کتاب, کتابخوانی و کتابخانه در تاریخ ایران
همشهری - یکشنبه 24 تیر ,1375 14 ژوئیه ,1996 سال چهارم , شماره 101
اشاره:
کتاب این کهنسال ترین و فراگیرترین یادمان ذهن بشر ویادگاری پسندیده از دیروزها تا به امروز, همواره نقشی ارزنده ,زنده و پویا در تکوین تمدن اقوام انسانی ایفا کرده است. فاصله علمی و تکنولوژیک کشور ما با جوامع توسعه یافته, در ذهن بسیاری ممکن است این توهم را به وجود آورد که شاید این فاصله علمی بین ما و عمدتا جهان غرب همواره وجود داشته است. این نوشته بر آن است که پیشینه درخشان میهن ما را در امر کتاب, کتابخوانی و دارا بودن کتابخانه های متعدد و بزرگ بنمایاند. باشد تا بر همت دست اندرکاران و مسئولان ذیربط بویژه مسئولان وزارت ارشاد در جبران عقب ماندگیها بیفزاید. به روایت اسناد گرانسنگ تاریخی در 3000 سال پیش از میلادمسیح یعنی نزدیک به 5000 سال پیش در شهر اوروک و نواحی آذربایجان و چند نقطه دیگر از ایران مرکزی و نقاطی از جهان متمدن قدیم کتابخانه هایی وجود داشته است.
این بدان معنا است که پیش از تاسیس رسمی حکومت ها کتابخانه هایی دایر بوده است. در حفاریهای علمی که در ایران, ترکیه و مصر انجام شده مسلم گردیده که در دوران باستان کتاب و کتابخانه های منظم و معتبری وجود داشته که پس از تاسیس دولتهای نهادی مبنای سررشته داری رویه های سیاسی, اجتماعی, اقتصادی, علمی و عمرانی دوران خود شده اند. بنابه گزارش ابن الندیم در کتاب الفهرست در شهر استخرتخت جمشید الواح گلی بیشماری وجود داشته که بر آنها علوم گوناگون کنده, نوشته و پخته شده بود.
اسکندر دستور می دهد تا مطالب آنها را استنساخ و به کتابخانه اسکندریه حمل نمایند. این اشاره ابن الندیم با کشف سه هزار لوح گلین که در سال 1312 خورشیدی در زیر ویرانه های تخت جمشید به دست آمد بی ارتباط نیست. باستانشناسان به این الواح کشف شده خزانه تخت جمشید نام داده اند و آن را از مفاخر علمی ایران باستان و بالندگی اندیشه های ایرانی در آن دوران یاد کرده اند. در تورات چند جا به وجود خزانه پادشاهان ایرانی که اسناد و علوم را در آن نگهداری می کرده اند اشاره شده است. به روایت تورات اسناد نوشتاری هخامنشیان در کتابخانه بابل ودر خزانه قصری در ماد نگهداری می شده است. در دوره اشکانیان چنانچه تاریخنویسان نوشته اند احکام مرکزی برای ولایات فرستاده می شد و ولایات هم گزارش های کتبی به مراکز حکومتی می فرستادند. این گزارش های مکتوب را در مرکزی در یک جا و در کنارکتابخانه ها نگهداری می کردند تا به هنگام ضرورت بتوان به آنهارجوع کرد. وجود کتاب و اسناد در کنار هم که امروز هم متداول است رویه ای است که از گذشته گان وام گرفته اند. ساسانیان بی گمان مانند سلسله سلف خود اسناد و مدارک سیاسی و اقتصادی, اداری و نظامی را نگهداری می کردند و از هر کتاب نسخه ای در آرشیو سلطنتی نگه می داشتند.
در ترجمه تاریخ یمینی ضمن شرح وقایع زمان خلیفه القا در بالله چنین آمده است: چون خطبه به آخر رسید بفرمود تا آن را سوخت کرده (پخته ) به خزانه سپرند. این وضع در دوره غزنویان مرسوم بوده است. درباره وجود آرشیو در زمان ایلخانیان جوینی در جهانگشااشاره ای کافی دارد بویژه که ایلخانان مغول در هندوستان به روش و سبک ایرانی بنیان گذار کارآمدترین کتابخانه ها بوده اند.
از جامع التواریخ برمی آید که در زمان غازان خان مراکز متعددی برای نگهداری مدارک و اسناد وجود داشته و مکاتیب و رساله هایی به عنوان روش نگهداری مورد استفاده قرار می گرفته است. با وجود چند دوره ویرانی و آتش سوزی برای کتابخانه های ایران ,کتاب همیشه میان مردمان ایرانی یکی از گرانقدرترین وسایل ارتباطی بین نسل ها بوده است.
