موضوع : نمایه مطبوعات | همشهری

برتری اتومبیل: حقوق از دست رفته انسان پیاده

پنجشنبه 21 تیر ,1375 11 ژوئیه ,1996 سال چهارم , شماره 1015

با از بین رفتن پاتوق های سنتی مراودات اجتماعی شهرنشینان کاهش
یافته است
فضاهای شهری به ویژه خیابان و میدان از مراکزاصلی شکل گیری و
تحقق بسیاری از فعالیتهای مربوط به زندگی اجتماعی محسوب می شوند
از مسائل و مشکلات اجتماعی شهرنشینی جدید به ویژه در کلانشهرها,
کاهش امکانات تماس و مراوده اجتماعی به صورت مستقیم و چهره به چهره
است. این پدیده ارتباطات عمومی افراد را در سطح شهر, کشور و حتی
جهان افزایش می دهد, ولی برعکس از ایجاد روابط شخصی مستقیم و پایدار
جلوگیری می کند.
در شهرسازی جدید, به دلیل تغییر ساختار کالبدی و اجتماعی, تغییر
نظام حرکت در شهر و ناامن شدن معابر, نقش اجتماعی و فرهنگی فضاهای
شهری به شدت کاهش یافته و پاتوقهای سنتی که با حرکت پیاده دمساز
بوده, کارایی و گیرایی خود را از دست داده اند که حاصل آن بروز و
گسترش پدیده احساس غربت و تنهایی است که خود موجب پیدایش تنش های
روانی در میان شهرنشینان می شود.
افزایش انواع عادات زیانمند و آسیبهای اخلاقی و اجتماعی مانند روحیه
فردگرایی, رقابت جویی, درون گرایی و بی اعتمادی به دیگران نیز از
نتایج کاهش روابط مستقیم اجتماعی است.
براساس چنین ملاحظات و ضرورتهایی است که گسترش فضاهای پیاده و
فضاهای باز به عنوان یکی ازافزارهای گسترش مشارکت اجتماعی و تقویت
همبستگی عاطفی و روحی میان اهالی محله و شهر مطرح شده است.
تجربه های جهانی نشان می دهد که با تعدیل حرکت سواره و ساماندهی
فضاهای پیاده, مراودات اجتماعی به سرعت تقویت و بهبود پیدا می کند,
میان افراد و گروههای مختلف اجتماعی تماس بیشتری برقرار می شود و
روحیه همکاری و همدلی افزایش می یابد.

گسترش آموزش محیطی: فضاهای شهری به ویژه خیابان و میدان از مراکز
اصلی شکل گیری و تحقق بسیاری از فعالیتهای مربوط به زندگی اجتماعی
محسوب می شوند. در واقع, بخش عمده ای ازهویت اقتصادی, فرهنگی و
تاریخی شهر در این فضاهاتجلی پیدا می کند و شهروندان از طریق تماس
با این فضاهاست که از شهر خود آگاهی می یابند. اما با کاهش عملکرد
کیفی فضاهای شهری, نقش آنها از نظر آموزش ویادگیری محیطی به شدت
کاهش یافته است.
به ویژه کودکان برخلاف گذشته, به دلایل ناامنی کمترمی توانند با
مراکز مهم شهری با پیشه ها, حرفه ها ومراسم عمومی و فعالیتهای
خیابانی آشنا شوند. این کاستی تاثیر نامطلوبی در پرورش شخصیت و
روحیه شهروندی آنها بوجود می آورد و قدرت انطباق با محیط و نیز
میزان دلبستگی شان را به شهر خود کاهش می دهد.
در گرایشهای جدید, در عرصه برنامه ریزی شهری, موضوع آموزش محیطی نیز
مورد توجه و تاکید قرار گرفته است. از این نظر, یکی از ویژگیهای
خیابانهای مردمی به عنوان آموزش و کسب توانایی های محیطی معرفی شده
است. خیابان باید محیط امن و راحتی بوده و یادگیری کودکان, نوجوانان
و سالمندان بطور طبیعی در آن تحقق یابد. تجربه و برداشت همه گروههای
سنی از خیابان برای تداوم آموزش و پرورش در یک جامعه شهری نقش
تعیین کننده دارد.

گرایشهای جدید اجتماعی و فرهنگی در مطالعات شهری شاید بتوان گفت
که عمده ترین گرایش نوین درمطالعات شهری سه دهه اخیر, این است که
تقریبا پس از یک قرن شیفتگی به گسترش فرهنگ اتومبیل و سرسپردگی به
معیارهای کمی در توسعه شهری, بار دیگر معیارهای کیفی و انسانی مورد
توجه جدی قرار گرفته است.
این گرایش نوین در واقع واکنشی علیه تسلط نوعی الگوی شهرسازی است
که تقریبامقیاس انسانی رادر برنامه ریزی و طراحی حذف کرده و
نیازهای اتومبیل و حرکت سواره را بر نیازهای انسان طبیعی ترجیح داده
است.
یکی از مسایل اجتماعی بسیار مهم شهرنشینی معاصر این است که انسان
نقش و اهمیت دست اول خود را درفضاهای شهری از دست داده و حیثیت و
اعتبار او تحت الشعاع عملکرد اتومبیل قرار گرفته است. به این دلیل
بسیاری از فضاهای شهری از محتوای اجتماعی و انسانی خود خالی شده و
جاذبه ها و زیبایی های دیرینه خود را از دست داده است. در این شرایط,
دیگر فضای شهری مکانی برای زندگی نیست بلکه فقطمعبر وتقاطع است
که کارکردی جز تامین ارتباط و دسترسی, آن هم بطور اجباری و پرخطر
ندارد.
البته باید اشاره کرد که در مطالعات اساسی شهرسازی ,نظریه ای
پذیرفته شده است مبنی بر اینکه اتومبیل دشمن نیست و حذف آن نیز
راه حل مشکلات به شمار نمی آید. این نگرش اجتماعی ما نسبت به اتومبیل
است که باید مورد سوال قرار گیرد.
باید دانست هدف نهایی از گسترش و بهسازی فضاهای شهری این است که از
طریق رام کردن اتومبیل وآرام سازی ترافیک حقوق طبیعی از دست رفته
انسان پیاده, اعاده شود و کارکردهای اجتماعی, فراغتی, زیباشناختی و
فرهنگی فضاهای شهری مجددا احیاء گردد.
همراه با روند گسترش فضاهای پیاده, ارزشهای تاریخی و فرهنگی شهر
مورد بازسازی قرار می گیرد, امکان فراغت, تماس اجتماعی, گردش و لذت
زیباشناختی افزایش می یابد, از تنش های عصبی و رنجشهای روحی کاسته
می شود, امکان آشنایی و بهره گیری مستقیم از ارزشهای بصری و هنری شهر
افزایش می یابد و احساس تعلق و دلبستگی به شهر و محله عمیق تر
می گردد.
امروزه, این رویکرد در مقابله با سیاست یکسویه توسعه راههای شهری و
وسایل حمل و نقل در بسیاری از شهرهای جهان مورد استقبال و استفاده
قرار گرفته است.
 

نظر شما