آشتی کردیم اما. . .
روزنامه همشهری، پنجشنبه 15 شهریور ,1375 5 سپتامبر ,1996 سال چهارم , شماره 1061
در راهروهای دادگاه خانواده زن: آقای رئیس ما آشتی کرده ایم اما
هنوز در مورد خرجی اختلاف داریم و با مادرش هم نمی توانم زندگی کنم
شوهر موظف است در درجه اول نفقه زوجه و فرزندانش را تامین کند ودر
مراحل بعد به تامین زندگی سایر نزدیکانی که مستحق دریافت نفقه اند
بپردازند
در میان دعاوی خانوادگی که موضوع طلاق به هر دلیلی مورد تقاضای یکی
از طرفین یا هر دو و یامنجر به آن می شود, به مواردی برمی خوریم که
زوجین باصرف نظر کردن از خواسته ها و حقوق قانونی خود, پس از گفتگوی
با یکدیگر و یا با خویشاوندان و دوستان بسیار صمیمی (تحت عنوان
داور) به ادامه زندگی مشترک با همان وضعیت رضایت می دهند. اما اگر
این آشتی بدون توجه به ریشه اصلی اختلافات و صرفااز روی احساس باشد
نه تنها راهگشا نخواهد بود بلکه چه بسا باعث شود مشکلات دیگری به تبع
مسائل حل نشده قبلی بوجود آید.
قاضی (خطاب به زن و شوهر): به سلامتی آشتی کردید دیگه
و زن (با لبخندی کمرنگ:) بله. چرا بعداز اینکه داورانتان نظرشان
را مبنی بر مصالحه میان شما دادند مراجعه نکردید
آقای قاضی هنوز مشکل داریم.
چه مشکلی, در نظریه داوران که چیزی قید نشده !
راستش در مورد خرجی اختلاف داریم.
شما که نگفتید نفقه نداده, ضمن اینکه در واقع ممکنه در مورد مقدار
آن شما مبلغ بیشتری بخواهید و آقا مبلغ کمتری مورد نظرشان باشد.
بهرحال باید برای آن هم یک دادخواست ترک انفاق بدهید.
یعنی باید برای هرچیزی یه درخواست جداگانه بدهیم
بله
با مادرش هم نمی تونم زندگی کنم.
ایشان که نمی توانند مادرشان را از خانه بیرون کنند. در جامعه ما که
هنوز هم سنت پسندیده و وظیفه انسانی نگهداری از والدین و احترام به
ایشان رعایت می شود, این حرف شما چندان پذیرفتنی نیست. خودتان هم خوب
می دانید.
آقای رئیس به درخواست بچه ها هم توجه نداره, نه جائی برای تفریح
می بره و نه راضی می شه که خودمون بریم. هیچ چیزرو دوست نداره. من به
چه کسی باید تکیه کنیم, دلخوشی من چیه !
ایشان هم حرفهای شما و نظرات دادگاه را شنیدند,حتما رعایت
می کنند.
به سر و وضعش هم نمی رسه.
بدیهی است که باید در حد متعارف به خودشان هم برسند.
برای بچه ها همه چیز می خره, اما یک اجاق گاز برای خونه نمی خره.
نمی خواد راحتی و رفاه منو ببینه. منوتحقیر می کنه, عدالت رو رعایت
نمی کنه, بیشتر به مادرش می رسه.
حالا با توجه به نظر داورها که رای به امکان ادامه زندگی مشترک شما
داده اند, می روید سر خانه و زندگی یا می خواهید طلاق بگیرید
با شرایطی باهاشون زندگی می کنم. نمی دونم درآمدش چقدره, اما باید
بالا باشه.
آدم قانع به زیردستش نگاه می کند نه بالادست.
آقای قاضی داورها همه مسائل رو حل نکردن, یعنی دیرشد و وقت نبود.
اون چیزهائی هم که گفتن حل می شه ,نشد. مثل همین خرجی.
حرف آخرتان چیست, طلاق می گیرید یا زندگی می کنید واگر خرجی نداد,
دادخواست برای نفقه می دهید
زن (در حالی که بغض گلویش می ترکد): هرچه دادگاه تصمیم بگیره, من
می رم, اگر مشکلم حل نشد, دیگه به دادگاه نمیام, اگر حل نشد خودمو
می کشم.
قاضی (خطاب به مرد): شما هم کمی بیشتر مداراکنید, از ایشان دلجوئی
کنید, زنها همیشه بیشترین زحمت رو می کشند و سفارش در مورد رعایت حال
آنها بسیار است.
زن و شوهر بدون توجه به یکدیگر از دادگاه خارج می شوند تا گذشت
زمان واقعیت های آینده را برایشان روشن کند. یکی از مهمترین
کارکردهائی که جامعه شناسان برای خانواده قائلند, کارکرد عاطفی آن
است. روابط میان افراد یک خانواده و خصوصا زن و شوهر یاوالدین با
فرزندان صمیمانه ترین نوع رابطه است.
در چنین روابطی اگر بجای مناسبات خشک و رئیس ومرئوسی رابطه دوستی
حاکم باشد, در قوام بخشیدن به بنیان خانواده عامل موثری خواهد بود.