آن گونه که برخی از کتابها به دلیل تک نسخه بودنش به گونه شفاهی برای مردم خوانده شده و پس از گذر زمان و نقل سینه به سینه با امانتی نزدیک به اصل در موقع مقتضی به کتابت رسیده است و یا در برخی موارد حاشیه ای بر آن افزوده گشته مثل شرح سوری بر حافظ و صدها کتاب و رساله دیگر.
پیش از اسلام ایرانیان برحسب مفاهیم علمی و مذهبی هر دوران کتابهای بیشماری را به جهان بشریت عرضه داشته اند. کهن ترین کتابخانه یا خزانه نوشتاری در قلمرو حکومت های اسلامی که برای استفاده همگانی بر جا گذاشته اند به خالدبن یزیدبن معاویه نسبت داده می شود. پس از آن کتابخانه دارالحکمه یا بیت الحکمه است که در زمان مامون گسترش می یابد اما بنیانش در زمان هارون الرشید گذاشته می شود. گویند هارون الرشید کتابهای بسیاری از شهرهای مهم روم شرقی وایران را به آنجا آورد. بعدها به دستور مامون در این کتابخانه دارالترجمه ای هم ایجاد شد و به ترجمه کتب سریانی, عیلامی, پارسی کهن, یونانی و هندی مبادرت ورزیدند.
کتابخانه مهم دیگری نیز چون کتابخانه شاپور پسر اردشیر ساسانی در بغداد بود که بسیاری از کتابهای آن با هجوم طغرل بیک سلجوقی از میان رفت. از کتابخانه های مشهور دیگر کتابخانه شهر مستنصریه است. فاطمیان مصر نیز در قاهره کتابخانه بزرگی ایجاد کرده بودند. در اندلس (اسپانیای فعلی) مصر و شام کتابخانه های عمومی وجود داشته, از جمله خزانه الحکمه در اندلس که تعداد کتابهای آن را چهار هزار جلد نوشته اند.
جرجی زیدان در کتاب تاریخ تمدن اسلامی به یکی از کتابخانه های بزرگ در قاهره اشاره می کند که کتابهای آن بالغ بر یک میلیون ونیم شمارش شده که عمده کتابهای آن به ایران مربوط بوده و تنها هزار و دویست نسخه از تاریخ طبری در آنجا حفاظت می شده است. این کتابخانه به العزیز بالله منسوب است که به دست صلاح الدین ایوبی از میان رفت. در طرابلس و شام کتابخانه های معتبری بوده اند که پس از هجوم فرانسویان همه آنها را می سوزانند. از قدیمی ترین کتابخانه های ایران کتابخانه ابوالوفا بن سلمه درهمدان بوده است. باید گفت در همدان هکمتانه از دوره مادهاسنگ نبشته و سفالینه هایی بدست آمده که دال بر وجود کتابخانه های خانگی بوده است. کتابخانه عضدالدوله دیلمی در شیراز که ابن بواب کتابدار آن بوده و کتابخانه ابن عمید وزیر ری که به شهادت ابن مسکویه کتابدار آن کتابهایش به 40000 می رسیده است . شایان توجه است که در ری نیزکتابخانه دیگری متعلق به صاحب ابن عباد وزیر دیگر آل بویه وجود داشته که یکصد و هفده هزار جلد کتاب داشته و چهارصد شتر آن را حمل می کردند.
