است که می بیند, گواهی
می دهد و نمونه می شود. ( 18 ) ازآن جا که رابطه بین معنای لغوی و
اصطلاحی در اصطلاحات و منقولات شرعیه و دینی همیشه مراعات می شود,
به نظر می رسد که شهید حقیقت را می بیند و مشاهده می کند و با جهاد و
زندگی خود به آن گواهی می دهد و با شهادت و جان نثاری خود الگو می شود
و برای امت سرمشق و نمونه کامل انسان حقیقت شناس می شود.
کلمه شهادت و شهید در قرآن به معنای اصطلاحی به کار نرفته است.
کلمه ای که در قرآن درمعنی شهادت و شهید به معنای اصطلاحی به کار
رفته است , قتل ومقتول فی سبیل الله است( 19 )(کشته در راه خدا).
شاید علت این است که قرآن نخواسته است شهادت و شهید را تنها در
مبارزه منتهی به مرگ به کار برد.
همان گونه که در فقه اسلامی برای جهاد شرایط فراوان قرار داده شده
است, برای شهادت نیز شرایطی لازم است:
1 شهادت می بایستی یک انتخاب مبتنی بر جهاد باشد, هرچند خود جان
دادن لازم نیست انتخابی باشد. به هرصورت شهادت نمی تواند تصادفی و
اتفاقی و خارج از چهارچوب صورت گیرد. این انتخاب در حقیقت انتخاب
جهاد است نه مرگ. شهید با مرگ می جنگد و مبارزه می کند و از آن فرار
می کند. ( 20 )
2 این انتخاب می بایستی بر معرفت و شناخت جهاد, اهداف و کیفیت آن
استوارباشد. ( 21 ) فداکاری جانی تنهادر چهارچوب جهاد قابل توجیه
است. بنابراین, بعضی اعمال به ظاهر انتحاری نیز, در حقیقت شهادت
هستند.
3 جهاد و شهادت هر دوبایستی اهدافی را خارج از خودمرگ , برای
مرگ تعقیب نمایند. در این رابطه مرگ بدون جنگ نیز, در موارد خاص,
شهادت شناخته می شود.
4 این اهداف باید اهدافی مقدس و مورد تایید اسلام باشد و شهادت و
جهاد بایددر راه تامین این اهداف صورت گیرد. بنابراین بایدهم
وسیله (جهاد و شهادت) وهم اهداف هر دو از تایید اسلامی برخوردار
باشد. ( 22 )
5 در اسلام هدف وسیله راتوجیه نمی نماید و بنابراین هرگونه مبارزه
و مرگ طلبی جهاد و شهادت نیست.
6 جهاد و شهادت هردو بایدبراساس نیت خاص نهایی تقرب به خدا و
جلب رضایت او باشد. براساس این شرایط و شرایط دیگر است که شهادت از
مرگ غیرشهادتی متفاوت می شود; زیرا شهادت مرگ نیست . ( 23 )
آنچه شهادت را در اسلام اهمیت داده است, نه مرگ است و نه مرگ
انتخابی ;زیرا نه مرگ و نه حیات به تنهایی و به خودی خود, نه خوب
است و نه بد. مرگ چیزی جز پایان حیات نیست و حیات غیرمفید چیزی جز
مرگ نیست. آنچه زندگی را ارزشمند می کند جهاد و مبارزه برای استقرار
و تحکیم حقیقت, عدل و خوبیهاست. بنابراین, آنچه حیات و مرگ را
ارزشمند می کند ارزشی است که در هر یک از زندگی و مرگ وجود دارد. کسی
که زندگی خود را در راه تامین هدفی مقدس مصرف می کند و با فداکاری ,
مبارزه و ایثار در راه خدا زندگی می کند,مجاهد است و اگر در این راه
جان سپاردشهید است. مجاهد, شهید زنده است و شهید, مجاهد کشته. مجاهد
برای تامین هدف مقدس زندگی می کند و شهید با تامین این هدف, به زندگی
ابدی می رسد. ( 24 )
شاید به این علت است که شهید همیشه زنده است و جهاد هرگز شکست پذیر
نیست . ( 25 )
شاید به همین جهت است که امام حسین (ع) با شهادت خود هدفی را تامین
کرد که باادامه حیات خود در آن شرایطامکان تامین نداشت.