از طرفی کارشناسان امور خانواده همسانی و تشابه در افکار, رفتار و
سلیقه های افراد را از جمله عوامل پایداری پیوندهای زناشوئی می دانند.
بنابراین زمانیکه میان زوجین تفاوتها یا عدم تشابهات شخصی در
زمینه های مختلف اجتماعی, فرهنگی یا حساسیت ها و سوابق ذهنی خاص وجود
داشته باشد, بحرانهای خانوادگی شدت می یابد و گاه به فروپاشی نهاد
خانواده می انجامد. در این دعوی نیز تفاوت دیدگاههای زن و مرد در
مورد شیوه اداره زندگی منتهی به مراجعه زن به مرجع قضائی شده است.
ارجاع دعاوی خانوادگی به داوران به استناد مصوبه مجمع تشخیص مصلحت ,
اجباری است. بدین منظور از هردو طرف خواسته می شود که یک نفر مرد
بالای 40 سال که دارای حسن شهرت و شناخت کامل از ایشان باشند ظرف
مهلتی که دادگاه تعیین می کند معرفی نمایند. پس از مراجعه داوران به
دفتر دادگاه و احراز هویت ایشان براساس شناسنامه, برگه های مربوط به
داوران توسط خودشان تکمیل و امضاء می شود. از این زمان هر دو داور
بایستی با دعوت طرفین (زن و شوهر) به مذاکره و سعی در حل اختلافات
فیمابین آنها بنمایند و در نهایت نظر خود را در مورد امکان یا عدم
امکان سازش و آشتی میان دو طرف به دادگاه اعلام کنند. دادگاه با توجه
به نظر داوران حکم خود را صادر می کند. در واقع قانونگذار در نظر
داشته که تا حد امکان از وقوع جدائی میان زوجین در صورت عدم وجود
مانعی جدی برای خود و فرزندان ایشان جلوگیری نماید. اما این امر
داوری باید با دقت و با رعایت جنبه های مختلف مسئله, خصوصا ریشه های
مشکل انجام گیرد وگرنه همان گونه که در متن گفتگوهای انجام شده در
جلسه دادگاه ملاحظه می شود, متاسفانه با کم توجهی و تعجیل داوران در
اصلاح رابطه میان زن و مرد در عمل کمک چندانی به حل معضل نشده است.
گرچه مطابق قانون مدنی ریاست خانواده از خصایص شوهر است اما این حق
به معنی تجویز سوء رفتار و تصمیم گیریهای نامعقول مرد نیست و مرد
موظف است همواره مصلحت زن و فرزندان خود را رعایت نماید و در مورد
زنان و بویژه مادران همین بس که مقام رفیع ایشان به صراحت مورد
تایید بزرگان دین و عقلاء جوامع در تمام ادوار بوده است.
در مورد افرادی که مرد باید نفقه ایشان اعم از مسکن ,خوراک, پوشاک ,
اثاثیه خانه و دیگر اقلام مورد نیازو متعارف در زندگی روزمره را
تامین نماید, قانون مدنی علاوه بر همسر و فرزندان, بعضی از
خویشاوندان درجه اول را مستحق برخورداری از نفقه و تامین آن از سوی
مرد دانسته است که تحت شرایطی از جمله ناتوانی و فقر مالی عدم امکان
اشتغال فرد واجب النفقه و وضعیت مالی مرد از نظر توانائی پرداخت نفقه
ایشان, بایستی مورد حمایت مالی مرد قرار گیرد. البته در هر صورت
تامین نفقه زوجه مقدم بر انفاق به سایر افرادی است که استحقاق
برخورداری از نفقه را دارند. بنابراین مرد پیش از توجه به نزدیکان و
خویشاوندان, حتی پدر و مادر و فرزندان خود, بایستی نیازهای مادی زن
را در حد متعارف براورده نماید, درغیر این صورت زن حق مراجعه به
دادگاه و تقاضای افزایش میزان نفقه و در صورت قطع آن محکومیت مرد به
پرداخت هزینه های زندگی و حتی محکومیت کیفری او را به حبس به میزان
مندرج در قانون تعزیرات بخواهد. مسئله دیگری که درپرونده یاد شده
توسط زن مطرح می شود, عدم توجه کافی مرد به پوشش, وضع ظاهری و نظافت
است.
نخست باید متذکر شد که هر شخصی بایددر حد توان وبه اندازه ای که
عرف جامعه و شان اجتماعی فرد ایجاب می کند رفتار نماید و از سوی دیگر
روابط عاطفی مستمری که زوجین با هم دارند, ایجاب می کند که طرفین
انتظارات بجایی از یکدیگر به عنوان شریک همیشگی زندگی اش توجه داشته
باشند. اما از سوی دیگر چنانچه تنفر و کراهت زن از مرد بدرجه ای برسد
که امکان ادامه زندگی و تحمل او میسر نباشد زن می تواند با جلب نظر
مرد و پرداخت مبلغی تحت عنوان خلع (که میزان آن می تواند معادل
مهریه, بیشتر و یا کمتر از آن باشد) طلاق بگیرد.
نظر شما