ابن سینا( 438370 ه ق) در سرگذشت خود آورده است بلندپایه ترین سرایی که دیده است سرایی بوده که مربوط به نوح بن منصور در بخارا. این بزرگوار می نویسد: روزی از او دستوری خواستم که به کتابخانه بروم و آنچه از کتابهای پزشکی در آنجا هست بخوانم پس مرا دستور داد به سرایی اندر شدم که خانه هایی بسیار داشت و در هر خانه ای صندوق هایی کتاب بود که روی هم انباشته بودند در یک خانه کتابهای تازی و شعر و در دیگری فقه در هر خانه ای کتابهای دانش دیگر پس بر فهرست کتابهای اوایل نگریستم و هرچه از آنها را که بدان نیاز داشتم خواستم و کتابهایی یافتم که نام آنها به بسیاری از مردم نرسیده بود. فهم کلام آخرین ابن سینا براین پایه است که عامه مردم نیز به بسیاری از کتابها دسترسی داشته اند. اگر ضرب المثل شرف المکان بالمکین را به درستی فهم کرده باشیم خواهیم یافت هر آنجایی که کتاب هست شریف ترین مکان است و اگر اشخاص را براین پایه عزتی هست به خاطر آمیزش با کتاب بوده است و یا مدرکاتی همسنگ با کتاب را از جهان هستی کسب و ره آورد جامعه بشری کرده اند. ایرانیان فی نفسه دانش پژو و پی جوی دانستن بیشتر بوده اند و کمتر ملتی را در جهان می توان یافت که این خصیصه مطلوب را از آغاز پیدایش با خود همراه داشته باشند حتی جنگاوران ایرانی پیش از آنکه فن جنگ در زمره دانش ها قرار گیرد اگرخود موافقتی با کتاب نداشته اند اما هرگز نتوانسته یا نخواسته اند ازپذیرش اندیشمندان و کتابهای موردنظر و علاقه ایشان سرباززنند. بسیاری از سلاطین و سلحشوران ایرانی خود اهل فضل و آراسته به دانش زمان خود بوده اند و یا دانشمند و اندیشمندی را به عنوان وزیر یا مشاور در کنار خود داشته اند. وجودکتابخانه در قلعه های نظامی و دژها ازجمله کتابخانه قلعه الموت و طبس به درستی گفتار ما, شانی دلپذیر می دهد. دارلکتب رستم طبرستانی, وکتابخانه هایی چون مسجد کمالیه و عزیزه در مرو, رصدخانه مراغه, ربع رشیدی مسجد گواشیر در بردسیر و رکنیه در یزد, بوظاهر خاتونی در ساوه و کتابخانه مشهدرضا که امروز به کتابخانه آستان قدس رضوی مشهور و بسیار فعال است, کتابخانه بقعه شیخ صفی اردبیلی که پس از جنگ های ایران و روس در زمان فتحعلی شاه قاجار به دست سپاه مهاجم روس غارت و به روسیه برده شد که هم اکنون تماما در موسسه شرق شناسی لنین گراد محفوظ است و.. . , همه نشانگرگستردگی, علاقه مندی, نیازمندی و توجه مردمان سرزمین های مختلف کشورمان در دوره های گوناگون به کتاب و کتابخوانی و فضیلت خواهی ایشان است. باید توجه داشت پیشتر از این درکتابخانه مشهور مدائن و دانشگاه جندی شاپور برای کتابداری ,علمی ویژه وجودداشته که ما امروز از آن اطلاع نداریم. یکی دیگر از امکانات بسیار پسندیده علمی که در اکثر کتابخانه های مشهورایرانی و اسلامی معمول و مرسوم بوده است وجود دارالترجمه بوده است که هنوز در کمتر کتابخانه ای در جهان از این روش مبادله علمی سود می برند. در زمان سلاطین صفوی نیز به کتابخانه و کتابخوانی اهمیت فراوان داده می شد. کتابخانه صفوی که در زمان شاه طهماسب تاسیس شد در زمان شاه عباس تماما به کتابخانه مشهدرضا وقف گردید. اصلی ترین آرشیو و کتابخانه دولت صفوی در عمارت چهلستون اصفهان بوده است. جالب این است که ما شهری از شهرهای ایران کنونی وایران کهن را نمی یابیم که در آن کتابخانه ای وجود نداشته باشد درشوشتر کتابخانه خاندان شوشتری, در هویزه کهن کتابخانه آل مشعشع و کتابخانه مسجد عتیق اصفهان که گویا علامه مجلسی فیلسوف بزرگ و مخترع و مکتشف انرژی اتمی برآن نظارت داشته است.
به طور کلی می توان کتابهای ایرانی رااز بدو امر تا دوران مشروطیت به سه نوع کیفی تقسیم کرد:
1 کتابهای سازه ای مانند الواح گلین یا سنگی
2 دستنویس هایی مانند شال نوشته های چرمی و پارچه ای و نوشته های
کاغذی
3 کتابهای چاپی سنگی یا چاپ قدیمی که با دستگاههای ابتدایی به چاپ
رسیده اند
و می توان کتابخانه ها را به پنج نوع کمی تقسیم کرد:
1 کتابخانه پادشاهان و ملوک
2 کتابخانه شاهزادگان و رجال مملکتی
3 کتابخانه علما, اندیشمندان ودانشمندان عملی
4 کتابخانه مدارس , مساجد و بقاع متبرکه
5 کتابخانه های خانگی
قابل ذکر است که وجود کتابخانه های خانگی اگرچه با کمیت اغلب ناچیز خود توانسته کار راهه های گرانقدری را پیش روی فرزندان این مرزوبوم بگذارد بعضا ازنظر اثرات روانی و تحرک های دانش پژوهانه بی بدیل بوده اند.
محمد ابراهیم ملتجی
نظر شما