شهید کسی است که یکی از دوانتخاب را که به طور مساوی ارزشمند است
اختیار کرده است; بدون آنکه لازم باشد به مرگ برسد.
اگر فردی به اجبار در جریان مبارزه خود, بدون قدرت انتخاب کشته
شود, ما می توانیم وی را شهید در راه دفاع از حق بدانیم و نه جهاد
در راه حق. به هر صورت عامل انتخاب نهانی در جهاد و شهادت ضروری
است.
منابع و ادبیات اسلامی ,گروههای مختلفی را شهید معرفی کرده است از
جمله:
1 کسی که در راه دفاع از شرف خود و خانواده کشته شود. ( 26 ) 2 کسی
که در دفاع از مال و ناموس خود کشته شود. ( 27 ) 3 کسی که در دفاع از
دین خود کشته شود. ( 28 ) 4 کسی که در دفاع از حقوق خود کشته شود. ( 29 )
5 کسی که در دفاع از جان خود و خانواده خود کشته شود. ( 30 ) 6 کسی
که در دفاع از عدل ومبارزه با ظلم کشته شود. ( 31 ) 7 کسی که در
مهاجرت در راه خدا کشته شود. ( 32 ) 8 کسی که در دفاع و مبارزه در
راه حق کشته شود. ( 33 ) 9 کسی که با ایمان کامل ازدنیا برود.
( 34 ) 10 کسی که با حب اهل البیت جان سپارد. ( 35 ) 11 کسانی که در
انتظار حاکمیت الله و استقرار عدل (فرج) جان سپارند. ( 36 ) 12 کسی که
در حال تحصیل و تعلیم و تعلم جان سپارد. ( 37 ) 13 کسی که در غربت جان
سپارد. ( 38 ) 14 کسی که در جهاد و دفاع مجروح شود و سپس جان
سپارد. 15 زنانی که در جریان بارداری و وضع حمل جان سپارند. ( 39 )
16 کسی که در طهارت کامل و خلوص و اخلاص کامل جان سپارد. ( 40 ) 17
کسی که در جریان انجام یک تکلیف دینی جان سپارد. ( 41 ) 18 کسی که در
جریان امر به معروف و نهی از منکر جان سپارد. ( 42 )
پای نوشتها: Ibid . Ibid 15 المعجم الفهرس لالفاظ
القرآن 16, همان مدرک 17, سوره بقره , آیه 18,143 موارد متعدد
استعمال کلمه شهادت و شهداء در قرآن , ازجمله: سوره بقره آیه 19,143
سوره بقره , آیه 154 ;سوره آل عمران , آیه 20,156 سوره یوسف , آیه
108 ;سوره انعام , آیه 21,104 همان مدرک 22, سوره مومن , آیه ,40
19 ;سوره اسراء, آیه 124 ;سوره نساء آیه 112 ;سوره حجرات , آیه
15 ;سوره نساء, آیه ,15 23,59 سوره آل عمران , آیه 24,169 سوره
آل عمران , آیه 25,169 ارشاد القلوب , مفید26,199, وسائل الشیعه , ج
27,63,2 همان مدرک , 28,63,29 نهج الفصاحه , 29,589 وسائل
الشیعه , ج 30,2 همان مدرک , 31,35 نهج البلاغه 32, سوره نساء, آیه
33,100 آل عمران , آیه 34,157 سفینه البحار, ج 35,720,1 وسائل
الشیعه , ج 36,21,2 همان مدرک , 37,514 نهج الفصاحه , 38,637 همان
مدرک , 39,624 سفینه البحار, ج 40,720,1 همان مدرک 41, غرر
الحکم . 42,234 سفینه البحار, ج ,720,1
دکتر ابوالفضل عزتی
نظر شما