تونی موریسون و نسل نویسندگان بعد از او
روزنامه همشهری دوشنبه 1 مرداد ,1375 22 جولای ,1996 سال چهارم , شماره 1023
در خلال ویرایش دست نوشته های نویسندگان دیگر بود که موریسون پی
برد از پرداختن به زندگی ناگوار زنان و دختران سیاهپوست و شرایط
نامساعد دوران طفولیت خویش بازمانده است.
اشاره مجله امریکایی تایم در شماره اخیر خود فهرستی از بیست و
پنج شخصیت امریکایی را منتشر ساخت که به زعم این مجله افکار و
عقایدشان بر زندگی ملت امریکا در دهه های اخیر تاثیر گذار بوده
است. در میان این اسامی نامهایی آشنا چون لوئیز فراخان رهبر نهضت
ملت اسلام ,ال گور معاون رئیس جمهوری ,تونی موریسون نویسنده و
رابرت ردفورد حامی فیلمهای مستقل غیرهالیوودی به چشم می خورد. آنچه
در زیر می آید برگردان متنی است درباره تونی موریسون و تاثیر چشمگیر
وی بر نسلی از نویسندگان زن سیاهپوست امریکایی.
اهدای جایزه ادبی نوبل در سال 1993 به تونی موریسون , تنها بر
نکته ای صحه گذارد که خوانندگان و طرفداران آثار وی سالهای متمادی
ابراز می داشتند و آن اینکه وی از نویسندگان بزرگ امریکاست. اما از
آنجا که موریسون امریکایی آفریقایی است, اهمیت و تاثیرش بر زمانه
خویش از قلمرو ادبیات فراتر می رود. الگویی که موریسون ارائه می دهد,
چه به لحاظ رمانهای موثرش و چه از جنبه شخصیت قومی و نافذش ,
الهام بخش نسلی از هنرمندان سیاهپوست بوده است و پیامدهای شگفتی در
دنیای کتاب به همراه داشته است. زنان سیاهپوست با الگوپذیری از
کامیابی های پیشگامانه موریسون نه تنها آثار بیشتری خلق کرده اند,
بلکه کتابهایشان اینک در صدر کتابهای پرفروش قرار دارد. بیب
مورکمپل نویسنده آثار پرفروشی چون خواهران و برادران وتابستان
شیرین: بالیدن در حضور و غیاب پدر که اخیرا به بازار آمده است ,
زمانی را به یاد می آورد که برای نخستین بار اولین رمان موریسون ,
آبی ترین چشم( 1969 ) را خواند. وی می گوید: وقتی کتاب را تمام کردم
گویی مجوز نویسنده شدن را دریافت کردم. کسی مانند خود من شاهکاری
آفریده بود. ,تری مک میلان, نویسنده بسیار موفق کتاب پرفروش چگونه
استلا عادت خود را از سر گرفت, به یاد می آورد که چگونه در دوران
تحصیل از آثار موریسون تاثیر می پذیرفته ولی هنگامی که آثار خودش به
تدریج منتشر شد حس می کرد که موریسون پیش کسوت چندان رغبتی به تشویق
او نشان نمی دهد. (حقیقت مطلب اینکه این دو نویسنده آثاری متفاوت
می آفرینند). مک میلان اینک دیگر چنین احساسی ندارد و می گوید: حال
هرگاه موریسون را می بینم با یکدیگر به گرمی برخورد می کنیم.
اما نقش موریسون شصت و پنج ساله بر نسل نویسندگان خوش آتیه پررنگ تر
از آن است که وی را الگویی صرف و تسلی بخش تلقی کنیم. پیشینه حرفه ای
وی , که با ویرایشگری در شرکت انتشاراتی راندوم هاوس در سال 1965
شروع شد, به وی آموخت چگونه در فضایی که اغلب در سیطره سازمانهای
مرد سالار سفیدپوستان است نفوذ کند.
در خلال ویرایش دست نوشته های نویسندگان دیگر بود که موریسون پی برد
از پرداختن به زندگی ناگوار زنان و دختران سیاهپوست و شرایط نامساعد
دوران طفولیت خویش بازمانده است, نقصانی که کتابهای خود وی و
نویسندگان پیرو سبک اش در جبران آن سخت می کوشند. موریسون از سال 1989
که کرسی استادی علوم انسانی در دانشگاه پرینستون را, که جایگاهی بس
ارزشمند است, در اختیار گرفته با تدریس, سخنرانی و فعالیتهای آموزشی
به فرایند برنامه های پژوهشی مربوط به سیاهپوستان جهت و هدف داده
است. هنری لوئیز گیتز, استاد دانشگاه هاروارد و از دوستان دیرینه
موریسون می گوید: هیچ شکی نیست که موریسون تاثیر شگرفی بر محافل
ادبی بجای گذاشته ولی علاوه بر آن, وی روشنفکر است و این خود نکته ای
است با اهمیت.
موریسون نویسنده است و به همین دلیل تاثیر آثارش حتی پس از مرگ او
پایدار خواهد ماند. همانگونه که خودش به هنگام دریافت جایزه ادبی
نوبل در استکهلم گفت: ما می میریم و این شاید مفهوم زندگی باشد. اما
ما با زبان سروکار داریم و این شاید شاخص زندگی ما باشد.
مجله تایم , ژوئن 96
برگردان: مانا اکبری
نظر شما